
آیا بنابر “روایت کل رایه ترفع…” هر پرچمی پیش از ظهور برافراشته شود طاغوت است؟
هادی سروش، استاد فقه و فلسفه در حوزه علمیه قم، با بررسی روایت کل رایه ترفع، معتقد است محکومیتِ برافراشتن هر پرچمی قبل از قیام حضرت مهدی (عج) مربوط به آن دسته از قیامهای فریبکارانه است که با نام مهدی (عج) رقم میخورند، نه مبارزه با ظلم و فساد.
یکی از مباحث مهم درباره حضرت مهدی (عج)، بررسی قیامهایی است که پیش از ظهور ایشان در میان شیعیان شکل گرفته یا ممکن است شکل بگیرد. این قیامها در روایات مختلف، گاهی مورد تأیید و گاهی مورد تردید یا رد قرار گرفتهاند که نیازمند بررسی دقیق و موشکافانه هستند.
روایت “کل رایه ترفع قبل قیام القائم”
در این میان، یک روایت رایج وجود دارد که در کتاب شریف کافیِ شیخ کلینی و سایر کتب مشابه نیز نقل شده است. امام صادق (ع) میفرماید: “کلّ رایه ترفع قبل قیام القائم فصاحبها طاغوت یعبد من دون اللّه.” (وسائل الشیعه ج ۱۵ ص ۵۲، روضه کافی ح ۴۵۲)
«هر پرچمی پیش از قیام قائم برافراشته شود، صاحب آن طاغوت است که غیر از خدا را مورد عبادت قرار داده است.»
روایت مشابهی از امام باقر (ع) نیز نقل شده است که میفرماید: “هر پرچمی پیش از پرچم مهدی (عج) بلند شود، پرچمدار آن طاغوت است.” (مستدرک الوسائل ج ۱۱ ص ۳۴)
سوء برداشت از حدیث و سکوت در برابر ظلم
متاسفانه، در طول تاریخ، بسیاری با استناد به این حدیث، در دورانهای ظلم و ستم سکوت اختیار میکردند و حتی مبارزه را تحریم مینمودند، با این توجیه که هر پرچمی قبل از قیام حضرت مهدی (عج) افراشته شود، نشانه طاغوت و ضلالت است.
بررسی سندی و فقه الحدیث
در مورد سند این حدیث، با توجه به اینکه “حماد” راوی آن و از اصحاب اجماع است، ضعف راوی بعدی، یعنی حسین بن مختار، قابل جبران است. در غیر این صورت، روایت از استناد و صحت ساقط میشود.
در علم رجال، اصطلاح “اصحاب اجماع” به افرادی اطلاق میشود (تعدادشان بین سه تا ده نفر متغیر است، به نظر آیت الله شبیری زنجانی هفت نفر) که هیچ حدیثی را نقل نمیکنند مگر آنکه از افراد مورد اطمینان باشد؛ “العصابه آلتی لایرون و لایرسلون الا عن ثقه”.
فقه الحدیث؛ معنا و دلالت روایت
معنا و دلالت حدیث (فقه الحدیث) باید با دقت بررسی شود:
- حدیثشناسان، مانند شیخ حر عاملی در کتاب “وسائل الشیعه”، این حدیث را در بابی تحت عنوان “خروج به سیف” درج کردهاند. “خروج به سیف” به معنای قیام مسلحانه و مبارزه خونین است. بنابراین، تلقی صاحب وسائل از این حدیث، قیام با شمشیر و مبارزه مسلحانه را مد نظر دارد.بدیهی است که اصل مبارزه و امربهمعروف با قیام مسلحانه متفاوت است. در پرچم مبارزه خونین، تمرکز بر قیام با شمشیر و سلاح است. از این رو، چنین قیام و انقلابی از نظر این حدیث مردود است. پس “کل رایه” به معنای پرچم اسلحه و خون است، نه پرچم دعوت، امر به معروف و مبارزه با فساد.
- در روایت، تعبیر “طاغوت” آمده است. اگر هر پرچم قیامی قبل از قیام حضرت مهدی (عج) در دست طاغوت باشد، مردود و متروک است.معنای دیگر آن این است که کلمه “طاغوت” به معنای طغیان است. صاحب پرچم طاغوت، در مسیر توحید، نبوت و امامت قرار ندارد.
- واژه «طاغوت» و جمله «یعبد من دون الله» در این حدیث قرینه است که مقصود از «پرچم برافراشته شده پیش از قیام قائم» پرچمی است که در پی جامه عمل پوشاندن به خواستهها و تمایلات شخصی، حزبی و صنفی باشد و قیام “لله” و در مسیر هدایتهای انبیا و اولیای الهی نباشد.
تفسیر روایت کل رایه ترفع با استناد به حدیث امام باقر (ع)
این معنای “روایت کل رایه ترفع…”، با حدیث امام باقر (ع) که در آن تعبیر “رایه ضلاله” مطرح شده، تقویت میشود:
«وانه لیس من أحد یدعو الی أن یخرج الدجال إلا سیجد من بیایعه و من رفع رایه ضلاله فصاحبها طاغوت؛ قبل از خروج دجال هیچ کس مردم را به قیام نمیخواند مگر این که عدهای را پیدا میکند که با او بیعت کنند و کسی که پرچم ضلالتی را برافرازد، پرچمدار آن طاغوت است.» (روضه کافی ح ۴۵۶)
حدیث شامل قیامهای صلحجویانه علیه ظلم و فساد نمیشود
با توجه به احتمالاتی که در اصالت حدیث و سند و معنای روایت “کل رایه ترفع قبل قیام القائم صاحبها طاغوت” وجود دارد، نمیتوان در دوران غیبت برای جلوگیری از مبارزههای حقطلبانه در مواجهه با ظلم و فساد دستگاهها و حاکمیتهای فاسد بهدلیل چنین روایتی، خاموشی گزید و با تمام هدایتهای قرآنی در زمینه بیداری، امر به معروف و نهی ازمنکر و احقاق حقوق انسانها مخالفت نمود.
نمیتوان نادیده انگاشت که برخی از علما بر اساس “روایت کل رایه ترفع…” هر مبارزه علیه حاکمیت در دوران غیبت را مردود میدانند و حکم به تقیه میکنند. اما در مقابل بزرگان مانند امام خمینی و آیت الله مطهری و آیت الله منتظری و آیت الله جوادی آملی، قیام علیه ظلم و فساد را که با نام و ادعایِ “مهدی” بودن باشد شامل این حدیث نمیدانند.
استاد مطهری میگوید: «منبریها به این حدیث چسبیدهاند. این حدیث یا مربوط به مدعیان مهدویت (کسی ادعای مهدی بودن و نائب و مأمور بودن کند) و قیامهای کلی است و یا تقیه است، و یا جعل است که به نفع بنیالعباس جعل شده، زیرا ما در آثار مسلّم خود داریم که ائمه دین قیامهای سادات علوی را تقدیس میکردهاند. رجوع شود به احوال حضرت موسی بن جعفر،.. (یادداشتها ۱۴ / ۸۵)
مرحوم آیت الله منتظری هم احتمال مجعول بودنِ حدیث را دادهاند.
معنای روایت کل رایه ترفع در صورت صحت
در صورت صحت سندی و دلالی “روایت کل رایه ترفع…”، ممکن است معنای حدیث شامل کسانی باشد که به عنوان “مهدی” پرچمی را بلند میکنند.
امام خمینی تصریح میکند؛ “بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمی بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن روایات [اشاره دارد] که هر کس علم بلند کند با علم مهدی، به عنوان «مهدویت» بلند کند، [باطل است.] (صحیفه امام ج ۲۱ ص ۳۶)
همین معنا را ایشان سالها قبل از نهضت در کتاب “کشف الاسرار” روایت «کُلُّ رایَهٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیامِ القائِمِ فَصاحِبُها طاغُوتٌ یَعْبُدُ مِنْ دُنِ اللّه». چنین تبیین نمود؛ “این احادیث هیچ مربوط به تشکیل حکومت خدایی عادلانه که هر خردمند لازم میداند نیست؛ بلکه … دو احتمال است: یکی، آنکه راجع به خبرهای ظهور ولیّ عصر باشد و مربوط به علامات ظهور باشد و بخواهد بگوید علمهایی که به عنوان «امامت» قبل از قیام قائم برپا میشود، باطل است. چنانچه در ضمن همین روایات علامتهای ظهور هم ذکر شده است؛ و احتمال دیگر آنکه از قبیل پیشگویی باشد از این حکومتهایی که در جهان تشکیل میشود تا زمان ظهور که هیچ کدام به وظیفه خود عمل نمیکنند…”
آیت الله جوادی آملی، مطلب امام خمینی را چنین تقریر میکنند؛ “آن روایاتی که میگوید هر کس در زمان غیبت قیام بکند، قیامش محکوم به شکست است، یعنی هر کسی که مردم را به خود دعوت کند، نه مردم را به ولی عصر (ارواحنا فداه) دعوت بکند! ” انقلاب_اسلامی ” مردم را به ولی عصر دعوت میکند؛ هیچ کس، نه امام (ره) نه مأموم داعیهای نداشت، هر دو می گویند ما ” امت ولی عصر (ارواحنا فداه) ” هستیم و او امام ماست و مردم را به او دارند دعوت میکنند.”
روایت کل رایه ترفع تشویق شیعه به مبارزه با زیادهخواهیها معارض روایت “کل رایه” است
مطلب دیگری که باید توجه شود این است که “روایت کل رایه ترفع…” مبتلا به معارض است و اگر هیچ جهت منفی در سند و دلالت آن نبود، وجود روایتی که با مفاد با تنافی دارد و در واقع معارض آن است، مانع از عمل به آن روایت میشود.
معارض “روایت کل رایه ترفع…”، روایتی است که از امام صادق (ع) در جهت تشویق شیعیان به مبارزه و قیام در مسیر حق و عدالت است.
روایت مورد نظر را ابن ادریس الحلی در کتاب “السرائر” آورده است. فردی در محضر امام صادق (ع) سخن از قیام به میان آورد و از خروج کسانی پرسید که از اهل بیت قیام میکنند، سؤال کرد. حضرت فرمود: “لا ازال انا و شیعتی بخیر ما خرج الخارجی من آل محمد و لوددت ان الخارجی من آل محمد خرج و علی نفقه عیاله؛ پیوسته من و شیعیانم بر خیر هستیم، تا هنگامی که قیام کننده از آل محمد (ع) قیام کند. چقدر دوست دارم که شخصی از آل محمد (ع) قیام کند و من مخارج خانواده او را بپردازم.” (مستطرفات سرائر ج ۴ ص ۲۴۸)
هیچ روایتی نمیتواند انسان را به بیتکلیفی سوق دهد
امام خمینی بر این باور است که اگر بخواهیم معنای ظاهری این روایت را اخذ کنیم نتیجهاش بر خلاف ضرورتهای اسلام است: “حالا ما فرض میکنیم که یک همچو روایاتی [قیام قبل از ظهور را باطل بداند] باشد، آیا معنایش این نیست که تکلیفمان دیگر ساقط است؟ یعنی، خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست.”(صحیفه امام ج ۲۱ ص۳۶)
نتیجه
با توجه به احتمالاتی که در اصالت حدیث و سند و معنای روایت “کل رایه ترفع قبل قیام القائم صاحبها طاغوت” وجود دارد، نمیتوان در دوران غیبت برای جلوگیری از مبارزه حقطلبانه در مواجهه با ظلم و فساد دستگاهها و حاکمیتهای فاسد بهدلیل چنین روایتی، خاموشی گزید و با تمام هدایتهای قرآنی در زمینه بیداری، امربه معروف و نهی از منکر و احقاق حقوق انسانها مخالفت نمود.
یشنهاد سردبیر: