رسالتِ دفاع از مظلوم؛ رویکرد سید محسن حکیم و یوسف قرضاوی در مواجهه با فلسطین
مهدی دلیر: دوباره شعلههای جنگ افروخته شده است. باز هم اسرائیل و فلسطین و انسانهایی که یکی پس از دیگری قربانی میشوند. جنایاتِ اسرائیل را با هیچ منطقی نمیتوان توجیه کرد. اخلاقِ خشونت را هم مراعات نمیکند. تبدیل به شرِّ مطلق شده است. انگار کاری هم از دستِ کسی بر نمیآید. به هیچ تعهد و قطع نامهای هم ملتزم نیست.
سید محسن حکیم
سالها پیشتر آیت الله سید محسن حکیم این نزاع را «فاجعه جانگداز» نامیده بود. ایشان هیئتی را به کنفرانسی در عمان ارسال کرده بود. در سال 1967. وی در نامهای تند وتیز با انتقاد از رفتارهای اسرائیل، به علل شکل گیری آن هم اشاره کرده بود. گفته بود که این فاجعه محصول خیانت «مسلمان نماها» است. افرادی که با دشمنان استعمارگر در به وجود آمدن ریشههای این ظلم همکاری کردهاند. ایشان گفته بود که چنین افرادی، پیوند خود را با خدا و رسالت محمدی قطع کردهاند. اما حالا همهٔ مسلمانان وظیفه دارند که در مقابل فجایع اسرائیل ساکت ننشینند.
سید محسن حکیم در ادامه عنوان کرده بود که: زمامدارانِ جهانِ اسلام باید بدانند که آزادیِ بیت المقدس و سرزمینهای اشغال شده اسلامی، فقط یک راه دارد و آن اینکه روش واحد و قاطعی را در بیرون راندن نیروهای اشغالگر و غاصب و متجاوز پیش بگیرند.
آیت الله حکیم معتقد بود که اگر مسلمانان یک روش واحد در پیش بگیرند، میتوانند از شر وجود اسرائیل رهایی یابند.
ایشان در بیانیهٔ دیگری که پس از آتش سوزی عمدی در مسجد الاقصی نگاشته بود اینگونه بیان کرد که: «ضروری است که مسلمانان بدانندیگانه راه آنها برای برگشت عزت و احترام و به دست آوردن حقوق از دست رفته و دفاع از مقدساتشان فقط پیروی از تعالیم اسلام و عمل به احکام جاوید آن و طرد هرگونه اندیشه گمراه کننده و مبادی الحاد آمیز شرق و غرب است.»
در 9 جمادی الاخر 1389 استفتائاتی به محضر ایشان ارسال شد. در مورد سازمان آزادی بخش فلسطین پاسخ دادند که اگر کسی بتواند به این نهضت بپیوندد و قدرت داشته باشد که در عملیات آنها شرکت کند و همکاری مذکور تحت رهبری صحیحی انجام پذیرد و عملی به زیان مسلمانان انجام ندهد این کار بر او واجب است.
در سئوال دیگری از ایشان پرسش شد که اگر سربازی که وضع نماز و روزه او مشکوک است در هنگام جهاد با اسرائیل کشته شود آیا شهید است؟ و ایشان پاسخ داد که اگر چنین شخصی به قصد پیروزی مسلمانان و به نیّت تقرب به خداوند و تبارک و تعالی اقدام کند اگر کشته شود شهید خواهد بود.
آیت الله همچنین گفته بود که اگر کسی امید به پیروزی داشته باشد و از اموال خود در راه پیروزی بر اسرائیل خرج نکند نزد خداوند گناهکار محسوب میشود.[1]
یوسف قرضاوی
در جهان تسنن هم همین بانگهای اعتراض به اسرائیل و البته نقدهایی به بی تفاوتیهای برخی مسلمانان نسبت به این ماجرا اذعان شد. یوسف قرضاوی از آن جمله بود. وی در خصوص مشروعیتِ جهاد با اسرائیل سخن گفت. او گفته بود که: بهترین جهاد در عصر حاضر که به مشروعیت دینی نزدیک است، جهاد برای آزادسازی فلسطین اشغالی میباشد. همان سرزمین اسراء و معراج. سرزمین اقصی و قبله اول مسلمین و یکی از سه مسجد محترم در اسلام.
قرضاوی سپس با تاکید بر مقدس بودنِ سرزمین اقصی، گفته بود که: این سرزمین مقدس به خبیثترین و فاجرترین و شرورترین نوع استعمار مبتلی شده و آن استعمار صهیونیسمِ نژاد پرستِ اشغالگر و تروریستِ وحشی است که کرامت و حرمت انسانی را نادیده میگیرد.
قرضاوی سپس دعوت به مبارزه با این دشمنِ شرور کرده بود. گفته بود که: اندیشمندان اسلامی اتفاق نظر دارند که بر مسلمانان فلسطین واجب است برای بیرون راندن دشمن اشغالگر پیر و جوان و زن و مرد به پا خیزند. او این عمل را یک واجبِ عینی قلمداد کرده و گفته بود که این واجب عینی بر تک تک افراد به اندازه تواناییشان رو میکند.
قرضاوی برای تبیینِ دقیقترِ این موصعِ خود اینگونه ادامه داده بود که: اینجاست که برخی از حقوق افراد ساقط میشود. از جمله زن برای رفتن به جهاد نیازی به اجازه شوهر ندارد. و فرزند و خادم نیز نیازی به اجازه پدر و آقای خود ندارد. چون حقوق اجتماعی از قبیل حفظ و نگهداری آزادی و امنیت بالاتر و مهمتر از حقوق فردی شوهران پدران و.. هستند.
او وظیفهای را به عهدهٔ سایر ملل مسلمان هم دانسته و گفته بود که اگر مردم فلسطین از عهده این وظیفه یعنی خارج کردن و پاک سازی سرزمین از اشغالگران برنیامدند، این وظیفه به کشورهای همسایه مسلمان رو میکند که باید آنها را یاری دهند. و اگر کشورهای همسایه نیز نتوانستند؛ این وظیفه متوجه دولتها و مردم کشورهای اطراف آنها و به همین ترتیب نهایتاً همه مسلمانان دنیا خواهد شد. و این چیزی است که احکام شرعی و فقه اسلامی و همه مذاهب مختلف آن را تأیید میکنند.
قرضاوی همچنین عملیاتِ شهادت طلبانه را نیز در این راه جایز شمرده بود. وی به نحو مجزایی به این این بحث پرداخته بود. گفته بود که عملیات شهادت طلبانه که گروههای فلسطینی در راستای مقاومت و انتفاضه انجام میدهند، داخل در خشونت و تروری که ما آنرا محکوم و ممنوع می دانیم نیست. اگر چه به ظاهر موجب ضربه رساندن به بعضی دیگر میشود. اما دلایلی در تأیید این موضوع بیان میکنیم.
1-از آنجا که رژیم اسرائیل رژیمی استعماری نژاد پرست و غاصب و رژیمی کاملاً نظامی و تا دندان مسلح است، یعنی هر شهروند اسرائیلی که به سن رشد رسیده چه زن و چه مرد عضوی از ارتش صهیونیستی میباشد یعنی هر اسرائیلی بالفعل یا بالقوه سرباز جنگی محسوب میشود و در هر لحظه آماده حمایت مالی و نظامی از اهداف دولت اشغالگر اسرائیلی است. و این واقعیتی است که به وضوح دیده میشود و نیازی به اثبات ندارد.
2-صهیونیستها و رژیم اسرائیل یک ویژگی خاص دارند که آنها را از سایر جوامع بشری متمایز میسازد و آن خوی زورگویی و جنگ طلبی است که با پشتوانه حمایتهای محکم و همه جانبه دولتهای امریکا، روسیه و کشورهای اروپایی اعمال میگردد.
3-شریعت اسلامی که تنها مرجع همه امور زندگی ما میباشد، دو صفت را برای غیر مسلمانان بر میشمارد و آن صلح طلب یا جنگ طلب است. اگر صلح طلب بودند این امری پسندیده و مطلوب ما نیز میباشد و ما با آنها صلح و سازش میکنیم. اما اگر جنگ طلب بودند ما نیز مقابله به مثل میکنیم و با آنها میجنگیم.
4-جمهور فقهای مسلمان بر این اتفاق دارند که اگر سپاه دشمن در جنگ با مسلمانان گروهی از مسلمانان را به عنوان سپر در جلو سپاه خود قرار داده بودند تا اولین تیرها به آنها اصابت کند، در این حالت به سپاه مسلمان این اجازه داده شده که به ناچار این گروه مسلمانان را که به زور در اول سپاه کفر قرار داده شدهاند بکشند. در غیر این صورت نیروهای دشمن پیشروی میکنند و هم سپاه و هم نسل و سرزمین اسلامی را قلع و قمع کرده و به خاک و خون میکشند. بنابراین برای دفاع از یک اصل اساسی (اسلام) میبایستی عدهای فدا شوند.
5- دو نوع احکام داریم احکامی که مربوط به وضع عادی و مسألت آمیز هستند و احکامی که مربوط به حالت اضطرار و تنگنا میباشند. چنانکه برای فرد مؤمن در حال اضطرار شرایطی وجود دارد که در غیر این حالت وجود ندارد. فقها بر همین اساس قاعده فقهی «الضرورات تبیح المحظورات» ضرورت محرمات را مباح میگرداند را استخراج کردهاند. لذا در این شکی نیست که برادران فلسطینی ما در حالت اضطرار هستند و این وضعیت سخت آنها را مجبور میکند دست به عملیات شهادت طلبانه بزنند.
قرضاوی با ذکر این ادله، کوشیده بود تا مبارزاتِ فلسطینیها را از هرگونه شائبهای پاک کند. او دفاع در این راه را یک وظیفه میدانست. وی همچنین به برخی شبهات در خصوص مبارزاتِ فلسطینی پاسخ داد.
برخی اینگونه شبهاتی را مطرح کرده بودند که:
1-این عملیات یک نوع خودکشی و در مهلکه انداخن نفس میباشد که این از بزرگترین محرمات است.
2-در این عملیات افراد عادی کشته میشوند از جمله زنان و کودکان که قتل آنها در اسلام ممنوع و حرام است.
3-این عملیات باعث ویرانی و خسارتهایی برای خود فلسطینیان میشود.
یوسف قرضاوی در پاسخ اینگونه عنوان کرده بود که:
1-عملیات شهادت طلبانه مقولهای جدا از خودکشی است. و آنهایی که این عملیات را خودکشی و قتل نفس میدانند کاملاً در اشتباهاند چون اهداف این عملیات با خودکشی کاملاً متفاوت است. و اگر کسی این دو مساله را به درستی تجزیه و تحلیل کند تفاوت فاحش آنها را میتواند به راحتی درک کند. فردی که دست به خودکشی می زند خودکشیاش یا ناشی از شکست و ناکامی در زندگی است یا ناکامی در عشق و یا در بن بست قرار گرفتن است. و هنگامی که خود را در مقابل مشکلاتی که برایش پیش آمده ناتوان میبیند تصمیم به فرار از زندگی میگیرد و خود را از بین میبرد. اما فرد شهادت طلب این کار را نه تنها به خاطر خودش نمیکند، بلکه به خاطر هدف مهمتری که همه فداکاریها فدای آن میشود و آن تقدیم عزیزترین گوهر زندگی یعنی جان به خداوند متعال است تا در مقابل، بهشت را از او بخرد. ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم االجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون. (توبه 111)
2-در مورد اینکه این عملیات به کودکان، زنان، سالمندان و دیگر شهروندان عادی یهودی آسیب میرساند؛ توضیح دادیم که رژیم صهیونیستی رژیمی است که همه شهروندان آن عضو ارتش اسرائیل هستند و اما به نسبت کودکان باید گفت که هدف شهادت طلبان کشتن آنها نیست و نخواهد بود. اما کشتار آنها به دنبال هدف اصلی و به تبع آن صورت میگیرد که ضرورت اینگونه اقتضا میکند از جمله مباح شدن محرمات و ساقط شدن واجبات.
3-اما مساله تبعات از قبیل عملیاتها برای مردم فلسطین اگر این اشکال مطرح گردد که اسرائیل در انتقام از عملیاتهای شهادت طلبانه چندین برابر تلافی میکند و این عامل تخریب و از بین رفتن سرزمین فلسطین میشود؛ باید گفت که اولاً اسرائیل همیشه آغازگر شرارت و نزاع بوده و مقاومت نیز در تلاش بوده که آنها را طرد و از خود دفاع کند و این مثل روز روشن و آشکار است و کسی نمیتواند منکر این واقعیت گردد. چنانکه اسرائیل در قوانین بین المللی کشوری اشغالگر معرفی شده و از فلسطینیان به عنوان مدافعان سرزمین خود یاد شده است. ثانیاً این خوی وحشی گری و دشمنی اسرائیل از گذشته تا امروز بوده و هست و کاری جز کشتار مردم و توقیف و تصرف اموال آنها ندارند و این وحشی گری که جزو سرشت آنهاست لا یتغیر است و اگر فلسطینیان این سلاحهای ناچیز و عملیات استشهادی را کنار بگذارند، اسرائیلیها این بار راحتتر به کشتار آنها و تخریب سرزمینشان اقدام میکنند.
ثالثاً معقول و پسندیده نیست که خسارات وارده از جانب اسرائیلیها را بر فلسطین بزرگ بپنداریم و آثار عملیات شهادت طلبانه را در رژیم صهیونیستی از جمله ترس و وحشتی که در دل آنان خانه کرده است و احساس نا امنی روز افزونی که بسیاری از آنان را به فکر کوچ کردن انداخته است و یا وادار به فرار کرده است و یا تاثیرات بسزایی را که این عملیاتها بر سیاست گردشگری اقتصاد و اسرائیل گذاشته است، نادیده بگیریم.[2]
برجستهترین علمای اسلامی بر دفاع فلسطینیان تاکید و توجه دارند. پا پس کشیدن از این دفاع را نامقبول میدانند. در این زمانهای که بار دیگر جنایاتِ صهیونیستی مضاعف شده، شایسته است که دفاعی از مردم فلسطین از جانبِ جهان اسلام به انجام برسد. دفاع از مظلوم، مورد اتفاق علمای اسلام است. بی تفاوت بودن نسبت به این موضوع، خروج از دایرهٔ انسانی و اسلامی است.
ارجاعات:
[1] مجله النجف. شماره 5 سال دوم مورخ ربیع الثانی 88 و مجله رساله الاسلام شماره 1 و 2 و 5 و 6 سال سوم. نشریه دانشکده اصول الدین
[2] مشروعیت جهاد در فلسطین. یوسف قرضاوی. ترجمه جهاندار امینی. ندای اسلام. زمستان 1386 و بهار 1387 شماره 32-33