نیلوفر گوله و بازتعریف نقش زنان در جوامع اسلامی
گزارش: روح الله محمودي
بنا به نظر گوله، حجاب به کنشی سیاسی تبدیل شدهاست که مسلمانان را وادار میکند میان «مدرن بودن» و «واپسگرا بودن» یکی را انتخاب کنند، پس تحلیل این پدیده ابزاری ارزشمند در اختیار ما میگذارد تا نگاهی دیگرگون به مناقشه میان اسلام و غرب، در جهان معاصر بیندازیم و در عین حال به درکی متفاوت از پدیده ای تازه و پیچیده دست یابیم.
نیلوفر گوله، جامعهشناس ترکیهای، یکی از مهمترین زنان دانشگاهی در جامعه آکادمیک ترکیه است. از علایق او میتوان به مدرنیزاسیون، تاثیرات دین اسلام بر جامعهی ترکیه، و مسائل مرتبط با حجاب زنان مسلمان اشاره کرد. نیلوفر گوله در سال ۱۹۵۳ میلادی در آنکارا متولد شد و در ترکیه جامعه شناسی خواند و پس از فارغالتحصیلی به پاریس رفت تا زندگی آکادمیکش را دنبال کند. استاد مشاور او برای تز دکترا جامعهشناس معروف آلن تورن بود. او بعد از بازگشت به ترکیه، بین سالهای ۱۹۸۶ تا ۲۰۰۱ میلادی در مقام استاد جامعه شناسی در دانشگاه بسفر فعالیت کرد و در حال حاضر استاد مدرسه مطالعات عالی در علوم اجتماعی (EHESS) در پاریس است. آثار آکادمیک گوله بسیار تحت تاثیر چشماندازهای تازه در باب مدرنیزاسیون و افکار آلن تورن است. از کتابهای او میتوان به «اسلام در حوزه عمومی؛ ترکیه، ایران و اروپا»، «اسلام در اروپا؛ افسون بنیادگرایی و طمع جهانشهرگرایی»، «اسلام و مناقشات عمومی در اروپا» و «مدرنیته ممنوع؛ تمدن و حجاب» اشاره کرد. او در این کتابها تلاش کردهاست تا فرایند مدرنیزاسیون را از جنبههای مختلف تحلیل کند، و امکان وجود و بسط مدرنیته های آلترناتیو را مورد بررسی قرار دهد. او در عین حال، به مسائل مبتنی بر هویت، منازعات در خصوص جنبشهای اسلامی در ترکیه و مساله حجاب نیز پرداختهاست. برای مثال میتوان به کتاب «مدرنیته ممنوع» اشاره کرد. نیلوفر گوله در این کتاب رابطه پیچیدهی میان مدرنیته، دین و جنسیت را میکاود. تمرکز او بر عواملی است که باعث میشوند زنان جوان دانشگاهی در ترکیه به سنتهای اسلامی، از جمله حجاب، تمایل نشان دهند. بنا به نظر گوله، حجاب به کنشی سیاسی تبدیل شدهاست که مسلمانان را وادار میکند میان «مدرن بودن» و «واپسگرا بودن» یکی را انتخاب کنند، پس تحلیل این پدیده ابزاری ارزشمند در اختیار ما میگذارد تا نگاهی دیگرگون به مناقشه میان اسلام و غرب، در جهان معاصر بیندازیم و در عین حال به درکی متفاوت از پدیده ای تازه و پیچیده دست یابیم: یعنی ظهور بنیادگرایی اسلامی در بسیاری از کشورهای جهان اسلام. نویسنده در این کتاب همچنین فرآیند مدرنیزاسیون را در ترکیه به باد انتقاد میگیرد، زیرا به زعم او پروژه مدرنیزاسیون در ترکیه پروژهای اقتدارگرا و سرکوبکننده است که به دنبال آن است تا تمام فرهنگها و هویتهای محلی را تحت انقیاد هویت ملی در آورد. دقیقا پیامد همین تلاش مخرب، ظهور جنبشهای اسلامگرا در ترکیه است.
نیلوفر گوله مطالب بسیاری را در خصوص مباحث مرتبط با مدرنیزاسیون و امکان ظهور فرآیندهای مدرنیزاسیون آلترناتیو به رشته تحریر در آوردهاست. مدرنیزاسیون یکی از مهمترین و پرچالشترین مسائل در کشورهای توسعه یافته است. از آثار او در این زمینه میتوان به کتاب «شخصیتهای دوگانه» اشاره کرد که به فرآیند مدرنیزاسیون در ترکیه میپردازد. تا مدتها همگان متفق القول بودند که هر جامعه ای برای نیل به مدرنیته باید تلاش کند پا جای پای غربیها بگذارد. به بیان دیگر، تصور بر این بود که مدرنیزاسیون صرفا همان پدیده ای است که در امریکای شمالی و اروپای غربی رخ دادهاست. پس برای نیل به مدرنیته باید کاملا از مدل غربیها تقلید کرد. بر اساس نظر گوله، این خیال باطل و سراب خطرناکی است، زیرا مدرنیزاسیون غربی فرهنگها و ارزشهای محلی را سراسر نادیده میگیرد و به دنبال جایگزینی آنها با ارزشهای کاملا غربی است. بدیهی است که چنین پروژهای با مخالفت بخشهای عظیمی از جوامع شرقی روبرو خواهد شد و امکان موفقیت آن بسیار اندک است. دقیقا بر همین اساس، رقبای مدرنیته غربی در کشورهای غیر غربی سر بر آوردهاند؛ تحت عناوینی همچون مدرنیته چندگانه، مدرنیته محلی، و مدرنیته آلترناتیو. نیلوفر گوله در مقام یکی از مهمترین پیروان آلن تورن در ترکیه بر آن است که مدرنیزاسیون ترکیه نخبهگراست و نسبتی با مردم عادی در ترکیه ندارد.
نیلوفر گوله در کنار نقد مدرنیزاسیون در ترکیه، نقدی فمینیستی نیز از لائیسیته ترکیه و متضاد فرهنگی آن، یعنی اسلامگرایی، ارائه میکند. اینها، هر دو، به دنبال آناند تا کنش فرهنگی و سبک زندگی مطلوب خود را به زنان تحمیل کنند. مهمترین موضوع در این رابطه مساله حجاب است. ما در جامعه ترکیه، از یک طرف سکولارها را داریم که معتقدند باید مانع ورود زنان باحجاب به نهادهای اجتماعی و سیاسی شد. روی دیگر سکه اسلامگراها هستند که باور دارند بهترین کار برای زنان مسلمان خانهداری و مراقبت از فرزند است. با این حال گوله ادعا میکند که زنان طبقه متوسط و طبقهی پایین جامعه میتوانند هم حجاب خود را حفظ کنند و هم نقشی فعال در سپهر عمومی جامعه ایفا نمایند.
****
حجاب زنان مسلمانان یکی از مهمترین مسائل مورد علاقه نیلوفر گوله است. بنا به نظر او، زن بودن و مسلمان بودن در دنیای مدرن امروز چالشی پیچیده است. و بسیاری از زنان با استفاده از حجاب به جنگ این چالش میروند. آنها به این طریق هویت خود را بر اساس ایمان خویش، و فرهنگ اسلامیشان تعریف میکنند. یا حداقل اینکه تلاش میکنند تا هویت خود را از طریق بازسازی هویت اسلامی بازتعریف کنند. آنها هویت اسلامی را همانطور که هست نمیپذیرند؛ بلکه این هویت اسلامی را بازتفسیر و بازسازی میکنند. حتی شیوه آنها در بازتفسیر دین با تفسیر خانوادهشان فرق میکند. پس ما شاهد نوعی گسستایم؛ گسست میان نسل جدید جوانان مسلمان و پیشزمینه خانوادگیشان.
بنابه نظر گوله، حجاب تمهیدی است تا زنان مسلمان هویت اسلامیشان را بیشتر در معرض چشم بگذارند. این امر حجاب را به یک نماد تبدیل میکند، زیرا همهجا میتوان ردی و نشانی را از آن یافت. شاید بتوان گفت که حجاب نشاندهنده تفاوت میان جهان غرب و جهان اسلام است. به همین دلیل است که حجاب تا این اندازه «قابل دیدن» شدهاست؛ به ویژه در حوزههای عمومی جدید. البته حجاب موضوعی مناقشهبرانگیز است، مخصوصا در دانشگاهها. فراموش نکنیم که بسیاری کسان دانشگاهها را سنگر مدرنیته میدانند.
اما این دختران با حجابشان چه میگویند؟ پاسخی که نیلوفر گوله به این سوال میدهد چندوجهی است. اول از همه اینکه آنها نشان میدهند که به هویت اسلامی تعلق دارند و از فرامین الهی پیروی میکنند و این باور قلبیشان است. دوم، حجاب برای آنها نوعی هویت جمعی میسازد. حجاب به آنها قدرت میدهد. دقیقا به این خاطر که بسیاری از آنها از آن استفاده میکنند، حجاب تبدیل به نوعی یونیفرم برای آنها میشود. وقتی شما حجاب اسلامی سنتی را در کشورهای مختلف در نظر بگیرید، مشاهده میکنید که این حجاب از منطقهای به منطقهی دیگر — و از نژادی به نژاد دیگر — تفاوت میکند. تقریبا در هر منطقه زنان به شیوه متفاوتی خودشان را میپوشانند. نوع پارچه فرق میکند، رنگ متفاوت است.
اما نیلوفر گوله مدعی است که ما امروزه — و در دنیای مدرن — میتوانیم تقریبا از نوعی یونیفرم سخن بگوییم؛ نوعی حجاب مدرن اسلامی. پارچه آن مدرن است، یعنی نوعی اورکت یا مانتو به همراه روسری. حتی بسیاری از زنان که این حجاب مدرن را انتخاب کردهاند نیمنگاهی هم به صنعت مد دارند. گوله خاطرنشان میکند که این حجاب مدرن تفاوتهای بسیاری با حجاب سنتی دارد. گویا این پوشش تازه مرزهای سیاسی را در نوردیدهاست. حجاب دختران در مصر، در ترکیه، و در ایران چندان با یکدیگر تفاوت نمیکند. بنابراین، این حجاب تازه نوعی هویت جمعی را با خود به ارمغان آوردهاست.
اما آیا این حجاب آنها را مسلمانتر کردهاست؟ گوله پاسخ میدهد که به یک معنا، بله. و آنها با کمک آن هویتشان، جسمشان و حتی رابطهشان با فضاهای عمومی جامعه را بازتعریف کردهاند. پس «قابل دیدن شدن اسلام در سپهر عمومی» صرفا در دنیای سیاست رخ ندادهاست. ماجرا بسیار گستردهتر از دنیای سیاست است.
گوله دختران مسلمانی را مثال میزند که روسری بر سر به دانشگاهها میروند، یا میخواهند شغلشان را ادامه دهند. همه اینها به معنای نوعی مشارکت در فضای عمومی جامعه است؛ مشارکت این زنان در حیات اجتماعی و عمومی جامعه. پس ماجرا بیشتر فرهنگی است تا سیاسی. آنها میخواهند در حیات اجتماعی حاضر باشند، و در عین حال بر تفاوتهاشان در مقام یک مسلمان تصریح کنند.
بنا به نظر گوله، حجاب صرفا پوششی نیست که سر زنان را بپوشاند، بلکه بیانکننده نوعی رفتار است؛ به این معنا که شما مرزهایی را برای حضورتان در حیات اجتماعی وضع میکنید. برای مثال، شیوهای که شما به مردم نگاه میکنید. شما باید چشمهاتان را پایین بیندازید. شما نباید در فضاهای عمومی با صدای بلند بخندید. پس حجاب به معنای شیوهای رفتار است؛ رفتاری همراه با حیای بیشتر. حجاب صرفا به معنای نوعی پوشش نیست، بلکه پوششی است که نوعی رفتار را نیز با خود به همراه میآورد. حجاب تعیین میکند که زنان مسلمان در رابطه با جنس مخالف چگونه رفتار کنند. بهعلاوه، حجاب از نظر فرهنگی به معنای رفتاری متمدنانه تر است، متمدنانه به این معنا که شما کنترل بیشتری بر رفتارتان دارید.
اما جالب اینجاست که این نحوه پوشش و رفتار زنان بر رفتار مردان نیز تاثیر میگذارد. البته مردان نیز پوشش و رفتاری مختص به خود دارند. اما نیلوفر گوله مدعی است که اساسا این زناناند که حد و مرز این تفاوت را رسم میکنند و تعیین میکنند که چه کاری مشروع و چه کاری نامشروع است. بنا به نظر گوله، این شیوه زندگی زنان در حیات اجتماعی و عمومی است که مرزها را رسم میکند. این زناناند که مرزبندی میکنند. این البته میتوانند برای زنان انگیزهبخش باشد، زیرا سرانجام زمانی آمدهاست که زنان نقش کنترلی بیشتری، به نسبت با مردان، ایفا میکنند. زنان دیگر صرفا دنبالهرو مردان نیستند. آنها دیگر صرفا از تمایلات مردان یا قدرت مردان تبعیت نمیکنند. در واقع، آنچه جنبشهای اسلامی معاصر را متمایز میکند همین حضور پررنگ زنان در این جنبشهاست. آنها موتور محرکه تغییر در این جنبشها هستند.
بنا به نظر گوله، حجاب به کنشی سیاسی تبدیل شدهاست که مسلمانان را وادار میکند میان «مدرن بودن» و «واپسگرا بودن» یکی را انتخاب کنند، پس تحلیل این پدیده ابزاری ارزشمند در اختیار ما میگذارد تا نگاهی دیگرگون به مناقشه میان اسلام و غرب، در جهان معاصر بیندازیم و در عین حال به درکی متفاوت از پدیده ای تازه و پیچیده دست یابیم.همسایگان – ۳