علوم شناختی دین؛ دانشی نوپا با ظرفیتهای فراوان برای درک بهتر دین
احمد سواری: علوم شناختی دین به دنبال اثبات یا رد باورهای دینی نیست؛ بلکه چگونگی تولید باورهای دینی، انتقال، تغییر و نیز بقای آنها را از طریق ساز و کارهای شناختی توضیح میدهد و دربارهٔ صدق یا کذب آنها تبیینی ارائه نمیکند.
دانشجویانی که علاقهمند به درک علمی دین هستند، میتوانند رشتهٔ علوم شناختی دین را انتخاب کنند. این رشته، ترکیبی از علوم شناختی، روانشناسی، عصبشناسی، زبانشناسی، انسانشناسی و جامعهشناسی است.
علوم شناختی دانش میانرشتهای است که هدف آن بررسی ماهیت ذهن و مکانیسمهای شناختی آن با رویکرد علمی ـ تجربی است. پیشینهٔ این علم را میتوان به اواسط دهه 1950 بازگرداند؛ زمانی که محققان از رشتههای مختلف شروع به توسعهٔ نظریههای ذهن بر اساس بازنماییهای پیچیده و روشهای محاسباتی کردند. این حوزهٔ میانرشتهای از طیف گستردهای از علوم بهره میبرد؛ علومی همچون فلسفهٔ ذهن، که به جستجوی پاسخهایی برای ماهیت ذهن و آگاهی میپردازد، روانشناسی، که بررسی ماهیت رفتار و فرآیندهای ذهنی آن را دنبال میکند، هوش مصنوعی، که به تولید سیستمهای قادر به انجام کارهایی میپردازد که به طور سنتی نیازمند هوش انسانی هستند، علوم اعصاب، که عملکردها و ساختارهای بیولوژیک مغز را مورد مطالعه قرار میدهد، زبانشناسی، که ساختار، معنا و کاربرد زبانهای انسانی را تحلیل میکند، انسانشناسی، که به مطالعه جوانب گوناگون تجربهٔ زیسته انسانِ اجتماعی از دیرباز تاکنون میپردازد، و باستانشناسی، که گذشتههای بشری را از طریق شواهد و بقایای مادی آن استنباط میکند.
هدف اصلی این حوزهٔ میانرشتهای، فهم عمیقتر و تحلیل دقیق مکانیسمهای شناختی و بسترهای زیرین فرآیندهای ذهنی است که این فرآیندها شامل ادراک، قابلیت تشخیص و پردازش حسی، حافظه، توانایی ذخیرهسازی و بازیابی اطلاعات، مفهومسازی، فراگیری دستهبندی مفاهیم عمومی، روند اکتساب مهارتها یا دانش از طریق تجربه، استدلال، فرآیند چگونگی رسیدن به نتایج قیاسی بر اساس اطلاعات موجود، تصمیمگیری، انتخاب میان گزینههای متعدد بر پایه ارزیابیها و اولویتها، تخیل و قدرت خلق تصویر ذهنی در غیاب محرکهای خارجی است.
مطالعه و تحقیق در این زمینهها به ما امکان میدهد تا درک پیشرفتهتر و جامعتری از ماهیت فکر انسان و روابط بین اجزای متفاوت آن به دست آوریم که در نهایت، منجر به پیشرفتهای عملیاتی و نظری در تمام این رشتهها خواهد شد. از این طریق می توا دستاوردهایی را در پهنای دانش بشری عیان ساخت.
طی دو دهه گذشته، مطالعات در حوزهٔ علوم شناختی رشد فزایندهای داشته و همچنان با شتاب زیادی در حال رشد است. این مطالعات از دهه 1950 آغاز شد و در سال 1973 به طور رسمی «علوم شناختی» نام گرفت. در حال حاضر، در مراکز تحقیقاتی بزرگ سراسر جهان، گروههایی از دانشمندان در حال تلاش برای بهرهگیری دانش از علوم شناختی در صنعت و بخشهای دیگر زندگی انسان هستند. این تلاشها تأثیرات اقتصادی، نظامی و حتی بهداشتی در جامعه به همراه داشته و این امر نشان میدهد که جامعه صنعتی در حال درک این مهم است که قرن آینده، قرن علوم شناختی و رشتههای وابسته به آن است.
در ایران نیز پژوهشگاه دانشهای بنیادی IPM بیش از ده سال پیش به فکر تأسیس رشته علوم اعصاب شناختی افتاد و در نهایت پژوهشکدهٔ علوم شناختی را تأسیس کرد و برای اولین بار در ایران زمینهٔ انجام تحقیقات شناختی فراهم شد.
از سویی راه برای ورود این دانش به حوزهٔ «دین پژوهی» نیز به تدریج باز شد و رشتهای تأسیس شد با عنوان «علوم شناختی دین یا CSR» که مخفف عبارت Cognitive science of religion است.
علوم شناختی دین یکی از رشتههای جدیدی است که در پی تبیین چگونگی تولید باور دینی و بازنمایی آن است. این رشته تلاش میکند تا فهمی عمیق از چگونگی نمایش و پردازش باورها و گرایش به باورهای دینی در ذهن ما به دست دهد. برجستهترین دغدغه این علم، کاوش در فرایند تولید و بازنمایی باورهای دینی است. از دیدگاه پژوهشگران این حوزه، انسانها ذاتاً و بهصورت غریزی به سمت ایمان دینی گرایش دارند. به عبارتی، همه ما با ذهنیتی بنیادین در خصوص باورهای پایهای دینی به دنیا آمدهایم و تمایل به باور خدا یا «عاملیت فراطبیعی» در ما نهادینه شده است. با این حال وجود افراد خداناباور در سرتاسر دنیا، اغلب به این موضوع بستگی دارد که خداباوری تحت تأثیر فرهنگ خاصی میتواند نهفته و غیرفعال باقی بماند.
در پاسخ به این پرسش که علوم شناختی دین چه رویکردی به باورهای دینی دارد، میتوان گفت که رویکرد آن در مطالعهٔ دین، طبیعتگرایانه است. این بدان معنی است که وجود خدا یا موجودات ماورا طبیعی دیگر را فرض نمیکند و در پی توضیح چگونگی تولید باورهای دینی بر اساس فرایندهای طبیعی و تکاملی در مغز است. یکی از پرسشهای کلیدی که CSR به دنبال پاسخ به آن است، این است که چرا انسان گرایش به باور موجودات ماورا طبیعی دارد؟ نکتهٔ مهمی که باید در نظر داشت این است که علوم شناختی دین به دنبال اثبات یا رد باورهای دینی نیست؛ به عبارت دیگر علوم شناختی دین چگونگی تولید باورهای دینی انتقال، تغییر و نیز بقای آنها را از طریق ساز و کارهای شناختی توضیح میدهد و دربارهٔ صدق یا کذب آنها تبیینی ارائه نمیکند.
علوم شناختی دین در ایران رشتهای جدید و نوپا است و در سالهای اخیر، توجه زیادی به این رشته در محافل علمی و دانشگاهی ایران شده است. این اقدام میتواند به توسعهٔ این رشته در ایران کمک کند و زمینه را برای تربیت متخصصان این حوزه فراهم کند؛ با این حال، این دانش میانرشتهای با چالشهای متعددی روبهرو است. یکی از چالشهای اصلی این رشته، ماهیت چندوجهی دین است. دین پدیدهای پیچیده است که جنبههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، روانشناختی و عصبشناختی دارد. مطالعهٔ دین با استفاده از علوم شناختی، مستلزم درک عمیق هر یک از این جنبهها است. چالش دیگر علوم شناختی دین، ماهیت حساس این حوزه است. دین موضوعی مهم و مقدس برای بسیاری از افراد است. مطالعهٔ دین با استفاده از علوم شناختی، میتواند منجر به برداشتهایی شود که برای برخی افراد خوشایند نباشد. یکی از چالشهای مطالعهٔ دین از طریق علوم شناختی، تبیین تجربهٔ دینی و روحانی است. تجربه دینی، تجربهای است که اغلب شامل احساس ارتباط با چیزی فراتر از خود فرد میشود. این تجربه میتواند شامل احساس حضور خدا، احساس آرامش و سکون، یا احساس معنا و هدف در زندگی باشد. حال آنکه علوم اعصاب نشان دادهاند که تجربه دینی با فعالیت در مناطق خاصی از مغز مرتبط است. این مناطق مسئول پردازش احساسات و تصویرسازی مغز هستند. از این رو برخی از افراد دیندار ممکن است احساس کنند که علوم شناختی، تجربه دینی را به امری طبیعی و فیزیکال تقلیل میدهد.
بنابراین، لازم است که محققان علوم شناختی دین، با حساسیت و دقت لازم به مطالعه، تبیین و ارائهٔ یافتههای این حوزهٔ دانشی بپردازند.
* احمد سواری معاون آموزش و پژوهش دانشکده ادیان دانشگاه ادیان و مذاهب