درآمدی انتقادی بر انگاره تشرف به محضر امام زمان در غیبت کبری

علی آقاجانی: یکی از موضوعات مهم و حساس علمی-دینی-فقهی-اجتماعی مبحث تشرف، ملاقات و پیام رسانی از امام زمان در غیبت کبری است که از دیرباز محل چالش‌های علمی-فقهی و اجتماعی و تنوع دیدگاه‌ها بوده و در سده‌های اخیر به انگاره‌ای مسلط تبدیل شده و و حتی ادعای تواتر شده و البته آسیب‌های متعددی نیز در برداشته است. در این مجال با گزاره‌هایی اجمالی مانند عدم حجیت نظری و عدم اثبات وقوعی، در پی تقویت دیدگاه عدم امکان ملاقات همراه با شناخت و خاصه همراه با انتقال پیام در عصر غیبت کبراییم.

معنای ملاقات

در زمان غیبت کبری ممکن است کسی امام مهدی (عج) را ببیند ولی آن حضرت را نشناسد. همچنین ممکن است کسی آن امام را در خواب بدون انتقال پیام ببیند. درباره امکان این دو نوع مشاهده، میان علما اتفاق نظر وجود دارد و همگی آن را ممکن می‌دانند. اما آنچه همیشه محل بحث و اختلاف نظر علما بوده، ملاقات آن حضرت در زمان غیبت کبری همراه با شناختن است؛ چه این شناختن در زمان ملاقات رخ دهد، چه اینکه ملاقات‌کننده، پس از آن بفهمد که امام زمان را دیدار کرده است. درباره ارتباط با امام زمان از طریق شهود و سیر و سلوک و حجیت آن نیز بحث و گفتگوهایی وجود دارد. به ویژه اگر ادعای ملاقات و انتقال پیام وجود داشته باشد. که در هر حال وظیفه شنوندگان تکذیب مدعیان رویت است حال چه واقعاً دیده باشد چه ندیده باشد.

در عصر غیبت کبری، امکان دیدار، مشاهده و ارتباط با امام مهدی (عج) وجود ندارد و برابر دستور آن حضرت، مدعی دیدار را باید تکذیب کرد. عالمان و بزرگانی چون شیخ مفید در المسائل العشره فی الغیبه، محمد بن ابراهیم نعمانی در الغیبه، فیض کاشانی در وافی، کاشف الغطا در رساله حقّ المبین و. یدالله دوزدوزانی، محمدجواد فاضل لنکرانی و.. این نظریه را پذیرفته و مستنداتی برای آن ذکر کرده‌اند که مهم‌ترین آنها توقیع شریف امام (علیه السلام)  به علی بن محمد بن سمری است.

یا علی بن محمد السمری أعظم الله أجر إخوانک فیک فإنّک میّت ما بینک و بین سته أیّام فاجمع أمرک و لاتوص إلی أحد یقوم مقامک بعد وفاتک، فقد وقعت الغیبه الثانیه [التامه] فلا ظهور إلّا بعد إذن الله عزّ و جلّ و ذلک بعد طول الأمد و قسوه القوب و امتلاء الأرض جوراً و سیأتی شیعتی من یدّعی المشاهده، ألا فمن ادّعی المشاهده قبل خروج السفیانی و الصیحه فهو کاذب مفتر؛ ای علی بن محمد سمری، خداوند پاداش برادرانت را در مرگ تو بزرگ گرداند. تو تا شش روز دیگر می‌میری، پس کارت را سامان ده و به کسی به عنوان جانشین پس از خود، وصیت مکن که دیگر غیبت تامه واقع شده است. دیگر ظهوری نیست مگر به اذن خداوند و آن پس از مدتی دراز و بعداز آن که دل‌ها سخت شد و زمین از ستم پرشد، به وقوع خواهد پیوست. به زودی از شیعیانم، کسانی خواهند آمد که ادعای دیدار (مشاهده) مرا می‌کنند. آگاه باشید هرکس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعای دیدار مرا کرد، دروغگو و مفتری است. برخی از علما مانند مرحومان علامه محمدباقر مجلسی؛ میرزاحسین محدث نوری و آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی مشاهده را به ادعای نیابت تفسیر کرده و در واقع تقلیل داده‌اند که امری خلاف ظاهر است. زیرا حضرت به فصاحت سخن می گویند و ناتوان از القای دقیق مراد خود نبوده‌اند. و اگر می‌خواستند به جای رویت ادعای نیابت را می‌فرمودند. از این رو به نظر می‌رسد که این استدلال مصادره به مطلوب است.

براساس روایتی نیز حضرت در میان مردم زندگی می‌کند و آنان را می‌بیند و می‌شناسد؛ ولی مردم آن حضرت را نمی‌شناسند و این به معنای نفی ادعای رؤیت و دیدار است: «اگر زمین یک ساعت از حجّت خالی باشد، ساکنان خود را فرو خواهد برد. حجّت مردم را می‌شناسد؛ لیکن آنان او را نمی‌شناسند! همان گونه که یوسف مردم را می‌شناخت و آنان او را نمی‌شناختند»

علاوه بر این روایات، ادله دیگری را نیز می‌توان در تأیید این دیدگاه به اجمال ارائه کرد؛ از جمله:

  1. دیدار و مشاهده، منافی با فلسفه غیبت و پنهان زیستی کامل امام زمان (عج) و الزامات و بایسته‌های این دوران است. زیرا اگر بنا بر امکان ملاقات و به ویژه امکان نقل پیام و سخن یا تأیید و تکذیب می‌بود دیگر چه حاجت به غیبت کبری و صدور توقیع مبنی بر اتمام دوره سفارت. بلکه همان سفارت و نیابت خاص ادامه یافت که امری مطمئن‌تر و کم آسیب تر بود.
  2. یکی از حکمت‌های غیبت و پنهان زیستی امام عصر (عج)، امتحان شیعیان است.
  3. این دیدارها و مشاهده‌ها، منجر به سوء استفاده عده‌ای کج فهم و سست ایمان می‌شود.
  4. در سایه ادعاهای نادرست و گاهی شیّادانه و بیان داستان‌ها و حکایات ضعیف و شخصی، انحرافاتی ایجاد و خرافاتی رایج می‌شود و پیامدهای سوئی به همراه دارد که در بعضی از مناطق و شهرها نمونه‌هایی از آنها مشاهده شده است.
  5. ترویج ایده دیدار و توصیه‌های مختلف جهت ملاقات و مشاهده، عدم گرفتن نتیجه مناسب جوّ یأس و بدبینی و ناامیدی ایجاد می‌کند
  6. شیعیان وظیفه و تکلیفی برای دیدار امام غایب ندارند. بلکه مکلّف به صبر و بردباری در این دوران و انتظار مثبت و سازنده هستند.

از این رو داستان‌هایی مانند سید رشتی و غیره که مبتنی بر ادعای تشرف و اخذ پیام یا دستورند همه فاقد حجیت، روایی و استنادند و قابل راستی آزمایی هم نیستتند. این‌ها عمدتاً و شاید تماماً بر اعتماد بر شخصیت‌ها استوار است که امری غیر علمی است.

نقد استدلال‌های موافقان ملاقات امام زمان (ع) در غیبت کبری

کسانی که دیدن امام زمان را ممکن دانسته‌اند، به دلایل زیر اشاره کرده‌اند:

۱. امکان عقلی:

امام زمان (ع) همچون دیگر امامان (ع) پیکری انسانی و هیبتی بشری دارد و هیچ‌یک از امامان پیشین و نه خود امام زمان و نه نواب اربعه، مدعی تغییر ماهوی یا صعود آسمانی امام زمان (ع) نشده‌اند؛ چنان‌که امام زمان (ع) به نوح (ع) و یوسف (ع) تشبیه شده است نه به مسیح (ع). بنابراین، هیچ گونه مانع عقلی برای ملاقات با ایشان وجود ندارد. افزون بر این، هیچ‌یک از عالمان بزرگ و مؤلفان مشهور شیعی ـ مانند شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی ـ دیدار امام عصر را محال ندانسته و برخی حتی در کتاب‌های خود، فصلی را برای نام‌بردن از دیدارکنندگان گشوده و یا به ممکن بودن آن تصریح کرده‌اند. همچنین بسیار بعید است که اشخاص متعددی در روزگار مختلف امری غیرممکن را ادعا کنند و با انکارهای جدی و عمومی روبه‌رو نشوند.

نقد: این استدلال صرفاً احتمال و امکان صرف رویت آن هم فقط برای برخی خصصیصین را می‌تواند برساند. مانند آن چه که شیخ مفید درباره امکان مشاهده حضرت توسط خادمانشان مطرح می‌کند. ولی تشرفات هر یک نیازمند اقامه دلایل و شواهد متقن است. اما دیدار اشخاص متعدد نیز هیچ کدام ثابت شده نیست و همگی محل ایرادهای مختلف است. ضمن آن که خود به صورت ابتدایی نیازمند اثبات نظری و مبنایی اصل مشاهده و انتقال پیام است.

۲. احادیث: دست‌کم دو حدیث معتبر و مقبول وجود دارد که می‌توان امکان دیدار با امام زمان را از آن‌ها برداشت کرد:
  • اسحاق بن‌عمار از امام صادق (ع) نقل می‌کند: «حضرت قائم دو غیبت دارد: یکی کوتاه و دیگری طولانی است. در غیبت نخست از مکان حضرت کسی آگاه نیست مگر شیعیان خاص و در غیبت دوم مکان وی را نمی‌داند مگر موالیان خاص آن حضرت».
  • در حدیث دیگر از امام صادق (ع) آمده است: «صاحب این امر (قیام) دو غیبت دارد: یکی از آنها به درازا می‌کشد… هیچ کس از دوست و غیر دوست از جای او آگاه نمی‌شود، مگر مولایی (خادمی) که کارهای او را انجام می‌دهد».

نقد: ضمن آن که برخی این دو روایت را از نظر سند و دلالت (محتوا) مخدوش دانسته‌اند و به آنها اشکال‌هایی وارد کرده‌اند؛ این احادیث هیچ دلالتی بر امکان انتقال پیام به شیعیان در عصر غیبت کبری ندارد. و صرفاً امکان دانستن مکان و در نهایت امکان ملاقات برای معدودی از خصیصین که بنابر نظر روایت دوم فقط خادمان خاصند می‌باشد.

۴. گزارش مشاهده توسط بزرگان شیعه:

گزارش‌های فراوانی در کتاب‌های مختلف وجود دارد که افراد فراوانی از عالمان فرهیخته تا انسان‌های معمولی امام را مشاهده کرده‌اند و حتی برخی از آن‌ها موفق به گفتگو با آن حضرت شده‌اند. این گزارش‌ها آنقدر فراوان‌اند که می‌توان گفت اجمالاً تواتر دارند. چند تن از علمای شیعه همچون شیخ حر عاملی، سید عبدالله شبر و آیت‌الله صافی گلپایگانی این تواتر را مطرح کرده‌اند. افزون بر اینکه گاه گزارشگران، عالمان بسیار موثق و بزرگ و مشهورند.

نقد: به این گزارش‌ها نقدهایی جدی وارد شده است و هیچ کدام ثابت نیست. از جمله اینکه این گزارش‌ها مخالف با توقیع سَمُری (نائب چهارم امام زمان) و روایاتی‌اند که ملاقات با امام زمان را نفی می‌کنند. امکان وقوعی در مسائل دینی می‌باید مبتنی بر امکان نظری و مبنایی باشد. علاوه بر اینکه بیشتر این داستان‌ها از افراد عادی و معمولی نقل شده است و در مواردی حتی ادعای مشاهده وجود نداشته است. در پاره‌ای موارد نیز مشخصات گزارش‌شده، با ویژگی‌های امام زمان مطابقت ندارد. همچنین می‌توان ادعا کرد هیچ یک علما و فُقَهایی که به آنها نسبت دیدار و ارتباط داده شده، نه در کتاب‌های خود و نه هیچ جای دیگر،‌ چنین ادعایی را مطرح نکرده‌اند و پاره‌ای از داستان‌ها نیز سال‌ها بعد به کتاب‌ها راه یافته‌اند. داستان‌هایی که تماماً به لحاظ استدلالی غیر قابل اثبات و راستی آزمایی بوده و متکی بر اعتماد و اتکا بر شخصیت‌ها هستند. که امری فراعلمی است.

چنان که آیت الله جوادی آملی در زمینه تشرفات به نکات خوبی توجه کرده و می‌فرمایند: «خیلی از موارد است که انسان بیمار دارد، شفا پیدا می‌کند، یا گمشده‌ای دارد، پیدا می‌کند. اما آیا اینها به وسیله شخص حضرت است یا اولیای فراوانی که زیر نظر حضرت هستند، و یا شاگردان فراوانی که حضرت دارد؟ یا این که یکی از اولیای خود را اعزام می‌کند؟ هیچ برهانی بر مسئله نیست که مثلاً آن کسی که شخص گمشده را به منزل می‌رساند، یا مشکل کسی را حل می‌کند، شخص حضرت باشد. اولیای فراوانی در خدمت و تحت تدبیر حضرت هستند. حضرت ممکن است به یکی از اینها دستور داده باشند و آن مشکل حل شود. در بعضی از موارد آن تمثلات نفسانی را انسان مشاهده می‌کند و خیال می‌کند واقعیت است. این بخش اول که مشهود است تمثلات نفسانی بوده، باید از واقعیت بینی جدا شود. … می‌توان گفت که: اولاً نباید هر عنایتی را که از سوی امام زمان (ع) به شخصی می‌شود و هر گره گشایی را که از سوی آن حضرت صورت می‌گیرد، به حساب ملاقات یا تشرف گذاشت و ثانیاً نباید هر ادعای تشرفی را به سادگی پذیرفت و بر گفته‌های مدعی مهر تأیید زد.» (مجله موعود، سال نهم، شماره 48، آبان 1383)

۵. توقیعات شیخ مفید:

از مواردی که ممکن است ارتباط با امام زمان از آن برداشت شود، سه توقیع امام زمان به شیخ مفید است. این توقیعات در کتاب الاحتجاج ابومنصور طبرسی آمده‌اند.

نقد: برخی از بزرگان شیعه همچون علامه بحرالعلوم و خویی در معجم رجال الحدیث در درستی این توقیعات تردید کرده‌اند. زیرا نخستین نقل آن‌ها توسط ابومنصور طبرسی (از علمای قرن ششم) در کتاب الاحتجاج، صد سال پس از فوت شیخ مفید صورت گرفته و سندی هم برای آنها ذکر نشده است. از سوی دیگر، شاگردان شیخ مفید، همچون سید مرتضی، نجاشی، شیخ طوسی، ابویعلی جعفری، ابوالفتح کَراجُکی و سَلّار دیلمی به این توقیعات اشاره نکرده‌اند. بدین جهت غیر قابل استنادند. ضمن آن که بر فرض محال قابل پذیرش هم باشد هیچ دلالتی بر مورد مبتلابه ندارد.

 

علی آقاجانی )عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه(

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.