نمونهای از تفاوت فقه قرآنی با فقه معاصر
محمدتقی سهرابیفر در یادداتشی که برای دینآنلاین فرستاده با اشاره به موردی قرآنی به مقایسه فقه قرآنی با فقه معاصر میپردازد و تأکید میکند اگر فقه معاصر ضروریترین نیاز جامعه را برطرف نمیکند باید برای ورود در همه ساحاتِ زندگی بشر بیشتر تأمل کند.
پیامبرِ گرامی(ص) به فرزندخواندهاش(زید) توصیه میکند که همسرت را نگه دار و طلاقش نده. اما زید زنش را طلاق میدهد. اعراب ازدواج با زنِ فرزند خوانده را ناروا میدانستند. خداوند خود، زنِ زید را به عقدِ پیامبر(ص) درمیآورد و در بیان علتِ این کار میفرماید: «تا مؤمنان نسبت به ازدواج کردن با همسرانِ فرزند خوانده در تنگنا و سختی (حَرَج) نباشند.»(احزاب/37)
شواهد نشان دهنده آن است که این ماجرا مربوط به دوران فراخ و هموار بودن راههای مشروعِ ارتباطِ جنسیِ مرد با زن بوده است. در آن دوران، داشتن همسرانِ متعدد و وجودِ کنیزانی که خرید و فروش میشدند، برطرف کردنِ نیاز جنسی را امکانپذیر میکرد. در عین حال خداوند حاضر نیست مؤمنان حتی در یک موردِ نادر (ازدواج با همسرِ فرزند خوانده) در تنگنا قرار بگیرند.
در دوران معاصر که خرید و فروش کنیزان منسوخ است و تعددِ زوجات هم تقریباً منسوخ است، مؤمنان و بهویژه جوانان در داشتنِ رابطهای مشروع با جنسِ مخالف با حَرَجی غیر قابل توصیف مواجه بوده و هستند. این حَرَج با آن حَرَجی که خداوند متعال آن را از مؤمنان برداشته (ازدواج با زنِ فرزندخوانده) قابل مقایسه نیست. اگر فقه معاصر نماینده شریعتِ چنان خدایِ رئوف است باید برای رفعِ این حرج اقدامی میکرد که نکرد و میلیونها جوان مؤمن در دوران اوج جمعیّت جوان، در بن بستِ فقهی گرفتار شدند و متولیان دین به وعظ و نصیحت بسنده کردند.
دیدیم که فقه معاصر ضروریترین نیاز جامعه خود را برطرف نکرده است. پس نسبت به ورودِ فقه در همه ساحاتِ زندگی بشر بیشتر تأمل کنیم.
این چه نتیجه گیری عجیبی است که میکنید؟
این تفاوت فقه قرآنی با فقه معاصر نیست. چون فقه معاصر حرج در مسائل جنسی را تایید نمیکند، بلکه عیب از مسلمانی ماست که قوانین قرآن را به درستی اجرا نمیکنیم.
یکی از راه حل های این موضوع، ازدواج موقت است که این فرهنگ به درستی تبیین و ترویج نشده است.
بنابراین این نتیجه شما که چون فقه معاصر نتوانسته است نیاز جامعه را برآورده کند پس نباید به همه ساحات زندگی بشر ورود کند، نتیجه گیری درستی نیست.
شایسته بود تیتر را چنین میزدید: عدم اجرای فقه قرآن، عامل حرج در ضروریات جامعه
و همچنین تصحیح فرهنگ غلط سخت گیری ها و دخالت های بی جای خانواده ها که باعث ازداوج نکردن یا دیر ازدواج کردن جوان ها شده از راه حل های این موضوع است.
سلام عدم حل مشکل جنسی جوانان، نبود یا ناتوانی پژوهش و تحقیق فقهی نیست، بلکه زمینه ها و عوامل فردی، اجتماعی و فرهنگی است. شما چه راهکاری بهتر از تعدد زوجات و ازدواج موقت می توانید پیشنهاد کنید. مشکل در عدم درک راهکار فقه و عدم همراهی جامعه با راهکارهای فقه اهل بیت است نه ناتوانی فقه.