کاهش حضور در کلیسا به معنای زوال کلیساها نیست
قرنطینه کووید 19 برای فرایند عبادت مسیحیان در انگلستان یک فاجعه بود. همه کلیساها در طول قرنطینه اول و دوم به اجبار دولت بسته شدند. مانند ادارات و فروشگاهها. آنها در خانه ماندند. اکنون که پایان محدودیتهای مرتبط با همهگیری کرونا اعلام شده است گاردین تحقیقاتی را بررسی کرده که نشان میدهد یک چهارم کلیساهای آنگلیکن دیگر مراسم هفتگی برگزار نمیکنند. پنج، ده یا حتی بیست منطقه کشیشنشین ذیل یک کشیش محلی قرار گرفتهاند و نمازگزاران برای یافتن اینکه کدام کلیسا باز است، با هم مسابقه میدهند.
امید به بهبود یافتن فرایند حضوری عبادات در کلیسا در سال 2022 بیهوده بوده است، اگر چه عبادت به شکل مجازی و آنلاین افزایش یافته است. یک بررسی اولیه از پنج حوزه نمایندگی نشان میدهد حضور هفتگی ممکن است در طول قرنطینه بیش از بیست درصد کاهش یافته باشد. حتی این امکان وجود دارد که آمار پایانی سال عددی کمتر از نیم میلیون نفر را نشان دهد که کاهشی پانزده تا بیست درصدی را نسبت به سال 2009 مشخص میکند. (البته کاهش در طول دهه قبل به تدریج اتفاق افتاد.) طبق یک نظرسنجی تنها شش درصد از بزرگسالان در بریتانیا مسیحیان معتقد هستند. مطالعهای در سال 2005 نشان میداد که بیشتر مسلمانان بریتانیایی که به مسجد میروند-حدود 930 هزار نفر- منظمتر از مسیحیانی که به کلیسا میروند این آئین را انجام میدهند. میانگین حضور در مراسم یکشنبه کلیسای انگلستان در 2021 حدوداً 509 هزار نفر بود. این آمار وقتی نگرانکننده میشود که ماه آینده تاجگذاری پادشاه در کلیسا برگزار میشود. با این تفاصیل، یک نوع مراسم سکولار، مطمئناً مناسبتر خواهد بود.
این کاهش البته در سراسر اروپای غربی بروز دارد و شاید تأثیر چندانی بر روی جماعت گسترده دیندار نداشته باشد، اما آنچه در این میان مهم است وضعیت نامشخص املاک کلیساهاست. 1700 مسجد در سراسر بریتانیا برای مسلمانان وجود دارند. اما تنها آنگلیکنها شانزده هزار کلیسا در اختیار دارند و فرقههای دیگر مسیحی نیز به بیش از سی و پنج هزار کلیسا دسترسی دارند که روز به روز بر تعداد آنهایی که تغییر کاربری میدهند افزوده میشود. یک کلیسا در انگلستان نه تنها باشکوهترین مکانهاست که در هر شهر و روستایی نیز به چشم میخورد. اما بیش از دوازده هزار کلیسا فهرست شده که بیش از نیمی از آنها به ندرت مورد استفاده قرار میگیرند: غمانگیز و متروک و اولین گزینه برای تغییر و توسعه.
این بناها در طول تاریخ فارغ از مراسم مذهبی، مراسم عمومیای چون مجلس یادبود، صلح و مراقبه، امور خیریه و عامالمنفعه را برگزار کردند. اینکه جوامع مدرن از آنها برای این اهداف یا هدفهای دیگر استفاده نمیکنند، صرفاً به این بهانه که دین رو به افول است اشتباه است.
ما میدانیم که روحانیون پویا و جماعت دینداران معتقد میتوانند مؤسساتی را مدیریت کنند که اجدادشان بدان افتخار میکردند. کلیسای پریمرز هیل سنتماری لندن دارای یک سرپناه برای بیخانمانها، یک باشگاه برای جوانان نیازمند، یک مرکز رقص کودکان، یک سالن سخنرانی، یک چایخانه، یک نمایشگاه طراحی و حتی یک آبجوسازی واقعی است. این کلیسا شکافهای موجود در دولت رفاهی را که خود بهطور روزافزونی در حال نابودی است پر میکند. اما چنین مکانهایی از حمایت خصوصی برخوردار هستند. اما بیشتر کلیساهای محلی متروکهاند و غیرقابل تغییر. آنها فاقد پشتیباناند و هیچ امید واقعبینانهای برای بهبودشان وجود ندارد.
بیهوده است که از کلیسای انگلستان انتظار داشته باشیم حامیان مالیای برای حفظ و نگهداشت این اماکن در آینده بیابد. راهحل در اتصال دوباره جماعات دینی اطراف است که کاهش عبادات، آنها را از کلیسا دور کرده است. آنها باید به صورت بخشی یا سراسری سکولار شوند. این در تمامی اروپا رخ داده و کلیساها تحت حمایت شوراهای محلی قرار گرفتهاند. آنها میتوانند از چیزی مانند «مالیات کلیسا»- که مختصر است- بهرهمند شوند که پرداخت آن در کشورهایی مانند سوئد و آلمان داوطلبانه است. این راه نجات کلیساهاست.
در بریتانیا، قانون ویکتوریا هنوز بهطور مؤثری شوراهای سکولار محلی و شهری را از اعطای کمک به اماکن عبادی منع میکند. شوراهای محلی میتوانند از موزهها، تالارهای روستایی، غرفهها، پارکها و باغها حمایت کنند اما اگر یک پنی به عالیترین اماکن و ساختمانهای عمومی خود هدیه دهند در معرض شکایت قرار میگیرند.
اعطای اختیار به محلهها و بخشها برای برعهدهگرفتن مسئولیت نگهداری و استفاده مجدد از کلیساهایشان، مسئولیت وحشتناکی را بر دولتهای محلی بار نمیکند. بلکه به سادگی به آنها امکان انتخاب میدهد و ابزاری داوطلبانه در اختیارشان قرار میدهد. تجربهای که از کشورهای دیگر بهدست آمده نشان میدهد اکثر مردم از اینکه با پرداخت مبلغ ناچیزی به حفظ کلیسای محلی خود یاری میرسانند خوشحالند.
اگر نمونهای از «محلگرایی» جدید وجود میداشت که مایکل گوو، وزیر توسعه سیاسی و اجتماعی مناطق مدعی حمایت از آن است، باید همین باشد. او یک لایحه به اصطلاح سطحبندی به مجلس تقدیم داشته است. او باید از این لایحه برای دادن اختیار به شوراهای محله برای «محلیسازی» این ساختمانهای باستانی استفاده کند. این برای وزارتخانه او یک پنی هم هزینه نخواهد داشت. با این حال، جین اسکات وزیر مربوطه با اصلاحیه لردها که این اجازه را میدهد مخالفت کرده است. دلیلش روشن است. هیچ خداناباوری در وایت هال [خیابانی در لندن، محل ادارات دولتی] آقای گوو حضور ندارد. همه آنها یک خدا را میپرستند، خدای مرکزگرایی یا سانترالیسم.
* خوانندگان گاردین به این مقاله سایمون جنکینز که در گاردین منتشر شده واکنشهایی داشتهاند که دینآنلاین مناسب دید آنها را هم در اختیار خوانندگان قرار دهد:
خوانندهای نوشته است:
جنکینز میگوید که باید کاری در مورد کلیساهای بریتانیا انجام شود، زیرا میزان استفاده از آنها به ویژه در مناطق روستایی کاسته شده است. من به عنوان رئیس سابق کمیته مشورتی اسقفی میتوانم به طور منحصر به فردی در این باب اظهار نظر کنم.
این ایده که مقامات محلی باید قوی شوند تا از کلیساها برای سازماندهی جماعتهایی از مردم استفاده کنند یک نقص فاحش دارد. شوراها نیز مانند اهالی مناطق کشیشنشین پولی برای نگهداری ساختمانهای قدیمی فهرست شده ندارند، چون نگهداری آنها گران است، مشکل گرمایش دارند و به سختی به بخشهای قابل استفاده تقسیم میشوند، در حالیکه حافظان منافع میراث هستند.
جرج آزبورن به عنوان صدراعظم طرحی برای تعمیر کلیساهای تاریخی ارائه کرد، اما کلیساها اکنون با دیگر داراییهای میراثی هنگفت دولت باید رقابت کنند. هیچ «مالیات کلیسا» ی داوطلبانهای وجود نخواهد داشت. حفظ میراث کشور، یک مسئولیت ملی است. خواه از طریق کمک بیشتر به جماعتهای دینی برای حفظ و نگهداری از کلیساها یا حتی استفاده از آنها در موقعیتها و مراسم غیردینی و سکولار؛ تنها دولت ملی ما میتواند این بخش از بافت تاریخی کشور را نجات دهد.
فرد دیگری نوشته است:
من میترسم که سایمون جنکینز وضعیت کلیساهای محله ما را با خوشبینی مفرط بنگرد. من خزانهدار یک کلیسای محلی در یک روستای کوچک هستم که در یک گروه کوچک چهار کلیسایی با یک سرپرست اداره میشود. ما در ماه موظف به ارائه دو خدمت هستیم به علاوه آواز کر یک بار در ماه که به طور چرخشی میان چهار کلیسا اجرا میشود.
در شعاع پانزده مایلی ما بیش از هفت یا هشت کلیسای دیگر با همین اندازه وجود دارند. جماعات دینی عمدتاً به دلیل پیری جمعیت در حال کاهش هستند. قدمت کلیسای ما به قرن 14 برمیگردد و در فهرست، با درجه I طبقهبندی شده است. ساختمان کلیسا مرطوب و بخشی از آن در آستانه تخریب است. میانگین افراد دیندار مشارکتکننده در کلیسا 12 نفر است. جدای از جشنهای کریسمس و عید پاک، باید سالیانه هفت هزار پوند به اسقفنشین بپردازیم و بخشی از درآمدهای عروسی و مراسم ختمی که در کلیسا برگزار میشود نیز به اسقفنشین فرستاده میشود. با این حال، روزانه دو پوند برای شارژ برق میپردازیم، گرچه برق را فقط برای روشنایی، ارگ و کتری برقی بهکار میگیریم.
جنکینز میگوید که شوراهای محلی را قادر با تأمین مالی کلیساها کنید. در حالیکه بودجه مقامات محلی در بخشهایی قطع شده است اما این روستاها علاوه بر کلیسا، تالار دهکده باشکوه، آشپزخانه جدید، سرویسهای بهداشتی و پارکینگ دارند که البته کاربریهای مختلفی دارند و قادر به تأمین مالی خود هستند.
به نظر جنکینز، بار کردن مسئولیت ساختمانهای کلیساها به شوراهای محلی هزینهای برای وزارتخانه مایکل گوو ندارد. اما به نظرم حمایت از چنین ساختمانهای باستانی و قدیمی هزینههای بسیار بیشتر از یک پنی دارد. تخصیص بودجه از مرکز به کلیساها و شوراهای محلی میتواند یکی از راههای کمک باشد.