مؤمنان را ز انبیا آزادی است
مهدی فردوسی مشهدی
به بهانه زادروز یا سالگشت درگذشت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، همواره این مسئله پرسیدنی است: «پیامبران که قرآن به داستان کار و بار شماری از آنان پرداخته و از یادآوری داستان برخی از آنان گذشته است (غافر: ۷۸)، به دنبال چه بودند و از قوم و امت خود چه میخواستند؟» این پرسش، هم مسئلهای الاهیاتی / کلامی، هم تفسیری و هم فلسفی است؛ یعنی از منظرها و با منطقهای گوناگون بدان میتوان پاسخ گفت.
متکلمان پیشین، بیشتر در مبحث «نبوت عامه» ذیل عنوانهایی مانند «غایت نبوت»، «فلسفه نبوت»، «هدف بعثت انبیا»، «ضروره الدین» و «غایه الدین» به روشی عقلی ـ نقلی به پاسخگویی این پرسش میپرداختند، اما ادبیات دینپژوهی معاصر، ذیل عنوانهای «انتظار بشر از دین»، «قلمرو دین» یا «کارکرد دین»، بیشتر به روشی فلسفی به این مسئله پاسخ میگوید و از همین روی، دینپژوهان بهویژه فیلسوفان دین پیش از درگیر شدن به این مسئله، به «چیستی دین» پاسخ میگویند تا مقصودشان را درباره ماهیت دین ایضاح کنند؛ آنگاه به بحث از هدفها و کارکردها و انتظارات بشر از آن بپردازند.
دستآورد پیامبران
اگر مقصود از دین، جُنگی از آموزهها و هنجارهایی باشد که بنابر ادعای آورنده آنها و پیروان او، محصول ذهن بشر نیستند، بلکه سرچشمهای الاهی (وحیانی یا عرفانی) دارند، کشف هدفهای دین به این معنا، با بررسی گزارههای همین منابع مکتوب فراچنگ میآید؛ زیرا هنگامی که از هدف / هدفهای دین ـ معطوف به ادیان ابراهیمی دارایِ متن مقدس ـ سخن میرود، دین به معنای مجموعه منقولات است که آنها را در سنت ادبیات دینشناختی مسلمانان، «کتاب» و «سنت» میخوانند و با بررسی گزارههای آنها، میتوان دانست که مؤسس دین به دنبال چه چیزی بوده است، اما هنگامی که از قلمرو دین سخن میرود، با توجه به اینکه مقصود از قلمرو در ادبیات دینپژوهی معاصر، بیشتر حوزههای رفتار فردی یا فردی ـ اجتماعی است، دین در مقام بسط تاریخی و در معنای ظهورش در عرصه عملی، به کار میرود.
بنابراین، کشف قلمرو دین به این معنا، با بررسی تاریخ زندگی مؤسسان و پیامآوران دین به معنای نخست، کشفشدنی است. به تعبیر دیگر، هدفهای دین را با رویکردی دروندینی و قلمرو دین را با رویکردی بروندینی میتوان شناخت. باری، هنگامی که از «انتظارات بشر از دین» سخن میرود، با توجه به اینکه دین به معنای متن مقدس آشکارا از این انتظارات سخن نگفته است و حتی اگر سخن گفته باشد، برای درستآزمایی آن ـ به انگیزه پرهیز از دَور ـ به محک دیگری باید دست زد. بنابراین، پاسخ به «چیستی انتظار بشر از دین» به روش دروننگری (introspection) یا خویشتنبینی امکان میپذیرد؛ یعنی متدینان با رجوع به خود میتوانند دریابند که از تدین (التزام مطلق به آموزهها و هنجارهای دین)، حصول چه مطلوبی را انتظار میکشند. از همین روی، این پرسش معروف را به «چیستی انتظار بشر از دینداری» میتوان اصلاح کرد.
گمان میرود چنانچه دینپژوه از کشف هدفهای دین ـ به معنای متن مقدس ـ آغاز کند (دین در مقام متن)؛ آنگاه به بررسی قلمرو دین به معنای دوم (دین در مقام عمل) بپردازد، انتظاراتش را از دینداری تعدیل خواهد کرد. با اندکی تسامح در تعبیر، انتظارات بشر از دینداری یا التزام به ایمان دینی و توصیههای متن مقدس، به انتظارات روانشناختی و انتظارات جامعهشناختی تقسیمپذیرند. مقصود از انتظارات روانشناختی، خدمات التزام دینی برای رسیدن به «بهداشت / سلامت روانی» فرد و مقصود از انتظارات جامعهشناختی، خدمات التزام دینی برای رسیدن به «عدالت اجتماعی» در جامعه است. باز با اندکی تسامح، نظریههای قلمرو حداقلی و حداکثری دین را بر این دو گونه خدمت دین به انسان میتوان منطبق کرد که البته درباره خدمات و کارکردهای گونه دوم، همواره مناقشات و مباحثات فراوان در کار بوده است.
آزادگیبخشی ایمان
باری، دینپذیران بهرغم دینگریزان و دینستیزان، آگاهانه یا ناآگاهانه، از خدمات حداقلی دین به انسان بهره میگیرند و گاهی تأکید میکنند که خدمات حداکثری دین به انسان، تابع و طفیلی همین دسته از خدماتند؛ چنانکه گفتهاند: «آنچه که انبیا برای او مبعوث شده بودند و تمام کارهای دیگر، مقدمۀ اوست، بسط توحید و شناخت مردم از عالم است … تشکیل حکومت مقصود به ذات نیست برای انبیا. دعوتها هرچه میشود، مقدمه است برای اینکه انسان را بیدار کنند، انسان را بفهمانند به «او»، ارائه بدهند به «او» که چه بوده است» (موسوی خمینی، ۱۹، ۲۸۵)؛ یعنی مقصود اصلی آنان «سوق دادن انسان به طاعات و عبادات است تا از مقام جانوران به مقام فرشتگان بازگردند» (شیرازی، الف، ۳۶۱). با توجه به روش یاد شده درباره شناخت هدف دین ـ به معنای متن مقدس ـ به آیاتی از قرآن کریم میتوان استناد کرد که از این هدف سخن گفتهاند:
الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ الْإِنْجیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ؛ فَالَّذینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون (اعراف: ۱۵۷)
یگانه آیه قرآن که یکجا، از «رسالت»، «نبوت» و «اُمیّت» محمد بنعبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) سخن میگوید، همین آیه است:
آنان از این فرستاده پیامآورِ ناخوانا پیروی میکنند که [نام] او در تورات و انجیل نزدشان نوشته است. [همان پیامبرى که] آنان را به کار پسندیده فرمان مىدهد و از کار ناپسند باز مىدارد و براى آنان چیزهاى پاکیزه را رَوا و چیزهاى ناپاک را نارَوا میخواند و گِرهها و بندهایشان را از [دست و پای آنان] بازمیگشاید؛ پس کسانى که به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند و یاریاش کردند و پرتوی را دنبال کردند که همراه با او فروآمده است، همانان رستگارانند.
اِصر در این آیه به معنای بستن / گِره زدن و نگاه داشتن چیزی است؛ چنانکه به جایگاه نگاه داشتن کشتی، «مأصَر» میگویند و ریسمان و میخی که پایه خانه را با آن نگاه میدارند، «اِصار» خوانده میشود (اصفهانی، ۱، ۷۸). برداشتن بند و گشادن گرِه، از خدمات پیامبر به مؤمنان شمرده شده است. گرهگشایی و بندگشایی، به گرفتاری و اسیری، مسبوق است که هر گاه درباره قیود بیرونی به کار میرود، «آزادی» و هر گاه درباره قیود درونی (روانی) به کار روَد، «آزادگی» را دربارهاش میتوان به کار برد. بنابراین، آزادیبخشی و آزادگیبخشی، از کارکردهای پیامبری به شمار میرود. با فرض امکانپذیری آزادی و آزادگی از گرفتاری و بندگیِ بیرونی و درونی، دستکم سه پرسش در اینباره طرحشدنی مینماید. پاسخ قرآن به این پرسشها، به معنای برداشتن موانع معرفتی یا روانشناختی یا اخلاقیِ فراروی انسان است؛ یعنی با پذیرش آموزههای آن و التزام به هنجارهایش؛ یعنی با ایمان به پیام پیامبر، دستکم به آزادگی خواهد رسید. درباره هر یک از این پرسشها، آموزههایی از قرآن گزارش میشود:
۱. آزادگی برای رسیدن به چه هدفی؟
قرآن میخواهد که مخاطبانش تنها دست خداوند آفریدگار را در آستین آفرینشِ پدیدههای جهان ببینند و بدانند که به گفته قرآن هیچ پروردگاری (مدبّری) جز خداوند در جهان نیست (یونس: ۳۰ و ۳۱؛ رعد: ۲؛ سجده: ۵) و به تعبیر فیلسوفان، «لا مؤثر فی الوجود إلا الواجب» (شیرازی، ب، ۱، ۸۵). به گفته قرآن، آزاد شدن از بندِ بندگی آفریدگان و خدایان دروغین و خاکساری و کُرنش در برابر خداوندگار و پروردگار و سرپرست راستین (انعام: ۶۲)؛ یعنی رسیدن به خودِ خود که اگر فروگذارده شود، خود آدمی نیز فراموش میشود (حشر: ۱۹)، محوریترین هدف پیامبران است.
آیا به آسمان بالای سرشان نمینگرند که چگونه آن را بنیاد گذارده و آراستهایم؛ چنانکه هیچ دَرزی در آن نیست (ق: ۶). آیا در پادشاهیِ گسترده آسمانها و زمین و آفریدههای خداوند نمىاندیشند؟ شاید مرگشان نزدیک باشد! به چه سخنی جز این ایمان میآورند؟ (اعراف: ۱۸۵). بگو: بنگرید که چه چیزهایى در آسمانها و زمین است و [اما] این نشانهها و هشدارها به مردم بیایمان سود نمىرساند (یونس: ۱۰۱).
آدمى در این بنگرد که او را از چه چیزی آفریدهاند (طارق: ۵) از زِهمایه (نطفه)اى از آبی که آن را در زِهدان (رَحِم) میریزند (قیامت: ۳۷) گمان میکنید آن آب را که برون مىریزید شما میآفریدَش یا ما (واقعه: ۵۸). آیا با خود نمىاندیشند که خدا آسمانها و زمین را و هر چه را میان آنهاست، جز به درستی و تا زمان شناختهای، نیافریده است؟ [دریغ که] بسیارى از مردم به دیدار پروردگارشان ایمان ندارند! (روم: ۸)؛ پس ای مردمان! تنها پروردگاری را بندگی کنید که شما و پیشینیانتان را آفریده است (بقره: ۲۱) [زیرا] من (خداوند)، انسان و دیو را جز برای بندگیِ خودم نیافریدهام (ذاریات: ۵۶). آنچه را به جاى او بندگی میکنید، چیزی جز نامهایی نیست که شما و پدرانتان بر آن نام نهادهاید … [چیرگیِ] فرمانروایی تنها از آن خداست و او فرمان داده است که تنها بنده او باشید. سبک زندگی درست، همین است (یوسف: ۴۰).
۲. آزادگی از چه چیزی؟
برای دستیابی به هدف یاد شده که به تعبیر الاهیاتی / کلامی، آن را «مراتب توحید» (داماد، ۵۶۴) میتوان خواند، موانعی معرفتی و روانشناختی باید از میان بروند که فهرست برخی از آنان چنینند:
موانع معرفتشناختی
۲-۱. داشته دانستن نداشتهها
چیرگی و نیرو و داراییهای انسان از آنِ خودش نیست؛ زیرا تنها یک باشنده در جهان، دارنده همه چیز است که بهرهای را از آن، به دیگران میدهد. دارا پنداشتن خود، به معنای گرفتار آمدن در بند پنداری است که نمیگذارد آدمی به هدف پیشگفته برسد:
بگو: «ای خدایِ دارنده فرمانفرمایى! هر کسی را بر پایه خواست خودت فرمانروایى میبخشى و بر پایه خواست خودت، از او بازمیستانیاش و بر پایه خواست خودت به او سروَری میدهی یا خوارَش میکنی. همه خوبیها به دست توست و تو بر هر چیز توانایى» (آلعمران: ۲۶). او در پادشاهی، انبازی ندارد (اسرا: ۱۱۱؛ فرقان: ۲) و هیچ کس را از پادشاهی او بهرهای نیست (نساء: ۵۳).
هستیمند دانستن آدمی، پندارین است که با ایمان به غیب الغیب جهان، پنداری بودنش را درمییابد و خود را چیزی جز از آنِ او و رونده به سوی او (بقره: ۱۵۶) نمیبیند و تنها به او امیدوار (کهف: ۱۱۰) و تنها از او اندیشناکند (احزاب: ۳۹).
خرمن هستىِ موهوم چنان سوزانَد
آتش عشق که نه دانه بمانَد و نه کاه (داماد، همان).
۲-۲. داشته دانستن داشتهها
چیزهایی که از داشتههای انسان به شمار میروند نیز بهراستی از آنِ او نیستند؛ زیرا
او استحقاق نداشته است که از چنین چیزهایی برخوردار شود و تنها برای آزمودنش چنین چیزهایی را به او دادهاند، اما او همچون قارون میگوید: «من از پیش خود و با دانش خود به چنین چیزهایی دست یافتهام» (قصص: ۷۸؛ زمر: ۴۹)؛
نیز داراییهای او بیثباتَند و تنها موجود ثابت وجود، خداوند است (حج: ۶).
موانع روانشناختی
۲-۳. دلبستگی به پیشینیان / تقلید
هنگامی که به آنان میگویند: «از فرستاده خدا پیروى کنید»، مىگویند: «از چیزى پیروی میکنیم که پدران خود را [ملتزم] به آن یافتهایم» اگر پدرانشان بیخرَدانه رفتار میکرده و به درستی راه نمییافته باشند، [باز هم در خور پیروىاند]؟ (بقره: ۱۷۰. نیز مائده: ۱۰۴؛ اعراف: ۲۸؛ یونس: ۷۸؛ انبیا: ۵۳؛ شعرا: ۷۴؛ لقمان: ۲۱؛ زخرف: ۲۲ و ۲۳).
۲-۴. دلبستگی به دانشمندان
اینان عالِمان (احبار و راهبان) خود و مسیح پسر مریم را به خدایی گرفتند، اما مأمور بودند که تنها خدایى یگانه را بندگی کنند که هیچ پرستیدهای جز او نیست و از هر انبازی برکنار است (توبه: ۳۱).
از امام صادق (علیه السلام) روایت کردهاند که در اینباره فرمود: «به خدا سوگند عالمان یهودی و مسیحی مردم را به بندگی خود فرانمیخواندند که اگر میخواندند هم مردم در اینباره از آنان پیروی نمیکردند، بلکه [از این روی فرمود: اتخذو احبارَهم و رُهبانهم ارباباً] که آن عالمان چیزهای رَوا را ناروا و چیزهای ناروا را رَوا میشمردند و مردم نادانسته به آنان سرمیسپردند»؛ یعنی در درست و نادرست گفتار آنان به مَحک عقل نمینگریستند (طباطبایی، ۹، ۲۵۵).
۲-۵. دلبستگی به داشتهها
چیزی که به زبان حال میگوید مرا نبخش! مالکِ مالک است نه مملوک او.
اى کسانى که ایمان آوردهاید! بسیارى از عالمان (احبار و راهبان)، دارایی مردم را به ناروا مىخورند و [آنان را] از راه خدا باز مىدارند. کسانى را که زر و سیم در گنجینه نگاه میدارند و آن را در راه خدا هزینه نمىکنند، به کیفری دردناک آگاه کن (توبه: ۳۴). دوست داشتنِ خواستنیهایی [مانند] زنان و فرزندان و داشتههای فراوان زرین و سیمین و اسبهاى بانشان و دامها و کشتزاران براى مردم آراسته شده است، [اما] آنها بهرههای سَرای پستَند و فرجام نیکو نزد خداست (آلعمران: ۱۴).
۳. آزادگی با چه چیزی؟
باور و التزام (ایمان) به آورده پیامبران افزون بر اینکه از دید معرفتی، آدمی را به ماهیت هستی و جایگاه خودش در آن آشنا و آگاه میکند، از وابستگیها و دلبستگیهای او میکاهد و از دید روانشناختی او را برای گذاشتن و گذشتن و خطر کردن مؤمنانه آماده میکند. با ایمان به پیام پیامبران موانع یاد شده (نادانیها و دلبستگیها / موانع معرفتی و روانی)، از میان میروند یا دستکم زمینه رفعشان فراهم میشود. مؤمنان به غیب، تنها در برابر خداوند کرنش میکنند (بقره: ۳)، در این کرنشگری، فروتنَند، از کارهای بیهوده ـ برای رسیدن به هدف پیشگفته ـ کناره میگیرند، دستِ دهندهای دارند و پاکدامنند (مؤمنون: ۲-۵). خصال مؤمنان در قرآن فراوانند که اینها پارهای از آنهاست. ایمان به غیب، ابزار آزادی انسان از بند خودخواهی روانشناختی و خودخواهی اخلاقی است. پس آدمی به پشتوانه ایمان به غیب، از موانع و بندهای معرفتی و روانشناختی میگذرد و به رفتارهای اخلاقی دست میزند و به بهجتی معنوی دست خواهد یافت:
چون به آزادی نبوت هادی است
مؤمنان را ز انبیا، آزادی است
ای گروه مؤمنان شادی کنید
همچو سرو و سوسن آزادی کنید (بلخی، ۶، ۴۵۰۳ ـ ۴۵۰۴)
کتابنامه
بلخی، جلالالدین محمد (۱۳۶۲)، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد نیکلسون، تهران، مولی.
داماد، محمدباقر (۱۳۷۶)، تقویم الایمان و شرحه کشف الحقائق، شرح احمد علوى، تحقیق علی اوجبی، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامى.
راغب اصفهانى، حسین بنمحمد (۱۴۱۲ ق)، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودى، دمشق، دارالعلم الدار الشامیه.
شیرازی، صدرالدین محمد، الف (۱۳۶۰)، الشواهد الربوبیه فى المناهج السلوکیه، تصحیح جلالالدین آشتیانی، چاپ دوم، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
ــــــ، ب (۱۹۸۱ م)، الحکمه المتعالیه فى الاسفار العقلیه الاربعه، چاپ سوم، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
طباطبایی، محمدحسین (۱۴۱۷)، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسین حوزه علمیه قم.
مراغى، احمد مصطفی (بیتا)، تفسیر المراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
موسوی خمینی، روحالله (۱۳۷۸)، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
به بهانه زادروز یا سالگشت درگذشت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، همواره این مسئله پرسیدنی است: «پیامبران که قرآن به داستان کار و بار شماری از آنان پرداخته و از یادآوری داستان برخی از آنان گذشته است (غافر: ۷۸)، به دنبال چه بودند و از قوم و امت خود چه میخواستند؟» این پرسش، هم مسئلهای الاهیاتی / کلامی، هم تفسیری و هم فلسفی است؛ یعنی از منظرها و با منطقهای گوناگون بدان میتوان پاسخ گفت.