جامعهشناسی ارتداد
محمود سیفی: فیل زاکرمن (Phil Zuckerman) استاد کالج پیتزر آمریکا (Pitzer College) از جامعهشناسان حوزۀ دین و متخصص جامعهشناسی الحاد به شمار میرود. کتابهای او شامل این عناوین است: «ایمان کافی است: چرا انسانها منکر دین میشوند؟»، «بیدینی و سکولاریزم»، «جامعۀ بدون خدا: کشورهای غیرمذهبی چه چیزی درباره رضایت [از زندگی] به ما میگویند؟» و «جنسیت و دین». در ایران زاکرمن را، با کتاب «درآمدی بر جامعهشناسی دین» میشناسیم که به قلم خشایار دیهیمی ترجمه و منتشر شده است. این گزارش به بررسی کتابی از زاکرمن درباره جامعه شناسی ارتداد پرداخته است.
کتاب «ایمان و بس؛ چرا انسانها منکر دین می شوند؟» درباب علل جامعهشناختیِ دینگریزی یا به تعبیر دقیقتر جامعهشناسیِ ارتداد است. این کتاب حاصل کندوکاو و تاملاتی جامعهشناسانه از مصاحبۀ عمیق با ۸۷ مرتد است؛ کسانی که بعد از دورهای از ایمان دینی، به انکار آن برخاستهاند. از آنجا که مصاحبهشوندگان غالباً از امریکا که کشوری مذهبی است انتخاب شدهاند، سیر احوالات افراد، تاحدودی با تجربههای ایرانی مشابه است. این موضوع، مطالعه کتاب را جذابتر میکند. در میان مصاحبهشوندگان، مسلمانان، بهویژه یک نفر ایرانی نیز حضور دارد.
نکتههای برجستۀ کتاب:
۱. زاکرمن در مقدمۀ کتاب بین انواع ارتداد تمایز قائل شده است:
الف) تمایز بین ارتداد اینتلکچوآل، اجتماعی و احساسی.
ب) تمایز بین مرتدهایِ منسکگرا (ریچوآلیست)، مرتدهای منزوی و مرتدهای واقعی. مرتدهایِ منسکگرا اگرچه ایمان دینی را از دست دادهاند اما همچنان در اجتماع مذهبی حضور دارند؛ مرتدهایی که برخی باورهای دینی را دارند اما از اجتماع افراد و نهادهای مذهبی کنار رفتهاند؛ و مرتدهای واقعی که نه باور دارند و نه از سوی فرقه یا نهادی مذهبی در تقسیمبندی پیروان جای میگیرند.
ج) تمایز بین ارتداد زودهنگام و دیرهنگام.
د) تمایز بین ارتداد سطحی و عمیق. در ارتداد سطحی، فرد همچنان به انواعی از معنویت معتقد است؛ ولی در ارتداد عمیق، او علی الاطلاق منکر هرگونه امر ماورایی است.
هـ) تمایز بین ارتدادِ ملایم و ارتداد دگرگونکننده: وقتی فردِ مرتد، پیشتر دیندار چندان پایبندی هم نبوده و دین نقش اساسیای در سبک زندگیاش نداشته است. بنابراین ارتدادش نیز عملاً پیامدهای اجتماعی و روانشناختیِ عمیقی نداشته است. این ارتداد ملایم نام گرفته است. در ارتداد دگرگونکننده: که دینداری در تار و پودِ زندگی فرد را فراگرفته است و هستۀ اصلی سبک زندگیاش بر این اساس استوار است. ارتداد در این فرد تحول و دگرگونی ایجاد می کند و تاثیری عمیقی بر تمام روابط شخصی و اجتماعی و حتی اقتصادی او می گذارد.
۲. نرخ ارتداد در مردان بیشتر از زنان است. مرتدها بیشتر تمایلات چپگرایانه دارند و معمولاً از سطح تحصیلات بالاتری برخوردارند.
۳. تجربۀ ارتداد در میان مورمونها بسیار عمیق و به لحاظ روانشناختی ویران کننده است. به دلیل اینکه در اجتماع مورمونی* ازدواج، آموزش، روابط خانوادگی، روابط دوستی و دیگر پیوندهای اجتماعی صرفاً درون گروه معنا دارد، ارتداد پیامدهای بسیار سهمگینی برای فرد دارد. دین عامل معنابخش مرکزی و هسته ی سبک زندگی مورمونهاست و به همین قیاس، ارتداد ویران کننده است.
۴. نزاع دین با سکس یکی از عوامل اصلی دینگریزی است. نوعِ ارضای تمایلات جنسی غالباً با توصیههای مذهبی ناسازگار است و برخی افراد غریزه سکس را به مذهب ترجیح میدهند و بیدین میشوند.
۵. در دموکراسیهای غیرمذهبی، آمار حاملگی نوجوانان و بیماریهای واگیر از طریق سکس به نحو معناداری کمتر از دموکراسیهای مذهبی است. همین نسبت، در میان ایالات مذهبی و غیرمذهبی امریکا نیز برقرار است.
۶. در بسیاری از مصاحبهشوندگان، مطالعه در باب ادیان دیگر، تجربه فرهنگهای بیگانه و زندگی در جوامعِ متفاوتتر، تاثیرات دینگریزانه داشته است.
۷. بر اساسِ مطالعات سیستماتیک، این نظریه که: ملحدان، غیراخلاقیتر یا دروغگوتر از مذهبیها هستند، نادرست است. همچنان که نسبت ملحدان در زندانهای امریکا کمتر از سایرین است، آمار خشونت و قتل در کمربندِ انجیلی در امریکا (ایالات مذهبی) بیش از سایر ایالات است.
۸. مهمترین چیزی که مرتدها جای آن را در زندگی پس از ارتداد خالی میبینند و در اغلب مصاحبهها به عنوان یکی از نقاط تاریکِ ارتداد به آن اشاره کردهاند، فقدان روابط اجتماعیِ دوران مذهبی بودن است.
۹. احساس آزادی و رهایی از قیود، یکی از تجربیات چشمگیر ارتداد است، این حس که افسارم دست خودم است.
۱۰. نسبت به بیدینها در جامعه امریکا هیچ نظر خوبی وجود ندارد. نصف امریکاییها مخالف ازدواج فرزندانشان با یک ملحد هستند؛ با اینکه نود درصد امریکاییها حاضرند به کاندیدای زن، سیاه، کاتولیک یا یهودی برای ریاست جمهوری رای بدهند، فقط ۴۹ درصد حاضرند به یک بیدین رای بدهند.
۱۱.خانواده نقش بسیار مهمی در ارتداد دارد. پدر یا مادرِ اکثر مصاحبهشوندگان (و معمولاً پدر) یا بیدین بوده و یا تمایلات دینی چندان قوی نداشته است. این موجب شده که بیدینی به عنوان گزینهای قابل قبول و ممکن همیشه در ذهن کودک بماند.
۱۲. الحاد یک فرایند است و غالباً بین سه تا پنج سال به طول می کشد.
در یک ارزیابی کلی میتوان گفت، این کتاب به طور کاملاً مشهودی جانبدارانه نوشته شده است. حداقلهای بیطرفی در آن رعایت نشده و نویسنده عملاً به جای مطالعه عمیق جامعهشناسانه، به دفاع از ارتداد پرداخته است. زاکرمن در کتاب دیگرش نیز وعظ و خطابههای سطحی را جایگزین مطالعات آکادمیک در دفاع از ارتداد کرده است و نامِ جذابِ «درآمدی بر جامعهشناسی دین» بر آن نهاده است. علیرغم این، از این جهت که این پژوهش حاوی روایتهای دست اول و عمیقی از تعداد قابل توجهی از افراد با سوابق متنوع است، مطالعه آن برای دریافت علل دینگریزی قابل توصیه است.
* اخیراً اطلاع یافتم که این کتاب توسط خانم رخساره ثابتی به عنوان بخشی از پایان نامه کارشناسی ارشد رشته ادیان و عرفان در دانشگاه الزهرا ترجمه شده است.
سلام و ادب. نوشته مفیدی بود. دستمریزاد. گمانم این نوشته شما، در نتیجه اشتغال شما به پژوهش تخصصی در این حوزه است! درست گمان کرده ام؟!