اشک و گریه در روان‌شناسی معاصر و دین

برخی از متفکران شیعی در دوران معاصر در بررسی شماری از مناسک شیعی، همواره به جزئیاتی از فرهنگ و مناسک عاشورا توجه ویژه کرده‌اند. اینکه در مناسک شیعی برای گریاندن و گریستن جایگاهی ممتاز در نظر گرفته شده از پرسش‌های پربسامد مطرح بوده است که کسانی مانند مرتضی مطهری کوشیدند به جایگاه آن بپردازند. سیده ساجده غفاریان (کارشناس ارشد روان شناسی بالینی) در این نوشتار از منظر نظریات روان‌شناسی به تحلیل و بررسی ماهیت «گریه» پرداخته و کوشیده به آن از منظری علمی نگاه کند.

حتماً تاکنون بارها ضرب‌المثل‌هایی در باب خنده و فواید آن همچون”خنده بر هر درد بی درمان دواست” و “بخند تا دنیا به روت بخنده” را شنیده‌اید. بی شک خنده در نظر علم روان‌شناسی دارای جایگاه ویژه‌ای است که نه تنها برای سلامت جسمی مفید است بلکه به افزایش سلامت روان‌، کاهش علایم اضطراب و افسردگی می‌انجامد و به ایجاد تعادل روانی کمک می‌کند.

خنده در اکثر نظریه‌های روان‌شناسی مورد توجه قرار گرفته است. از نظریه روان‌کاوی فروید گرفته تا نظریهٔ روان‌شناسی مثبت‌گرای سلیگمن؛ در روان‌کاوی فروید به‌عنوان موج دوم روان‌شناسی (1890 م) خنده، عامل تخلیه انرژی‌های ذخیره شده و کسب لذت معرفی می‌شود و در روان‌شناسی مثبت نگر سلیگمن که بر تجربیات افکار و صفات مثبت تأکید و توجه دارد، از خنده به‌عنوان یک تکنیک درمانی استفاده می‌شود. در نهایت مفهوم خنده درمانی توسط کاتاریا در سال ۱۹۹۵ م مطرح شد. خنده درمانی یا یوگای خنده نوعی ورزش محسوب می‌شود که در آن به‌جای حرکات بدن کافی است عضلهٔ چهره خود را تکان دهید و خندیدن را به صورت گروهی تمرین و تکرار کنید تا حال خوب را به‌دست آورید.

پذیرش خنده و حتی تظاهر به خنده (تکان دادن عضله برای خنده) به‌عنوان تکنیکی از تکنیک‌های درمانی، چندان سخت و دور از ذهن نیست اما آنچه در این جستار موضوع سخن قرار گرفته، جایگاه گریه است. گریه که در ادبیات، مخالف خنده محسوب می‌شود آیا آثار عکس خنده را دارد و صرفاً نشانی از درد است؟ یا اینکه گریه هم می‌تواند برهر درد بی درمان دوا باشد؟ یا حتی می‌توان از گریه‌درمانی هم سخن گفت؟

خنده و گریه هر دو نشانه بروز و ظهور حالات و هیجانات درونی هستند. با این تفاوت که خنده تنها معرف هیجان شادی است اما گریه واکنش طبیعی انسان به طیف وسیعی از احساسات مثل غم، خشم، شرم و حتی شادی است.

به صورت کلی روان‌شناسی معاصر چنین بیان می‌کند که همه هیجانات و احساسات ارزشمند هستند و هیچ یک نباید در انسان سرکوب شده یا نادیده گرفته شود. بلکه باید میزان و شیوه بروز این هیجانات توسط فرد تنظیم گردد. گریه نیز به‌عنوان روشی طبیعی و سالم برای بیان احساسات، مزایای فراوانی همچون فواید فیزیکی و تسکین درد، افزایش همدلی و اعتماد، کاهش پرخاشگری، بهبود روابط عاطفی و میان فردی و تعادل در سیستم روان‌ی را به همراه دارد. طبق اصول تنظیم هیجان (ER) در روان‌شناسی لازم است فرد مهارت‌هایی را بیاموزد تا بتواند از گریه به گونه‌ای مؤثر و کارآمد در روابط درون فردی و بین فردی استفاده کند و اگر گریه مکرر، بیش از حد و غیرقابل کنترل اتفاق بیفتد می‌تواند نشانه‌ای از افسردگی و اضطراب باشد.

روان‌شناسی معاصر برای گریه سه سطح تعریف کرده است:

۱. سطح فیزیولوژی مانند گریه در اثر درد یا گریه نوزاد برای رفع نیاز فیزیولوژیکی؛

۲. سطح خلقیات و احساسات عاطفی که بیش از هر سطح دیگر مورد توجه قرار گرفته است و پژوهش‌ها و تحقیقات فراوانی را به خود اختصاص داده است. آنچه در رویکردهای مختلف درمانی و به‌خصوص رویکرد تنظیم هیجان مدنظر قرار گرفته همین نوع گریه است که نشان دهنده حالت خلقی فرد و مود (Mood) اوست.

۳. سطح احساسات عمیق و ژرف مانند گریه در حال نیایش که متأسفانه این سطح در روان‌شناسی مورد غفلت واقع شده است. این سطح از گریه، همان است که در این روزها در مجالس اهل بیت و امام حسین (ع) مشاهده می‌کنیم و شاید بتوان معنای گریه‌درمانی را در دل مجالس برخاسته از حماسه حسینی جست‌وجو کرد.

در نگاه شهید مطهری (ره) کربلا دو صفحه دارد: صفحه سیاه و تاریک که در آن جنایتی کم نظیر روی داده و از این جهت حادثه کربلا یک تراژدی است که باید براین مصیبت مرثیه گفت و گریست. اما صفحه دیگر صفحه سفید و نورانی است که حماسه‌ای در آن رقم خورده و تجلی حقیقت و انسانیت است.

گریه فقط نباید نمایشگر جنایت و تراژدی و حتی مظلومیت باشد بلکه گریه باید برای حماسه مقدس و باشکوه انسانی باشد که حسین علیه السلام در عاشورا رقم زده است. در این دیدگاه مرثیه و حماسه باید با یکدیگر همراه شوند. شاید بتوان گفت گریه‌ای که تنها برای تراژدی است سطح دوم گریه در روان‌شناسی را نشان می‌دهد اما آنجا که مرثیه و حماسه با یکدیگر مخلوط می‌شود و آنجا که استاد شهید می‌فرماید: “در رثای قهرمان بگریید”، گریه در سطح سوم روان‌شناسی قرار می‌گیرد.

امام حسین(ع) جلوه حماسه و آزادگی است و کربلا پدیده‌ای اجتماعی که احساس شخصیت و منش به آدمی می‌دهد. کربلا، فلسفه و باوری عمیق را به اجتماع هدیه می‌دهد، ملت را مستقل می‌کند و اجازه نمی‌دهد در ملتی دیگر ذوب شود. بنابراین گریه بر چنین حماسه مقدسی، رشد و بینش برای صاحب خود به ارمغان می‌آورد. بنابر این مرثیه و گریه باید به شکلی باشد که این حماسه و این پدیده اجتماعی را حفظ کند و حس قهرمانی حسینی را در ما تحریک و احیا کند.

رثاء باید به گونه‌ای باشد که اسلام را، اقامه نماز را، امربه معروف و نهی از منکر را، احساسات وعاطفی عالیه اسلامی را در وجود ما زنده کند آن‌چنان که حماسه، خود، این‌گونه بوده است. (ر.ک حماسه حسینی شهید مطهری)

به دیگر سخن فلسفه عزاداری و گریه این است که به فلسفه قیام دست یابیم؛ از گریه به حقیقت برسیم. هدف صرف اشک ریختن عاطفی و هیجانی نیست بلکه اشکی ارزشمند است که در حالت هماهنگی و پیوند روح ما با روح حسین(ع) باشد. این‌جاست که گریه تعالی می‌دهد و این‌جاست که نه تنها بکاء و حتی تباکی (تظاهر به گریه) هم نوعی درمان است و گریه‌درمانی معنا می‌یابد.

استاد شهید مطهری (ره) می‌فرماید: “گریه بر حسین باید محیی باشد نه مخدر. زنده کننده است و نه بی حس کننده.”

مطالب مرتبط
منتشرشده: 2
  1. مهدی

    احسنت. خیلی تأثیرگذار بود. لذت بردم.

  2. موسی

    بر اساس ثواب گریه و غمناک بودن فردی و شخصی در رثای حسین بن علی(ع) ما دو – سه قرن پس از حادثه عاشورا، شاهد تولید و ظهور پلتفرم اجتماعی روضه و عزاداری هستیم تا گریه حالتی عمومی پیدا کند و برای تأثیرات اجتماعی و سیاسی کارکرد داشته باشد. به این پلتفرم، فیچرها و قابلیت هایی مثل حسینیه، زینبیه، هیئت، تکیه، پیاده روی، عَلَم داری، خیمه سوزی و… اضافه شده و می شود. بنابراین می توان گفت مداحی و مجلس روضه، جدا از دین و نوعی دین داری و گاهی دین بازی است و جای مسجد، نماز جماعت و مجلس عِلم بر پایه معرفت اهل بیت (که بهترین یادگرد ایشان است) را گرفته است.
    همچنین پیش فرض قیام برای حادثه عاشورا که در مطلب آمده است فرض درستی نیست و محل بحث و تأمل است.

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.