استراتژی مقاومت و حفظ امید مسلمانان
بازنگری در استراتژی مقاومت ضرورتی است که سعید بصام در این یادداشت به آن پرداخته است. او با تأکید بر لزوم بازنگری در استراتژیها و اهداف کلان مقاومت، از مجریان امر میخواهد به تحلیل دقیق دستاوردها و ضعفها بپردازند و از قربانی کردن پیروزی گفتمانی برای موفقیتهای نظامی مقطعی بپرهیزند. سعید بصام بر ضرورت حفظ گفتمان امیدبخش مقاومت و جلوگیری از ناامیدی مسلمانان تأکید دارد. او به جبهه مقاومت توصیه میکند با صبر و تدبیر، راهبردهای خود را بازتعریف کنند تا از آسیبهای بیشتر جلوگیری شود.
سعید بصام(پژوهشگر و فعال مذهبی در نیوزیلند): در ماههای اخیر، بهویژه در میان ایرانیان و مردم غزه، این پرسش بهشکل جدی مطرح شده است: جبهه مقاومت تا چه اندازه به اهداف خود نزدیک شدهاند؟ بازنگری در استراتژی مقاومت چه اندازه لازم است؟
نمیتوان از فداکاریهای حماس و نیروهای آن چشمپوشی کرد؛ ایثارگریهایی که مرزهای شجاعت را بازتعریف کرد و یحیی سنوار و یارانش را به نمادهایی تازه از اسطوره و شجاعت در دوران پسامدرن تبدیل نمودند، اما این پرسش اساسی همچنان در ذهنها باقی است: آیا هزینههای سنگین استراتژیک به نتایج مطلوب راهبردی منجر شده است؟ غرض من جابهجایی ظالم و مظلوم نیست، بلکه نگاهی تحلیلی دارم ورای هیجانات حاکم بر فضای موجود.
بررسی ضرورتها و پرسشهای کلیدی درباره بازنگری در استراتژی مقاومت
- ارزیابی نتایج استراتژیک: سرمایهگذاریهای منطقهای جمهوری اسلامی تا چه اندازه ما را به اهداف راهبردی نزدیک کرده است؟
- نرخ بازگشت سرمایه: آیا سرمایهگذاریهای مالی و غیرمالی ۳۰ سال گذشته در حوزه منطقهای ارزشمند و قابل قبول بوده است؟
- تصحیح مسیر: کدامیک از مسیرهای طیشده باید مورد بازنگری قرار گیرد؟
- تجدیدنظر در اهداف یا روشها: آیا نظام باید در اهداف کلان خود بازاندیشی کند یا صرفاً در استراتژیهای تحقق آنها؟
- آیندهنگری: نقشه راه پیش رو چگونه باید ترسیم شود؟
با وجود دستاوردهایی قابل ذکر در سه دهه اخیر، بحث اصلی نه صرفاً درباره موفقیتها، بلکه درباره تحلیل هزینه-فایده این دستاوردها و اصلاح مسیر بر اساس دادههای میدانی است.
ضعفهای موجود در حرکات مقاومت
یکی از مهمترین نقاط ضعف جریان مقاومت، عدم محاسبه دقیق تواناییهای خود و دشمن است. متأسفانه، در بسیاری موارد، بازی در میدان طراحیشده دشمن منجر به نتایجی نهچندان مطلوب شده است. این اشتباهی است که بارها تکرار شده است.
برای مثال، هرچند فداکاریهای حماس ستودنی است، اما نتایج جنگ اخیر به چه بهایی حاصل شده است؟ بر اساس گزارشها، در این جنگ، علاوه بر نیروهای حماس، دهها هزار نفر کشته، صدها هزار نفر زخمی و میلیونها نفر آواره شدند. زیرساختهای غزه نابود شد، و میلیاردها دلار از سرمایه ایران نیز هدر رفت.
چه کسی از این وضعیت سود برد؟
واضح است که بازسازی غزه با پول اعراب و توسط پیمانکاران غربی انجام خواهد شد، اما درد و رنج مردم فلسطین همچنان ادامه خواهد داشت. علاوه بر این، هزینههای سنگین وارد شده به نظام جمهوری اسلامی و از دست دادن منابع راهبردی، بازسازی قدرت پیشین را دشوار کرده است.
تحلیل دشمن و فرصتهای از دست رفته
دشمنان با صبری استراتژیک تر از ما، از سرمایهگذاریهای سنگین ما در ایجاد قدرت سخت بهرهبرداری کردند و تهدید حماس را تبدیل به فرصتی بزرگ برای تضعیف ما کردند. در حال حاضر، نظام اسلامی با انبوهی از مشکلات داخلی و خارجی مواجه است، در حالی که پیمانکاران غربی سرخوش از قراردادهای میلیاردی و اعراب خرسند از ایرانِ ضعیفشده هستند.
چالش اصلی نظام اسلامی: بازنگری در استراتژی مقاومت و حفظ گفتمان امیدبخش
۱. اثبات موفقیت نظام شیعی در برابر چالشها
بزرگترین چالش جمهوری اسلامی ایران، از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، اثبات امکان موفقیت یک نظام برآمده از گفتمان شیعی بوده است. این چالش نهتنها در برابر غرب، بلکه در مواجهه با رژیمهای سنی منطقه نیز برجسته بوده است. برای بنیانگذاران جمهوری اسلامی، هیچ هدفی مقدستر و استراتژیکتر از موفقیت سیستم جدید برآمده از تلفیق اسلامیت و جمهوریت وجود نداشته و ندارد.
۲. خلأ گفتمانی مسلمانان و ظهور جمهوری اسلامی پس از شکست گفتمانهای غالب در جهان اسلام، نظیر:
سقوط جمال عبدالناصر و شکست گفتمان سوسیالیستی؛
شکستهای پیدرپی اعراب در برابر اسرائیل؛
مظلومیت روزافزون فلسطینیها؛
و ناکامی اخوانالمسلمین در احیای خلافت اسلامی،
جهان اسلام با نوعی خلأ گفتمانی مواجه شد که قادر به رهایی مسلمانان از سلطه قدرتهای استکباری باشد. در این شرایط، در انتهای دهه ۱۹۷۰ میلادی، ظهور جمهوری اسلامی با گفتمانی جدید و نیمهمدرن، بار دیگر شعلههای امید را در دل مسلمانان شیعه و سنی زنده کرد.
مسلمانانی که پس از سقوط امپراتوریهای عثمانی و صفوی امید خود را به ایجاد یک نظام رهاییبخش از دست داده بودند، مجدداً شاهد شکلگیری حرکتی نوین شدند.
۳. دستاوردهای استراتژیک و تهدیدات پیش رو
امروز، جمهوری اسلامی دو دارایی استراتژیک بزرگ دارد:
الف) ایجاد گفتمانی امیدبخش در میان ملتهای مسلمان؛
ب) تأسیس حکومتی مبتنی بر آرای مردم (جمهوریت).
با اتفاقات اخیر در حوزه میدان، و کمترین حد حمایتهای مردم از رژیم در ۴۵ سال اخیر، این هر دو دستاورد اکنون با تهدیدات جدی مواجه هستند. حفظ این دستاوردها نیازمند بازنگری عمیق در اهداف و استراتژیهای نظام اسلامی است. رهبران ایران باید بیش از هر زمان دیگری از قربانی کردن پیروزی گفتمانی در ازای موفقیتهای نظامی مقطعی اجتناب کنند.
۴- بزرگترین خطر؛ از دست رفتن امید
بزرگترین خطر پیش روی جمهوری اسلامی، از دست رفتن امید مسلمانان به یک نظام اسلامی است که توانایی تغییر سرنوشت ملتها را داشته باشد. شکست در این زمینه، میتواند مسلمانان را برای سالها به ناامیدی و سرخوردگی بکشاند.
آینده منطقه و سرنوشت اسرائیل
با این حال، من شخصاً معتقدم که اسرائیل رفتنی است، زیرا سنت الهی همواره بر آن بوده است که انتقام خون مظلومانی را که هیچ پناهگاهی جز خدا نداشتند بگیرد. به همین دلیل است که با اینکه شر ظلم کردن واضح است، تمامی ائمه به طور مکرر در مورد ظلم به کسانی که جز خدا پناهگاهی ندارند هشدار جدی دادهاند. آنها تنها درباره ظلم معمولی صحبت نمیکردند، بلکه بهطور خاص درباره ظلم به بیپناهان هشدار میدادند.
با این حال، فروپاشی اسرائیل بهمعنای خوشبختی مسلمانان نخواهد بود. ایجاد اسرائیل تنها یکی از ابزارهای سلطه غرب بر جهان اسلام بوده است.
حتی اگر کشوری فلسطینی بدون حضور اسرائیل تشکیل شود، آیا کشوری که با پول عربستان و قطر ساخته شود، متحد ایران خواهد شد؟
ایرانِ بدون حامی و محاصرهشده در منطقهای سنی، حتی پس از فروپاشی اسرائیل، چشماندازی هراسانگیز میتواند داشته باشد که نیازمند استراتژی دقیق و آیندهنگری است.
نتیجه
جمهوری اسلامی باید با نگاه به گذشته، توفیقات و ناکامیها را بهدقت تحلیل کند و با احتیاط گام بردارد تا پیروزی گفتمانی قربانی نشود. تنها از طریق بازنگری در استراتژی مقاومت میتوان از دست رفتن امید و تبدیل مسلمانان به ملتی سرخورده جلوگیری کرد.
این مسیر نیازمند صبر، تدبیر، و بازنگری جدی است تا نظام نهتنها در برابر دشمنان خارجی، بلکه در برابر چالشهای داخلی نیز پیروز گردد.
از همین نویسنده: