حال فلسفه خوب نیست
دکتر امیر صائمی از اعضای جوان و فعال هیئت علمی پژوهشگاه دانشهای بنیادی (IPM) است. او در پژوهشی به «ارزیابی پژوهش آکادمیک فلسفه در ایران، در مقایسه با جهان» پرداخته است.
موضوع پژوهش دکتر صائمی این است: در دانشگاههای ایران وضعیت پژوهش آکادمیک دربارۀ فلسفۀ غرب، با توجه به معیارهای استاندارد آکادمیک چگونه است. مطابق نتایج این تحقیق آسیب جدی جامعۀ دانشگاهی فلسفه در ایران، عدم انجام پژوهش آکادمیک متناسب با معیارهای جهانی، در بدنۀ دانشگاهی کشور است. از این رو معیار پژوهش خود را انتشار مقالات در مجله های معتبر داخلی و خارجی قرار داده است.
در این تحقیق، پژوهشهای ایرانی در میان کشورهای غیرانگلیسی زبان متاسفانه فقط با امارات یارای رقابت دارد و در خاورمیانه وضعیت به مراتب بدتر است. امر پژوهش در میان موسسات ودانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نامتوازن است «و بیشتر مقالات را یک موسسه به تنهایی(یعنی پژوهشگاه دانشهای بنیادی) منتشر کرده است». این عدم توازن، معلول توسعهنایافتگی پژوهش و دانشگاهها قلمداد شده است. دکتر صائمی پیشرفت پژوهش در آی پی ام را به امر مهمتری معطوف میکند: شکلگیری یک جامعه یا حلقۀ فلسفی؛ اما دربارۀ تعریف و چگونگی آن، توضیح بیشتری در این تحقیق ارائه نمیدهد.
نکتۀ جالب توجه دیگر، موضوعات پژوهشی است. وی در این تحقیق نشان میدهد، موضوعات فلسفه تحلیلی نسبت به فلسفه قارهای و غیره ۳۵ به ۵ است. با اینکه بیشتر اعضای هیئت علمی در نهادهای علمی کشور به تحقیق در زمینۀ فلسفۀ قارهای، فلسفه علم و تاریخ فلسفه مشغولند. حال فلسفه در مقایسه با دیگر علوم نیز خوب نیست و نمیتوان سراغی از نشانی از پیشرفتهای اخیر علمی ایران، در آن گرفت.
دکتر صائمی در پایان نوشتهاش نتایج و توصیه ای هایی نیز به دست داده است. نخبهگرایی در پژوهش آکادمیک فلسفه غرب، و دور بودن بدنه دانشگاه حتی از حیث پژوهشهای کمی، توزیع نامناسب امکانات بین رشتهها و موضوعات مختلف فلسفی، از نتایج این پژوهش است.
گسترش جامعۀ نخبه کشور با جذب ایرانیان تحصیل کرده در غرب و فلاسفۀ غیرایرانی به دانشگاه های ایران و اتخاذ مقدماتی برای جلوگیر از خروج نخبگان و ارتقای سطح علمی این رشته از طریق ترمیم بدنۀ دانشگاه از پیشنهادهای این پژوهش است.
گفتنی است این تحقیق تنها مربوط به پژوهشهای آکادمیک در مورد فلسفۀ غرب است و از میان معیارهای هموار و قابل اعتماد، مجلات معتبر علمی، ملاک این پژوهش قرار گرفتهاند.
دکتر امیر صائمی از اعضای جوان و فعال هیئت علمی پژوهشگاه دانشهای بنیادی (IPM) است. او در پژوهشی به «ارزیابی پژوهش آکادمیک فلسفه در ایران، در مقایسه با جهان» پرداخته است.گزارشی از ارزیابی پژوهش فلسفه در ایران
چند نکته پیرامون عبارت «و بیشتر مقالات را یک موسسه به تنهایی(یعنی پژوهشگاه دانشهای بنیادی) منتشر کرده است»
اولا؛ هیچ مؤسسه ای در ایران در رشته فلسفه به مانند آی پی ام، امکانات مالی و رفاهی در اختیار دانشجویان شان قرار نمی دهد. تا جایی که بنده می دانم دانشجویان دوره سوم آنها ماهیانه معادل 1/5 میلیون در ازای گذراندن دوره آموزشی و پایان نامه اخذ می کنند تا تمام وقت در اختیار ای پی ام باشند (افزون بر فرصت مطالعاتی کوتاه مدتی که در اختیارشان قرار می گیرد). این امکان مالی تقریبا در هیچ نهاد آموزشی – فلسفی ایران وجود ندارد و دانشجویان دکتری فلسفه! باید در بهترین حالت ممکن کار کنند و در بدترین حالت ممکن درس بخوانند؛
ثانیا؛ اساتیدی که در آی پی ام به خدمت گرفته می شوند نوعا در هیچ دانشگاه دیگر فعالیت علمی و پژوهشی نمی کنند و تماما در اختیار دانشجویان خودشان هستند؛
ثالثا؛ بیشتر مقالاتی که جناب دکتر صائمی از آنها یاد می کند را خود دکتر وحید به شخصه نوشته است که برآمده از نبوغ خاص ایشان در حوزه فسلفه تحلیلی و به خصوص معرفت شناسی هست. این در حالی هست که از مجموع سه دوره دانشجویی که آی پی ام گرفته به طور متوسط هر کدام فقط یک مقاله انگلیسی دارند (یعنی بسیاری از آنها ندارند و از میان آنهایی هم که دارند فقط جناب دکتر محمود مروارید سه مقاله انگلیسی دارد). این را هم اضافه کنم که این دانشجویان هیچ همتی در نوشتن مقاله فارسی هم ندارند. پس بهتر است که بگوییم:
«و بیشتر مقالات را یک شخص به تنهایی(یعنی دکتر وحید دستجردی) منتشر کرده است»
رابعا؛ پژوهشگران آی پی ام نسبت به نوشتن مقاله فارسی هیچ الزامی ندارند و فقط متعهد هستند که در طول هر سه سال یک مقاله انگلیسی به چاپ برسانند یا پذیرش بگیرند.
خامسا؛ اگر بناست که اهداف موسسه هایی چون آی پی ام به ثمر بنشیند، لازم هست که فارغ التحصیلان شان در دانشگاه های دیگر جذب شوند تا دانشجویان با شیوه خاص آموزش و پژوهش فسلفه تحلیلی آشناتر شوند.
سادسا؛ نباید نقش انجمن حکمت و فسلفه را در حوزه فلسفه تحلیلی و قاره ای نادیده گرفت که اگر بیشتر از آی پی ام نباشد کمتر نیست. به طور کل، حس خود برتربینی اصحاب مکتب فلسفی دکتر وحید همواره سؤال برانگیز هست…
سابعا؛ تقریبا همه کتاب های ترجمه شده در حوزه فسلفه تحلیلی را مترجمانی ترجمه کردند که دانش آموختۀ آی پی ام نیستند. دانش آموختگان آی پی ام و خود شخص دکتر وحید اساسا اعتقادی به ترجمه آثار فلسفی ندارند!!!!
حال باید گفت که اگر همه آنچه در اختیار آی پی ام هست عادلانه در اختیار همه نهادهای آموزشی -پژوهشی ایران قرار گیرد، شاید بتوان گفت«و بیشتر مقالات را یک موسسه/شخص به تنهایی(یعنی پژوهشگاه دانشهای بنیادی/دکتر وحید دستجردی) منتشر نکرده است»
بنده به روش شناسی جناب صائمی نقد جدی دارم. ارزیابی مجلات پژوهشی، چنان که نویسنده محترم به درستی متذکر شده اند «مسئله بسیار دشواری است که جواب ساده ای ندارد». اگر جناب صائمی به نتایج ارزیابی متخصصان استناد می کردند حرفی نبود، اما ایشان دو مجله جدیدالانتشار را شخصا وارد کردهاند:
International Journal for the Study of Skepticism
و
Thought: A Philosophy Journal
دکتر صائمی بعد از توضیحاتی یک سطری در مورد سردبیران این دو مجله تصمیم گرفته اند: «به اعتبار سردبیران این دو مجله، در این تحقیق به این دو مجله رتبه کیفی A نسبت داده شده است.» اینجانب فکر می کنم روش ایشان دو اشکال بسیار مهم دارد.
اول: رده بندی، کار «گروهی» از متخصصان است و دکتر صائمی نمی توانند این کار را به تنهایی به عهده بگیرند. (در رای گیری لایتر، «۳۰۰» فیلسوف حرفه ای شرکت کرده بودند) نمی دانم دکتر صائمی چطور فقط با نگاه به نام سردبیران به خود اجازه داده اند این دو مجله را در رده A قرار دهند. آموزنده خواهد بود نگاهی کنیم به بعضی مجلات رده B و C و ببینیم آیا در بین سردبیرانشان کسی بالاتر از پروفسور پریچارد دیده می شود یا نه.
دوم: چرا این دو مجله خاص؟ اگر مورد اول را ناشی از «عجله» بدانیم،جواب این سوال را شاید نشود به سرعت داد. وارد سایت آی پی ام (محل کار فعلی دکتر صائمی)اگر بشویم شاید جواب را پیدا کنیم. از ۲۱ مقاله ای که همکاران دکتر صائمی از سال ۲۰۱۲ به بعد منتشر کرده اند، ۴ مقاله – یعنی تقریباً ۲۰ درصد – در این دو مجله بوده است! استادم به من یاد داده است که این کاری است که در زبان انگلیسی به آن Gerrymandering میگویند.
اشکالات جدی دیگری هم یافت می شود و فعلا به اینها بسنده می کنیم.
ظاهرا نویسنده کامنت قبلی، گاهی با نامهای متفاوت، در سایتهای متفاوت تحت گزارش دکتر صائمی این مطلب و مطالب بعضا تخریبی دیگری علیه ایشان مینویسد. دکتر صایمی در جای دیگر به این اعتراض مفصل جواب دادهاست.
اما بگذارید من هم نکته ای را که در جای دیگر نوشتم اینجا تکرار کنم: نویسنده کامنت قبلی از دغدغه هایش این است که دکتر صائمی صلاحیت انتخاب این دو ژورنال را نداشته است. اگر در مقاله دکتر صائمی دقت کرده باشید ایشان آن دو مقاله در رده A قرار داده بودند. اگر این دو ژورنال در رده A نباشند، خیلی بعید است با توجه به سردبیران و افرادی که در آنها مقاله منتشر کرده اند در رده C قرار نگیرند که در اینصورت باز در اصل ماجرا تفاوتی ایجاد نمی کرد (در کل نتیجه گیری).
حال فرض کنید که دکتر صائمی تنها با تشخیص خودش این کار را کرده است و به قول این دانشجوی جدید الورود صلاحیت این کار را نداشته باشد. باز همانگونه که اشکارا مشخص است این امر در کلیت این تحقیق خدشه ای وارد نمی کرد. نه در روش شناسی و نه در نتایج. مگر اینکه ایشان فقط بخواهند تاکید کنند که دکتر صائمی نباید این کار را می کرده است. so what . این چه ربطی به نتایج مقاله ایشان دارد.
نکته دیگری که باید اشاره کرد در تحقیق دکتر صائمی نتایج ده ساله انتشار مقالات در داخل ایران و خارج ایران مقایسه شده است و در ده سال اخیر پژوهشگاه دانشهای بنیادی حدود 35 مقاله منتشر کردهاند. اما ایشان چون دلش می خواهد نقش آن 4 مقاله را مهمتر از آن چه هست جلوه دهد بجای آنکه نتایج 10 ساله ای را که در مقاله دکتر صائمی درباره آن بحث شده است در نظر بگیرد تاریخ هایی دلبخواهی انتخاب می کند و می گوید که نقش آن چهار مقاله 20 درصد بوده است. بنابراین، انصاف این است که این «دانشجو» خودش خبره Gerrymandering است.