امضای شخصی شیخ حسین انصاریان پای منبرهایش
حامد شیواپور: آشنایی من با شیخ حسین انصاریان به اوایل دوران نوجوانیام برمیگردد که سالها در دهه دوم محرم، در کاشان منبر داشت. این برنامه یک مداح جالب هم داشت: سید محمد معتمدی خواننده جوان و مشهور امروز، آن زمان نوجوانی بود که یکی دو سال از من بزرگتر بود و بعد از منبر پدرش (که از علمای سنتی کاشان است) و قبل از منبر شیخ حسین انصاریان مداحی میکرد.
شیخ حسین در این منبرها داستانهایی از عرفا و اولیا الهی تعریف میکرد که برای من نوجوان، دریچهای به دنیای متفاوت و پر رمز و راز عرفان بود. گمان میکنم یکی از انگیزههای طلبگی من هم تاثیری بود که از همین داستانها پذیرفتم.
مدتی است که شیخ حسین با دعاهای خاص و متفاوتش در ایام محرم و ماه رمضان مورد توجه قرار گرفته. به قول دوست دانشورم محسن حسام مظاهری که عنوان این نوشته را از او وام گرفتهام، این دعاها به منزله امضاهای شخصی اوست پای منبرهایش.
این دعاها از چند جهت قابل توجه است:
۱. در دوران جدید شاخهای در الهیات با عنوان الهیات اجتماعی شهرت یافته است که یکی از فروع و نتایج آن توجه به اقلیتهای اجتماعی و اقشار مطرود و رانده شده است. در الهیات مسیحی توجه به این افراد جایگاه ویژهای دارد. برخورد ویژه مسیح علیهالسلام با برخی از زنان بدنام در اناجیل مشهور است. در فرهنگ و سنت مسیحی نیز این گونه توجهات کمابیش وجود داشته است. داستان آلبرت شوایتسر، پزشک، موسیقیدان و الهیدان برجسته آلمانی و هجرت او به آفریقا برای درمان مردم آنجا مشهور است. چند وقت پیش این خبر منتشر شد که پاپ فرانسیس پای دوازده زندانی را بوسید. این نمونهها در سنت مسیحی کم نیست.
2. در سخن و سیره اولیای دینی ما موارد فراوانی میتوان یافت که به تقویت الهیات اجتماعی کمک کند. مثلاً توصیههای امیرالمؤمنین علیهالسلام به مالک در توجه به یتیمان و نیازمندان و شنیدن سخن آنان را شنیدهایم. همچنین در نحوه رفتار با گروههای نه چندان خوشنام در اجتماع، این سخن امام در آغاز خطبه 140 نهج البلاغه شایسته توجه است: «آنان که از عیوب پاکاند و از لطف خدا از گناهان سالماند شایسته است به اهل گناه و معصیت ترحم آورند.» (ترجمه آقای انصاریان)
با وجود این موارد، به نظر میرسد الهیات اجتماعی در سنت اسلامی در مقایسه با مسیحیت، به ویژه نزد مبلغان و متولیان دین، کارنامه پر برگ و باری ندارد. چرا؟ نمیدانم. این پرسش میتواند موضوع پژوهش ارزشمندی باشد.
3. اهمیت نکته قبل از آنجا مضاعف میشود که با توجه به مشکلات گوناگون سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در چهار دهه پس از انقلاب در کشور ما و به ویژه رشد تورم و نابرابریهای اجتماعی در چند سال اخیر، به نظر میرسد کارنامه متولیان دین و به ویژه مبلغان دینی در توجه به آسیبهای اجتماعی کارنامه چندان قابل دفاعی نیست: چه از ناحیه مبلغان طرفدار نظم سیاسی موجود و چه مبلغان وابسته به تشیع سنتی و هویتی و چه حتی مبلغان نواندیش.
4. دعا کردن در پایان مراسم دینی از سنتهای مرسوم است. اما در مراسم مرسوم دینی ما، این دعاها اغلب دعاهایی کلیشهای است. البته در اینجا مرادم از کلیشه، معنای منفی آن نیست. دعاهایی مانند توفیق الهی در تقویت ایمان و تقوا، عاقبت به خیری، شفای بیماران، آمرزش درگذشتگان، بارش باران، رفع مشکلات اقتصادی، عافیت و طول عمر علما و بزرگان و… حتماً دعاهای خوب و ارزشمندی هستند؛ اما روشن است که تبدیل شدن این دعاها به کلیشه، مانند هر کار تکراری دیگر، ممکن است از توجه و حضور قلب دعا کننده بکاهد. در همین دعای مشهور ماه رمضان، به ما آموختهاند که به همه گرسنگان، همه برهنگان، همه بیماران، همه بدهکاران، همه زندانیان و… دعا کنیم. شاید این دعای زیبا، بتواند الهامبخش ما در توجه به کسانی باشد که کمتر در دعاها از آنها یاد میکنیم.
5. نوآوری و خلاقیت شیخ حسین انصاریان در دعاهای پایان مراسم محرم و ماه رمضان در سالهای اخیر و توجه ایشان به اقشار غایب در گفتگوها و سخنرانیهای رسمی، در چنین بستری جلب توجه میکند. کجا سراغ دارید که کسی از منبریان مشهور یا حتی غیر مشهور، از پزشکان و پرستاران، رانندگان جادهها، لوکوموتیورانها، پلیسها، رفتگران شهرداری، زندانیها، بیماران پروانهای و… نام ببرد و آنان را دعا کند؟
اگر ایشان تا همین اندازه هم دست به ابتکار زده بود باز هم باید او را میستودیم؛ اما تابوشکنی (و شاید بشود گفت خطر کردن) ایشان در نام بردن از افراد نه چندان خوشنام در دعاها، بر ارزش و جذابیت کار او میافزاید. ایشان مثلاً در مراسم شب ۲۳ ماه مبارک امسال در حسینیه همدانیها در تهران، به زندانیها، معتادان، کارتنخوابها و زنانی که به رفتارهای منافی عفت رو آوردهاند نیز دعا کرد.
جالبتر این بود که ایشان در میانه دعا، از قاضیها خواست که شب که به خانه میروند یاد زن و بچه زندانیها بیفتند و احکام طویل المدت زندانی را تخفیف دهند و یا معتادان و کارتن خوابها را برادر خود خواند یا از خدا خواست زنان بدکار را که از سر فقر گرفتار انحراف شدهاند در احیای شب قدر شریک کند و البته ثروتمندان و مسئولان را هم در انحراف آنها مقصر شمرد. ایشان گریزی هم به هملباسیهای خود زد که در ضعف دینداری بسیاری از مردمی که در مراسم احیا شرکت نمیکنند مقصرند و کسانی را که در اثر رفتار برخی از روحانیون، اهل شرکت در مراسم شب قدر نبودهاند نیز دعا کرد.
در زمانی که متاسفانه گاهی از منبرهای رسمی و غیر رسمی سخنانی نامناسب میشنویم و گاه این سخنان در فضای مجازی دست به دست و مایه تمسخر یا خشم شنونده میشود، باید به شیخ حسین انصاریان هزاران درود و آفرین بگوییم و برای طول عمر او دعا کنیم.
(این نوشته، تفصیل یادداشتی است که چند روز قبل به لطف دوست عزیزم محسن حسام مظاهری در کانال تلگرامی ایشان منتشر شد.)
25 ماه مبارک، برابر با ۱7 فروردین ۱۴۰۲