جُرم یزید
رضا بابایی
سالیانی است که بسیاری از متفکران سنتی و نواندیش ما، تحریفات عاشورا را در دستور کار خود قرار دادهاند، و هر یک به فراخور دغدغهها و مطالعاتی که دارد، زاویهای را برگزیده است؛ اما این زاویهها و منظرها نیز خود نیاز به آسیبشناسی دارد. مثلاً باید دید آیا واقعاً انحراف اصلی در عزاداریها داستان قمه و قمهزنی است؟ یا فرهنگ عاشورایی ما مسائل بسیار مهمتر و جدیتری دارد؟ چه تحریف و انحرافی بزرگتر از اینکه آفات را درست طبقهبندی نکنیم و نیروی اندک خود را برای مبارزه با آفتهایی هزینه کنیم که تأثیر اساسی در اصلاح امور ندارد؟
یکی از آفتهایی که کمتر به آن توجه میشود و از چشمان تحریفستیزان هم پوشیده مانده است، «جُرم یزید» است. اهل منبر و مداحان، وقتی میخواهند به جُرمهای یزید اشاره کنند، معمولاً از شرابخواری و بوزینهبازی او میگویند. برشمردن این خصلتهای فردی یزید به عنوان بزرگترین جرایم او، قیام حسینی را در مسیری میاندازد که کارایی چندانی برای اصلاح و دگرگونسازی جامعه ندارد. وقتی در میان همهی رفتارهای یزید، بیشتر از شرابخواری و حیواندوستی او سخن میگوییم، یعنی قیام حسینی چیزی در حد گشتهای ارشاد امروزین بوده است؛ در حالی که اینها، حتی در فقه، جرمهای سنگینی محسوب نمیشود. جرم اصلی و سنگین یزید این بود که عهدشکنی کرد و زیر پیمان صلح پدرش با امام حسن(ع) نرفت. او مردم را مجبور به بیعت با خود کرد و برای مخالفانش، حتی اگر نوادهی پیامبر باشد، هیچ حرمت و حریمی نمیدید. جرم اصلی یزید این بود که خون ریخت و برای جان و مال و آبروی مردم، ارزشی قائل نبود. یزید با شراب یزید نشد؛ با کشتن بیگناهان یزید شد. یزید، وقتی یزید شد که بدون هیچ حجت شرعی و عرفی بر مسند خلافت نشست. او خود را با اسلام و قانون مساوی دانست و از این رهگذر، خون هر معترضی را مباح شمرد. یزید، یزید بود، چون مسلم بن عقبه را به مدینه فرستاد و عبدالله بن حنظله و یاران او را که به خلافت او معترض بودند، به خاک و خون کشید. یزید، وقتی یزید شد که گفت: هر کس با من بیعت نکند، جان و مالش در امان نیست. اینها است جرایم یزید و ابن زیاد؛ نه شرابخواری و بوزینهبازی که جزء مسائل شخصی آدمها است. بسا آدمهایی که بیشترین شباهت گفتاری و رفتاری را با یزید دارند، اما در همهی عمر لب به شراب نزدهاند و پای هیچ حیوانی را به زندگی خود باز نکردهاند. بسا شرابخواران و قماربازانی که هرگز حاضر به ریخت خون هیچ بیگناهی نشدهاند. بسا نمازگزاران و روزهدارانی که یزیدیترین رفتارها و گفتارها در زندگی خصوصی و عمومی آنان است.
بر یزید و شمر ملعون چون همی لعنت کنی چون حسین خویش را شمر و یزید دیگری
عرض سلام و ادب محضر استاد گرامی جناب آقای بابایی
مطالب جالب و در خور تاملی فرمودید، به نظر بنده مثل همیشه به نکته اصلی و درد اصلی اشاره فرمودید، اما نکاتی که به نظرم آمدبگویم تا ذهن بنده را روشن بفرمایید از این قرار است اولا در کنار اشارات قابل تامل و مهم به نظر این حقیر نباید برای مهم جلوه دادن مساله ای که واقعا هم مهم است و شاید اهم، مهمی دیگر(خلاف بودن شراب خواری و…) تحت الشعاع قرار گیرد و به گونه ای طرح گردد که انفعال در برابر آن، مساله ای کم اهمیت جلوه کند، شاید این مطالب حقیر اصلا در منظور و مفهوم کلام شما نبوده باشد ولی از منطوق کلام شما چنین برداشتی میتوان کرد .البته از بعضی از فرازهای کلام شما میتوان این را استنباط کرد که باید در احکام و مسائل اهم و مهم وجود داشته باشد ولی این استنباط موونه زیادی دارد که شاید خواننده ای مثل من آن را متوجه نشود.
ثانیا مساله شراب خواری اگر در حریم خصوصی باشد و کسی از آن مطلع نگردد میشود مساله شخصی البته با شرایط دیگری که جای طرح آنها نیست نه اینکه در انظار عمومی و یا به گونه ای بیان گردد که برای برخی این تصور درست شود که من که شراب میخورم ضرر و زیانش به خودم ربط دارد نه دیگران چون مساله ای شخصی است. لذا میتوان در کنار اهم جلوه دادن مساله ای مهم را نیز در نظر داشت.
زیاد گویی بنده را به کم اطلاعی بنده ببخشید. و خدایی نکرده قصد جسارت به استاد عزیز را ندارم، سوالاتی بود که برایم پیش آمده بود به دنبال جوابش بودم.
سلام و سپاس جناب آقای علیپور. قصدم تخفیف حرمت شرابخواری و مانند آن نبود. خواستم بگویم جرایم را باید دستهبندی کرد و دربارۀ هر یک به اندازۀ اهمیتش سخن گفت. شاید عبارت من به اندازۀ کافی رسا نیست. مقداری از اختلافات هم به دیدگاههای ما دربارۀ حاکم برمیگردد. کسی که وظیفۀ حاکم را فقط انتظام و مدیریت شکلی امور میداند، چندان به زندگی خصوصی او اهمیت نمیدهد. اما کسی که حاکم را الگو و اسوۀ جامعه نیز میداند، به این مسائل جزئی هم توجه میکند.
سلام بزرگوار اشاره به نکته مهمی کردید ولی از منکرات که تا شخصی است بین خود وخداست ولی وقتی در ملاء عام شد دیگر حکم شخصی ندارد باید غافل نشوید.
عرض سلام محضر استاد گرامی
ممنون از حسن توجه حضرت عالی و پاسخ به سوالات شاگرد کوچکتان.
یزید دشمن نادان دین است و دشمنی عیانش کم خطرترین دشمنی هاست. نقض آشکار و بی پروای شریعت به امام دلسوز اسلام فرصت اعتراض مسموع در میان مسلمین می دهد.
دشمن نادان دین حکومتش نپایید…
با سلام
نگاه خوبی به مسئله جرم یزید ارائه دادید ولی فکر نمی کنم عمده گویندگان صاحب نظر جرم یزید را فقط شراب خواری و سگ بازی می دانند. بنده به عنوان یک گوینده کوچک همیشه قرار گرفتن یزید سگ باز و شراب خوار و جنایت کار در مسند خلافت رسول الله را که در واقع بیانگر مسخ شدن ارزش های اسلامی و انسانی در جامعه اسلامی آن روز بود را دلیل قیام امام حسین علیه السلام بیان می کنم و همیشه تصور می کردم اکثر قریب به اتفاق روحانیون و علما هم همین مسئله را مد نظر قرار می دهند.
اگر منبعی که از صاحب نظر مهمی در این زمینه می تواند سند فرمایشاتتان باشد ارائه دهید ممنون می شوم.
باسلام خدمت آقای بابایی
یادداشت شما را با چند ماه تاخیر مطالعه کردم . به نظر می رسد بوزینه بازی و شراب خواری و مانند آن بعنوان جرم یزید شمرده نمی شود بلکه مسئله این است که عدم رعایت ظواهر شریعت توسط یزید برخلاف پدرش معاویه که متظاهر به شریعت بود فرصت بود برای مصلحی چون امام حسین علیه السلام چراکه ظاهر دیندارانه و رایاکارانه معاویه موجب می شد که امکان زیر سؤال بردن او منتفی شود
ای کاش صریح تر مینوشتید
البته اگر جراتی دارید
میدانید چرا
چون یزید های زمانه مانند آمریکا و اسرائیل و آل سعود برای شما نه تنها دشمن نیستند بلکه نعمتند
وقتی رسانه های شما بی بی سی رسانه یزید و معاویه باشد اینطور مقاله میزنید
سلام
من هم معتقدم دست کم نمی توان به امریکا و انگلیس اعتماد کرد. اما ارتباط این مسئله با مقاله استاد بابایی را چندان وثیق نمی دانم. ظاهرا شما، بیشتر نگران نانوشته های ایشان شده اید تا نوشته هایشان. اشکالی هم ندارد. پیشنهاد می کنم به جای اهانت، اشکال مشخص کلام ایشان را تذکر دهید.
سلام بر استاد عزیزم جناب آقای بابایی
همانطور که فرموده اید حق مطلق انگاری و تحمل مخالف نداشتن در حد اقدام به کشتن، از بزرگترین جرائم یزید است.
به نظرم خوب است جنبه دیگر این قصه را هم تذکر بدهید. خود سید الشهدا ع نه به دلیل بوزینه بازی و شراب خواری، حتی به دلیل تصلب و تحکم یزید هم قصد جنگ نداشت. بلکه ایشان برای دوری از بیعت باطل، و برای داشتن فرصت امر به معروف و نهی از منکر (و در یک کلمه برای انجام وظیفه امامت که هدایت و تربیت است)، صرفا جنگ دفاعی کردند. به علاقهمندان پیشنهاد می کنم کتاب «عاشورا» از مرحوم علی صفائی حائری (ع.ص) را با دقت مطالعه فرمایند.
جناب بابای سوال منو صریح بفرمایید اگر تقدیر این بود که یزید امام رابگشد وچندین سال پیش هم این را بشارت میدادند وبه هم نقل میگردندگردن او را میبوسیدند این وسط یزید چرا گناهکار شده او حکم الهی را به جا اورده اگر غیر این بود حکم خدا سهل بود خواهشن حاشیه نفرمایید ما منتظر جواب قاطع هستیم باتشکر
سلام به دبیر عزیز!
این شعر، منسوب به خیام است:
من می خورم و هر که چو من اهل بود
می خوردن من به نزد وی سهل بود
می خوردن من حق ز ازل می دانست
گر می نخورم علم خدا جهل بود
…
پاسخ این سؤال:
خداوند می داند که یزید در سال 61 هجری، امام حسین را خواهد کشت. این خبر را از طریق وحی به رسول اکرم ص رسانده است و ایشان به دیگران فرموده اند. اما خدا، یزید را به کشتن امام دستور نداده بود. بلکه بر عکس، همگان را به مودت ذی القربی امر کرده بود. پس یزید، بر خلاف اراده تشریعی خدا، با سوء اختیار خود، به کشتن امام حسین و دیگر مسلمانان و مظلومان دست زده بود. و علم خدای متعال نیز، دقیقا به همین امر متعلق شده بود. یعنی خدا دقیقا این را می دانست که یزید با سوء اختیار خود، بر خلاف امر خدای متعال دست به چنین کاری خواهد زد.
در صورتی که اشکالی بر این مطلب به نظر شریفتان برسد و مایل به ادامه گفتگو باشید، لطفا پیام خود را به ایمیل بنده ارسال فرمایید. با تشکر از توجهتان