نگاهی متفاوت به عزاداری دختران بیحجاب زنجیرزن؛ فرصتی در دل یک تهدید
کاظم راغبی: در روزهای اخیر، ویدیویی در فضای مجازی منتشر شد که بسیار جنجالی بهنظر میرسید. دستهای از دختران در یک هیئت عزاداری در کرج، بدون رعایت پوشش شرعی، مشغول زنجیرزنی در ملاءعام هستند. واکنشها به این خبر بسیار متفاوت بود. اما سؤالی که مطرح میشود این است که چه نسبتی میان عدم پوشش شرعی و عزاداری امام حسین وجود دارد؟ چرا این دو امر در این پدیده گره خورد؟ چرا این بروز اجتماعی در یک نماز جماعت ظاهر نشد؟ معنای این حضور دختران بیحجاب در دسته عزاداری از لحاظ جامعهشناسی دین چیست؟
از لحاظ جامعهشناسی، مناسک محرم در جوامع شیعه، یک (ad-hoc) یا مورد خاصِ بهکلی متفاوت از دیگر مناسک دینی است. منظور این است که هیچ ارتباطی محکم ساختاری میان این مناسک، و دستگاه رسمی دین و روحانیت وجود ندارد. حتماً شنیدهاید، همانطور که بنده بارها از علما شنیدم، که میگویند «ما با خیلی از کارهایی که در محرم به اسم مراسم عزاداری انجام میشود مخالفیم، اما مردم گوش نمیکنند و اگر بگوییم فقط احترام خودمان از بین میرود». یا حتماً کلیپ سالهای گذشته را دیدهاید که یک روحانی توسط اهالی یک هیئت بهخاطر اینکه خواسته است مراسم عزاداری برای نماز تعطیل شود، مورد ضرب و شتم قرار میگیرد. این یک اقرار بزرگ است که در عمقش استثنا بودن محرم را نشان میدهد.
برخی از جامعهشناسانی که در مناسک دینی محرم دقیق شدهاند، با عبارات متفاوتی گفتهاند مناسک محرم یک شورش مردمی علیه دستگاه رسمی دین و روحانیت است؛ به این معنا که مراسم محرم، خروج از اتوریته روحانیت است. شاید زبان این عبارت خیلی تند باشد، اما در واقعیت نیز میبینیم که بهصورت سنتی مناسک محرم تنها مناسک دینی است که اهالی نهاد رسمی دین، بر روی آن نفوذ کامل ندارند و اقتصاد، اجرا، مدیریت و شکل فرایند مناسک، توسط خود مردم شکل میگیرد.
بهعبارتدیگر مناسک محرم مثل نماز جماعت و روزه و حج نیست که تحت اتوریته روحانیت و دستگاه دین باشد، و بدینگونه فارغ از آدابورسوم محلی، در تمام جوامع، به زبان عربی، و بهصورت یک فرایند دقیق و تنظیمشده، و به یکشکل انجام شود؛ بلکه اصل این مناسک از زمانی آغاز میشود که روحانی از منبر به پایین میآید و مردم آمادهٔ سینهزنی میشوند. برای همین، برخی از محققان معتقدند این فرایند از دل دین شریعتی پدید نیامده است، بلکه جامعه شیعه، فراخور رسوم، باورها و اعتقادات همان جامعه، بهصورت محلی روح آن را دریافت کرده و به آن شکل داده است؛ یعنی هر جامعه عزاداری را با فرهنگ و سنت و تاریخ خود هماهنگ کرده و رنگ و بوی خود را به آن داده است. به گفته استاد مطهری شاید اصل روضه نه یک سنت برآمده از زبان شارع، بلکه سنتی جدید با قدمت ۵۰۰ ساله باشد؛ علمکشی، سبکهای سینهزنی، زنجیرزنی، سازوکار هیئت، تطبیر و … نیز از درون همین جامعه محلی پدیدآمده و خود را به این مناسک تحمیل کرده است.
با این توضیحات که اجرای این مناسک در بافتار مختلف دارای تنوع و سیالیت فراوان است و با فرهنگها و آدابورسوم محلی منطبق و بومی شده است، ما را به مفهومی در جامعهشناسی به نام مراسم مردمی (demotic) میرساند. مردمیبودن یک مناسک، یک ویژگی خاصی است که امکان توسعهٔ شکلهای آیینیِ جدید و انطباق آن آئینها با بافتهای مختلف اجتماعی- فرهنگی و سیاسی را فراهم میآورد. اما این مردمیبودن ویژگی دیگری نیز دارد. به گفتهٔ گرد باومن (Gerd Bauman) جامعهشناس شهیر هلندی، مردمیبودن بیانگر فرایندها و نیروهایی است، که یک ویژگی مهم دارند؛ این فرایندها و نیروها، دربردارندهٔ ضد گفتمانها و رویههایی هستند که گفتمانهای مسلط را به چالش میکشند، و شکافهایی که در جوامع دینی وجود دارد را آشکار میکنند، و با این کار درک جدیدی از هویتهای جمعی پدید میآورند.
بهعبارتدیگر در بافتار جوامع دینی، فرایندها و گفتمانهای مردمی، نوعی دینداری فردی و جمعی را شکل میدهند که گفتمانها و رویههای هنجاری ترویجشده در جوامع سازمانیافته و مراجع رسمی و از پیش تعیینشدهٔ دینی را به چالش میکشند[1]. این بدان معناست که مردمیبودن یک رویه یا مناسک در جوامع دینی، با به چالش کشیدن گفتمانهای رسمی، تلاش میکند در عین مخالف با آن گفتمانها، خود را ذیل هویت دینی معنا کند. این هویتهای جدید، ممکن است بتوانند گونهای از دینداری را شکل دهند که با رویهها و آموزههای رسمی متفاوت است و بهنوعی بیانگر دینداری فردی و جمعی مردمی است، که از پایینبهبالا شکلگرفته و مستقل از نهادهای رسمی دینی است.
اگر با این تفسیر بار دیگر به ویدئوی حضور دختران بیحجاب زنجیرزن بازگردیم، شاید بتوانیم معانی این پدیده اجتماعی را بهتر دریابیم، و بفهمیم چرا این رویداد در مناسک عزاداری محرم اتفاق افتاده است، نه در مراسم نماز جماعت. شاید ویژگی مردمیبودن مراسم محرم این امکان را فراهم آورده باشد تا بخش مطرود از سوی گفتمان رسمیِ دینی، خود را به عرصهٔ دینی تحمیل کند. شاید این مراسم مردمی، تنها راه معنابخشی دینی و کسب هویت دینی این بخش از جامعه بوده باشد. شاید از لحاظ اجتماعی این پدیده، یک پدیدهٔ عجیب و غیرمنتظره نباشد، بلکه ظهور هشدار گونهٔ یک شکاف در حوزه تعریف دین، میان گفتمانهای معاصر دینی رسمی و غیررسمی باشد، که خود را در قالب یک پدیده در مناسک مردمی محرم بروز داده است.
اما اینکه بخشی از جامعه که همیشه از گفتمان رسمی دینداری خارج بوده است، اکنون تصمیم گرفته است در قالب یک ظهور ناهنجارگونه، سهم هویت دینی خود را طلب کند، و تلاش میکند خود را با حفظ تعاریف خود، در چارچوب جامعه دینی قرار دهد، میتواند از یک سو تهدیدی برای انحراف جدی از گفتمان رسمی دینی و شروع یک تغییر پارادایمی در مراسمهای عزاداری بهنظر بیاید، ولی در دل این تهدید، فرصتی برای شنیدن صدای بخشی از جامعه است، که خود را در تعاریف رسمی گفتمان تثبیتشدهٔ دینی نمیبیند، اما تمنای پذیرش از سوی جامعه دینی را دارد. پیشتر مراسم عزاداری امام حسین توانسته است پلی میان این دو گروه باشد؛ شاید این دختران جوان امروز، همان مردان کلاهشاپویی با سبیلهای پرپشت دهه چهل و پنجاه باشند که روزگاری با بهره از فرصت مراسم محرم، توانستند بدون قرار گرفتن در تعاریف رسمی گفتمان دینی، بخشی از جامعه دینی شوند. شاید امروز نیز بتوان راهی مشابه یافت.
امروز این پدیده امری شاذ است، اما صاحبان گفتمان رسمی دینی باید بدانند که بهنظر میرسد ویژگی مردمی این مراسم، وقوع مجدد این رویداد در آینده را محتمل میکند. ازآنجاییکه عدم تسلط گفتمان رسمی دینی بر مناسک محرم، باعث میشود این گفتمان توان مقابله نرم برای جلوگیری از وقوع مجدد این پدیده را نداشته باشد، باید متولیان این گفتمان تصمیمی خردمندانه بگیرند؛ آیا با اتخاذ رویکرد مناسب و جذبی، میتوانند این پدیده را در خود هضم کنند و تعادلی که قرنها توانستهاند میان این مراسم دینی و گفتمان رسمی دینی پدید آوردند را حفظ کنند، یا با برخورد سخت دفعی، این شکاف را تعمیق میبخشند و آن همزیستی سنتی قرائت رسمی دینی و مراسم مردمی به هم میخورد؛ و این مناسک مردمی از یک فرصت بالقوه، به یک تهدید تبدیل میشود.
ارجاعات:
[1] Baumann, Gerd (1966). Contesting Culture: Discourse of Identity in Multi-ethnic. London (Cambridge: Cambridge University Press).