میزگرد بررسی و نقد اندیشههای احمد قابل
سیدهادی طباطبایی
به مناسبت دومین سالگرد درگذشت احمد قابل، میزگرد بررسی و نقد اندیشههای او در مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم برگزار شد.
زندگانی مرحوم احمد قابل
در این نشست ابتدا حجتالاسلام هادی قابل به ایراد سخنرانی پرداخت. وی گفت که احمد قابل برای کسانی که او را دیده بودند و فریادش را شنیده بودند، بیشتر در بُعد سیاسی مورد توجه قرار گرفت؛ اما در بُعد علمی چندان شناختهشده نبود. وی اذعان داشت که سال گذشته در مصاحبهای گفته بودم که اگر در آینده بتوانیم نشست و کنگره بزرگی را برگزار کنیم و با حضور اندیشمندان به بحث بپردازیم و چراغ شریعت عقلانی را روشن نگه داریم و نگاه به اسلام رحمانی را به جامعه بازگردانیم. نیاز امروز ما توجه به اسلام رحمانی است که افرادی چون مرحوم منتظری و احمد قابل به آن توجه بسیاری داشتند.
وی سپس گذری بر زندگی مرحوم احمد قابل کرد و از ویژگیهای بارز شخصیتی او سخن گفت. وی اذعان داشت که خانواده ما پرجمعیت بود. پدرم دارای ۱۰ فرزند بود که ۴ دختر و ۶ پسر بودیم. احمد، سومین پسر و پنجمین فرزند بود. پدرم درسخوانده نجف بود و به امر مرحوم آیتالله سید محمود شاهرودی برای اداره امور دینی و مذهبی مردم، از نجف به منطقه ترتب جام آمد. تربت جام دارای موقعیت ویژهای است چرا که هم شیعیان در آنجا ساکناند و هم در جوار آنها اهل سنت حضور دارند. و پدرم در این میان مرجع همه مردم آن منطقه بود.
هادی قابل ادامه داد: پدرم وصیت کرده بود که همه فرزندانم طلبه شوند. استدلال ایشان این بود که در این دوران متلاطم پهلوی باید به واسطه حوزه، دین و ایمان را حفظ کرد. ایشان اما بعد از پیروزی انقلاب گفتند که وصیّتم را تغییر دادم چرا که با استقرار جمهوری اسلامی دیگر محیط کشور دینی میشود. به همین دلیل بود که ابتدا برادر بزرگترمان مهدی قابل طلبه شد و بعد من و بعد احمد و بعد ابوالقاسم. که ابوالقاسم در جبهه به شهادت رسید. بعد از انقلاب هم دو برادر دیگر که در زمانه جمهوری اسلامی بودند طلبه نشدند و یکی آموزش و پرورشی شد و دیگری در محیط زیست فعالیت میکند.
هادی قابل گفت که: میان من و احمد ۳ سال فاصله سنی وجود دارد. من بزرگتر از ایشان بودم اما خیلیها تصور میکردند که احمد بزرگتر است. مرحوم منتظری از جمله افرادی بود که وقتی دانست بنده بزرگتر هستم تعجب میکرد. رابطهی من با احمد بسیار صمیمانه بود. هر جا که بنده میرفتم ایشان هم همان روند را طی میکرد. من که به مشهد رفتم و درس را شروع کردم ایشان هم ۳ سال بعد همین اقدام را کرد. بعد که به قم رفتم ایشان هم ۳ سال بعد به قم آمد.
زمانی که مشهد در مدرسه آیتالله میلانی بودیم عناد علیه دکتر شریعتی پیش آمد. در همان زمانها بود که احمد با اندیشه شریعتی آشنا شد. بعد از آن با آراء مرحوم طالقانی، بازرگان، سحابی هم آشنایی پیدا کرد. بعد هم که با امام آشنا شد. او در آن زمان جوانی پرشور بود. احمد شغلهای زیادی را تجربه کرد. از لوازمالتحریری تا بنایی و مکانیکی و فرشفروشی را تجربه کرده بود.
احمد درس که میخواند بسیار دقیق میخواند. شاید کمتر طلبهای باشد که همه کتابهای طلبهای را خوانده باشد. احمد اما چنین کرده بود. او تمام دوره بحارالانوار ۱۱۰ جلد را خوانده بود و یادداشت برداشته بود. او زمانی احادیث اقتصادی بحار را استخراج میکرد. در لابهلای آن، احادیث سیاسی و اجتماعی را هم یادداشت میکرد. احمد کتاب وسایلالشیعه را هم خوانده بود. تمام کتُب اربعه، کتب شیخ صدوق، کتب اهل سنت را هم خوانده بود. اینکه وی به این درک از فقه و حدیث رسید، با این پشتوانه بود.
هادی قابل سپس در وصف برادر کوچکترش گفت: احمد قابل اگر چه نواندیش بود اما اینطور نبود که متون اسلامی را کنار گذاشته باشد. او میگفت که فقها در بسیاری موارد گفتهاند که روایات معارض را کنار میگذاریم، اما من میخواهم دوباره به روایاتِ معارض رجوع کنم و دوباره آنها را بررسی کنم.
مواجهه با تمدن جدید
حجتالاسلام مسعود ادیب دیگر سخنران این جلسه بود. وی با اشاره به اینکه تمدن اسلامی، با مسئلهای به نام دنیای جدید مواجه شده است، اذعان داشت که در مقابل تمدن جدید، اندیشمندان اسلامی به انحاء مختلفی مواجه شدند. افرادی به موعودگرایی روی آوردند و گفتند که هنگامه آخرالزمان است. این نحوه مواجهه چه در فرهنگ شیعی یا غیر شیعی وجود داشت.
جریانی هم مشکل را در میهمان جدید که همان تمدن جدید بود دیدند. آنها این تمدن را مهاجم میدانستند و بنیادگرایی را به وجود آوردند. آنها آرزوی بازگشت به سنت سلف صالح را داشتند و بر این باور بودند که اگر بتوانیم به سنت قدما مشی روزگار کنیم، میتوانیم از این آزمون پیروز بیرون بیاییم.
برخی هم به عقلانیت اتکا کردند و گفتند که به این تمدن باید به نحو عقلانی برخورد کرد و دستاوردهای مثبت آن را اقتباس کرد. در هر صورت این تمدن جدید در زندگی ما رسوخ کرد. از طرز پوشش ما، تا حتی خواب و بیداریمان نیز تحت تأثیر آن قرار گرفت.
ادیب در ادامه افزود: تا قبل از پیروزی انقلاب، خانوادههای متدین، جنبههای مثبت تمدن غربی را میپذیرفتند و جنبههای منفی آن را به حکومت شاهنشاهی مستند میکردند و آن را قبول نمیکردند. لذا بسیاری از خانوادههای مذهبی، معتقد بودند که مدرن شدن، دستاورد حکومت شاهنشاهی است و نمیتوان آن را پذیرفت. طبق همین اصل بود که بسیاری از خانمها از رفتن به مدرسه و محیطهای دانشگاهی سر باز میزدند. انسانهای مؤمن و مذهبی حتی در ماجراهای بانکی سعی میکردند که وارد نشوند و یا حتیالمقدور با یک روحانی، مسئله گرفتن پول از دولت و غیر را مشورت میکردند. در آن زمان، استمرار زندگی سنتی از طریق نه گفتن به حکومت، وجاهت داشت.
اما با انقلاب اسلامی، عالمان دینی در امور وارد شدند. آنها در ابتدا میگفتند که با فقه و رجوع به تحریر الوسیله، جامعه را اداره میکنیم. گویی همه چیز از کجرفتاریهای حکومت پهلوی ناشی شده بود. گفته میشد اگر اهل ایمان در امور وارد شوند دیگر مشکلی پیش نمیآید.
اما به مرور متوجه شدیم که یک جاهایی آنچه در فقه آمده برای اداره حکومت کافی نیست. بحث از نظامهای بانکی پیش آمد. بحث کارگر و کارفرما درست شد. بحث بر سر این موضوع شد که معدنها و زمینها از آنِ کیست. تلاشهایی شد تا این گرهها باز شود. مجمع تشخیص مصلحت درست شد.
حجتالاسلام ادیب در ادامه افزود که این گرهها هم اگر باز میشد اما گره در زندگی مردم هم ایجاد شده بود. برخی حتی گفتند که ما گرههای حکومتی را باز کنیم، دیگر کاری به گرههای زندگی مردم نداریم.
امام خمینی هم در اواخر عمر فتواهایی دادند تا گرههای زندگی مردم را باز کنند و کمتر جنبه حکومتی داشت. آیتالله منتظری این مشکل را بیشتر لمس کردند. ایشان در مهر و مومهای آخر عمر بحث از حقوق بشر و بسیاری مسائل دیگر را مطرح کردند تا رویکرد به زندگی مردم کرده باشند و نه صرفاً حکومت.
مسئله اصلی این بود که متدینان میگفتند ما میخواهیم در دنیای مدرن زندگی کنیم اما با سبک دینداری با هزاران مسئله و تنگنا مواجه میشویم. بعضی حتی عنوان میکردند که یا باید بمیری و یا کافرانه زندگی کنی. در این میان عالمانی برخاستند که در مقابل این پرسشها به دنبال پاسخ میگشتند. یکی از این اندیشمندان احمد قابل بود. احمد قابل با این دیدگاه بود که در موضوع فقه نظر میکرد.
حجتالاسلام ادیب در ادامه به شروطی اشاره کرد که احمد قابل بر آنها تأکید کرده است تا فقه در دوران معاصر، پاسخگو باشد و ثمرات نیکی به ارمغان بیاورد.
اولین شرط اینکه فقه امروز نمیتواند به مصالح زندگی بشر بی اعتنا باشد. دوم اینکه نمیتواند صرفاً متکی به نقل باشد. سومین شرط آن است که فقه امروز باید تابعی از احکام اخلاقی باشد. چهارمین ویژگی آن است که همه اجزای فقه میباید با هم سازگار باشد. پنجمین ویژگی فقه در دوران معاصر این است که باید اصل اباحه در آن به رسمیت شناخته شود. همچنین نباید با خرد و عقلانیت زمانه ناسازگار افتد. این فقه باید زندگی مسالمتآمیز و بدون تنشی نیز با دیگر مذاهب داشته باشد. در صورت رعایت این اصول میتوان به فقه نیز در دنیای معاصر ملتزم بود.
فقه اندیشی مرحوم قابل
حجتالاسلام سید محمدعلی ایازی دیگر سخنران این جلسه بود. وی گفت که به لحاظ تاریخی توجه به فقه یک امر طبیعی در جوامع اسلامی بوده است. وقتی حکومتی جنبه دینی پیدا میکند، به دنبال اجرای شریعت و تحقق دین میرود. نکته دوم اینکه وقتی که یک شکاف تاریخی به وجود آمد و جامعه با مشکلاتی مواجه شد، عملاً ناسازگاری میان آنچه که در کتابها گفته شده با آنچه که در عالم واقع تحقق دارد ایجاد میشود. اینجاست که اندیشمندان نسبت به آن بیتفاوت نیستند و به مسائل اجتماعی کشیده میشوند. در این میان هر کدام از مصلحان به مسئلهای تأکید کردهاند. احمد قابل هم بر روی مسائلی انگشت گذاشته بود. او مشکلاتی را برای فقه بیان کرده بود و آن را در دنیای معاصر راه گشا نمیدانست. او مشکلاتی را برای فقه بر میشمرد:
۱- مشکل فقه را فقه فردی میدانست. یعنی اینکه تکیه اصلی در فقه ما، مسائل فردی است و نه مسائل اجتماعی.
۲- فقه تکلیف مدار است. هر حکم فقهی که بیان میشود نمودی از تکلیف انسان است. به عنوان مثال فقه از احکام خمسه سخن میگوید و اینکه چه چیز واجب است و حرام اما اینکه اینها چه حقی را به وجود میآورند در فقه توجهی نشده است و تأکیدی در آن زمینه صورت نگرفته است. همچنین تکلیف مداری در فقه، مرزبندی نشده است. بیان نشده که تا کجا مسئله اجتماعی است و تا کجا فردی.
۳- سومین مشکلی که احمد قابل بر آن تأکید داشت این بود که حالا که فتوایی میدهیم، آیا این در عمل قابل اجرا است یا خیر؟
حجتالاسلام ایازی همچنین اشاره کرد که اندیشه احمد قابل دارای چهار ویژگی بود. اول اینکه روش روشنفکرانه وی بر اساس فقه متنگرا بود. قابل با استناد به آیات و روایات میکوشید تا به مواجهه با مسائل برود و از دل همین عناصر پاسخ مطلوب را بیابد. دومین ویژگی وی تأکید بر مسئله عقلانیت بود. او میگفت که در دورههایی از فقه شیعه توجه به عقلانیت بسیار بوده اما به مرور از آن توجه کاسته شده است. لذا میتوان بازگشت به دورانی کرد که فقاهت با عقلانیت گره خورده بود و همان دوران را دوباره تجدید کرد. سومین عنصری که احمد قابل بر آن تأکید میورزید توجه به مصلحت بود. به نظر او میتوان در فقه، مصلحت را نیز تشخیص داد و بر اساس آن حکم کرد.
مناقشه در ادله ارتداد
سخنران دیگر جلسه حجتالاسلام سید ابوالفضل موسویان بود. وی با شاره به اینکه احمد قابل سعی میکرد تا با استفاده از سیره معصومان، عقلانیت را به ارمغان بیاورد؛ بحث از ارتداد را در اندیشهی احمد قابل مورد بررسی و نقد قرار داد. وی گفت: یکی از مسائلی که قابل در آن بحث میکرد، مسئله ارتداد بود.
همانطوری که احمد قابل به آن تأکید کرده است، ما در قرآن و آیات چیزی به نام مرتد نداریم. بحث از عذاب دنیوی مرتد نیست هر چه هست در مورد عذاب اخروی است. آقای قابل تأکید میکرد که این یک حکم سیاسی است.
موسویان سپس در یکی از ادله احمد قابل در مسئله ارتداد، مناقشه کرد. او از قول احمد قابل نقل کرد که وی میگفت ایجاد یک عقیده، غیر اختیاری است و اگر کسی عقیدهای برایش حاصل شود، ناشی از پذیرش حقیقتی است که بر او مکشوف شده است. به تعبیر احمد قابل، معرفت از نوع انفعال است. همانند محبت، اندوه، خوشحالی، و … لذا با توجه به این مسئله، اگر کسی عقیدهای جدید برایش حاصل شود با توجه به اینکه اختیاری در آن نداشته، لذا حکم شرعی هم بر آن بار نمیشود.
موسویان سپس با تأمل در این مسئله اذعان داشت: اینکه معرفت امری غیر اختیاری است را میتوان قبول کرد اما باید توجه داشت که مقدمات این معرفت اموری کاملاً ارادی و اختیاری است. وی سپس با استناد به گفتار علامه طباطبایی در المیزان اذعان داشت که مرحوم علامه نیز بر این باور بود که اعتقاد، برای خود علل و اسبابی را دارد و محال است که جهل، علم را نتیجه دهد. مرحوم آیتالله منتظری نیز بر این باور بود که هر چند حب و بغض، غیر اختیاری است اما مقدمات آن در اختیار انسان است. لذا دعوت به ایمان، امری عقلانی و مقدمات آن اختیاری است.
در این جلسه، حضرات موسوی تبریزی، احمد منتظری، فاضل میبدی و دیگر دوستداران احمد قابل نیز حضور داشتند.به مناسبت دومین سالگرد درگذشت احمد قابل، میزگرد بررسی و نقد اندیشههای او در مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم برگزار شد.