رؤیای ابراهیم؛ آیا حضرت ابراهیم در تعبیر رؤیای خود خطا کرده است؟

محمد رستمی: استاد دکتر عبدالکریم سروش در چند مورد به مناسبت عید قربان یا در پاسخ به پرسش‌های شنوندگان سخنانشان، ضمن بیان دیدگاه‌های موجود درباره علت اقدام ابراهیم به قربانی کردن فرزندش اسماعیل، با بیان برداشت ابن عربی از آیه 105 سوره صافات، (قد صدقت الرؤیا..)، به تلویح و بلکه به تصریح، باور خود را به درست بودن رأی ابن عربی بیان می‌کند. بر اساس این رأی، عبارت ” قد صدقت الرؤیا ” را نه به معنای ” تو رؤیای خود را حقیقت بخشیدی ” بلکه باید به معنای ” تو رؤیای خود را راست پنداشتی ” گرفت.

مشکل از آنجا شروع شده است که از دیر باز برخی از متفکران و متألهان یهودی و غیر یهودی، عمل ابراهیم در اقدام به قربانی کردن و کشتن فرزند خود را امری خلاف اخلاق و وجدان اخلاقی دانسته‌اند که قاعدتاً نباید از پیامبران آن هم پیامبر بنیان‌گذاری چون ابراهیم که پدر ادیان سامی خوانده می‌شود سر بزند. در پاسخ به این سؤال یا مسئله بغرنج اخلاقی، دیگرانی کوشش کرده‌اند که از این رویداد تعبیر و تفسیری جدید ارائه دهند تا این مسئله پاسخی مطابق با باورهای دینی رایج و در عین حال عملی اخلاق مدار یا حداقل اخلاق گریز و نه اخلاق ستیز پیدا کند.

از جمله این افراد، عارف مشهور ابن عربی است. او با خوانش خود از آیه 105 سوره صافات، به این نکته باور دارد که ابراهیم در تعبیر رؤیای خود راه خطا رفته است و رؤیایی عادی را که می‌توانست تعبیرهای گوناگون پیدا کند، رؤیایی پیامبرانه و وحی الهی و دستور خداوند برای قربانی کردن فرزند بی گناه خود، اسحاق در باورهای کلیمی و اسماعیل در باورهای اسلامی، پنداشته و در نتیجه پس از تردیدی کوتاه، کمر به انجام مأموریت و رسالت الهی خود می‌بندد که در لحظه آخر با دخالت ندایی الهی یا فرشته وحی از این کار باز داشته می‌شود و به او گفته می‌شود ” قد صدقت الرؤیا؛ تو رؤیای خود را راست پنداشتی” یعنی این خواب را نباید این گونه تعبیر می‌کردی و دست به کشتن انسان و فرزند بی‌گناهت می‌زدی.

نگارنده البته در اینجا قصد وارد شدن در این مسئله پیچیده الهیاتی و اخلاقی را ندارد. اقدام ابراهیم در دست یازیدن به کشتن فرزند خود از نظر الهیاتی و اخلاقی هر حکمی داشته باشد به نظر می‌رسد با توجه به سیاق آیات مربوطه و البته آیات دیگر، برداشت ابن عربی و استاد سروش از این آیات و نتیچه گیری الهیاتی و اخلاقی آنها از این داستان، به دلایل زیر نمی‌تواند درست باشد:

 

1. در آیه 102 همین سوره (فلما بلغ معه السعی قال یا بنیانی آری فی المنام انی اذبحک فانظر ما ذا تری قال یابت افعل ما تومر ستجدنی ان شالله من الصبرین) عبارت ” انی آری فی المنام انی اذبحک “، دلالت بر مستمر بودن و تکرارشدن رؤیا برای ابراهیم دارد. (من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم) قاعدتاً خواب های تکراری حتی اگر جنبه پیامبرانه و وحی و امر و خطاب الهی برای پیامبری چون ابراهیم نداشته باشند برای کسی چون ابراهیم که بنابر قرائن و شواهد در دوران کهنسالی خود به سر می‌برد و از همان دوران جوانی و تشکیک در الوهیت پدیده‌های طبیعی و بت شکنیش انسان خردمند و با تجربه و پخته‌ای به نظر می‌رسد، نمی‌توانند حاکی از پیامی مهم نباشند و ابراهیم که از همان جوانی عادت به تشکیک در عقاید و باورهای رایج دارد نمی‌تواند بدون تعمق و تفکر لازم به این نتیجه رسیده باشد که این خواب حاوی امری الهی و لازم الاجرا می‌باشد.

تصویری که نقاش آلمانی 170 سال پیش حضرت ابراهیم را در حال انجام مأموریت الهی نشان می‌دهد

2. در همین آیه 102، اسماعیل به پدر می‌گوید ” افعل ما تومر ” (آنچه را به آن امر شده‌ای (یا مأمور به انجام آن هستی) انجام ده. اگر ابراهیم از مولوی بودن دستور این حکم اطمینان نداشت باید به فرزند، که طبق آیات قرآن او نیز پیامبر محسوب می‌شود، می‌گفت که در تعبیر این خواب و امر الهی بودن آن شک دارد. جمله ” فنظر ما تری ” (پس ببین چه به نظرت می‌آید یا پس رأی و نظر تو چیست؟) حاکی از تردید ابراهیم در صادق بودن امر به قربانی فرزند نیست بلکه دلالت بر مهر پدری و اطمینان یافتن از رضایت فرزند خود برای قربانی شدن به دست پدر می‌باشد.

این عبارت با کمی تغییر در آیه 33 سوره نمل تکرار شده است که در آنجا به معنای “دستور دادن ” است. در قصه نامه فرستادن سلیمان برای ملکه سبا و دعوت او به تسلیم در برابر خود، وقتی ملکه خردمند صبا در این باره با بزرگان مُلک خود مشورت می‌کند آنها در پاسخ می گویند “ما سخت نیرومند و دلاوریم ولی اختیار با توست پس بنگر چه دستور می‌دهی” یعنی خوب بیندیش و آن‌گاه هر چه تو دستور دهی ما مطیع امر تو هستیم. در اینجا نیز اسماعیل به پدر می‌گوید اگر تو به این نتیجه رسیده‌ای که این خواب امر خدا برای قربانی کردن من است آن را انجام ده.

 

3. ابراهیم که بنا به نکته سنجی استاد سروش و تصویر قرآن از او اهل جدل و چانه زدن با خداوند است و استاد سروش او را پیامبری طالب یقین و نه فقط طالب ایمان می‌داند چگونه در مسئله اخلاقی و عاطفی به این مهمی در نهایت تصمیم به تحقق بخشیدن به رؤیای خود می‌کند در حالی که می‌توانست صبر کند تا از قطعی بودن امر الهی مطمئن شود. و تمام نکته نیز همین جاست که ابراهیم علی‌رغم آنکه احتمالاً خود به صادق بودن رؤیای خود مطمِئن و در تعبیر آن به ذبح فرزند دچار تردید است اما بنا به الف) تکرار شدن رؤیای خود و ب) بر اساس احتمالاً تجربیات معنوی و پیامبرانه سابق خود که شاید در برخی موارد در خواب به او ااقاء می‌شده است و ج) بنا به شدت و قوت عاطفی رؤیای خود که احتمالاً تمام وجود و هستیش را درگیر خود کرده است و د) اطمینان از رضایت قلبی فرزند به قربانی شدن خود، در نهایت تصمیم به ذبح فرزند می‌گیرد.

 

4. آیه 103 سوره صافات می‌فرماید “فلما اسلما …. وقتی هر دو تن در دادند..”. این آیه نشان می‌دهد: هر دوی آنها پس از طی زمانی از درگیر شدن با تردید و شک به انجام این امر تن در می‌دهند. تن در دادن و تسلیم شدن هر دوی آن‌ها احتمالاً ناشی از الف) احتمال وجود تعبیری متفاوت از رؤیای مربوطه و ب) حب نفس و محبت پدری فرزندی بوده است. آنچه که آنها را بر این تردید غلبه می‌دهد نمی‌تواند چیزی به جز اطمینان یافتن قلبی و شهودی آنها از درستی تعبیرشان از این رؤیا و لزوم تسلیم شدن به امر الهی باشد که ظاهراً خلاف اخلاق به نظر می‌رسد.

 

5. اگر اشتباه نکنم شبیه جمله “قد صدقت الرؤیا” در سوره ص، جمله ” لقد صدق الله رسوله الرؤیا بالحق لتدخلن المسجد الحرام ان شالله آمنین محلقین رؤوسکم و مقصرین …” در آیه 27 سوره فتح است که در آنجا می‌فرماید: “خداوند رؤیای پیامبر خود را تحقق بخشید که در خواب دیده بود با خاطری آسوده با سر تراشیده و تقصیر کرده وارد مسجد الحرام می‌شوید.” در آنجا نیز از صدق بخشیدن به رؤیا صحبت می‌شود که در در اینجا کسی که آن را تحقق می‌بخشد خداوند است و نه پیامبر. ترجمه “قد صدقت الرؤیا” به “راست پنداشتن رؤیا” ترچمه‌ای شاذ و نادر است که با سیاق آیه 27 سوره فتح هم همخوانی ندارد.

 

6. از همه قابل توجه‌تر آنکه اگر “قد صدقت الرؤیا ” به معنای “تو خوابت را راست پنداشتی” بوده و ابراهیم خوابش را غلط تعبیر کرده است پاداش و تحسین الهی از کار او در ادامه آیه 105 یعنی جمله ” انا کذالک نچزی المحسنسن ما این گونه نیکو کاران را پاداش می‌دهیم” و همچنین آیه بعد یعنی “ان هذا لهو البلوا المبین و به راستی این آزمایشی اشکار بود” کاملاً بی‌معنا و بی‌مفهوم به نظر می‌رسند. زمانی پاداش الهی و روسفیدی در آزمایش الهی معنا می‌دهد که ابراهیم علیرغم مهر پدری و اسماعیل بر خلاف میل به زندگی و حب نفس و غریزه بقا به مجرد اشاره الهی ولو در رؤیایی که ابراهیم و اسماعیل به صدق آن باور دارند حاضر به گذشتن از تمامی تعلقات خود باشند و گرنه اگر ابراهیم تعبیر رؤیای خود را بد متوجه شده بود دیگر پاداش در برابر قبولی در امتحانی بسیار دشوار، نمی‌تواند واجد معنایی عقلانی و قابل قبول باشد.

 

7. سال‌هاست که استاد سروش قرآن را حاصل رؤیاهای پیامبر دانسته و در تبیین این نظریه بسیار سخن گفته است که البته حداقل از منظر درون دینی نتوانسته است کسی را قانع کند. سؤال اینحاست که اگر ابراهیم خواب و به رأی سروش وحی الهی خود را بد و اشتباه ترجمه و تأویل و تعبیر کرده است تکلیف ایمان مؤمنان به پیام وحی و الزام آور بودن دستورات و صادق بودن گزاره‌های توصیفی و تجویزی وحی _ که بنا به گفته استاد، با توجه به شخصیت ذهنی و روانی و معنوی پیامبر و شرایط جسمی و مکانی و زمانی او در هنگام رؤیا می‌تواند تغییر کرده و حتی مانند مورد ابراهیم پیامبر ممکن است درک و تعبیر درستی از آن رؤیاها نداشته باشد _ برای پیروان آن پیامبر و حتی شخص خود نبی چه خواهد شد؟ اگر پیامبری به صدق وحی خود یا به تعبیر استاد رؤیای خود نداشته باشد چگونه می‌تواند منادی ایمان به پروردگار خود و جهان غیب باشد؟

 

 

محمد رستمی(دبیر بازنشسته، محقق و نویسنده)

 21 خرداد 1403

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.