چگونه فضیلتمندانه بحث و فحص(تفکر انتقادی) بورزیم؟
ژوزف اشمید(ترجمهٔ یاسر میردامادی): آنچه میخوانید ترجمهٔ بخشهایی از کتاب «شکوه عقل: راهنمایی کوتاه به تفکر انتقادی در فلسفه» است. ژوزف اشمید پژوهشگر دکتری در گروه فلسفه دانشگاه پرینستون است. حوزههای پژوهش او متافیزیک، فلسفهٔ دین و فرااخلاق است.
پایهٔ تفکر انتقادی فضیلت است. فضایل عبارتاند از: (۱) ویژگیها یا خصوصیات پایداری که (۲) فرد از رهگذر اعمال، عادات و شخصیتپروری با (۳) هدفی ذاتی و ارزشمند در خود پرورش میدهد. فردِ دارای فضیلت اخلاقی دائماً برای نیل به کمال اخلاقی تلاش میکند. او این کار را از رهگذر کنش مدام و عادت کردن به انجام کارهای خوب و اجتناب از بدی انجام میدهد. فرد دارای فضیلت فکری دائماً برای نیل به حقیقت و درک بهتر تلاش میکند. او این کار را از رهگذر عادات مختلف ذهنی – مانند فروتنی فکری، پایداری فکری و غیره – انجام میدهد. در ادامه برخی از مهمترین فضایل فکری را به اختصار بررسی میکنیم.
فروتنی فکری
فروتنی فکری مستلزم شناخت محدودیتهای معرفتی و تواناییهای شخصیتان است. فروتنی فکری همچنین مستلزم تمرکز بر حقیقت به جای توجه به شأن این یا آن شخص است. افراد دارای فروتنی فکری به درستی به ضعفهای خود توجه میکنند، اما نقاط قوت خود را نیز نادیده نمیگیرند. فروتنی فکری، در بن و بنیاد، عبارت است از تمایل به گفتن صادقانهٔ این الفاظ در شرایط مناسب: «نمیدانم»، «در مورد این موضوع به قدر کافی و با عمق تحقیق نکردهام» و «من ممکن است اشتباه کنم».
کنجکاوی فکری
کنجکاوی فکری اشاره به اشتیاق و علاقهٔ آتشینی دارد که فرد برای کشف حقایق با گستره و ژرفای بیشتر دارد. افرادِ دارای کنجکاوی فکری از تنبلی فکری بیزارند – یعنی ترجیح نمیدهند که به آنچه همیشه باور داشتهاند ادامه دهند آن هم به این دلیل که باور همیشگیشان راحت یا اطمینانبخش بوده است. افراد کنجکاو جرأت میکنند که مسائل را بیشتر و عمیقتر دنبال کنند و در نتیجه درک بهتری از پیچیدگیها و مبانی موضوع مورد نظر پیدا کنند. سؤال پشت سؤال بپرسید. جرأت کشف بیشتر داشته باشید.
پایداری فکری
مانند کنجکاوی، پایداری فکری نیز رد قاطعانهٔ تنبلی فکری است. کسانی که دارای پایداری فکری هستند، موانع، سختیها و مشکلات زندگی فکری خود را به چشم چالشهایی برای غلبه بر آنها و فرصتهایی برای رشد میبینند. زمانی که اوضاع سخت میشود، به جای رها کردن حقیقتجویی این عده عمیقتر به مسائل میپردازند، بیشتر مطالعه و تحقیق میکنند و دانش و درک خود را رشد میدهند. مشکلات و کلافهای سردرگم فکری فرصتهای کشف فراهم میآورند، نه موانع عبورناپذیر. در مسیر کشف پافشاری کنید، زیرا گنجینهها در انتظار شما است.
مسئولیت فکری
مسئولیتپروری فکری به معنای به دست گرفتن مهار حقیقتجویی است. افراد دارای مسئولیت فکری سعی میکنند تا سرحد امکان سرنوشت اعتقادات خود را به دست چهرههای مرجع نسپارند؛ بلکه به دنبال تجهیز خویش به توجیهها، استدلالها، شواهد و دلایل هستند.
ذهنِ باز
ذهن باز داشتن به معنای این نیست که باور کنیم همهٔ دیدگاههای بدیل به یک اندازه محتملاند. درست به عکس، گشودگی فکری به معنای تمایل به بررسی دیدگاههای بدیل برای ارزیابی انتقادی ارزش منطقی و دلیلآورانهٔ دیدگاهها است. ذهن باز داشتن به معنای تمایل به در نظر گرفتن دیدگاههای بدیل و پذیرش این نکته است که چه بسا موضع ما اشتباه باشد.
عشق به حقیقت
ما همه در معرض سوگیری تأیید (Confirmation bias) قرار داریم – یعنی مایل به انتخاب منابع، ایدهها و شواهدی هستیم که باورهای قبلی ما را تأیید یا از آن حمایت میکنند و نیز مایل به نادیده گرفتن یا کماهمیت جلوه دادن منابع، ایدهها و شواهدی هستیم که در تضاد با باورهای ما هستند. اما عشق راستین به حقیقت – و حتی چه بسا بتوان جرأت کرد و گفت حقیقتپرستی – میتواند به ما در مقابله با سوگیری تأیید کمک کند. دفاع از یک دیدگاه را هدف اصلی خود در تلاشهای فکری قرار ندهید؛ بلکه کشف حقیقت را هدف اصلی قرار دهید.
۲۳ توصیه در باب گفتوگوی سازنده
تکرار میکنم: فضایل فکری پایهٔ تفکر انتقادیاند. با این حال، فضایل فکری در مورد چگونگی برقراری گفتگوهای سازنده، ثمربخش و حقیقتمحور با همبحثتان (یعنی کسانی که با آنها گفتگو میکنید) چندان راهی نمینمایند. فضایل فکری سراسر مربوط به هدایت درون به سوی هدفِ نیل به حقیقتاند. اما گفتگو یک قدم از این فرا میرود، زیرا دیگران را در حقیقتجویی دخیل میکند. فضایل فکری ناظر به عملاند؛ گفتگوها ناظر به تعامل. بنابراین منطقی است که کاربرد فضایل فکری در گفتگوها محدودیتهایی داشته باشد. به همین دلیل، من چند توصیه را گرد آوردهام که خودم (به همراه دیگر فیلسوفان، روانشناسان اجتماعی و غیره) آنها را در تسهیل تبادل ایدههای سازنده مفید یافتهام. گفتنی است ترتیب خاصی در مورد این توصیهها وجود ندارد.
توصیهٔ ۱
به این نکته توجه کنید که همهٔ ما نسبت به دیدگاههای کنونی خود سوگیری داریم. زمان آن فرا رسیده که از فکر کردن به این موضوع به چشم نقص شخصیتی دست برداریم؛ این اگر نقص است، نقصی در طبیعت انسانی است. داشتن ذهن باز واقعاً سخت است و ما باید این را درک کنیم. بله، برای کاهش چنین سوگیریهایی تلاش کنید؛ اما دیگران را که از آن رنج میبرند تحقیر نکنید یا به چشمِ کم به آنها ننگرید.
توصیهٔ ۲
تأکیدتان بر توافق باشد. اغلب اوقات ما چنان روی اختلافات متمرکز میشویم که نمیتوانیم بسا زمینههای مشترک را ببینیم.
توصیهٔ ۳
این نکته را صریحاً بپذیرید که شما و همبحثتان عضو یک تیم هستید و اهداف مشترکی دارید: دستیابی به درک بهتر از مسأله و کشف گنجینههای حقیقت. این کار تلاش مشترک میطلبد. ما در مسیر مشترکی به سوی مقصد مشترکی در حرکت هستیم. ما کاوشگران یک سفریم.
توصیهٔ ۴
تمایل به آموختن از همبحثتان داشته باشید. هر فردی دارای تجربیات، دیدگاهها و جهانبینیهای منحصر به فردی است که میتوانیم از آنها الهام بگیریم. با این هدف وارد گفتگو نشوید که فقط بخواهید همبحثتان را متقاعد کنید یا او را همفکر خود سازید.
توصیهٔ ۵
وقتی که واقعاً چیزی را نمیدانید، رکوراست بگویید که «نمیدانم». زیباییای در پذیرش این نکته نهفته است که مسیرهای بیشتری برای کشف حقیقت وجود دارد و بدین سان گنجینههای بیشتری در انتظار شما است.
توصیهٔ ۶
قطعیت خود را غلاف کنید. خوب است (هرآینه خوب است!) که در برخی از مواقع آدمی مطمئن باشد، اما این موقعیتها نادر اند. قطعیت میتواند منجر به جزماندیشی شود و بایستی از آن پرهیز کرد. بپذیرید که ممکن است اشتباه کنید.
توصیهٔ ۷
از سوگیریها خلاصی نداریم، اما میتوان بستر داد-و-ستد فکری را عوض کرد تا سوگیریها کاهش یابند. محیطی خوشایند و محترمانه ایجاد کنید که حقیقت و عشق کانون توجه باشند.
توصیهٔ ۸
از دریچهٔ دید دیگری به مسائل بنگرید. به تجربیات زندگی همبحث خود فکر کنید و خود را جای او بگذارید. این کار کمک میکند که به چشم انسان به او بنگرید، نه به چشم شیء یا دیو و حیوان.
توصیهٔ ۹
کلیشهها را کنار بگذارید. ما آدمیان عشقها، اشتیاقها، خواستهها و ارزشهای خود را داریم. هیچکس در کاریکاتور یا کلیشهای از-پیشتعریفشده جای نمیگیرد. ما ویژگیها، نقصها و مهارتهای منحصر به فرد خود را داریم. سعی کنید کلیشههای پیشساخته از «جنس» آدمهایی که با آنها صحبت میکنید را آگاهانه بشکنید.
توصیهٔ ۱۰
غوطهور در دیگری شوید. روزانه خود را در محیطهایی خارج از اتاق پژواک غوطهور کنید. با افرادی دوست شوید که پیشینهها، جهانبینیها و تجربیات زندگی متفاوتی دارند. به مجموعهٔ متنوعی از پادکستها گوش دهید یا انواع مختلفی از ویدیوها را تماشا کنید، و مواردی از این دست.
توصیهٔ ۱۱
کاوش کنید نه افشاگری. از ابزارهای منطق، تجربیات جهانشمول و عشق/احترام راستین برای مسألهکاوی استفاده کنید، به جای اینکه به دنبال افشای نقصها، شکافها یا ناسازگاریهای داخلی در باورهای همبحث خود باشید.
توصیهٔ ۱۲
از این ذهنیت خود را رها کنید که: بحث فکری از جنس «بازی» است. هیچ کسب «امتیازی» وجود ندارد. هیچ «برد» ی در میان نیست (تنها کسب الهام بیشتر وجود دارد که مبتنی بر همکاری است نه رقابت).
توصیهٔ ۱۳
ادبیات خود را تغییر دهید. کلماتی که استفاده میکنیم بر نحوهٔ تفکر و احساس ما اثر میگذارند. این موضوع ظریف اما بسیار مهمی است. مثلاً، از «بحث» به جای «مناظره» استفاده کنید. بگویید «ملاحظهای دارم» به جای اینکه بگویید «به این دلیل حرفات اشتباه است».
توصیهٔ ۱۴
رویکرد فضیلتمدار در پیش گیرید. از خود بپرسید: آیا من در حال پرورش فضایل فکری و اخلاقی هستم؟ آیا من تواضع فکری لازم را نشان میدهم؟ هدف اصلی شما بایستی دوگانه باشد. هدف اول رسیدن به حقیقت است. هدف دوم دوست داشتن دیگری است. فضیلت سراسر چیزی از جنس روان شدن است. فضیلت عقلانی اساساً از جنس روان شدن به سوی حقیقت است. فضیلت اخلاقی اساساً از جنس روان شدن به سوی خیر است.
توصیهٔ ۱۵
از تنیدنِ جهاننگری خود به دورِ تار-و-پود وجودتان پرهیز کنید. ارزش شما به مواضعی نیست که اتخاذ میکنید. اگر میتوانید (دستکم به شکل موقت) خود را از دیدگاهی که برگرفتهاید جدا کنید. آنگاه در چنین حالتی استدلالها علیه موضع خود را به چشم حملات شخصی نخواهید نگریست یا احساس حملهٔ شخصی به شما دست نخواهد داد.
توصیهٔ ۱۶
سراپا گوش و بههوش باشید. حواسپرتی را کنار بگذارید. ایدههای پیشساختهٔ خود در باب باورهای دیگران را نیز کنار بگذارید. برای درک صحیح موضع آنها باید به خودشان گوش دهید، نه به تصورات پیشساختهٔ خود از آنها. این مستلزم تعریف اصطلاحات در ابتدای بحث است. بدون تعریف اصطلاحات شما فقط به تصورات پیشساختهٔ خود گوش میدهید، نه به همبحثتان. اگر شرایط مناسب بود، نکتهای را که همبحثتان مطرح کرده، بازگو کنید. این نشان میدهد که شما واقعاً به او گوش میدهید، این از قبیلهگرایی در بحث میکاهد. همچنین مطمئن شوید که با احترام چیزی در این مایهها میپرسید: «آیا منظورتان این است که …؟»
توصیهٔ ۱۷
بهتر است که آهسته و پیوسته جلو رفت. این نه تنها اشکالی ندارد که بهتر است چنین پیش رفت. فلسفه (و حقیقتجویی بهطور کل) بهتر است به آرامی انجام شود. اظهارات «عقلِ کلمأب» و از جنس «آها گیرت انداختم» تنها خاصیتاش این است که همبحث شما را میرماند. بهتر است از چنین عباراتی پرهیز کنید.
توصیهٔ ۱۸
این توصیهٔ دشواری است: همبحثتان را در قویترین نقطهاش بخواهید نه اینکه از او پهلوانپنبه بسازید. «پهلوانپنبهسازی» (Straw-manning) به معنای ساختن (و نقد کردن) نسخهای ضعیف از استدلال دیگری است. «تقویتسازی» (Steel-manning)، به عکس، به معنای ساختن عمدی نسخهای بهبود یافته از استدلال دیگری است. وقتی که در بحثها استدلال همبحث خود را گرفته و آن را بهبود میبخشید شگفتزده خواهید شد از درک این نکته که این کار چهمایه موجب کاهش تنش و رد قبیلهگرایی خواهد شد.
توصیهٔ ۱۹
از اصل حمل بر صحت (principle of charity) استفاده کنید: اگر دو روش برای تفسیر گفتهٔ همبحث خود دارید بر آن تفسیری تمرکز کنید که احتمال یا توجیه بیشتری دارد.
توصیهٔ ۲۰
وقتی همبحث شما سطح بحث را پایین میآورد، شما سطح بحث را بالا ببرید. به سطح تمسخر، توهین و قبیلهگرایی تنزل نکنید. ادب و احترام را حفظ کنید. وقتی همبحث شما مصرّانه سطح بحث را پایین میآورد، آنگاه، اگر جا داشت، خیلی راحت (و با احترام) گفتوگو را پایان دهید یا پی کار خویش بروید.
توصیهٔ ۲۱
از روانشناسیگری پرهیز کنید. بسیاری از اوقات ما ریشههای احتمالیِ روانشناختی باورها و جهانبینی دیگران را درمییابیم اما از دریافت ریشههای روانشناختی باورها و جهانبینی خود غافل ایم. تأثیرات روانشناختی بر باورهای ما اجتنابناپذیر است – این بخشی از وضعوحال انسانی است. به جای روانشناسیگری بر دلایل تمرکز کنید، نه بر منشأ روانشناختی باورها.
توصیهٔ ۲۲
استدلالها سلاح نیستند و به ندرت قاطع ظاهر میشوند. فضای اختلاف نظر عقلانی را بشناسید. از استدلالها بهعنوان ابزارهایی برای بررسی سرشت واقعیت استفاده کنید. استدلالها مانند چراغقوه عمل میکنند. آنها توافق را تحمیل یا ایجاب نمیکنند، بلکه صرفاً دعوت به کاوش جمعی میکنند.
توصیهٔ ۲۳
از قبیلهگرایی پرهیز کنید. قبیلهگرایی به معنای پایبندی جزماندیشانه و مسلح به اصول و باورهای گروهی اجتماعی، سیاسی یا ایدئولوژیک است. در نبرد ایدهها، قبیلهگرایی به تقویت ذهنیت خودی-غیرخودی میانجامد، سوگیری تأیید را پرورش میدهد، جهل مغرورانه را ترویج میکند و به کاهش ارزش افراد بیرون از قبیله منجر میشود.
در تفکر قبیلهگرا، استدلالها چونان سلاحهایی برای حمله استفاده میشوند نه همچون ابزارهایی برای خدمت به حقیقت؛ طرفهای بحث از ارزش تهی میشوند، به چشم دشمن نگریسته میشوند و علی الاصول غیرمنطقی در نظر گرفته میشوند. قبیلهگرایی زیربنای بسیاری از مشکلاتی است که بشریت گرفتار آن شده است. بی حرمتی و قتل نظاممندِ گروههای مذهبی، اجتماعی و نژادی در بخشهایی از جهان با انسانیتزدایی از افرادی تقویت میشود که خارج از قبیلهٔ ایدئولوژیک فرد قرار دارند. قبیلهگرایی مسألهای جزئی نیست؛ اثرات زیانبار آن در مقیاس وسیع، از ارتباطهای بینفردی گرفته تا نسلکشی، مشاهده میشود.
نشر نخست در آسو