اخلاقیات در پزشکی و فناوری

جان وایت متخصص بازنشستهٔ امراض اطفال از دانشگاه کالج لندن و پژوهشگر ارشد حوزهٔ علم و دین موسسهٔ فارادی است. او اکنون مشغول بررسی چالش‌های اخلاقی و فلسفی و الهیاتی است که با رشد و پیشرفت فناوری و علوم پزشکی ایجاد شده‌اند. او در سخنرانی‌اش در دورهٔ علم و دین تابستان 2023 موسسهٔ فارادی به این چالش‌ها پرداخت و بررسی جهان‌بینی‌های مسیحی و ماده‌گرایانه را در دستور کار قرار داد و پاسخ نهایی خود را به آن چالش‌ها مطرح کرد.

اخلاقیات در پزشکی و فناوری[1]

نویسنده: امیرارسلان احمدپور

به یمن پیشرفت در علم و فناوری، متخصصان می‌توانند آسیب‌های مغزی و ژن‌های معیوب جنینی را تشخیص دهند؛ جنینی که در رحم مادر قرار دارد و هنوز متولد نشده است، حال از این اطلاعات باید چگونه استفاده کنیم؟ آیا اگر یک مورد غیرعادی ظریف در سازوکارهای زیستی جنین بیابیم که ممکن است عواقب طولانی‌مدت نداشته‌باشند، باید جنین را سقط کرد؟ چه کسی این تصمیمات را می‌گیرد؟

جان وایت[2] برای پاسخ به چنین پرسش‌هایی، این سؤال را مطرح می‌کند که اصلاً خوب و بد چیست؟ چرا فهم افراد از این دو مفهوم در جامعه‌ای واحد باهم متناقض است؟ او در ادامه اشاره می‌کند که همهٔ افکار دربارهٔ اخلاقیات بر اساس پیشفرض‌های عمیق‌تر و باورهای قبلی (جهان‌بینی) دربارهٔ ماهیت واقعیت بنا شده‌اند. جهان‌بینی‌ها شامل پیشفرض‌ها و باورهای قبلی درمورد وجودشناسی و معرفت‌شناسی و البته غایت‌شناسی‌اند. ما درمورد جهان‌بینی‌ها استدلال نمی‌کنیم و گاه متوجهشان نمی‌شویم زیرا به آن‌ها عادت کرده‌ایم بلکه درمورد پیشفرض‌هایمان استدلال می‌کنیم. او سپس به جهان‌بینی ماده‌گرایانه که در دنیای علم مدرن غالب است پرداخت و آن را از سه وجه وجودشناسی و معرفت‌شناسی و غایت‌شناسی بررسی کرد.

جهانبینی ماده‌گرایانهٔ علمی

از منظر وجودشناسی، این جهان‌بینی، نهایت وجود را صرفاً شامل ذرات و میدان‌هایی می‌داند که می‌توانند محاسبه شوند و فرایندهای بی‌معنا همهٔ موجودات از جمله انسان‌ها را تکامل بخشیده‌اند. از منظر معرفت‌شناسی، مغز و دستگاه شناختی انسان به مرور با محیط سازگاری و تکامل یافته‌است اما به‌طور تصادفی توانایی درک جزئی از ساختارهای نهایی کیهان را نیز دارد. از منظر غایت‌شناسی، هیچ معنا و هدفی نهایی وجود ندارد. این مفاهیم توسط ذهن آدمی اختراع شده‌اند و اخلاقیات (خیر و شر- درست و نادرست) بازی اجتماعی هستند که طی فرایندهای تکاملی سازگارانه افزایش یافته‌اند.

او سپس از این جهان‌بینی نتیجه می‌گیرد: حال که اصول اخلاقی ساختهٔ دست آدمی‌اند باید تلاش کنیم تا سیستم اخلاقی مورد قبولی را صرفاً براساس عقل و علم تدوین کنیم و بدین منظور مکتبی به نام فایده‌گرایی، که جرمی بنتام[3] بنیان‌گذار آن است، این سیستم اخلاقی را تدوین می‌کند و درد و رنج را بد و لذت را خوب می‌داند. بنابراین ما به دنبال آنیم که همهٔ لذت‌ها را به حداکثر و همهٔ درد و رنج‌ها را به حداقل رسانیم. حال که به دنبال چنین چیزی هستیم و هیچ معنا و اهمیت بنیادینی در تکامل انسان نمی‌یابیم، چرا فناوری زیست‌پزشکی را برای ارتقا و تقویت عملکرد فعلی انسان‌ها به‌طور حداکثری به کار نگیریم؟

او در ادامه به پیشرفت‌های فناوری در جهت ارتقا و تقویت آدمی اشاره کرد؛ پیشرفت‌هایی نظیر: جراحی‌های زیبایی، داروهای تقویت‌کنندهٔ خلق‌وخو و کارکرد شناختی، تحریک مغناطیسی فراجمجمه‌ای مغز (که باعث بهبود عملکرد مغز می‌شود)، تغییر جنسیت، دوپینگ‌های ژنتیکی و دارویی در عرصه‌های ورزشی، درمان‌های ضدپیری، واقعیت مجازی (که در عرصهٔ بازی‌های ویدیویی و درمان انواع فوبیاها کاربرد دارد)، استفادهٔ ارتش‌های جهان از فناوری برای تقویت سربازان خود و کاهش تلفات به طوری که در جبهه‌های نبرد تهدیدات بالقوه را شناسایی کرده و نسبت به آن واکنش نشان دهند، کاشت خط اتصالی نامرئی میان کامپیوتر و مغز که ما را قادر به کنترل گوشی موبایل و کامپیوتر در هر جایی می‌کند، رشته‌هایی با مقیاس میکرونی که در نواحی مختلف مغز کاشته می‌شوند و حرکات را کنترل می‌کنند.

وایت افزود با وجود چنین دستاوردها و پیشرفت‌هایی در فناوری، سؤالات بزرگی مطرح می‌شوند؛ نظیر این‌که انسان بودن یعنی چه؟ چه نوع جهانی را برای آینده می‌سازیم؟ نقطهٔ پایان این پیشرفت‌ها کجاست؟ او ادامه داد که همیشه آینده را، جهانی زیبا و بدون درد و رنج، کسالت و فرسودگی که در آن هر آرزو و اشتیاقی فوراً و بدون زحمت برآورده خواهد شد، به تصویر می‌کشند، اما آیا این همان جهانی است که انسان مجسم می‌تواند در آن به شکوفایی برسد؟

 جهانبینی خداباورانهٔ مسیحی

از منظر وجودشناسی در این جهان‌بینی، که به تعبیر جان وایت می‌تواند همهٔ ادیان ابراهیمی را شامل شود، واقعیت نهایی بستگی به هدف خداوندی دارد که جهان را با عشق آفریده است و کیهان نشان‌دهندهٔ نظمی فیزیکی و اخلاقی است که از خالق نشات می‌گیرد. انسان‌ها به وجود آمده‌اند تا منعکس‌کنندهٔ وجود و سرشت نهایی خداوند باشند.

از منظر معرفت‌شناسی، چون انسان در تصویر خدا خلق شده است پس به میزانی محدود قادر به تأمل و درک ذهن الهی است و ذهن انسان به سمت یافتن و باور به حقیقت سوق داده شده‌است، گرچه نمی‌تواند فهمی کاملاً خداگونه داشته باشد اما ادراک جزئی‌اش قابل‌اعتماد است.

از منظر غایت‌شناسی، کیهان با معنا و هدفی از خالق تعبیه شده است، کیهان مثل تئاتری است که نمایش داده می‌شود و ما به عنوان بازیگران کوچک این نمایش بزرگ، می‌توانیم هدف و معنای خود را بیابیم.

او سپس با توجه به این جهان‌بینی نتیجه می‌گیرد که اخلاقیات بخشی از نظم آفرینش‌اند که واقعی اما پنهان‌اند، خردمندی در این است که مطابق با نظم اخلاقی پنهان زندگی کنیم. در ادامه به تابلوی «سفیران» اثر هانس هولباین[4] که در نگارخانهٔ ملی لندن نگهداری می‌شود، اشاره می‌کند که با کمک فناوری موفق به اصلاح خراشیدگی‌ها و آسیب‌دیدگی‌های نقاشی شده‌اند اما اجازه نداشتند که معنای بنیادی اثر هنری (آنچه نقاش از نقاشی در نظر داشته است) را تغییر دهند. او با وام گرفتن از این مطلب، نتیجه می‌گیرد: ما انسان‌ها به جای مصنوعات غیرواقعی و موجودات زیستی بی‌معنا، مانند شاهکارهایی ناقص هستیم؛ می‌توانیم از فناوری مطابق با نیات اصلی خدا برای بازگرداندن شاهکار استفاده کنیم اما مجاز نیستیم معنای بنیادی و طرح اصلی (آنچه که خدا در نظر دارد و می‌خواهد) را تغییر دهیم.

تابلوی «سفیران» اثر هانس هولباین

 

 او در پایان به رنج می‌پردازد و بیان می‌کند که رنج سؤال یا مسئله‌ای نیست که نیاز به پاسخ یا راه‌حل داشته باشد بلکه معمایی است که نیاز به حضور در کنار افرادی دارد که رنج کشیده‌اند و کمک می‌خواهند. جان وایت با جهان‌بینی‌ای خداباورانه حد و مرزی برای فناوری قائل می‌شود، حد و مرزی که اگر توسط فناوری رعایت شود چالش‌ها حل خواهند شد.

 

 

 

 

ارجاعات:

[1] Ethics in Medicine & Technology

[2] John Wyatt

[3] Jeremy Bentham

[4] Hans Holbein

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.