در جستوجوی خدای روشن
متن «در جستجوی خدای روشن» به بررسی تفاوت نگاه نسلهای جدید و قدیم به خدا میپردازد. سینا احمدی توضیح میدهد که خدای نسلهای پیشین، خدایی پنهان و الزامآور است که پذیرش او شرط بقا و کرامت انسانی محسوب میشد. این خدا، اراده انسان را تحت سلطه خود قرار داده و زندگی را بر اساس دستورات سختگیرانه دینی تعریف میکند.
در مقابل، نسل جدید به دنبال **«خدای روشن»** است؛ خدایی که آزادی در پذیرش و اراده را به رسمیت میشناسد. این خدا از الزامات و بایدها رها بوده و در گفتوگویی پویا با انسانها قرار دارد. خدای روشن در خیابانها و زندگی روزمره ظهور میکند و عدالت، حقوق برابر و زندگی شرافتمندانه را برای همه انسانها به رسمیت میشناسد.
نویسنده استدلال میکند که نسل جدید خود را منجی خدای روشن میداند، خدایی که به زعم آنها در بند عقاید و سنتهای سختگیرانه نسلهای پیشین گرفتار شده است. این نسل به دنبال خدای همدلتر و زندگیبخشتر است که در کنار مردم و از طریق آراء جمعی، حضور خود را نشان میدهد.
آیا نسلهای جدید، بهویژه نسل Z، خدا ناباورند؟ چرا به نظر میرسد این نسلها کمتر به آموزههای دینی و خدای نسلهای پیشین پایبندند؟ این منکران خدای نسل قدیم چه رویایی در سر دارند و چه خدایی را در دل میپرورانند؟ در این جستار، تلاش میکنم همدلانه به این پرسشها بپردازم: خدای نسل جدید چگونه خدایی است؟ بروز و ظهور او کجاست؟ و چرا به نظر میرسد نسل جدید در انکار خدای پنهان نسلهای پیشین به پا خاسته است؟
ایمان و الزام: خدای نسلهای پیشین
با نگاهی به شیوه زندگی خداباوران گذشته، میتوان دریافت که ایمان به خدای پنهان بر دو اصل استوار است:
- الزام در پذیرش او: در جوامع دینی، پذیرش خدا شرط بقا و کرامت انسانی تلقی میشود. عدم پذیرش، معادل با از دست دادن حق حیات است و با عواقبی چون تکفیر و عذاب ابدی همراه بوده است.
- تقدم اراده خدا بر اراده انسان: در این منظومه، اراده انسانی تنها در امتداد اراده خدا معنا مییابد؛ چگونه زیستن از پیش تعیین شده و در قالب دستورات سختگیرانه دینی تبیین میشود.
خدای روشن: رهایی از الزام
خدای نسل جدید، در نقد و انکار این الزامات ظهور میکند. او آزادی در پذیرش را به عنوان اصلیترین ویژگی خود ارائه میدهد. ایمان به این خدا یک قرارداد ایمانی است که عدم پذیرش آن حقوق ذاتی انسانها را نقض نمیکند. خدای روشن به گفتوگو با انسانها میپردازد و مسئولیت چگونه زیستن را بر عهده خود آنان میگذارد.
خدا در خیابانها
از نگاه نسل جدید، خدا باید از معابد تاریک به خیابانها آورده شود؛ جایی که زندگی واقعی جریان دارد. خدای روشن، در مواجهه با چالشهای روزمره و در تعامل با انسانها، خود را بازمیآفریند؛ همچون رودی روان، یا برندی تازه که هر لحظه نو میشود.
عدالت و زندگی شرافتمندانه
در منظومه خدای روشن، عدالت، نام دیگر خداست. زندگی شرافتمندانه—خوراک، پوشاک، مسکن و شغل مناسب—حق تمام انسانهاست. برخلاف خدای پنهان که ثروت را موهبتی بیدلیل میدانست، خدای روشن معتقد است که این حقوق باید در شرایطی عادلانه و منصفانه تأمین شود.
خدای مردمسالار
خدای نسل جدید در حنجره مردم سخن میگوید. قانون از دید او باید با نیازهای جامعه هماهنگ باشد و خیر عمومی از دل آراء جمعی برآید. در این نگاه، حکومت تنها یک شکل ندارد و نمایندگان خدا، خود مردماند.
نتیجه
نسل جدید به دنبال خدایی است که همدلتر و زندگیبخشتر باشد؛ خدایی که انسانها را برابر میآفریند و به آنها آزادی میبخشد. این نسل، خود را منجی خدای روشن میداند؛ خدایی که در زندان عقاید نسلهای پیشین گرفتار شده است، حتی اگر از نگاه آنان، خداناباور نامیده شود.