گلاف سردرگم سنت و مسئله امر نو در فیلم برادران لیلا

محمد عثمانی: در تعطیلات نوروزی فرصتی پیش آمد تا فیلم برادران لیلی را ببینم. قبل از مشاهده فیلم، نقدهایی بر آن را خواندم. نقدهای کوتاه و بلند و جملات مختصر بر صحنه‌ای از فیلم می‌چرخید که از سوی بینندگان، چندان خوشایند نبوده است و آن لحظه سیلی زدن دختر بر صورت پدر بوده است. بی شک این سیلی نشان از پایداری سنت‌ها و چالش ناشی از آنها با امر تغییر و تحول در جامعه ایرانی دارد؛ در مواجهه با این صحنه، شعور متکی به احساس ایرانی را جریح دار کرده است. دو بخش از جامعه در مواجهه با این صحنه بر آشفته شدند، طیف مردسالار و سنت گرایان مذهبی که احترام به پدر و مادر را به هر صورت امری بایسته و لازم می‌دانند. در این نوشتار کوتاه در چارچوب تحلیل این فیلم، مضمون حاکم بر فیلم را با توجه به واقعیت‌های امروز ایران مورد بازبینی انتقادی قرار دهیم.

سینما، هنر هفتم، زبان دیگر بیان واقعیت در دنیای جدید است. این ابزار در کنار کتاب، موسیقی و…. تأثیر بسیاری در خودآگاهی اجتماعی دارد. در تاریخ سینمای معاصر، به خصوص در سه دهه اخیر، سینما نقش کلیدی در انعکاس واقعیت‌های اجتماعی و چالش‌های زیستی در دنیای جدید دانه است. فیلم‌های بسیاری با کارگردان گوناگون، تلاش وافری در بازنمایی دشواری زیست اجتماعی در دنیای جدید ایران داشتند. آگاهی بخشی با زبان سینما، تلاشی در پرده برداری از لایه پنهان جامعه که بوسیله سنت مخفی شده است. سینما با انعکاس این واقعیت‌ها، امکان فهم مناسبات حاکم بر زندگی ایرانیان امروز و دشواره های آن را مهیا می‌کند.

سنت از لحاظ مفهومی اصطلاحی مبهم و غیر شفاف برای ما در دایره معرفت ایرانی است. این ابهام از زیست در درون بافت سنت ناشی می‌شود که امکان شناخت و درک روشن از این مفهوم را از ما می‌گیرد. ما در قامت معنایی و نظری تعریفی از سنت را می‌توانیم بازگو کنیم؛ اما مسئله زمانی برای ما به دشواری تبدیل می‌شود که بخواهیم، نسبت خودمان را با این مفهوم طرح کنیم به دلیل عدم آگاهی به وضعیت خود در جهان زیست، از بازگوی موقعیت بازتعریفی خویشتن خویش عاجز می‌مانیم. این عمر بدون شک ناشی از در میان قرار گرفتن است. در جهان زیست امروزین جهان در فرآیند نوشوندگی، تحت تأثیر مدرنیته قرار گرفته است. مدرنیته، فرصتی را به ما می‌دهد تا در قامت دیگری، از جهان زیست خود فاصله‌ای بگیرم یاوچونان آینه‌ای خویشتن خویش را در آن بازنمایی کنیم و از آن طریق به شناخت خود همت گماریم. امری که در صورت نبودن آن، زیست مستمر در درون جهان زیست سنتی را برای ما ادامه می‌داد و امکان درک غیریتی دیگر امکانپذیر نخواهد بود.

مدرنیته، نو شدنی در مناسبات فکری انسان با هستی است. در این چارچوب انسان با بازتعریفی نسبت خود با هستی و کیهان، از رویکرد سنتی که انسان در ذیل امر متعالی تعریف می‌شد خارج و خود انسان به مثابه موجود قائم به خود و توانمند در تغییر، مرکزیت وجودی را از امر متعالی خارج و به انسان اعطا کرد. انسان موجودی با قابلیت‌های بسیار، تمام مسائل را با توجه به خویشتن خویش و بهزیستی خود تعریف کرد. این رهیافت، امکان خروج انسان از ذهنیت متصلب در اسطوره‌ها و آغشته در فرا روایت‌های متافیزیکی را مهیا ساخت. حقیقت امری برساخت بوسیله انسان قلمداد شد. انسان با هر جنسیت، نژاد و زبانی این امکان را پیدا کرد تا در مسیر برساختگی حقیقت قرار گیرد.

اما در حقیقت، گذار از سنت به مدرنیته، چندان آسان نبود. انسان محاط در امر متعالی، خود را در میان رستگاری اخروی و سعادت دنیوی مخیر می‌دید. گذار از آن تعالی اخروی به این سعادت دنیوی، چالش‌ها و دشواری‌های بسیاری را در مقابل انسان بازآفرینی می‌کند که در طول دو قرن تلاش مستمر برای تجدد و نوگرایی، ایرانیان را در لحظه‌ای از حیرانی و آشفتگی قرار داده است. تاریخ ایران با فراز و نشیب چند هزار ساله خود، همواره با چهره‌هایی از خردگرایان روبرو بوده که تلاش کردند در مسیری خلاف امر نهادینه، تصویری نو را بازآفرینی کنند. از ابن مقفع، زکریا رازی و ابن روندی در سده میانه تا طاهره قره العین و بسیاری دیگر در مواجه با امر سنت و با نوگرایی به مقابله با آن، از برای گذار به زیستی نو در چارچوب عقلانیت جدید تلاش کردند.

در این مسیر همواره زنان به مثابه نیروهای انسانی آوانگارد عمل کردند. دلیل این پیشتازی زنان، ناشی از امر سنت است که زنان را در مسیر موجودی دیگر غیر از مردان و یا در ذیل مردان بازتعریفی کرده است. از این رو این قشر از جمعیت انسانی در چارچوب سنت، خواستار شکستن حصارهای فکری غیریتی سازی زن و کسب حقوق برابر در مقابله با مردان قرار داده است. لذا در مطالعه تاریخ تحول جوامع در گذار از جهان زیست سنتی به جهانی نو، زنان به عنوان نیروهای پیشتاز عمل کردند.

حال از این چشم انداز اگر به فیلم برادران لیلی توجه کنیم، در می‌یابیم که در این فیلم، کشاکش بین امر سنت و نوگرایی و تغییر به سمت تجدد در لحظه لحظه آن نشان داده می‌شود. خانواده‌ای مردسالار که در آن دو نقش زن وجود دارد: مادر و خواهر که هر دو در خدمت محیط مردسالار خانواده قرار دارند. خواهر جوان، اما در نتیجه رنج ناشی از در خدمت بودگی مردان خانواده، دردهای جسمی متعدد را با خود حمل می‌کند. مرکزیت این خانواده با پدر است که علی رغم پیری، سایه سنگین خود را بر کل خانواده و مناسبات آن می‌توان دید. پدری که بقای خانواده خود در نسل مذکر فرزندان خود می‌بیند و در عین حال در مناسبات سنتی خاندان، بزرگی و مجد خود را در بزرگ خاندانی می‌بیند. امری که در نتیجه تحول شرایط زیست جامعه از نقش حقیقی خود خارج به امری مادی و قابل خرید و فروش تبدیل شده است.

بوضوح در این صحنه از فیلم برادران لیلا، تهی شدن نقش‌های سنتی در مناسبات خانوادگی از معنای وجودی و حقیقی خود در نتیجه بحران گذار به جهان زیست جدید را می‌توان دید. در این فرآیند، پدر خانواده در راستای کسب این بزرگی که در لحظه بحران سنت، تهی مایه گشته، تمام آرزوها و آمال فرزندان خود را فدا می‌کند. در این میان خانواده به دو بخش تبدیل می‌شود. فرزندان پسر، علی رغم مخالفت با این خواسته پدر، خود را ناگریز از پذیرش و عمل به آن می‌بیند. این ناچاری، همه‌اش از احترام به سنت بر نمی‌خیزد؛ بلکه در این نقش پسران، حضور فعال و در نتایج حاصل از بزرگی خاندان خود را شریک پدر می‌بینند. لذا در قالب، پول خود پدر و یا این که اجازه بدهیم در آخر عمری، اجازه بدهیم پدر به آرزوی خود برسد، خود را تسکین و همراه می‌کنند. این ویژگی امر سنت است که سایه‌ای سنگین وجودیش، امکان مخالفت را از هرکسی می‌گیرد تا با هم نوایی، از رسوایی غیریت در امان باقی بماند.

از این جهت است که دختر خانواده که با ذهنیت تحول خواه، خواستار تغییر به نفع خانواده است، در کشاکش میان تحول خواهی و استمرار طلبی سنتی با سختی‌های بسیار روبرو می‌شود. او خود را در سختی‌های بسیار قرار می‌دهد تا از زاویه‌ای کوچک در آینده، راهی نو و آینده داری را برای خانواده خود بوجود آورد. اما پدر به عنوان نماد سنت به شور گوناگون در مقابل آن می‌ایستد و از ایجاد تحول جلوگیری می‌کند. مادر و فرزندان با این که اثر وجودی تحول در مسیر سعادت را می‌بینند، خود را ناخودآگاهی در همراهی با سنت می‌بینند. حضور سنگین گفتمان سنتی، هنگامی که پرده برمی افتد و تلاش‌های خدعه وار پدر و نماد سنت، در بدبختی خانواده، توسط مظهر تغییر، یعنی دختر خانواده عیان می‌شود؛ این نماد تحول، سیلی بر صورت مظهر ثبات و سنت می زند. این عملیات همراه سنت را جریحه دار می‌کند از فرزندان در فیلم برادران لیلا تا عقبه سنت گرایی مشاهده کننده فیلم برادران لیلا، سیلی زده شده بر سنت را برنتافتند و در مقابل آن واکنش نفی بروز دادند. این مواجهه شاید در برونداد آن امری غیر اخلاقی را به تصویر می‌کشد؛ اما در ماهیت تفسیری این صحنه از فیلم برادران لیلا، می‌توان، سیلی دختر خانواده به صورت پدر را کشیده نواخته شده از سوی زنان آوانگارد جامعه امروزین به نمادها و نمودهای سنت تلقی کرد.

 نتیجه

جامعه ایرانی در لحظه‌ای از بحران در این فیلم تصور شده است که زنان در رأس تحول خواهی به مقابله و مبارزه با تمامیت امر نهادینه سنت برمی خیزند. امری که علی رغم همراهی فکری مردان جامعه، به دلیل منافع و سودهای ناشی از سنت برای مردان، وضعیت دوگانه‌ای را برای مردان بوجود آورده است. مردان خود را از لحاظ فکری همسو با تحول خواهی زنان می‌بیند؛ اما در مقام تغییرسازی در شک و تردید قرار دارند. این شک و تردید، ناشی از دست دادن موقعیت ممتازی است که در مواجه با حقوق زنان از دست می‌دهند. این وضعیت باعث شده تا بحران سنت و تجدد در جامعه ایرانی، پس از دو قرن، هنوز در مسیر ابتدایی خود ادامه مسیر می‌دهد.

تحول به سمت نوگرایی در یک جامعه زمانی محقق می‌شود که باور به تغییر در اصول سنت به نفع برسازی جامعه‌ای نو، به امری نها دیگه در ذهنیت عمومی و اکثریت جامعه تبدیل شود. در این مسیر باید تحول مثبت در مسیر برابری، عدالت و آزادی به صورت یک باور و فرهنگ در ذهنیت عمومی نهادینه شود. در این صورت، هرگونه مقاومت در مقابل تحول و تغییر رخت بر می ببند و از مواجه امر نو با امر سنتی، وجدان عمومی مردسالار جامعه دوچار آشفتگی نخواهد شد.

 

محمد عثمانی(دکتری علوم سیاسی گرایش اندیشه سیاسی)

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.