دیداری با جرج جرداق
بیش از نیم قرن از زمان انتشار کتاب جرج جرداق درباره امام علی میگذرد؛ کتابی که به سرعت در جهان تشیع به شهرت رسید. مصاحبههای فراوانی نیز از سوی روزنامهنگاران شیعه با نویسنده انجام شد که بیشتر آنها با انگیزه اثبات خویشتن بودند؛ دقیقا چیزی که مرحوم جرداق، به مقابله با آن برخاسته بود، و سعی میکرد امام علی را فرادینی معرفی کند؛ شخصیتی که همه انسانها با هر دین و باوری میبایست به ایشان اقتدا کنند.
وی در مصاحبههای گوناگونی از انگیزههایش درباره نگارش این کتاب، و بزرگی و نبوغ امام علی گفته بود؛ لیکن کمتر از نقشی که چنین شخصیت تاریخی در عصر ما میتواند ایفا کند، از او پرسش شده بود. حتی در مصاحبهای گفته بود که امام موسی صدر را امتداد روش و منش علوی در عصر حاضر میداند؛ اما به شباهتها اشارهای نمیشود. البته پرسشهای کلیشهای از نحوه آشنایی جرج جرداق با امام علی و نظر شخصیاش درباره ایشان و مواردی مشابه این، چندان خالی از لطف نیز نیستند؛ بلکه میتواند شیعیان را از نقاط قوت خویش که برای دیگران جذابیت دارد، آشنا کند.
سالها پیش از فوت مرحوم جرج جرداق، مجله المنبر در شماره ششم خود، مصاحبهای با ایشان انجام داد که علیرغم گذشت سالها از آن، هنوز خواندنی است. محور اصلی این گفتگو، امام علی است؛ لیکن به جایگاه نهجالبلاغه در جهان مسیحی و واکنشها به تألیفات مرحوم جرداق در جهان اسلام و دنیای مسیحی، و سپس نگاه ایشان به تشیع و نیازهای جهان امروز نیز میپردازد. این مصاحبه با معرفی نویسنده، از زبان خودش شروع میشود که در این جا با دخل و تصرف مختصری آمده است، و سپس متن مصاحبه به طور کامل خواهد آمد.
جرج سجعان جرداق در سال ۱۹۲۶ میلادی در روستای الجدیده در منطقه مرجعیون لبنان به دنیا آمد؛ منطقهای بسیار خوش آب و هوا و سرسبز با چشمههای فراوان آب در جنوب لبنان که تنوع فرهنگی بسیار زیاد از شیعه اثناعشری و مسلمان اهل سنت گرفته تا مارونی و کاتولیک و ارتدوکس و دروزی و مسیحیان انجیلی و… دارد. وی، خود را از خانوادهای با ریشههای غسانی و قحطانی میخواند که در فرهنگ و زبان کاملا عرب بودند.
در کودکی همواره از مدرسه فرار میکرد تا بتواند در میان مراتع سرسبز و چشمههای فراوان زادگاهش، آن چیزهایی را مطالعه کند که دوست دارد، و همیشه دیوان متنبی و مجمع البحرین، اثر شیخ ناصیف یازجی را به همراه داشت.
برادرش، فؤاد در یکی از همین روزهایی که از جرج مدرسه گریخته بود تا در طبیعت به مطالعه بپردازد، او را میبیند و کتاب نهجالبلاغه را به او میدهد و میگوید: این کتاب را به خوبی مطالعه کن و هر قدر میتوانی از آن را حفظ کن که تمام خیر و نیکی از آن کسی است که این کتاب را بخواند و حفظ کند.
جرج جرداق هنوز به سیزدهمین سال عمر خود نرسیده بود که بخشهای زیادی از آن سه کتاب، به ویژه نهجالبلاغه را حفظ کرد و تا پایان عمر به یاد داشت.
علاقه جرج جرداق به زادگاهش و محیط سرسبز آن و همچنین ادبیات و شعر تا حدی بود که با وجود آن که زمینه مهاجرت به اروپا و تحصیل در علوم طبیعی و ریاضیات برایش فراهم بود، با این حال به بیروت میرود تا در دانشکده پاتریارکی، زبان و ادب عربی بیاموزد. در طول تحصیل از اساتید بزرگی همچون رنیف خوری و فواد افرام بستانی در زبان عربی و میشل فرید غریب در زبان فرانسه بهره میبرد.
بعد از اتمام تحصیل در دانشگاه پاتریارکی به روزنامهنگاری در نشریات لبنانی و عربی و تدریس ادبیات عرب و فلسفه در دانشگاه مشغول میشود. مرحوم جرداق با نشریات فراوانی چه در داخل کشورهای عربی از جمله مصر و لبنان و سوریه و چه در خارج از آن، همچون الجمهور الجدید، الحریه، الصیاد، الشبکه، نساء، الکفاح العربی، الامن، القبث، الوطن، الرای العام و… همکاری داشت.
معروف است هر آن چه از جرج جرداق در روزنامهها و دیگر رسانههای صوتی و تصویری منتشر میشد، هیچ گونه سانسوری نداشت، و این امر، شرط اصلی و اساسی وی در همکاری با رسانهها بود.
ـ کی و چگونه با شخصیت امام علی آشنا شدید؟
آشنایی من با این شخصیت بزرگوار به دوران کودکیام برمیگردد. همانگونه که گفتم برادرم، فؤاد، کتاب نهجالبلاغه را در کودکی به من داد و گفت که آن را مطالعه کنم و هر مقدار که میتوانم از آن حفظ کنم.
همچنین باید اضافه کنم که فؤاد اشعار فراوانی درباره نبوغ و بزرگی و عظمت مبانی فکری و انسانی امام علی و زندگی نورانی ایشان سروده بود و زمانی که آنها را برای مهمانانمان میخواند، همواره با دقت تمام به آنها گوش میسپردم. یکی از این اشعار را در پایان جلد پنجم از مجموعه امام علی آوردهام که میتوانید در آن جا مطالعه کنید.
این گونه بود که تصویر امام علی از کودکی در مخیلهام نقش بست؛ آن چنان که سخنان و رفتار و تصاویری اثرگذار در مخیله کودکان رسوخ میکند.
آگاهی از آرا و نظرات نویسندگان و مورخان در مورد شخصیت متفکر یا فیلسوفی که قصد مطالعه آثارش را داریم، امری ضروری است، و از همین رو بود که به مطالعه هر آن چه در مورد امام علی نوشته شده بود، پرداختم. در میان مطالعاتم متوجه شدم که بیشتر مطالب حول اموری تاریخی و محدود به زمان و مکانی مشخص میگردد، و در ارتباط با گروهی از مردم در برههای تاریخی، و نه تمام انسانها در تمام زمانها است. بیشتر آثار در ارتباط با حق امام علی در خلافت و میزان آن بود، و هر کدام انگیزههایی از تالیف داشتند که ارتباطی استوار با آن چه در اندیشه علوی موج میزند، نداشت. دیدگاه و نظرات امام علی در مورد زندگی و شرایط لازم برای اجتماع انسانی که اجرای آنها ضامن سلامت جامعه است، مورد توجه قرار نگرفته بود.
بنابراین، تصمیم گرفتم بار دیگر نهج البلاغه را با نگاهی بازتر و متفاوت با دوران کودکیام بخوانم، و این چنین بود که متوجه شدم افکار امام علی بزرگتر و عمیقتر از آن چیزی است که گذشتگان و معاصران از آن سخن گفتهاند و میگویند. شخصیت انسانی امام علی با تمام عناصر و انگیزههایش از اندیشهای زلال، و شناختی عمیق به معنای وجود حقیقی نشأت میگیرد، و آن چه در رفتار و سیرهاش و مبانی و مبادیاش فرامیخواند، از مرزهای زمان و مکان تجاوز کرده و ابدی است. پس چه ضرورتی دارد که چنین شخصیت بزرگ و نادری را در موضوع حق خلافت و مانند آن محصور و محدود کنیم! درواقع علاقهام به حقیقت، انگیزه اصلی تألیف این مجموعه بود تا بتوانم این شخصیت عظیم را تا حدودی معرفی کنم، و انصاف را در حق او به جا آورم، و آن چه را دیگر مؤلفان اهمال کردهاند، بیان کنم. در جلد اول این مجموعه با عنوان «علی و حقوق الانسان» با دلایل روشن ثابت میکنم که امام علی بر بسیاری از متفکران اروپایی و حتی جهان در شناخت و اعلان حقوق بشر به مفهوم کلی و ثابت آن، به اندازه چندین قرن پیشی گرفته است. جلد دوم با عنوان «بین علی و الثوره الفرنسیه» بر سبقت و تقدم امام علی بر فیلسوفان انقلاب کبیر فرانسه تاکید میکند. جلد سوم با نام «علی و سقراط» به شباهتهای این دو در تمام زمینهها میپردازد، و آن چنان که مشهور است سقراط پدر همه فیلسوفان جهان است. در آخرین جلد از این مجموعه شش جلدی (روائع النهج) نیز گلچینی از بهترین سخنان امام علی در نهج البلاغه تهیه کردم.
– نظر شخصی شما در مورد امام علی چیست؟
آیا این شش جلد کتابی که درباره امام گرد آوردهام، برای بیان نظر شخصی من کفایت نمیکند؟ اما اگر میخواهید جواب کوتاهی برای این سوال بدهم باید بگویم: علی نمود و تجسمی کامل و زمینی از اندیشه و فکر انسانی است، و ریشه در قوانینی ثابت دارد که مکان و زمان تغییری درجوهره آنها نمی دهد. همچنین تجسمی از وجدانی بیدار، و آگاهی و شناختی عمیق به وحدت تمام موجودات است که با یکدیگر برابر بوده و در تعامل و تکامل هستند.
– چرا توصیف عدالت انسانی را برای امام علی انتخاب کردید؟ آیا به این خاطر است که ایشان را نماینده کاملی از عدالت یافتید؟
آیا من یا شما تعبیر دقیقتری در مورد شخصیت واقعی امام علی، و توصیف بهتری از سیره و زندگی ایشان که در کتابهایم به آن اشاره کردهام، میتوانیم بیابیم؟ به نظر من، در این نامگذاری اشاره واضحی به مباحث کلی کتاب وجود دارد.
– انتشار این کتاب چه آثاری را در پی داشت؟ و واکنش دانشمندان مسیحی و مسلمان، چه شیعی و چه سنی به انتشار آن چه بود؟
اولین اتفاق عجیب، این بود که یکی از دلالان کتاب در عراق که مدیر انتشارات المثنی نیز هست، کتابم را، پس از گذشت کمتر از یک ماه از انتشارش، بدون اجازه من در بغداد بازنشر کرد، و دهها هزار نسخه از آن را به کشورهای دیگر، از جمله کشورهای خاور دور فرستاد؛ جدای از این که بازار عراق را نیز پر کرد.
دوم این که کتابم در بسیاری از کشورهای شرقی بدون اطلاع من به دیگر زبانها ترجمه شد.
سوم این که در خود بیروت نیز چندین بار کتابم بدون آگاهی من و با پنهانکاری تجدید چاپ شد. انگیزه این گونه کارهای «کریمانه»، طمع تجاری برخی انتشارات در این شرق خوشبخت است. بد نیست بدانی که من خودم بعضی از این چاپها را به عربی و ترجمههای آنها را از بازار خریدهام؛ چرا که ناشران و مترجمان بزرگوار زحمت ارسال یک نسخه از کتابم را به خود ندادهاند. این تنها برخی از پیامدهای انتشار کتابم در میان دلالان کتاب بود.
اما در مورد واکنش دنیای مسیحی بهتر است ماجرای یکی از پدران کلیسا در لبنان را برایت تعریف کنم. در حین نگارش کتاب، سردبیر مجله لبنانی «الرساله» که یکی از دوستانم است، نزد من آمد و درخواست کرد که حداقل دو فصل از فصول پایان یافته کتاب را به او بدهم. در خواست او را پذیرفتم و دو فصل مذکور در دو شماره از مجله منتشر شد. پدر نجم، رییس مدرسه راهبان کرملی در شهر جونیه این دو فصل را در مجله مذکور خوانده بود، و از موضوع آن، و روش و سبک طرح مطالب، خوشش آمده بود. به همین دلیل، با سردبیر مجله تماس گرفته بود، و به او گفته بود که میخواهد تمام جلدهای این مجموعه را پس از اتمام آن، با هزینه مدرسهاش چاپ کند. پدر نجم، اصرار فراوانی بر خواستهاش کرد، و این گونه بود که موفق به چاپ مجموعه کتابم شد.
پس از این که کتاب در مدت زمان کمی منتشر شد، و تعداد زیادی از آن به فروش رفت، آن راهب بزرگوار حاضر نشد هزینه کاغذ و حروفچینی و چاپ را که بسیار هم سنگین شده بود، از من پس بگیرد، و گفت: «این کتاب را تنها به سبب بزرگداشت امام علی منتشر کردهام، و به این دلیل که از قلم مولف و صدق و راستی او در مشاهدات و نگاشتههایش راضی بودم. با این احوال، مبلغی را که میخواهید به من برگردانید، میتوانید به یکی از انجمنهای خیریه کمک کنید.» من نیز چنین کردم.
بد نیست آن چه میخائیل نعیمه، ادیب و اندیشمند بزرگ شرق در هنگام انتشار کتابم گفت، و همچنین آن چه دانشمندان مسیحی عرب بیان کردند را در جلد پنجم کتابم بخوانید تا واکنش جهان مسیحی به انتشار کتاب را متوجه شوید.
اما برای آگاهی از واکنشها در جهان اسلام، میتوانی فصل «آنچه در باره این کتاب گفته شدهاست» در جلد پنجم را بخوانی. در آن جا به واکنشهای دانشمندان و اندیشمندان مسلمان از عرب و عجم، و به ویژه شیعیان و بزرگان دین در کشورهای عربی و ایران و شرق دور اشاره کردهام. تمام خوانندگان بر این مسأله اتفاق نظر داشتند که این کتاب، تنها کتابی است که پرده از شخصیت واقعی امام علی برمیدارد، و نبوغ نادر ایشان را به نمایش میگذارد، و در میان آثار معاصران و گذشتگان بیمانند است.
– آیا شخصیت خود را بر پایه این کتاب بنا کرده اید؟ و آیا اهدافتان محقق شده است؟
نویسنده هنگامی که با خویشتن رو راست باشد، و در بیان آن چه در اعماق احساس و افکارش میگذرد، صادق باشد، خود را نیز با هر آن چه مینویسد، بروز میدهد. در میان کتابهای منتشر شده و یا آماده به چاپم، با هیچ کتابی مانند این کتاب از درون پیوند نخوردهام.
اما در مورد سؤال شما که آیا اهداف نگارش این کتاب محقق شده است، باید بگویم از هیچ نویسنده یا متفکری در هر جا و هر زمان که باشد، بیش از این متوقع نیست که در مشاهدات و نگاشتههای خویش صادق باشد، و در بیان حقایق جرات داشته باشد؛ اما اجرا و پیادهسازی آن چه نوشته در دنیای واقعی، موضوع دیگری است که به سیستمهای اجتماعی و قدرتهای حاکم و وضعیت عموم افرادی که مخاطبش هستند، بستگی دارد. بر این اساس، از تو میپرسم که آیا نامه امام به مالک اشتر نخعی، کارگزار مصر را خواندهای؟ پس از خواندنش باید از خود بپرسی بعد از گذشت ۱۴۰۰ سال از نگارش این نامه که مترقیتر از آن در میان قوانین هیچ کشوری تا زمان حال ما یافت نمیشود، چه کسی آن را در شرق پیاده کرده است؟!
– جایگاه امام علی در تفکر مسیحی چیست؟
اگر آثار اروپایی قرون وسطی را مطالعه کنید، به ویژه ادبیات ایتالیا که بیشتر از دیگر کشورها، شامل افکار و اعتقادات مسیحی آن زمان میشد، متوجه میشوید که بسیاری از مردم امام علی را قدیسی مسیحی میپنداشتند؛ چه آن که گفتار و کردارش شبیه به تعالیم مسیح است.
لازم است بگویم که در یکی از کلیساهای قدیمی ایتالیا، شمایلی از امام علی وجود دارد. در همین بیروت، در ورودی سالن بزرگ پذیرایی در مدرسه «زهره الاحسان» که تابع اسقفنشین رومی ارتدوکس است نیز تصویر بزرگی از امام علی وجود دارد.
مورخ و پژوهشگر فرانسوی «بارون کارا دیفو» که در قرن پیش میزیسته، درباره امام علی آثاری دارد که با مطالعه آنها به جایگاه رفیع امام در نگاه او و هم فکرانش دست مییابیم.
اما در مورد نویسندگان و متفکران مسیحی عرب، بدون شک خود شما نیز به جایگاه رفیع امام علی در میان آنها آگاه هستید. فقط کافی است روایت تاریخی معروف جرجی زیدان را مطالعه کنید، و یا آثار منثور و منظوم جبران خلیل جبران و میخائیل نعیمه و مارون عبود و پولس سلامه و فؤاد جرداق و عبدالمسیح محفوظ و بسیاری دیگر.
پیش از این گفتم فردی که کتابهایم در مورد امام علی را با هزینه خود و یا هزینه موسسه زیرنظرش چاپ کرد، راهبی مسیحی لبنانی بود که از روی علاقه به امام علی و به جهت بزرگداشت و تکریم ایشان دست به چنین کاری زد. با این توصیف عجیب نیست که در کتابهای حدیث اسلامی میخوانیم پیامبر محمد که بیشتر از بقیه، از باطن و هویت امام علی آگاه بود، پس از نگاهی طولانی به ایشان گفت: «ای علی شباهتی میان تو و عیسی بن مریم وجود دارد».
هنگامی که انسان به درجه بالایی از درک و شناخت میرسد، در رفتارش نمود مییابد، و تفاوتی میان شناختهای فلسفی و اجتماعی و دینی در این زمینه وجود ندارد. لذا در میان اصحاب معرفت نمیتوان کسی را یافت که با ارزشهای حقیقی همسو نباشد.
– به نظر شما دستاورد تمدنی که امام علی برای انسانیت به جای گذاشت، نمایانگر اندیشهای محض است یا ارتباطی با آسمان دارد؟
به طور کلی چیزی به نام اندیشه و فکر محض وجود ندارد. اندیشه از معادلات واقعی فراوان و توانایی اندیشمند در مشاهده و توجه به قوانین ثابت طبیعت و زندگی نشأت میگیرد، و برنامهای در ارتباط با مردم و سرنوشتهایشان و اهدافشان از زندگی یا هدف زندگی از آنها ارایه میدهد. به همین ترتیب، درمییابیم که روش علوی از مشاهده دقیق و عمیق قوانین ثابت، و سپس توجه به جامعه انسانی به شکلی جامع و منسجم با قوانین ثابت کیهانی نشأت گرفته شده است، و سعادت و سلامت انسانها و جامعه را هدف قرار میدهد؛ سعادت و سلامتی که اراده حیات و ضروریات اجتماع از عدالت و برابری و تکامل، اقتضای آن را دارد، و همسو با اراده آسمان بوده که اقتضای محبت و رحمت و پاکی نفوس را دارد.
– جایگاه نهجالبلاغه در اندیشه مسیحی کجاست؟
نهجالبلاغه در اندیشه مسیحی جایگاهی رفیع دارد. تمام ارزشهای والا و مبانی رفیعی که متفکران و دانشمندان جامعه سعی در شناسایی و اشاعه آنها طی دهها قرن کردند، در نهج البلاغه یک جا جمع شده است. درباره نهج البلاغه شش جلد کتاب نوشتهام که بیان خلاصهای از آنها در کلماتی محدود امکان پذیر نیست. اگر جوابی کامل و درست میخواهید به شش جلد کتابم مراجعه کنید.
– در مطالعات خود تشیع را به چه معنایی یافتید؟
تشیع به معنای انکار هر بخشی از نظامها و قوانین سیاسی و اجتماعی است که به انسانها یا جامعه آسیب میرساند، و ایستادگی در برابر بهرهکشی انسانی از انسان دیگر، یا گروهی از گروه دیگر، و شورش بر هر رفتار ناپسندی که از قدرت حاکم سر میزند، بیتوجه به قدرت و شدتی که حاکمیت برای محافظت از مصالح و داشتههایش به کار میگیرد. تمام رویدادهای تاریخی در شرق بر این مفهوم و واقعیت دلالت دارند.
شورش تشیع و شیعیان بر ستمکاری حاکمان در تاریخ، روی دیگری نیز داشت که همان رحمت و محبت و میل به اجرای عدالت در بین انسانها است. همچنین، مهربانی با مستضعفان و مقاومت در برابر ظلم، و نابودی اسباب و پیامدهای آن.
– آیا ساختار جامعه امروزی را سالم میبینید؟ و آیا به بازسازی دوباره جهان امروزمان مطابق با نهج البلاغه سفارش میکنید؟
از بیچارگی انسانها این است که ترکیب و ساختار جامعه در بیشتر مراحل تاریخ، و بیشتر مناطق، مطابق مصالح افرادی بوده که در سیاست و تجارت دست داشتهاند. سیاست به همان معنا و مفهومی که در بیشتر نقاط جهان دنبال میشود، و تجارت که بزرگترین آفت در تاریخ ملتها و حتی دوران حاضر است. هیچ کسی صلاحیت اداره امور دنیا را ندارد مگر تنها دو نفر: دانشمند و اندیشمند. دانشمند همان صاحب دانش و مقیاس و روش است، و اندیشمند، صاحبنظری خوش قلب و با وجدان و با درک و شعور از زندگی و قداست آن است.
امام علی، در رفتار و گفتارش، اندیشمند و دانشمندی است که در یک شخص جمع شده است.