اخلاق دینشناسی؛ پژوهشی در مبانی معرفتی و اخلاقی فقه
ابوالقاسم فنایی
این کتاب به موضوعاتی چون «فقه و چالشهای عصر جدید»، «نشاندن فقه به جای اخلاق»، «عقلانیت مدرن و عقلانیت سنتی» و … را شامل میشود.
اخلاق دینشناسی مشتمل بر هفت فصل به شرح زیر است:
فصل اول به موضوع «نشاندن فقه به جای اخلاق» میپردازد. این فصل میکوشد نشان دهد که چرا و چگونه در فرهنگ و تمدن اسلامی عقل عملی (و به تبع آن بخشی از عقل نظری) تعطیل گردیده، و فقه جایگزین «اخلاق اجتماعی» شده است. در این فصل دلایل متعددی که به سود اشعریت مدرن یا پست مدرن و ضرورت نشاندن فقه به جای اخلاق عرضه شده، یا در عمق ضمیر متشرعان وجود دارد، به تفصیل مورد بررسی قرار میگیرد، و وابستگی منطقی و معرفتشناسانه اخلاق به دین، و وابستگی منطقی و معرفتشناسانه دین به اخلاق اثبات میشود. وابستگی منطقی و معرفتشناسانه اخلاق به دین عبارت از یکی از دو ادعای زیر است:
(۱) شناخت یا توجیه معرفتشناسانه باورهای اخلاقی مبتنی بر پیشفرضهای کلامی/الهیاتی است.
(۲) فقه جایگزین اخلاق است.
این دعاوی و دلایلی که به سود آنها آورده شده در این فصل نقد و ابطال میشوند. سپس نقش اخلاقِ تفکر، اخلاقِ رفتار در دینشناسی و شریعتشناسی مورد تأکید قرار میگیرد.
فصل دوم به «فقه و چالشهای عصر جدید» میپردازد. در این فصل روش تحقیق در فقه سنتی به خاطر بیتوجهی به «موضوعشناسی» و خصوصاً به خاطر غفلت از تفاوتهای سرنوشتساز دنیای جدید و دنیای قدیم و نیز راه حلهای سنتی در مواجهه با چالشهای عصر جدید مورد بررسی قرار میگیرند و سپس پارهای از مهمترین ویژگیهای دنیای جدید از حیث تأثیری که در شناخت احکام شرعی دارند فهرست میشوند. این ویژگیها عبارتند از «سکولاریسم»، «نشستن اراده به جای حق»، «اخلاق مدرن»، «پارادایمها و گفتمانهای مدرن». با شرح و بسط این تفاوتها ادعا میشود که ناکامی فقه سنتی و ناکارآمدی اجتهاد مصطلح در حل مسائل و معضلات هنجاری دنیای جدید از نادیده گرفتن این ویژگیها و تفاوتها سرچشمه میگیرد.
فصل سوم «عقلانیت مدرن و عقلانیت سنتی» را مقایسه میکند و نتیجه میگیرد که عصری کردنِ اندیشه دینی متوقف بر عصری کردنِ عقلانیت و اخلاقی است که اندیشه دینی از آن تغذیه میکند.
فصل چهارم «عقلانیت فقهی و عقلانیت عرفی» را مقایسه میکند و فرق و فاصله این دو نوع عقلانیت را نشان میدهد. مقایسه این دو نوع عقلانیت از آنرو اهمیت دارد که بر طبق ادعای فقیهان اصولیمشرب، علم فقه مبتنی بر همان مبانی عقلانیای است که در عرف عقلا بماهم عقلا جریان دارد. مباحث این فصل نشان میدهد که چنین نیست و بین عقلانیت فقهی رایج در حوزههای علمیه و عقلانیت عرفی (= فرادینی) رایج در خارج از حوزههای علمیه تفاوتهای بارز و روشنی وجود دارد که قابل انکار نیست.
در سه فصل بعدی که سه تا از نظریههای مدرنی که بر کارآمد کردن فقه سنتی در مقام پاسخ به پرسشهای هنجاری عصر جدید ارائه شده، مورد بررسی و نقد قرار میگیرند. این نظریهها هر سه از آراء نواندیشان مسلمان، خصوصاً از خوانش دکتر عبدالکریم سروش از این نظریها، اقتباس و سپس شرح و بسط داده شدهاند. بدین ترتیب، فصل پنجم به «قبض و بسط تئوریک فقه» میپردازد. در این فصل نگارنده میکوشد در ابتدا گوهر مدعای نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت را عرضه کند و پیامدها و لوازم آن در خصوص فهم دین به معنای خاص کلمه (= شریعت) را شرح دهد، و سپس به نقد این نظریه بپردازد. مباحث این فصل عمدتاً ناظر به دیدگاههای دکتر سروش در باب «انواع معرفتشناسی»، «شأن و کارکرد فلسفه علم»، «توصیههای معرفتشناسانه» و «ساختار معرفت و توجیه» است و در طی ان نگارنده میکوشد پارهای از نارسائیها ابهامات این نظریه را برطرف کند.
عنوان فصل ششم عبارت است از «بسطِ تجربهی فقهی نبوی». در این فصل ابتدا نظریه دکتر سروش در باب بسط تجربه نبوی تشریح میگردد و سپس تلاش میشود تا لوازم و فحواهای این نظریه در خصوص فهم شریعت استخراج شده و شرح و بسط کافی بیابد. این فصل، من حیث المجموع، قرائت متفاوتی از این نظریه به دست میدهد که با قرائت دکتر سروش تفاوتهای اصولی دارد.
فصل هفتم به تفکیک «ذاتیات» و «عرضیاتِ» شریعت، یا تفکیک «ظرف» از «مظروف» و یا تفکیک «دینِ تاریخی» از «دینِ فراتاریخی» میپردازد وبر ضرورت ترجمه فرهنگی متون دینی احتجاج میکند. در این فصل یکی از مهمترین مبانی فقه سنتی در باب ماهیت اجتهاد، و نحوه تفسیر متون دینی نقد میشود؛ و سپس به جای آن روش جدیدی برای تفسیر متون دینی صرفاً برای فهم آن بخش از متون دینی مناسب است که بیانگر دین «مطلق» و «فراتاریخی» و «تطبیقشده» بر اوضاع و شرایط خاص است به هیچ وجه مناسب نیست، زیرا به فهم نادرست و ناموجه دین منجر میشود. برای فهم درست و موجه این بخش از متون دینی باید روش دیگری را به کار برد. این روش عبارت است از ترجمۀ فرهنگی. بر اساس این روش، مفسران در آغاز باید بکوشند محتوای دینی این بخش از متون دینی را از ظرف آن، که همان فرهنگ عصر نزول است جدا کنند و سپس آن را در ظرف فرهنگ معاصر بریزند. افزون بر این، این فصل دوازده معیار متفاوت برای تفکیک ذاتیات و عرضیات یا تفکیک ظرف از مظروف در قلمرو فقه به دست میدهد.
کتاب اخلاق دینشناسی؛ پژوهشی در مبانی معرفتی و اخلاقی فقه، نوشتۀ ابوالقاسم فنایی توسط انتشارات نگاه معاصر به سال ۱۳۸۹ به زیور طبع آراسته گردید.این کتاب به موضوعاتی چون «فقه و چالشهای عصر جدید»، «نشاندن فقه به جای اخلاق»، «عقلانیت مدرن و عقلانیت سنتی» و … را شامل میشود.