نامهی مهم و منتشرنشده از آیتالله سیدعزالدین زنجانی به آیتالله مقتدایی
الحمدلله با برنامهریزی آن جامعه محترم پذیرش طلبهها با امتحان و شرایطی صورت میپذیرد و بینظمی و بی انضباطی با این طرح از بین رفته و این عمل قابل تقدیر و تشکر است. ولی دو مشکل پیش آمده که باید به خطرات آن توجه کرده و در صدد رفع آنها بود
جمعی از مجتهدان، مجمعی به نام «دار الفتوا» تشکیل دهند.
نکوداشت حضرت آیتا… عزّالدین زنجانی هم زمان با اربعین ارتحال آن عالم ربّانی، در مشهد مقدس در روز پنجشنبه 6 تیرماه برگزار گردید، در این نکوداشت، فرزند مکرّم ایشان حضرت آیتا.. سید محمد زنجانی نامهای از پدر بزرگوارشان خطاب به آیت الله مقتدایی را قرائت فرمودند، که نشانگر پارهای از دغدغههای اساسی و رهنمودهای مهم آن فقیه حکیم و مبرّز است. متن نامه را ملاحظه میکنید:
بسمه تعالی
9/12/1383
17/محرم/1426
آیتالله جناب آقای مقتدائی دامت معالیه
سلام علیکم
مکتوب 6960/1503/ج جنابعالی واصل شد و توفیقات روزافزون جامعه مدرسین را از خدای متعال مسألت دارم.
با تشکر از اینکه با مشاوره برنامهریزی میشود، از این رو پیشنهادهائی به نظرم میرسد که به اهمّ آنها بسنده میکنم و امیدوارم مورد توجه واقع شود.
1. الحمدلله با برنامهریزی آن جامعه محترم پذیرش طلبهها با امتحان و شرایطی صورت میپذیرد و بینظمی و بی انضباطی با این طرح از بین رفته و این عمل قابل تقدیر و تشکر است. ولی دو مشکل پیش آمده که باید به خطرات آن توجه کرده و در صدد رفع آنها بود.
الف: مدرک معادل دادن. این مسأله باعث شده که هجوم به حوزه زیاد شود ولی بازده در این دو دهه اخیر بسیار کم شده است؛ چون عدهای برای برخورداری از مدرک قانونی به حوزه میآیند و هدف روحانی شدن نیست و پس از بدست آوردن مدرک حوزه را ترک میکنند و اگر این روند ادامه پیدا کند شهرها در دهههای بعدی از مروّجین دین خالی خواهد شد.
البته باید در حوزه مدارک تحصیلی باشد تا فرق فاضل و غیرفاضل روشن شود و این ضرورت هم با مدارک حوزوی مثل اجازه بیان احکام و اجازه محدثی و مدرّسی و اجتهاد متجزی و مطلق و یا از این نوع تصدیقها که صرفاً جنبه علمی داشته باشد، حل میشود. ثمره به این نوع مدرک روی آوردن، افرادی خواهد بود که واقعاً انگیزه نوکر امام زمان (روحی له الفداء) شدن دارند ، جذب حوزه میشوند و تجربه گذشته نشان داده نوعاً هم عالمان خوبی میشوند. چون انگیزه درستی دارند و بالطبع با اعمال این رویّه هجوم به حوزه کاسته میشود و امکانات مادی و غیرمادی حوزه در سطح بهتری بین واجدین تقسیم میشود.
ب: تطبیق نظام دانشگاهی بر نظام درسی حوزه، ترمی کردن و تقیّدی هم به حضور در کلاس درسها نباشد چنین نظامی خوب جواب نداده و نوعاً طلبه دورههای اخیر موفق نیستند؛ البته کسی با تحول مثبت مخالف نیست ولی اگر تحوّل اثر مؤثری در حوزه نگذارد و بلکه موجب افت تحصیلی باشد، این تحول چه فایده دارد؟!
بلی، مشکل معما و لغزگونه کتب تحصیلی هست؛ ولی میشود این مشکل را با تجدید طبع و پاورقی مفید و راهگشا حلّ کرد. ادبیات بسیار کم خوانده میشود و طلبه اگر ادبیات عرب را عریق نخواند در حل متن روایات ناتوان خواهد شد. در حوزه فقه در مناطق آذربایجان سه کتاب خوانده میشود: شرایع، شرح لمعه و ریاض. اگر چه ریاض با مبانی قبل از شیخ [انصاری] و متروک است ولی بالاخره حوزه باید یک فقهی در آن سطح [را] جایگزین کند. اکثر طلبهها تسلطی بر فقه ندارند، در حوزه اصول مشکلی نیست ولی در حوزه فلسفه هم مشکل فقه هست. درس خارجهای فقه، طلبه را نمیتواند قدرت تسلط بر فهم جواهر را بدهد، و طلبهای که توان فهم جواهر را نداشته باشد چگونه میتواند فقیه شود؟ در این زمینه مطالبی نیز هست که در صورت نیاز تقدیم میشود.
2. چارهاندیشی برای مسأله مرجعیّت است، بنابر فرمایش حضرت علی علیه السلام «استدلّ بما کان بما یکون فانّ الامور اشباه فلاتکن ممّن لاتنفعه …-» حداقل در نیم قرن اخیر روال مرجعیّت به این نحو بوده که در ایام پیری به مرجعیّت میرسند و نوعا فاقد قدرت بدنی و توان اداره امور کلان را ندارند. دقت کنید چگونه فردی در سنّ هفتاد سالگی قادر هست روزانه به چهل استفتاء پاسخ دهد، درس بگوید، بیرونی را اداره کند و دید و بازدید انجام دهد؟ من در قبل از انقلاب در محضر مرجعی بودم و شکایت میکرد دویست استفتاء آمده و جواب آنها مانده و به کسی هم اعتماد در جواب دادن ندارد. کار، کار سنگینی و طبعِ کار، کار گروهی است، هر قدر هم با هوش و از نظر جسمانی قوی باشد، بالاخره سنگینی کار ناتوان خواهد کرد. این از نظر علمی و از نظر اجتماعی و رسیدگی به مشکلات تشیّع تاکنون حرکت مؤثری از طریق هیچکدام مرجعی انجام نشده، علیرغم امکانات فراوانی که داشتهاند و بلکه اگر مرجعی اقدامی کرده مرجع دیگری کار ناقص او را دنبال نکرده بلکه مرجع دیگری کار انجام شده را تکرار میکنند، هم اکنون چقدر کار موازی در حوزه انجام میشود و نیروها به هدر میرود؟
مطمئن باشید بقاء مرجعیّت به وضع فعلی و ادامه آن به معنای بقاء مشکلات روحانیت و جامعه تشیّع است و این وظیفه بر عهده بزرگان حوزه است. چاره اندیشی کنند و هیچ اشکالی ندارد جمعی از مبرزین و مجتهدین حوزه مجمعی بنام دار الفتوی و یا هر نامی که از آن عنوان مرجعیّت احکام در جامعه تلقی شود تشکیل دهند و به مشکلات گوناگون مردم پاسخ دهند و حتی این مجمع رساله چاپ کند. فواید این بسیار زیاد است. فقط به یکی اشاره میکنم: جامعه شیعه از سردرگمی و تعدد آراء مختلف در یک مسأله رها میشوند. و البته این حرکت با مخالفتهای زیادی روبرو خواهد شد ولی مصلحت اینکار بقدری ارزشمند است که اگر سی سال هم طول بکشد تا مسأله جای خود را باز کند شایسته است که عمل انجام شود. هم اکنون وضع با زمان رژیم فرق دارد؛ نهضتی بدست روحانیت هدایت شده و به ثمر رسیده، حرکت حوزه در شرایط فعلی به معنای تعیین خط مشی شرعی است و خیلی حساب شده باید برخورد شود و هرگونه سهلانگاری مسئولیت شرعی دارد چون هم اکنون دنیا بویژه دنیای اسلام تمام اعمال و حرکات حوزه را بعنوان یک الگوی دین الهی تلقی میکنند.
3. مسأله مداحی و تبلیغ و گسترش آن باعث شده که طبقه ذاکرین (روضهخوان) که نوعاً هم با سواد بودند و توان بیان احکام و مسائل را داشتند از بین برود و طیف جدیدی که هم اکنون تمام مجالس را قبضه کردهاند (و متأسفانه از طریق صدا و سیما هم بطور گسترده ترویج و پخش میشود). مسئولیت آن هم باز میگردد به حوزه؛ عدهای هستند که فقط تسلط به شعر دارند ( آن هم نوعاً مستندی ندارد) و از احکام و روایات کلاً بیاطلاع هستند و چون ضابطهمند نیست هر حرفی را میزنند، رها کردن این گروه موجب خواهد شد وهابیت بنوعی در جامعه رشد کند و دلیل بر این مسأله رشد کمّی کتب نوحه و مداحی که هیچگونه نظارتی بر انتشار آنها نیست، میباشد و اصولاً چرا حوزه در نشر کتب مذهبی نظارتی ندارد و چرا حوزه مقتل صحیح را انتشار نمیدهد تا جایگزین کتب فعلی بشود.
و الحمد الله اولا و آخرا
محمد عزالدین الحسینی
الحمدلله با برنامهریزی آن جامعه محترم پذیرش طلبهها با امتحان و شرایطی صورت میپذیرد و بینظمی و بی انضباطی با این طرح از بین رفته و این عمل قابل تقدیر و تشکر است. ولی دو مشکل پیش آمده که باید به خطرات آن توجه کرده و در صدد رفع آنها بودلزوم تحول در حوزه