نقدی بر نظریه مرحوم آیتالله منتظری درباره اعدام جاسوس
علیاشرف فتحی
مباحث کتاب «دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه» زمانی تدریس و تدوین شد که نظام تازهتأسیس جمهوری اسلامی به صورت جدی در پی تئوریزه کردن مبانی و مبادی فقهی خود بود. در این فضا طبیعی بود که بیشترین انتظارات متوجه فعالترین فقیه حامی جمهوری نوپای اسلامی در قم شود؛ آیتاللهالعظمی حسینعلی منتظری نجفآبادی که در آن دوره، علاوه بر منصب قائممقامی رهبری، مهمترین فقیه در میان شاگردان امام خمینی محسوب میشد و در دوران مبارزه و تبعید امام خمینی نیز مرکز مثل مبارزات حوزویها علیه حکومت پهلوی بود. در این میان، طبیعی بود که مباحث قضایی، اطلاعاتی و امنیتی نیز جای مهمی در مباحث فقهی مرحوم منتظری پیدا کند. به ویژه آنکه امام خمینی برخی از مسائل مذکور را به آیتالله منتظری ارجاع میداد.
در مسائل امنیتی مربوط به امر کشورداری، علاوه بر جاسوسی و پنهانپژوهی، ما با مسأله دیگری به نام «ضد جاسوسی» مواجه هستیم که آن هم احکام خاص خود را دارد که لازم است درباره آن نیز سخن گفته شود. همچنین پیرامون حکم جاسوسی یک مسلمان برای دشمن و عفو جاسوس نیز مباحثی در فقه به صورت مختصر مطرح شده که اشاره به آنها لازم است.
جاسوسی کافر برای دشمن
یک نظام اطّلاعاتى قوی و موفق باید به شناسایى و مراقبت از مخبرین و جاسوسان دشمن نیز بپردازد تا بتواند در موقع مناسب، به اقدام پیشگیرانه دست زده و تلاش دشمن را خنثی کند. حسّاسیت این امر و اهمیت تشکیل واحد ضد جاسوسی با نگاهى بهآمار جاسوسانى که سازمانهاى اطّلاعاتى مختلف به کشورها اعزام مىکنند، روشنتر مىشود.
بنا به گزارشهای موجود حدود پنجاه هزار مأمور جاسوسى امریکایی از طریق سازمان CIA در داخل و خارج ایالات متحده فعّالیت دارند و سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) نیز تنها نهصد نفر مأمور مخفى در کشورهاى عربى دارد. سایر سازمانهای جاسوسی همانند اینتلجنت سرویس بریتانیا در طول چهار قرن جاسوسى در سراسر دنیا و سازمان جاسوسى فرانسه با تشکیلات پیچیده، مأموران بىشمارى به کشورهاى بیگانه اعزام کرده و میکنند.۱
در حکومت پیامبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و حتی دوره ائمه دیگر نیز دشمنان و مخالفین مىکوشیدند با اعزام جاسوس به درون پایگاه حکومتى یا مذهبی معصومین (ع)، اطّلاعات محرمانه را کشف کنند.
ضد جاسوسی یا ضد پنهانپژوهی در حوزه ضد اطلاعات تعریف میشود و به اقدامهایی محدود است که جهت تحدید و خنثیسازی توان اطلاعاتی رقیب یا دشمن انجام میشود.۲
روایاتی پیرامون نحوه برخورد قاطع پیامبر و ائمه (علیهمالسلام) با جاسوسان دشمن وجود دارد که از آنها میتوان حکم فقهی جاسوس دشمن را استنباط کرد.
۱- زنی آوازخوان و نوحهگر به نام ساره که به بهانه وضعیت بد اقتصادی از مکه به مدینه آمده بود، ناخواسته و بیآنکه بداند ابزار جاسوسی یک تاجر به نام حاطب بن ابیبلتعه شده بود و اخبار محرمانه نقشه مسلمانان برای حمله به مشرکین را به قریش میرساند که با هوشیاری مسلمانان محموله ساره تفحص شده و نامهای که حاوی خبررسانی به قریش بود، ضبط شد.۳
۲- در یکی از سفرها جاسوس مشرکین پس از کسب اطلاعات از مسلمین از آنها جدا شد. پیامبر دستور بازداشت و اعدام او را صادر کرد.۴
۳- امام علی (ع) در نامهای به قثم بن عباس والی مکه نوشت: «أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ عَیْنِی بِالْمَغْرِبِ کَتَبَ إِلَیَّ یُعْلِمُنِی أَنَّهُ وُجِّهَ إِلَى اَلْمَوْسِمِ أُنَاسٌ مِنْ أَهْلِ اَلشَّامِ اَلْعُمْیِ اَلْقُلُوبِ … فَأَقِمْ عَلَى مَا فِی یَدَیْکَ قِیَامَ اَلْحَازِمِ اَلصَّلِیبِ»۵ از محتوای این نامه پیداست که امام (ع) از طریق جاسوسان خود فعالیت جاسوسان معاویه را به دقت رصد میکرده و به زیردستان خود نسبت به فعالیت مخرب آنها در جهت بدنام کردن حکومت قانونی امام هشدار میداده است.
۴- امام حسن مجتبی (ع) نیز پس از بیعت مردم با ایشان، فعالیت مخرب جاسوسان معاویه را زیر نظر داشت و دستور اعدام دو تن از آنها را که در کوفه و بصره جاسوسی میکرده و اخبار اردوی امام را به معاویه مینوشتهاند، صادر کرده و به معاویه نسبت به اعزام جاسوسان برای خرابکاری هشدار دادهاند.۶
۵- نعیم بن هبیره شیبانی از شیعیان امیرالمؤمنین (ع) بود که برادرش به معاویه پناهنده شد. وى به نعیم نامهاى نوشت و او را به پناهندگى به معاویه فراخواند و گفت: من زمینه را آماده کردهام که بلافاصله بعد از پیوستن به اردوی معاویه، او یکى از مناصب را به تو بسپارد. سپس نامه را به یک مرد نصرانى به نام حلوان سپرد تا به نعیم برساند، امّا این مرد قبل از تسلیم نامه و بر اساس گزارشها گرفتار مخبران حضرت على (ع) شد. حضرت نیز دستور داد که دست او را قطع کنند تا جان دهد.۷
۶- زمانی که امام حسن عسکری به همراه برادرش جعفر زندانی بودند، به همبندهای خود خبر داد که یکی از زندانیان که خود را علوی نشان میدهد، جاسوس حکومت است و اخبار زندان را به مقامات میفرستد.۸ البته این چهار روایت مربوط به جاسوسان کافر نیست، بلکه حکم جاسوسان غیرشیعه و باغی و ناصبی را بیان میکند.
۷- یکی از جاسوسان قریش به نام حاطب بن أبیبلتعه که خبر حرکت پیامبر به منظور فتح مکّه را براى مشرکین مىبرد، با شناسایى و تعقیب امام علی (ع) و زبیر بن عوام دستگیر شده و نقشه عملیات از او ضبط گردید.۹ این قضیه را پیشتر در روایت نخست همین فصل نیز نقل کردیم. ضمن همین جریان، هنگامى که لشگر پیامبر اسلام به سوى مکّه در حرکت بود، پیامبراکرم (ص) چند نفر را مأمور کرد که جلوتر از لشگر اسلام، هر کس را دیدند که احتمال انتقال اطّلاعات به مشرکین در مورد او داده مىشود، دستگیر کنند.۱۰
۸- در دعائم الاسلام از قول امام باقر (ع) آمده است که رسول خدا میفرمود: «والجاسوس والعین إذا ظفر بهما قتلا»۱۱ . این روایت یکی از صریحترین روایات درباره حکم جاسوس دشمن است، مرسله است و مستدرک نیز سند آن را نیاورده است.۱۲ اگر هم سند آن را بپذیریم، نسبت به مسلمان یا کافر بودن جاسوس اجمال دارد و به احتمال زیاد، معطوف به جاسوس کافر است.
۹- معاویه بن مغیره بن ابىالعاص که در جنگ احد شرکت داشت، بعد از پایان جنگ به مدینه آمد و به خانه عثمان پناهنده شد. پیامبر (ص) دستور داده بود که او را به دلیل شرکت در جنایت به شهادت رساندن حمزه دستگیر کنند. مسلمانان او را دستگیر کرده، به حضور پیامبر آوردند. عثمان براى او امان خواست، حضرت به او امان داد به شرط این که تا سه روز مدینه را ترک کند و سوگند یاد کرد که اگر بیش از سه روز بماند او را خواهد کشت. پیامبر به قصد غزوه حمراءالاسد حرکت کرد ولی معاویه سه روز ماند تا اخبار مدینه و لشگر اسلام را کسب کرده و به اطلاع قریش برساند. روز چهارم پیامبر فرمود معاویه در همین نزدیکىها است و دور نشده است، او راپیدا کنید. زید بن حارثه و عمار در پى او رفتند و او را یافته و به قتل رساندند.۱۳
با نگاهی به اسناد و منابع موجود و میزان اعتبار آنها متوجه میشویم که روایات دال بر لزوم قتل جاسوس از اعتبار چندانی برخودار نیستند و به استناد آنها نمیشود یک جاسوس را به صرف جاسوسی اعدام کرد. اما اجمالا از این روایات میشود برداشت کرد که باید با جاسوس دشمن برخورد قاطعی کرد تا راه برای نفوذ دشمنان یا وسوسه خودیها برای جاسوسی به نفع دشمن بسته شود.
در میان فقهای شیعه قاضی ابن براج در جواهر الفقه به استناد قضیه جاسوسی حاطب بن أبیبلتعه، صرفا قائل به تعزیر جاسوس به صلاحدید امام (ع) شده است:
«إذا تجسس انسان لأهل الحرب، وحمل إلیهم اخبار المسلمین، هل یجوز قتله بذلک أم لا؟ الجواب: لا یجوز قتله بذلک، لان حاطب بن أبی بلتعه کاتب أهل مکه باخبار المسلمین، فلم یر رسول الله صلى الله علیه وآله قتله بذلک. غیر أن الامام یعزره على ذلک، وله العفو عنه.»۱۴
فصل دوم: جاسوسی مسلمان برای دشمن
برخی روایات مربوط به جاسوسی مسلمان برای دشمن را در فصل قبل نقل کردیم. در آن روایات، یک مسلمان علیه یک حکومت مسلمان به نفع یک حکومت مسلمان دیگر جاسوسی میکرد. گفته شد که آن روایات از اعتبار لازم برای افتا برخوردار نیست. به ویژه آنکه به نظر میرسد دستور قتل جاسوسان معاویه به اتهام فتنهانگیزی و فساد آنها صادر شده و جاسوسی تنها جرم آنان نبوده است. بنابر این روایات، در صورت صحت سند دارای اجمال در معنا هستند و نمیتوان از آنها حکم قتل جاسوس مسلمان را استنباط کرد.
از قاضی ابن براج نقل شده که هیچ جاسوسی را نمیتوان اعدام کرد، حتی اگر مشرک باشد. شیخ طوسی نیز پیش از قاضی ابن براج، نظری مشابه شاگردش داشته است. با این تفاوت که فتوای ابن براج شامل جاسوس کافر و مسلمان است چون از عنوان «انسان» استفاده کرده، ولی نظر استادش شیخ طوسی فقط شامل جاسوس مسلمان است:
«وإذا تجسس مسلم لأهل الحرب، وکتب إلیهم فأطلعهم على أخبار المسلمین لم یحل بذلک قتله لأن حاطب بن أبی بلتعه کتب إلى أهل مکه کتابا یخبرهم بخبر المسلمین فلم یستحل النبی قتله و للإمام أن یعفو عنه، وله أن یعزره لأن النبی (صلى الله علیه وآله) عفی عن حاطب.»۱۵
پس از این دو نیز علامه حلی همانند آنها فتوا داده است. او نیز همچون شیخ طوسی فقط درباره جاسوس مسلمان نظر داده است:
«ولو تجسس مسلم لأهل الحرب و أطلعهم على عورات المسلمین، لم یحل قتله بل یعزر إن شاء الإمام.»۱۶
بنابر این، به طریق اولی نمیشود حکم قتل جاسوس مسلمان را از روایات استنباط کرد، مگر آنکه وی جرم دیگری در کنار جاسوسی مرتکب شده باشد که خارج از بحث ماست. با این حال مرحوم آیتاللهالعظمی منتظری(ره)؛ صاحب کتاب «دراسات فی ولایه الفقیه» به استناد به همین هفت روایت که تنها دو مورد آنها از منابع شیعی است و یکی از این دو نیز روایت مرسله دعائم الاسلام است، حکم به اعدام جاسوس مسلمان و کافر داده که خالی از احتیاط و دقت است۱۷. وی با استناد به این روایات گفته است:
«آنچه از آثار و روایات اسلامی استفاده میشود این است که جزای مناسب با این گناه بزرگ، کشتن و اعدام است، مگر اینکه به خاطر جهاتی از آن صرف نظر گردد، زیرا بزرگی جنایت و جزای آن متناسب با شدت زیان و خسارتی است که بر آن مترتب است۱۸ … ظاهرا در زمان پیامبراکرم(ص) و ائمه معصومین (ع) این معنی که حکم جاسوسی برای دشمن اعدام است، یک امر واضحی بوده، اگرچه در برخی موارد به خاطر برخی جهات از آن صرف نظر میشده است. علاوه بر اینکه عنوان منافق و مفسد و محارب و باغی نیز غالبا بر جاسوس صادق است و این نکتهای است شایان دقت.»۱۹
وی همچنین در پاسخ به فقهایی مثل شیخ طوسی، ابن براج و علامه حلی که به اعدام نشدن حاطب استناد کردهاند گفته است: «روشن است که در اینجا پیامبرخدا (ص) عُمَر را از این نظریه که جزای عمل منافق جاسوس کشتن است ردع نفرموده بلکه بسا آن را تقریر نیز فرموده ولی آن حضرت سابقه حاطب را در اسلام که در جنگ بدر شرکت داشته مجوز عفو وی قرار داده و این منافاتی با این معنی ندارد که بالطبع جزای چنین عملی قتل است، چنانچه از روایات آینده نیز استفاده میگردد. پس آنچه در کتاب جهاد مبسوط آمده که جاسوس مسلمان را نمیتوان کشت و به عمل پیامبراکرم (ص) در مورد حاطب استناد فرموده، مطلبی است که آن را میتوان مورد مناقشه قرار داد.»۲۰
به این استدلال صاحب دراسات این خدشه وارد است که از گفتگوی پیامبر و عمر نمیتوان تقریر حکم اعدام جاسوس کافر را استنباط کرد، زیرا پیامبر درصدد فرونشاندن آتش خشم عمر بوده و چیزی درباره مشروعیت اعدام حاطب به زبان نیاورده است. ضمن اینکه در نقل مجمعالبیان آمده که: «… و ان کتابی لا یغنی عنهم شیئا، فصدّقه رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم وعذره.»۲۱ یعنی پیامبر سخنان و دفاعیات حاطب را تصدیق کرده و او را اساساً جاسوس نمیدانسته که بخواهد حکم اعدامش را بدهد. پاسخ ایشان به عمر نیز اشاره به خطای حاطب در نامهنگاری و اظهار مودت با اهالی مکه است و هیچ ارتباطی به تقریر حکم اعدام حاطب ندارد.
البته صاحب دراسات در ادامه گفته است: «تعیین حکم و اندازه و چگونگی مجازات جاسوس دشمن در شرایط مختلف و نسبت به افراد مختلف در اختیار والی است، از عمل پیامبراکرم(ص) نیز همین معنی استفاده میشود.»۲۲
عفو جاسوس دشمن
گفتیم که بر اساس ادله موجود، عفو یا مجازات جاسوس از اختیارات پیامبر یا امام (ع) بوده و بر همین اساس، روایاتی در منابع اهل سنت وجود دارد که حاکی از عفو جاسوسان ابوسفیان۲۳، هوازن۲۴ و سایر مشرکین و اهل کتاب۲۵ از سوی پیامبر و البته پس از مسلمان شدن آنها است. از مجموع این چند روایت موجود در منابع اهل سنت به دست میآید که حکم اولیه جاسوس غیرمسلمان اعدام است ولی به صلاحدید پیامبر و به دلیل مسلمان شدن مورد عفو قرار گرفتهاند. بر همین اساس برخی محققین معاصر نیز رأی مختار را در واگذاری سرنوشت جاسوس به امام دانسته و استنباط از حکم کلی در این زمینه خودداری کردهاند.۲۶
البته برخی فقها مجازات حبس برای جاسوس به عنوان تعزیر وی تعیین کردهاند، ولی همانگونه که گفتیم اعدام جاسوس از اعتبار روایی چندانی برخوردار نیست و احتیاط در زمینه دماء ایجاب میکند که به این چند روایت ضعیفالسند و الدلاله اکتفا نکنیم.
البته این بدان معنا نیست که درباره جاسوسان اغماض شود، بلکه همانگونه که گفته شد باید به گونهای قاطعیت به خرج داده شود که نه دشمن بتواند به راحتی در نظام مسلمین نفوذ کرده و اخلال و افساد کند، و نه مسلمانان ضعیفالنفس وسوسه شوند و به انگیزههای مالی و جاهطلبی به سمت خدمت به سرویسهای جاسوسی دشمن سوق داده شوند.
۱- «اطلاعات در اسلام»، ص ۲۱۱
۲- «امنیت در نظام سیاسی اسلام»، ص ۲۵۳
۳- «مجمع البیان»، ج ۹، ص ۴۴۵. و نیز: «دایره المعارف اطلاعات و امنیت در آثار و متون اسلامی»، ج ۳، ص ۲۹۵ و نیز: «تاریخ پیامبر اسلام»، ص ۵۱۵
۴- «دایره المعارف اطلاعات و امنیت در آثار و متون اسلامی»، ج ۳، ص ۲۹۷
۵- «نهج البلاغه»، نامه ۳۳
۶- «مقاتل الطالبیین»، ص ۳۳ و نیز: «الارشاد مفید»، ص ۱۸۸
۷- «شرح نهج البلاغه ابن ابیالحدید»، ج۳، ص ۱۴۶
۸- «بحارالانوار»، ج ۵۰، ص ۲۵۴
۹- «تفسیر علی بن ابراهیم قمی»، ج۲ ، ص ۳۶۱
۱۰- «إنسان العیون فی سیره الأمین والمأمون؛ المسمی بالسیره الحلبیه»، ج ۳، ص ۱۸
۱۱- «دعائم الاسلام»، ج ۱، ص ۳۹۸
۱۲- «مستدرک الوسائل»، ج ۱۸، ص ۱۹۷
۱۳- «الکامل ابن اثیر»، ج۲ ، ص ۶۵
۱۴- «جواهر الفقه»، ص ۵۱
۱۵- «المبسوط»، ج۲، ص ۱۵
۱۶- «قواعد الاحکام»، ج۱، ص ۵۰۵
۱۷- «مبانی فقهی حکومت اسلامی»، ج ۵، صص ۲۸۱ – ۲۷۴
۱۸- «همان مدرک»، ص ۵ – ۲۷۴
۱۹- «همان مدرک»، ص ۲۸۰
۲۰- «همان مدرک»، ص ۲۷۷
۲۱- «مجمع البیان»، ج ۹، ص ۴۴۶
۲۲- «مبانی فقهی حکومت اسلامی»، ج ۵، ص ۲۷۷
۲۳- «سنن ابی داود»، ج ۳، ص ۴۸
۲۴- «المغازی واقدی»، ج ۲، ص ۸۰۴
۲۵- «همان مدرک»، صص ۵۶۲ و ۶۴۰
۲۶- «اطلاعات نظامی در اسلام»، ص ۲۰۰