مختصات قم میانه

علی‌اشرف فتحی

از نگاه دکتر مهدی حائری یزدی سیاست آیت‌الله بروجردی یک سیاست پراگماتیستی و مصلحت‌گرایانه ارزیابی می‌شد و حتی شاید بتوان رد پای این روحیه عملگرایانه را در نگاه محتاط و عرفی آقای بروجردی در فقه و مرجعیت نیز مشاهده کرد.

اگر دوره ۱۶ ساله مرجعیت شیخ عبدالکریم حائری یزدی را دوره نخستین قم معاصر بدانیم و دوره نهضت امام خمینی و عصر جمهوری اسلامی را دوره «قم سیاسی» تلقی کنیم، دوران ۱۶ ساله مرجعیت آیت‌الله‌العظمی بروجردی را باید دوره «قم میانه» نامگذاری کنیم و ریشه بسیاری از تحولات علمی و اجتماعی دوره قم سیاسی در همین دوره میانی قم جستجو کنیم.

مکتب بودن یا نبودن؟
آیا فقه شیعه دارای مکاتب فکری متعدد است؟ این پرسشی است که در چند سال گذشته، موضوع بحث‌های علمی و حتی ژورنالیستی قرار گرفته است. سخن گفتن از مکاتب فکری متعدد، علاوه بر آنکه ناشی از رقابت‌های علمی و تشکیلاتی درون روحانیت شیعه است، در چند دهه اخیر به برخی دلایل سیاسی نیز ارتباط یافته است.
البته در اینکه حوزه دیرپای نجف دارای اسلوب و متدهای خاص پژوهشی و استدلالی است، نمی‌توان تردید کرد. ولی آیا می‌توان از وجود مکاتب دیگری با نام مکتب یا مدرسه قم و یا سامرا در برابر نجف سخن گفت؟ در صورت پذیرش وجود مکتبی به نام مکتب قم، آیا باید آغاز آن را از دوره متقدم قم (عصر محدثین قمی قرون اولیه) دانست و یا دوره نوین قم در یک قرن اخیر را نظر گرفت؟ در دوره نوین نیز آیا باید شیخ عبدالکریم حائری یزدی را پایه‌گذار مکتب قم دانست و یا آیت‌الله بروجردی را؟
همه اینها پرسش‌هایی است که در چند سال اخیر، گاه و بیگاه مطرح شده و بحث‌هایی را برانگیخته است. آیت‌الله دکتر سید مصطفی محقق داماد؛ نوه مؤسس حوزه علمیه قم از مهم‌ترین مدافعان وجود مکتب مستقل حوزوی به نام «مکتب قم» بوده است. وی سال گذشته در همایشی آمادگی خود را برای مناظره با مدافعان دیگر مکاتب حوزوی اعلام کرد. به گمان محقق داماد، اهتمام و توجه ویژه به قرآن کریم، فارسی‌نویسی و نقادی استاد از ویژگی‌های مهم مکتب شمرده می‌شود(۱). دکتر محقق داماد همچنین در مقدمه‌ای که بر کتاب اصولی دایی‌اش آیت‌الله شیخ مرتضی حائری یزدی نوشته است، از مدرسه قم با عنوان «مدرسه اعتدال» نام برده و به چند ویژگی دیگر مکتب یا مدرسه قم اشاره می‌کند: «ساده‌نویسی مباحث اصولی و دوری از پیچیده‌نویسی و پیچیده‌گویی، دوری از دقت‌های عقلی و فلسفی محض در مباحث اصولی، بازگرداندن عرف و بنای عقلا به جایگاه اصلی خود به عنوان دو راه منطقی درک احکام شریعت، تعامل نوین با مباحث دشوار اصول فقه و طرح استدلال‌های نو» (۲)
مؤسس مکتب قم کیست؟ حائری یا بروجردی؟
با این حال، محقق داماد در این مقدمه و نیز در دیگر گفتارها و گفتگوهای خود از آیت‌الله حائری یزدی به عنوان پایه‌گذار مکتب قم نام می‌برد. این در حالی است که برخی دیگر از چهره‌های شاخص حوزه قم که در عداد مراجع معاصر بوده‌اند، آیت‌الله‌ بروجردی را پایه‌گذار مکتب قم می‌دانند. حضرات آیات منتظری و شبیری زنجانی(۳) از این دسته‌اند. مرحوم آیت‌الله منتظری در خاطرات خود با اشاره به تغییراتی که آیت‌الله بروجردی در حوزه قم ایجاد کرد، به برخی مشخصه‌های مکتب فکری آیت‌الله بروجردی اشاره می‌کند؛ اهتمام به تراث فقهی و کتب قدما (رأی مشهور)، اهتمام به علم رجال، اعتنا به آرای اهل سنت و مقابله با «تورم علم اصول» از نکات برجسته مکتب علمی آیت‌الله بروجردی است که مرحوم منتظری به آنها اشاره کرده است(۴).

مختصات مکتب قم
برخلاف آنچه که در سال‌های اخیر برخی کوشیده‌اند تا تفاوت قم و نجف را در نگاه‌های سیاسی آنها به مقوله حکومت دینی و ولایت فقیه تقلیل دهند، تفاوت میان این دو مدرسه حوزوی، شبیه تفاوت میان دو مکتب فلسفی یا دو دانشگاه صاحب‌سبک است و تقلیل آن به مسائل روزمره سیاسی، منجر به بدفهمی شده و خواهد شد.
مرحوم آیت‌الله منتظری در بیان ویژگی‌های مکتب استادش آیت‌الله بروجردی می‌گوید: «مرحوم آیت‌الله بروجردی این اسانید را به ترتیب حروف تهجی منظم کرده بود و عقیده‌اش این بود که مشکلات رجالی از داخل خود اسانید به دست می‌آید و حل می‎شود، عنایت داشتند که مثلا در کافی اسامی روات به همان‌گونه که آمده ثبت گردد، مثلا یک جا نوشته "محمد بن عبدالجبار الصهبانی"، یک جا نوشته "عن الصهبانی"، یک جا آمده "محمدالصهبانی". اینها پشت سرهم که بیاید بعضی شارح بعضی دیگر می‎شود. دیگر اینکه سلسله روات تا امام معصوم که پشت سرهم قرار می‎گرفت در مقایسه با هم اگر سقط‌هایی در سلسله بعضی سندها بود مشخص می‌شد و به این ترتیب طبقات روات معین می‎شد(۵).
نکته دیگری که آیت‌الله منتظری درباره سبک علمی استادش گفته است، به اهتمام و اعتنای ویژه وی به علم رجال مربوط می‌شود که به گفته قمی‌ها از مشخصه‌های مکتب قم محسوب می‌شود. به گفته مرحوم منتظری: «مسأله رجال احادیث در درس‌های مرحوم آقای حجت، آقای خوانساری و آقای صدر خیلی معمول نبود، در قم معروف بود که آقای مرعشی نجفی در رجال مطالعاتی دارند ولی در درس ایشان هم یک عده خاصی شرکت می‌کردند (۶).
از دیگر مشخصه‌های روش فقهی آیت‌الله بروجردی، اعتنا به آرای اهل سنت است. آقای منتظری معتقد بود که حتی اعتنای ویژه ایشان به علم رجال نیز مدیون اعتنای ایشان به فقه اهل سنت است: «می‎فرمودند اهل سنت رجال را طبقه‌بندی کرده‌اند و علمای ما طبقه‌بندی نکرده‌اند. ایشان به طبقه‌بندی شدن رجال عنایت داشتند و می‎فرمودند مبدأ را باید پیامبر اکرم(ص) قرار دهیم و صحابه که از پیامبر اکرم(ص) حدیث دارند طبقه اول روات محسوب می‌شوند و تابعین که از صحابه حدیث دارند طبقه دوم می‎باشند (۷).
دیگر ادعای قمی‌ها این است که در مکتب قم به کتب قدما و آرای آنها توجه می‌شود و برای استنباط فقهی در آرا و فتاوای آنها تتبع می‌شود. متتبع بودن از ویژگی‌های قمی‌ها برشمرده شده و آقای منتظری نیز این ویژگی را متأثر از استاد بزرگ قم؛ آیت‌الله بروجردی می‌داند: «قبل از اینکه مرحوم آیت‌الله بروجردی به قم بیایند اصلا کسی کتب اربعه یا کتب قدما را نگاه نمی‌کرد، فقط همین وسایل را نگاه می‎کردند گاهی اوقات وسایل را هم نگاه نمی‌کردند، فقط در جواهر بحث می‎کردند، مرحوم آقای حجت کمی این جور چیزها را داشت. اما آقایان دیگر اصلا در این وادی‌ها نبودند. بسیاری از کتب که الان می‎بینید در دست‌هاست از برکت مرحوم آیت‌الله بروجردی است، … مرحوم آیت‌الله بروجردی وقتی آمدند قم، به اقوال قدما خیلی عنایت داشتند … کتب قدما و اصول متلقات از معصومین(ع) را اصلا کسی به آنها مراجعه نمی‌کرد. مرحوم آیت‌الله بروجردی کتاب‌های فقهی را کمیاب کرد، مفتاح‌الکرامه را کمیاب کرد. خلاف شیخ طوسی را تا زمان ایشان اصلا چاپ نکرده بودند (۸).
دیگر مشخصه قم این است که بر خلاف نجف که اعتنای ویژه‌ای به علم اصول دارد، در قم از پدیده‌ای با عنوان «تورم علم اصول» صحبت می‌شود. به گفته مرحوم آقای منتظری: «آیت‌الله بروجردی نظرش این بود که علم اصول را شافعی پایه‌گذاری کرد. مرحوم آیت‌الله بروجردی یک وقت در درس می‎فرمود: اصول ما خیلی متورم شده است. و ایشان نوعا در هر مسأله اصولی به جای اینکه به نقل اقوال و مسائل حاشیه‌ای بپردازند، یک راه باریکی به اصل مسأله داشتند و نکته اصلی را که ماده عامله مساله است مطرح می‌کردند و به مقدمات بعیده مسأله و حواشی نمی‌پرداختند (۹).
دیگر ویژگی مورد ادعای قمی‌ها این است که می‌گویند بر خلاف نجفی‌ها، فلسفه را با مباحث اصول فقه نمی‌آمیزند. مرحوم آیت‌الله دکتر مهدی حائری یزدی (فرزند مؤسس حوزه قم و دیگر شاگرد برجسته مرحوم بروجردی) درباره سبک اصولی استادش گفته است: «ایشان فلسفه را پیش دو تن از فلاسفه بنام اصفهان خوانده بودند، ولی فلسفه را در مسائل اصول و فقه هیچ سرایت نمی‌دادند. عقیده من این است که فلسفه ایشان از آقای شیخ محمدحسین اصفهانی (کمپانی) خیلی بهتر بود … آقای بروجردی عمیقاً به مسائل فلسفه نگاه می‌کرد. آقای اصفهانی فلسفه را زیاد دخالت داده، تا جایی که صورت مسائل اصول را به صورت مسائل فلسفی تغییر داده است و الحق این کار در نوع خود بی‌نظیر و نوآوری محسوب می‌شود. ولی آقای بروجردی با آن عمق و تسلطی که داشتند، فلسفه را هیچ مداخله نمی‌دادند، چون معتقد بودند که خرج اینها دو جاست.»(۱۰)
درباره امام خمینی نیز گفته شده که می‌کوشید علی‌رغم تسلط و علاقه به فلسفه اسلامی، از به‌کارگیری روش‌های فلسفی در اصول فقه پرهیز کند. البته قمی‌ها مشخصه‌های عرف‌گرایانه‌ای نیز داشتند که در متدهای آنان جلوه می‌کرده است. به عنوان نمونه آقای منتظری در درس خارج فقه خود در سال ۱۳۸۲ درباره سبک خاص آقای بروجردی گفت: «مرحوم آیت‌الله بروجردی می‌گفتند در مسایل به یک روایت ولو صحیح نمی‌شود فتوا داد. ما چه می‌دانیم که واقعا لفظ امام چه بوده … این فرمایش آقای بروجردی را دست کم نگیرید!»(۱۱)
حتی به یاد دارم که آیت‌الله منتظری در اواخر عمر خود در یکی از جلسات درس تصریح می‌کرد که نباید بر الفاظ روایات، همچون الفاظ قرآنی جمود داشت، چرا که گزارش روات و اصحاب ائمه از سخنان این ذوات مقدسه همچون گزارش یک خبرنگار از یک جلسه سخنرانی و گفتگو بوده و از همین روست به خاطر تکیه به حافظه و یا تفاوت فهم روات، اختلافاتی در روایت‌ها بروز می‌کند.
همه اینها در کنار رفتار سیاسی و اجتماعی آقای بروجردی در طول ۱۶ سال مرجعیت و زعامت حوزه علمیه قم از وی یک مرجع صاحب‌سبک و تأثیرگذار ساخت. وی کوشید همچون حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی از سیاست دوری گزیند و حوزه را آمیخته به حواشی خانمان‌برانداز سیاست نکند. مجموعه اسناد و خاطرات شفاهی موجود نشان می‌دهد که آیت‌الله بروجردی تنها چند بار در امور مملکتی دخالت کرده و این موارد نیز یا جنبه رفاهی برای مردم داشته (۱۲) و یا دارای انگیزه دینی بوده است؛ همانند درخواست توقف قطارها برای اقامه نماز مسافرین و یا وضعیت تعلیمات دینی مدارس کشور و مقابله با آزار مسلمانان از سوی بهایی‌ها (۱۳). شاید از همین روست که از نگاه دکتر مهدی حائری یزدی سیاست آیت‌الله بروجردی یک سیاست پراگماتیستی و مصلحت‌گرایانه ارزیابی می‌شد (۱۴). و حتی شاید بتوان رد پای این روحیه عملگرایانه را در نگاه محتاط و عرفی آقای بروجردی در فقه و مرجعیت نیز مشاهده کرد.

پاورقی‌ها
۱- سخنرانی در مراسم رونمایی از کتاب آیت‌الله موسوی اردبیلی، ۱۵ دی ۱۳۹۳، دانشگاه مفید قم
۲- مبانی الاحکام فی اصول شرائع الاسلام، ج ۱، ص ۳۰ و ۳۱
۳- فصلنامه شهر قانون، شماره ۹، ص ۱۶
۴- خاطرات آیت‌الله منتظری، صص ۱۲۸ – ۱۲۲
۵- همان، ص ۱۲۶
۶- همان، ص ۱۲۵
۷- همان، ص ۱۲۸
۸- همان، ص ۱۳۰
۹- همان، ص ۱۲۳
۱۰- مهدی حائری یزدی، جستارهای فلسفی، به کوشش عبدالله نصری، ص ۳۶۲-
۱۱- فلسفه سیاسی اجتماعی آیت‌الله منتظری، عمادالدین باقی، ص ۱۸۱
۱۲- مثل درخواست‌های مکرر آیت‌الله بروجردی از مقامات درباره وضعیت رفاهی و بهداشتی زادگاهش و یا درخواست آسفالت کردن جاده قم و تأمین نان اهالی عتبات (مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، محمدحسین منظورالاجداد، صص ۴۳۷، ۴۴۱ و ۴۵۵)
۱۳- مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، صص ۴۵۳، ۴۴۴ و ۴۹۸
۱۴- خاطرات آیت‌الله دکتر مهدی حائری یزدی، به کوشش حبیب لاجوردی، ص ۴۶

از نگاه دکتر مهدی حائری یزدی سیاست آیت‌الله بروجردی یک سیاست پراگماتیستی و مصلحت‌گرایانه ارزیابی می‌شد و حتی شاید بتوان رد پای این روحیه عملگرایانه را در نگاه محتاط و عرفی آقای بروجردی در فقه و مرجعیت نیز مشاهده کرد.ویژگی‌های مکتب قم و روش فقهی آیت‌الله بروجردی

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.