تاملاتی درباره مفهوم شهید در قرآن و تفسیر علامه طباطبایی در خصوص شهید روز رستاخیز

احسان پاپن: علامه طباطبایی مفهوم شهید روز رستاخیز را به دلیل ناهمخوانی آیات مربوطه از معضلات قرآن می‌داند. در این مقال ضمن بررسی مجمل از استفاده‌های واژه شهید در قرآن، مفهوم خاص شهید در رابطه با آیات مربوط به رستاخیز (خصوصاً آیه ۸۹ سوره نحل و آیه ۱۴۳ بقره) از دیدگاه علامه بررسی و مورد واکاوی قرار گرفته و سپس دیدگاه بدیل در این خصوص پیشنهاد شده است.

واژهٔ شهید در لغت به معنی گواه است و در قرآن بر خلاف کاربرد کلامی معمول، به وضوح به معنی کشتهٔ راه خدا استفاده نشده است [۱] البته در قرآن از خطاب اموات به کشتگان راه خدا نهی شده است (در آیه ۱۵۴ سوره بقره و آیه ۱۶۹ سوره آل عمران)، اما لفظ جایگزینی به صراحت مطرح نشده است البته برخی از مفسرین در تفسیر برخی از آیات قرآن، منظور از شهدا را کشتگان راه خدا دانسته‌اند. جهت جلوگیری از اطاله کلام، بمنظور مرور برخی از این تفاسیر و روایات مربوطه به نوشته سید مهدی صانعی با عنوان شهید در قرآن [۲] مراجعه گردد.

بررسی استفاده‌های گوناگون واژه شهید در قرآن

در قرآن واژه شهید به طرق گوناگونی استفاده شده است که پیش‌تر توسط برخی نویسندگان بررسی شده است [۳]. در اینجا تلاش شده است که متناسب با هدف این مقاله که همانا دقت در تفکیک کاربرد این واژه در دنیا و قیامت و همچنین تفکیک کاربرد آن به عنوان یک مقام خاص از کاربرد عام‌تر آن می‌باشد، این کاربردها مورد تدقیق دقیق واقع گردند:

۱- در رابطه با خداوند

در چند آیه از شهید بودن خداوند و کفایت شهادت او صحبت می‌شود، به عنوان مثال در سوره إسراء آیهٔ ۹۶ آمده است، قُلْ کفی بِاللَّـهِ شَهِیداً بَینِی وَ بَینَکمْ إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبِیراً بَصِیراً: بگو: “خدا به‌عنوان گواه میان من و شما کافی ست؛ زیرا او همواره به بندگانش آگاه و (به آنان) بیناست.”

یا در آیاتی از فراگیری نظارت و گواهی خداوند صحبت شده است، به عنوان مثال در سوره حج آیه 17 می‌خوانیم:

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ الصَّابِئِینَ وَ النَّصاری وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکوا إِنَّ اللَّـهَ یفْصِلُ بَینَهُمْ یوْمَ الْقِیامَهِ إِنَّ اللَّـهَ عَلی کلِّ شَیءٍ شَهِیدٌ: آنان که به پیامبر اسلام) ایمان آوردند و (همچنین) یهودیان و صابئان و مسیحیان و زرتشتیان و مشرکان (بدانند که خداوند در روز قیامت میانشان داوری خواهد کرد؛ زیرا خدا بر همه چیز گواه است.

 

۲- گواهان در دنیا

در برخی از آیات قرآن در مورد شهادت گواهان در دنیا صحبت می‌شود، مثلاً در آیه تداین (آیه ۲۸۲ سوره بقره) از گواهانی که باید در زمان معامله حاضر باشند با عنوان شهید و به صورت جمع شهدا نام برده می‌شود. همچنین در سوره نور آیه 4 که به شهادت گواهان در خصوص زنا مربوط است آمده:

وَ الَّذِینَ یرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ یأْتُوا بِأَرْبَعَهِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانِینَ جَلْدَهً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَهً أَبَداً وَ أُولئِک هُمُ الْفاسِقُونَ: به کسانی که زنان پاک‌دامن را متّهم (به زنا) می‌کنند و پس از آن، چهار شاهد (برای ادعایشان) نمی‌آورند، هشتاد تازیانه بزنید و هرگز از آنان هیچ‌گونه گواهی را نپذیرید. نافرمانان حقیقی، آنان‌اند؛

 

۳- گواهان روز رستاخیز

در مقابل بند قبلی در برخی از آیات قرآن از شهیدان در کنار لوازم قضاوت حق نهایی یعنی به عنوان گواهان در روز رستاخیز نام برده شده است. در سوره زمر آیات 68 تا 70؛

وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّـهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْری فَإِذا هُمْ قِیامٌ ینْظُرُونَ (۶۸) وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْکتابُ وَ جِیءَ بِالنَّبِیینَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِی بَینَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا یظْلَمُونَ (۶۹) وَ وُفِّیتْ کلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِما یفْعَلُونَ (۷۰): و در صور دمیده شود. پس جز کسانی که خدا بخواهد، (همهٔ) کسانی که در آسمان‌ها و کسانی که در زمین هستند، می‌میرند. سپس بار دیگر در آن دمیده می‌شود. پس ناگاه (همگی) به پا می‌خیزند و مات و مبهوت به اطرافشان) می‌نگرند (و در انتظار فرمان خدا می‌مانند. و زمین به نور پروردگارش روشن می‌شود، و آن نوشتهٔ گران‌قدر که اعمال همگان در آن ثبت شده است، در میان) نهاده شود، و پیامبران و گواهانِ (اعمال، به صحنهٔ محشر) آورده شوند، و بی آن‌که (مردم) مورد ستم واقع شوند، میانشان به‌عدالت داوری خواهد شد. (و پاداش) اعمال هر کسی به‌طور کامل به او داده می‌شود، و این (گواهان و نامه‌های اعمال)، در حالی ست که خدا (خود) از کارهایشان آگاه‌تر است).

 

۴- شهیدان صاحبان نعمت ویژه

در برخی از آیات قرآن از شهدا در کنار دسته‌هایی که صاحب نعمت ویژه از سوی پروردگار می‌باشند،‌ یاد شده است که می‌توان به سوره نساء آیات 69 تا 70 اشاره کرد.

: وَ مَنْ یطِعِ اللَّـهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِک مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّـهُ عَلَیهِمْ مِنَ النَّبِیینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِک رَفِیقاً (۶۹) ذلِک الْفَضْلُ مِنَ اللَّـهِ وَ کفی بِاللَّـهِ عَلِیماً (۷۰): آری، هر کس از خدا و پیامبر اطاعت کند، باکسانی همراه است که خداوند به آنان نعمت بخشیده است؛ یعنی پیامبران و صدیقان و گواهانِ اعمالو شایستگان. آنان چه هم‌نشینان خوبی هستند این لطف و فضل (بزرگ)، از جانب خداست. و همین که خداوند درجات ایمان هر کس را به‌خوبی می‌داند، کافی ست.

ذکر این نکته ضروری است که در آیه بالا این همراهیِ مطیعانِ امر خداوند و رسول می‌تواند در دنیا یا در آخرت یا در هر دو سرا باشد.

 

۵- گواهان و آگاهان

در مقابل مقام مطرح شده در بند 4 در برخی از آیات قرآن،‌ لفظ شهدا تنها به عنوان گواهان (کسانی که خبر دارند) بدون هیچ بار معنایی مثبتی استفاده شده است،‌ مثلاً در سوره آل عمران آیه 99 می‌خوانیم: قُلْ یا أَهْلَ الْکتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّـهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ وَ مَا اللَّـهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ:

بگو: «ای اهل کتاب، چرا کسی را که ایمان آورده است، از راه خدا بازمی‌دارید؛ در حالی که در پی کژی و انحراف آن هستید؛ حال آن‌که شما (بر حقانیت آن) گواهید؟ خداوند از کارهایتان غافل نیست.

 

با وجودی که تمرکز این متن بر کلمه شهید است اما جا دارد که اینجا اشاره کوتاهی به لفظ شاهد نیز بشود. این آیه را می‌توان با آیاتی که در وصف اهل کتاب که بر حقانیت کتاب خدا گواهند،‌ مقایسه نمود که از لفظ شاهدین استفاده می‌نماید و ظاهراً منظور از شاهدین کسانی هستند که در دنیا شهادت داده‌اند؛ به عنوان مثال در سوره مائده آیه 83 آمده است: وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ تَری أَعْینَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ یقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاکتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ: وقتی آنچه را که بر پیامبر نازل شده، بشنوند، می‌بینی که سیل اشک از چشمانشان سرازیر می‌شود؛ (اشکی) که ناشی از شناخت حق است. عرضه می‌کنند: «پروردگارا، ایمان آوردیم؛ پس (اگر سخنمان راست است،) ما را همراه کسانی بنویس که (بر حقانیت پیامبرت) گواهی می‌دهند.

افزون بر این در سوره فتح آیه 8 لفظ شاهد درباره رسول خدا و گواهی ایشان نیز استفاده شده است؛

إِنَّا أَرْسَلْناک شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً: (ای پیامبر،) ما تو را گواه (بر امّت) و بشارت‌دهنده و بیم‌دهندهٔ (آنان) فرستادیم؛

همچنین از آنجایی که بشارت و بیم مربوط به فعالیت دنیوی رسول است، استفاده از واژه شاهد نیز باید به قرینه، در خصوص فعالیت دنیوی ایشان در نظر گرفته شود. همانگونه که از آیات مذکور مشخص و مبرهن است وجه اشتراک معنی شهید در همهٔ بندهای قبلی مفهوم گواه بودن آنها است. در ادامه به بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در خصوص معنی شهید خواهیم پرداخت.

 

بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در خصوص معنی شهید در روز رستاخیز

همانگونه که پیش‌تر عنوان شده بود در این مقاله تلاش شده است که مفهوم شهید در روز رستاخیز به صورت خاص مورد واکاوی قرار گیرد. آیه ۸۹ سوره نحل و آیه ۱۴۳ سوره بقره آیاتی هستند که در این خصوص مطرح می‌باشند و که در ادامه هر دو را بررسی خواهیم کرد؛ (لازم به ذکر است علامه طباطبایی این دو آیه را بهم مرتبط می‌داند و در تفسیر آیه ۸۹ سوره نحل به تفسیر قبلی خود رجوع می‌کند).

 الف) تفسیر آیه ۸۹ سوره نحل [۱]:

وَ یوْمَ نَبْعَثُ فِی کلِّ أُمَّهٍ شَهِیداً عَلَیهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِک شَهِیداً عَلی هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَیک الْکتابَ تِبْیاناً لِکلِّ شَیءٍ وَ هُدی وَ رَحْمَهً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ: روزی (را یاد کن) که در میان هر امّتی، گواهی از خودشان بر ضد آنان برانگیزیم، و تو را بر ضد اینان گواه آوریم. و این کتاب را که بیانگر هر چیزی (مربوط به هدایت مردم) و هدایت و رحمت و بشارتی برای تسلیم‌شدگان (در برابر خدا) است، نازل کردیم.

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل این آیه می‌نویسد:

…و آیات شهادت از معضلات و مشکلات آیات قیامت است، هر چند که آیات مربوط به قیامت سراپا همه‌اش مشکل است، و مشکلاتی را در بر دارد…سپس تحت بحثی با عنوان؛ ] تفصیلی در مورد شهادت (گواهی دادن)، شهید و شهداء و بررسی و بیان وجه جمع بین مفاد آیات مختلف در این باره[مطالبی می‌نویسد که در اینجا اهم آنرا بیان می‌کنیم؛

“… و بنا بر این واجب می‌شود که شهادتی که در آن روز به اقامه خدای تعالی اقامه می‌گردد مشتمل بر حقیقتی باشد که کسی نتواند در آن مناقشه کند، … و بنا بر این باید این شاهد، معصوم به عصمت الهی باشد، دروغ و گزاف از او سر نزند، به حقایق آن اعمالی که بر طبق آن شهادت می‌دهد عالم باشد، نه اینکه صورت ظاهری عمل را ببیند و شهادت دهد بلکه باید نیت درونی عامل هر عملی را بداند، و نباید حاضر و غایب برایش فرق کند، بلکه باید دانای به عمل حاضر و غایب هر دو باشد، و نیز واجب است که شهادتش شهادت به عیان باشد، چون ظاهر لفظ شهید همین است، و نیز ظاهر قید” من انفسهم” در جمله مورد بحث این است که شهادت مستند به حجتی عقلی و یا دلیلی نقلی نباشد، بلکه مستند به رؤیت و حس باشد، شاهد این معنا هم حکایتی است که قرآن کریم از حضرت مسیح (ع) نموده و فرموده:” وَ کنْتُ عَلَیهِمْ شَهِیداً ما دُمْتُ فِیهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّیتَنِی کنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیهِمْ وَ أَنْتَ عَلی کلِّ شَی‌ءٍ شَهِیدٌ”

[من تا میان آنان بودم ناظر بر آنان بودم بعد از آنکه مرا بردی خودت رقیب آنان بودی و تو بر هر چیزی ناظری. سوره مائده آیه ۱۱۷.]

با این بیان مضمون دو آیه با هم سازگار می‌شود، زیرا یکی می‌گوید:” وَ یوْمَ نَبْعَثُ فِی کلِّ أُمَّهٍ شَهِیداً عَلَیهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِک شَهِیداً عَلی هؤُلاءِ” و دیگری می‌گوید:” وَ کذلِک جَعَلْناکمْ أُمَّهً وَسَطاً لِتَکونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ وَ یکونَ الرَّسُولُ عَلَیکمْ شَهِیداً”

و قهرا مراد از شهید هم انسانی خواهد بود که مبعوث به عصمت و شهادت (مشاهده) باشد، هم چنان که قبلاً هم گذشت، مؤید این معنا جمله” من انفسهم” است، زیرا اگر مشاهده نداشته باشد، دیگر برای جمله” از خودشان” محلی باقی نمی‌ماند، هم چنان که برای متعدد بودن شاهد هم لزومی نیست، پس باید برای هر امتی شاهدی از خودشان باشد، چه اینکه آن شاهد پیغمبر آنان باشد، یا غیر پیغمبرشان، و هیچ ملازمه‌ای میان شهید بودن و پیغمبر بودن نیست، هم چنان که آیه” وَ جِی‌ءَ بِالنَّبِیینَ وَ الشُّهَداءِ”[سوره زمر، آیه ۶۹.] نیز آن را تأیید می‌کند. باز بنا بر این معنا مراد از کلمه” هؤلاء” در جمله” وَ جِئْنا بِک شَهِیداً عَلی هؤُلاءِ” شهدا خواهد بود نه عامه مردم، پس شهداء، شهدای بر مردمند، و رسول خدا (ص) شاهد بر آن شهداء است، و ظاهر شهادت بر شاهد بودن این است که آن شاهد را تعدیل کند، نه اینکه ناظر بر اعمال او باشد، پس رسول خدا (ص) شاهد بر مقام شهداء است نه بر اعمال آنان و بهمین جهت لازم نیست رسول خدا (ص) معاصر همه شهداء باشد، و از جهت زمان با همه آنان متحد باشد (دقت فرمایید). و انصاف این است که اگر این تقریر را برای آیه نکنیم اشکال و اختلافی که در میان آیات راجع به شهادت هست رفع نمی‌شود، مثلاً آیه سوره بقره و آیه” لِیکونَ الرَّسُولُ شَهِیداً عَلَیکمْ وَ تَکونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ”[تا رسول بر شما و شما بر سایر خلق گواه باشید. سوره حج، آیه ۷۸.] دلالت دارند بر اینکه مراد از امت، مؤمنین‌اند، و حال آنکه غیر این دو آیه دلالت دارد بر اینکه مقصود از امت، همه اهل عصرند، آن دو آیه دلالت دارند بر اینکه رسول خدا (ص) شهید بر شهداء است، و خلاصه میان او و مردم، شهدای دیگری هستند، و آیات دیگر بر خلاف آن دلالت دارد، زیرا دلالت دارند بر اینکه بر همه مردم یک شهید گمارده شده، و او همان پیغمبر مردم، است چون فرض این است که در این صورت شهید هر مردمی پیغمبر آن مردم است، و در این صورت دیگر قید” من انفسهم” لغو می‌شود، چون پیغمبر هر مردمی همیشه با آن مردم و معاصر ایشان نیست، و نیز آن وقت دیگر شهادت، شهادت زنده نیست، و حال آنکه به دلیل آیه مربوط به داستان مسیح، شهید کسی است که زنده باشد و ببیند، و همچنین اشکالات دیگری.

 

ب) تفسیر آیه ۱۴۳ سوره بقره [۴]

وَ کذلِک جَعَلْناکمْ أُمَّهً وَسَطاً لِتَکونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ وَ یکونَ الرَّسُولُ عَلَیکمْ شَهِیداً وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَهَ الَّتِی کنْتَ عَلَیها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ یتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ ینْقَلِبُ عَلی عَقِبَیهِ وَ إِنْ کانَتْ لَکبِیرَهً إِلاَّ عَلَی الَّذِینَ هَدَی اللَّـهُ وَ ما کانَ اللَّـهُ لِیضِیعَ إِیمانَکمْ إِنَّ اللَّـهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ: بدین‌سان (برخی از) شما (مسلمانان) را بهترین امت قرار دادیم تا بر (اعمال دیگر) مردم گواه باشید و پیامبر (نیز) بر (اعمال) شما گواه باشد. و قبله‌ای را که (مدتی) بر آن بودی، تنها برای این قرار دادیم تا کسی را که از پیامبر پیروی می‌کند، از آن که به (جاهلیت) گذشته‌اش برمی‌گردد، مشخص کنیم، و بی‌شک (تغییر قبله به‌سوی کعبه،) جز برای کسانی که خدا هدایتشان کرده، دشوار است، و خداوند (اصلاً) قصد ندارد (نماز یعنی مهم‌ترین نماد) ایمان شما را تباه کند؛ زیرا خداوند با مردم رئوف و مهربان است.

علامه طباطبایی ذیل این آیه تفسیری را مطرح می‌کند که به صورت خلاصه و منتخب (با توجه به اینکه بخشی از موضوع در بند قبلی مطرح شده است) برخی از موارد اینجا آورده شده است؛

(شهادت در این آیه) عبارت است از تحمل- دیدن- حقایق اعمال، که مردم در دنیا انجام می‌دهند، چه آن حقیقت سعادت باشد چه شقاوت چه رد، و چه قبول، چه انقیاد، و چه تمرد. و سپس در روز قیامت بر طبق آنچه دیده شهادت دهد، روزی که خدای تعالی از هر چیز استشهاد می‌کند، حتی از اعضاء بدن انسان شهادت می‌گیرد، روزی که رسول می‌گوید: (یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً، پروردگارا امت من این قرآن را متروک گذاشتند). [سوره فرقان آیه ۳۰] و معلوم است که چنین مقام کریمی‌شان همه امت نیست، چون کرامت خاصه‌ایست برای اولیاء طاهرین از ایشان، و اما صاحبان مرتبه پائین‌تر از اولیاء که مرتبه افراد عادی و مؤمنین متوسط در سعادت است، چنین شهادتی ندارند …

 

به صورت خلاصه برداشت علامه طباطباییدر خصوص شهید روز قیامت شامل مفاهیم ذیل است؛

۱- گواهی شهید به منظور سلب امکان مناقشه در قضاوت نهایی و اثبات حقانیت دادگاه الهی است.

۲- شهید انسانی است مبعوث به مشاهده و شهادت عبارت است از تحمل دیدن حقایق اعمال مردم و سپس شهادت بر طبق آن دیده‌ها در روز قیامت (از این، علم غیب برای شهید بر می‌آید، زیرا به قول علامه نباید حاضر و غایب برای او متفاوت باشد و از سوی دیگر باید به نیات درونی آگاه باشد)

۳- شهید انسانی است مبعوث به عصمت زیرا باید در گواهی راستگو باشد.

۴- مقام شهادت از مقام نبوت جدا است و لذا نبی لزوماً شهید نمی‌باشد و بالعکس، هر چند نبی می‌تواند شهید باشد،‌ (چنان که در مورد رسول خدا چنین است).

۵- علامه طباطبایی از لفظ من انفسهم (از خودشان) در آیه ۸۹ سوره نحل، لزوم معاصر بودن شهید و امت را برداشت می‌نماید و همچنین آنرا موید مشاهده گری شهید می‌داند.

۶- علامه طباطبایی شهادت رسول خدا (مورد اشاره در آیه ۸۹ سوره نحل) را شهادت بر شهدا و نه بر عامه می‌داند و به شهادت به شهادت شهدا تعبیر می‌کند و می‌فرماید که این شهادت بر مقام شهدا است و نه شهادت بر اعمال آنها و نیازی به همعصری نیز نیست.

 

نقدی بر برداشت علامه طباطبایی

 برداشت علامه طباطبایی در خصوص مفهوم شهید با دشواری‌هایی همراه است.

نخست، گسستی که نسبت به کاربرد تاریخی کلمه شهید در صدر اسلام و دوران ائمه در جامعه مسلمین و لسان رسول خدا و امامان شیعه ایجاد می‌شود باید در نظر گرفته شود؛ مثلاً لقب سیدالشهدا در صدر اسلام برای حمزه عموی رسول ا… رواج داشته است و امامان شیعه نیز بر تکرار لقب سیدالشهداء برای حمزه‌بن‌عبدالمطلب تأکید می‌ورزیدند و همواره یکی از افتخارات و ارزش‌های والای معنوی خاندان رسول‌خدا را، انتسابشان به حمزه سیدالشهداء ذکر می‌کردند. آیا نباید همه شهدا و یا لااقل سیدالشهدا (بالاترین مقام شهیدان و سرور شهیدان از این لقب برداشت می‌شود) را دارای مقام عصمت دانست؟ آیا باید مقام خاص تحمل مشاهده اعمال را به آنان یا لااقل سید الشهدا نسبت داد؟ یا باید به طور کلی مفهوم شهید در سیدالشهدا را از مفهوم خاص شهید در روز قیامت تفکیک کرد؟ از سوی دیگر به عنوان مثال در مورد حضرت اباعبدالله (ع)،‌ کاربرد لقب سیدالشهدا برای ایشان با توجه به یاران ایشان که در رکاب ایشان کشته شدند، قابل توجه است. آیا باید برای ایشان جدا از یارانش مقام شهادت را در نظر گرفت و یا باید مقام یاران ایشان را در امتداد مقام ایشان در نظر گرفت؟

دوم، نه از لفظ امت و نه از لفظ از خودشان در آیه ۸۹ سوره نحل،‌ لزوماً هم عصر بودن شهید با آن امت برداشت نمی‌شود. امت در قرآن به معنی افرادی با یک هدف و یا شرایط مشترک است. مثلاً این آیه به هدف مشترک اشاره دارد. به عناون مثال در سوره آل عمران آیه 104 می‌خوانیم: وَ لْتَکنْ مِنْکمْ أُمَّهٌ یدْعُونَ إِلَی الْخَیرِ وَ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ أُولئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ: باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به‌خوبی دعوت کنند و به کار شایسته فرمان دهند و از کار ناشایست نهی کنند. ایشان‌اند که به هدف خود دست خواهند یافت.

واژه امت مورد استفاده در آیه ۸۹ سوره نحل به روشنی معنی متفاوتی از واژه مردم مورد اشاره در آیه ۱۴۳ بقره دارد (ضمناً در آیه ۸۹ سوره نحل صحبت از یک شهید برای هر امت است و در آیه ۱۴۳ بقره صحبت از شهدا برای مردم است. اگر آیه ۸۹ سوره نحل به زمان روز رستاخیز اشاره دارد باید ظرف زمانی مطابق با آن در نظر گرفته شود، یعنی امت در روز قیامت می‌تواند، مطابق دسته بندی آن روز عظیم، کسانی با هدف و شرایط مشابه در اعصار گوناگون در نظر گرفته شود و در این صورت هیچ مشکلی نیز برای لفظ (از خودشان) پیش نخواهد آمد یعنی شهید می‌تواند کسی در آن جامعه در نظر گرفته شود. (بدین موضوع در ادامه با در نظر گرفتن تفسیر نگارنده، روشن‌تر خواهد شد.)

سوم، با توجه به کیفیت روز قیامت که خداوند که خود شهید است (با توجه به کفایت مطرح شده از یک سو و علیم و خبیری مطلق) با بنده روبرو است که در سوره غافر آیات 15 تا 16 داریم:

رَفِیعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ یلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلی مَنْ یشاءُ مِنْ عِبادِهِ لِینْذِرَ یوْمَ التَّلاقِ (۱۵) یوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا یخْفی عَلَی اللَّـهِ مِنْهُمْ شَیءٌ لِمَنِ الْمُلْک الْیوْمَ لِلَّـهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِک درجات و مقام‌هایش (بس) بلند است، و صاحب تخت فرمانروایی (عالَم) است. (خداوند،) روح را که (شأنی) از شئون (خاصِ) اوست، (همراه فرشتگان،) بر (قلب) هر کس از بندگانش که بخواهد، می‌افکند تا (مردم را) به‌روز روبه‌رو شدن (با خداوند متعال) هشدار دهد؛ (۱۵) روزی که با تمام وجود (در پیشگاه حق) آشکار می‌شوند؛ (بدین‌صورت که) هیچ چیزِ آنان، از خدا مخفی نمی‌ماند. (آنگاه از ناحیهٔ خداوند ندا می‌آید که:) «امروز، فرمانروایی، از آنِ کیست؟» (و پاسخ داده می‌شود که:) «تنها برای خدای یگانه و بسیار مسلط و چیره.» (۱۶)

 

یا سوره مجادله آیات 6-7 که به شهید بودن خداوند در روز قیامت اشاره می‌کند؛

یوْمَ یبْعَثُهُمُ اللَّـهُ جَمِیعاً فَینَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا أَحْصاهُ اللَّـهُ وَ نَسُوهُ وَ اللَّـهُ عَلی کلِّ شَیءٍ شَهِیدٌ (۶) أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّـهَ یعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ ما یکونُ مِنْ نَجْوی ثَلاثَهٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَهٍ إِلاَّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنی مِنْ ذلِک وَ لا أَکثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَینَ ما کانُوا ثُمَّ ینَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا یوْمَ الْقِیامَهِ إِنَّ اللَّـهَ بِکلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ (۷):

در آن روز که خداوند، همهٔ آنان را زنده می‌کند (و) آنگاه آنان را از کارهایشان مطلع می‌سازد. خدا، آن (اعمال) را تا به آخر برشمرده، و ایشان آن را فراموش کرده‌اند؛ (زیرا) خدا بر همه چیز مسلط و گواه است. (۶) آیا نمی‌دانی که خدا از آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، آگاه است؟ هیچ سه نفری باهم صحبت خصوصی نمی‌کنند، مگر این‌که او چهارمین آنان است، و هیچ پنج نفری (باهم صحبت خصوصی ندارند)، مگر این‌که او ششمین آنان است، و (هیچ صحبت خصوصی با) کمتر از این (تعداد) و (یا) بیشتر از این (شمار) وجود ندارد، مگر این‌که هر جا باشند، او همراه آنان است. سپس در روز قیامت، آنان را از کارهایشان آگاه خواهد کرد؛ زیرا خدا از همه چیز به‌خوبی آگاه است. (۷)

و همچنین وجود گواهان دیگر (مانند فرشتگان ثبت کننده اعمال و یا گواهی اعضای بدن فرد گنهکار) آیا گواهی شهید دیگری بر حقانیت دادگاه الهی خواهد افزود؟ چه لزومی وجود دارد؟

چهارم، علامه طباطبایی در تفسیر آیه ۱۴۳ سوره بقره ناگزیر است که بر خلاف ظاهر مستقیم آیه، شهید بودن را تنها به خواص جامعه مسلمین نسبت دهد و نه کل جامعه.

 

اگر شهید را نه به عنوان کسی که بر اساس مشاهده گواهی می‌دهد بلکه به عنوان فردی که با عمل خود امکان تحقق ارادهٔ مختار و عمل غیر منفعل در شرایط خاص را اثبات می‌کند در نظر بگیریم،‌ ماجرا به کلی تغییر خواهد کرد. به عبارت دیگر اگر پیشتر به آیه ۶۹ سوره زمر که از لوازم قضاوت حق در روز رستاخیز می‌گفت اشاره کردیم،‌ این لوازم سه چیز بود

  • ترازو: معیار یا روشی برای سنجش اعمال
  • انبیا: اثباتی برای رساندن پیام به گنهکاران
  • شهدا: گواهان

اگر شهدا را افرادی بدانیم که اثبات می‌کنند که در شرایط خاص (محیطی اجتماعی یا روانی) اختیار از افراد سلب نخواهد شد،‌ سایر افراد با این فرد مقایسه و سنجیده خواهند شد.

به عنوان مثال حدیث زیر را در نظر بگیرید؛

عنه صلی الله علیه و آله: مَن عَشِقَ فکتَمَ و عَفَّ فماتَ فَهُوَ شَهیدٌ. [کنز العمّال: 7000.]

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر که عاشق شود و عشق خویش را کتمان کند و پاکدامنی ورزد و با این حال بمیرد، او شهید است [۵].

یا حکمت ۴۷۴ نهج البلاغه از حضرت علی (ع): مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَکادَ الْعَفِیفُ أَنْ یکونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکهِ: پاداش مجاهد شهید در راه خدا، بزرگ‌تر از پاداش عفیف پاکدامنی نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمی‌گردد، همانا عفیف پاکدامن، فرشته‌ای از فرشته‌هاست. [۶].

شهید بودن عاشق پاکدامن نه از جهت مرگ او (وجه تشبیه به کشته راه خدا) بلکه از این روست که در برابر عشق که ناگزیرترین جنبهٔ روانی انسانی است، تاب آورده است و اراده‌اش او را از گناه نگاه داشته است. مرگ تنها گواهی است که پایمردی تا انتها ادامه یافته است. بدیهی است که در روز رستاخیز اگر کسی به دلیل عشق آلوده گناه شده باشد در مقایسه با چنین گواهی نمی‌تواند از خود سلب تقصیر کند و امکان مناقشه ندارد.

از این دیدگاه سالار شهیدان، حسین ابن علی (ع) که با وجود همهٔ فشارها و مصائب، جان و مال و حتی ناموسش را فدا کرد و حاضر به بیعت با یزید نشد، شهید است و یارانش نیز که مختارانه در رکاب او جان خود را فدا کردند، شهیدند. با این تفسیر شهید عاشق پاکدامن لازم نیست در همه چیز معصوم باشد،‌ لازم نیست هم دورهٔ دیگر عاشقان باشد و لازم نیست ناظر بر اعمال دیگران باشد بلکه تنها گواهی است که برای عاشق نیز هنوز ارادهٔ آزاد عصمت امکان پذیر است. در این راستا این حدیث نیز در این راستا شایان توجه است؛ حضرت صادق علیه السلام فرمودند:

در قیامت زنی زیبا چهره را که به خاطر زیباییش در دنیا دچار فتنه شد به دادگاه الهی می‌آورند، می‌گوید: پروردگارا! مرا زیبا آفریدی تا جایی که به خاطر زیباییم برخورد کردم به آنچه که برخورد کردم، در آن هنگام حضرت مریم علیها السلام را می‌آورند و در جواب آن زن گفته می‌شود: تو نیکوتری یا مریم؟ ما مریم را نیکو آفریدیم ولی خود را از فتنه حفظ کرد! جوانی نیکو صورت را می‌آورند که در دنیا محض زیبایی چهره و اندامش دچار فتنه شد، عرضه می‌دارد: خداوندا! به من چهرهٔ زیبا دادی تا جایی که دیدم از زنان آنچه را دیدم. در آن وقت یوسف را می‌آورند و در پاسخ آن جوان گفته می‌شود: تو زیباتری یا یوسف؟ ما یوسف را زیبا آفریدیم ولی او به خاطر زیباییش دچار فتنه نشد. مبتلا به بلا را می‌آورند که به خاطر بلایش و صبر نکردنش گرفتار فتنه شد، می‌گوید: خداوندا! بلا را بر من سخت گرفتی، من هم تاب و طاقتم را از دست دادم و دچار فتنه شدم. ایوب علیه السلام را می‌آورند و به شخص بلا کشیده می گویند: بلای تو شدیدتر بود یا ایوب؟ او به بلا دچار شد، ولی گرفتار فتنه نشد [۷]!

با این تفسیر،‌ گواهی شهید مانند گواهی فرشتگان ناظر بر اعمال و یا اعضای بدن گنهکار به دلیل اثبات رخداد گناه نیست بلکه به کلی از جنس دیگری است و ثابت می‌کند که شهید ناگزیر از گناه نبوده است و هنوز راه دیگری وجود داشته است. همین طور نیازی نیست که شهید بودن امت یاران پیامبر در آیه ۱۴۳ بقره را تنها به خواص نسبت دهیم، بلکه ممکن است، گفته شود که همان طور که اراده و عمل افراد با سنجهٔ شهیدی سنجیده می‌شود، که نشان می‌دهد در شرایط خاص و دشوار، هنوز پایمردی به راه حق ممکن است، وجود امت رسول خدا گواهی است که جامعه در مسیر حق می‌تواند علی رغم تهدیدات بیرونی و درونی تاب آورد و رشد کند. باید دقت کرد که در آیه مورد نظر صحبت از جامعه مؤمنانه‌ای است که حتی تغییر قبله را به تبعیت از رسول پذیرفته است، آیا این یکی از دشوارترین امتحانات نیست؟ چرا وج. د چنین مقامی را برای امت رسول خدا نپذیریم در حالی که پیشتر نشانه‌های این امت (نشانه‌های جامعه ایشان) طبق سوره فتح آیه ۲۹ در کتب پیشینیان نیز آورده شده است؛

مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّـهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّارِ رُحَماءُ بَینَهُمْ تَراهُمْ رُکعاً سُجَّداً یبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّـهِ وَ رِضْواناً سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِک مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوی عَلی سُوقِهِ یعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیغِیظَ بِهِمُ الْکفَّارَ وَعَدَ اللَّـهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَهً وَ أَجْراً عَظِیماً: محمد، پیامبر خداست، و کسانی که همراه او هستند، با کافران، قاطع و سرسخت، و در میان خود، رئوف و مهربان‌اند. آنان را (پیوسته) در حال رکوع و سجود می‌بینی که از خداوند لطف و عنایت و خشنودی‌اش را می‌طلبند. علامتشان ـ که در چهره‌هایشان است ـ ناشی از سجده است. این است توصیف آنان در تورات و انجیل. (آنان،) همچون گیاهی (هستند) که جوانه‌ها و نهال‌های کوچکی (در اطراف خود، از زمین) خارج کند (و برویاند) و آن (نهال) ها را (کم‌کم) تقویت کند، و در نتیجه، آن‌ها شروع به ستبر و قوی شدن کنند و بر ساقه‌های خود، صاف و مستقیم بایستند؛ (به‌طوری که) کشاورزان را به وجد آورند. (آری، همراهان پیامبر خاتم، چنین قدرت می‌گیرند و گسترش می‌یابند) تا (خداوند) به‌واسطهٔ آنان، کافران را به خشم آوَرَد (و آنان کاری از دستشان برنیاید). خداوند به کسانی از مسلمانان که (حقیقتاً) ایمان آورند و کارهای شایسته کردند، وعدهٔ آمرزش و پاداشی بزرگ داده است.

همانطور که اشاره شد،‌ مقام شهادت امت رسول خدا و یارانش مربوط به کل جامعه ایشان، یعنی برآیند ایشان و نحوه روابط درونی و بیرونی آنها است. اگر چه وجود چنین معیاری ملاک مستقیم سنجش افراد برای بهشتی و جهنمی شدن نیست اما نشان دهنده این است که چنین جامعه‌ای ممکن بوده است و باید برای دستیابی به آن تلاش می‌شد.

 

جمع بندی و نتیجه گیری

با تغییر تفسیر مفهوم شهید در روز رستاخیز از نظرگاه علامه طباطبایی به نظرگاه پیشنهاد شده برخی از دشواریهای تفسیری مربوط به جمع بندی آیات ظاهراً ناسازگار در قرآن بر طرف می‌شود و همچنین راه برای اتصال معنی شهید به معنی تاریخی شهید تسهیل می‌گردد، همچنین این مقام از یک مقام بسیار خاص مستلزم عصمت و علم غیب به مقامی مستلزم اراده آزاد تغییر می‌کند. ضمناً علاوه بر شهید فردی، امت شهید نیز معرفی می‌شود. البته امکان عرضه اعمال بر امامان و یا عدم امکان آن موضوع این مقاله نبوده است، بلکه مفهوم واژه شهید در قرآن و جایگاه آن و دلیل وجود آن به عنوان یکی از لوازم قضاوت حق در روز رستاخیز مورد مداقه قرار گرفته است.

 

ارجاعات:

در کل متن برای ذکر آیات قرآن مجید از اپلیکیشن قرآن هادی با ترجمه فارسی و تفسیر نسخهٔ 22.0.1

Copyright 2016-2024 Sirat. App & Firstcause. استفاده شده است. به منظور حفظ یکپارچگی، ترجمه همهٔ آیات از مرکز طبع و نشر قرآن کریم از این اپلیکیشن آورده شده است (هر چند همه جا همهٔ ترجمه‌ها هماهنگ بحث مطرح شده توسط نگارنده نبوده است). همچنین تفسیر المیزان اثر علامه سید محمد حسین طباطبایی نیز از همین اپلیکیشن استفاده شده است که منطبق با نسخهٔ ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی می‌باشد.

۱- تفسیر المیزان ذیل آیه ۸۹ سوره نحل.

۲- سید مهدی صانعی، شهید در قرآن، نشریه مشکوه شماره ۲۷، ۷ اسفند ۸۹

از مرجع ذیل تهیه شده است.

 

۳- علی اکبر مظاهری، واژه شهید، شهدا در قرآن، ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۶

https://rasekhoon.net/article/show/1283257/%

 

۴- تفسیر المیزان ذیل آیه ۱۴۳ سوره بقره

 

۵- https://www.hadithlib.com/hadithtxts/view/24013150

 

۶- نهج البلاغه ترجمه محمد دشتی

https://farsi.balaghah.net/content

 

۷- کافی: 8/ 228، حدیث یأجوج و مأجوج، حدیث 291؛ بحار الأنوار: 12/ 341، باب 10، حدیث 2.

https://hawzah.net/fa/Article/View/101150/ حجت-حق-بر-بندگان

 

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.