آیا استفاده از تکنولوژی جدید ارتباطات بر روحانیت اثر خواهد گذاشت؟
ابراهیم احمدیان
در سفر رسمی ماه گذشته حسن روحانی رییس جمهور ایران به شهر قم و دیدار او با روحانیان شیعه در این شهر، بیش از هر چیز تصاویر این دیدارها جلب توجه می کرد؛ تصاویری که حاکی از آن بود که فضای کار و زندگی روحانیان قمی مدرن و مجلل شده است و آنان برخلاف چند دهه پیش، بسیار تمایل دارند از دستاوردها و محصولات تکنولوژی بهره مند شوند.
آیا باید برای رواج استفاده از تکنولوژی در میان طلاب و روحانیان نگران باشیم؟ این بستگی دارد که شما چه انتظار و توقعی از نهاد روحانیت دارید و دیگر آن که آیا وضعیت موجود را بنابر انتظارات خود، آرمانی و مطلوب میدانید یا در پی تغییر و تحول و ارتقا در برخی مسائلید. به ظاهر، در سطوح بالای حوزه علمیه قم، نگاهی هست که تغییر را به صلاح نمیداند و برخی بزرگان حوزه اقبال طلاب را به برخی محصولات تکنولوژی مطلوب نمیشمارند؛ همان گونه که چندی پیش رییس موسسه امام خمینی به صراحت از علاقه طلاب جوان حوزه علمیه قم به اینترنت و تلویزیون اظهار نگرانی کرد.
روی آوردن به تکنولوژی در حوزه علمیه، سابقه چندانی ندارد. به یاد دارم در اوایل دهه شصت که پا به حوزه علمیه قم گذاشتم و تحصیل علوم دینی را آغاز کردم، برخی عرفیات حوزه، بسیار با عرفیات امروز آن تفاوت داشت. در آن زمان، بعضی اساتید ما که کم و بیش مدرنتر از دیگران بودند، ساعت مچی به دست داشتند؛ اما میگفتند که تا همین چندی پیش به دست کردن ساعت برای روحانیون به لحاظ عرف خاص، چندان خوشایند نبوده و بیشتر آقایان روحانی از ساعت جیبی استفاده میکردهاند. باز به خاطر دارم که یک مدل قدیمی از خودروی پژو را «پژوِ آخوندی» میخواندند چون مشتری اصلی آنها روحانیون بودند. روحانیون سعی میکردند حتی وقتی مجبور به استفاده از دستاوردهای جدید تکنولوژی هستند، سراغ مدلهای قدیمیتر بروند و به روز بودن در برخورداری از این گونه وسایل را در شان خود نمیدیدند. زندگی در خانههای گلین و خشتین و تکیه بر پشتیهای دستباف لاکیرنگ سنتی در یک اتاق ساده و بسنده کردن به همان وسایل قدیم زندگی، نرم غالب اهالی حوزه بود و این که یک روحانی از وسایل روز دنیا و خانه و خودروی مد روز استفاده کند، به هیچ وجه دلچسب نبود.
سبب یا اسباب این علاقه را در یک کلام نمیتوان بازگفت؛ اما شاید یکی از اسباب مهم این بود که واردکننده تکنولوژی و محصولات جدید دنیای فناوری و صنعتی و رفاهی، حکومت شاه بود؛ حکومتی که اقتضائات اجتماعی، فرهنگی و مذهبی کشور خود را یا نمیشناخت و یا ملاحظه نمیکرد و رعایت آن را در برنامه نداشت و در سرنوشت خود مهم نمیانگاشت . این رفتار حکومت باعث میشد که اساسا اهل دین و دیانت در ایران، به هر چه او تبلیغ و ترویج میکند، به دیده تردید و بدگمانی بنگرند. شاید حق هم داشتند چون بسیاری از محصولات جدید تکنولوژی وقتی به کشور وارد میشدند، غالبا کاربرد آنها طعنی به دین و مذهب عموم مردم به خود میگرفت؛ مثلا تلویزیون و رادیو برنامههایی پخش میکردند که با فرهنگ و مذهب مردم سازگار نبودند و حتی در پی دینزدایی بودند. این بر قباحت چنین محصولاتی میافزود. یک سبب دیگر آن بود که گویی وقتی یک روحانی چهره مدرن به خود میگرفت، در نظر دیگران از اصالت میافتاد و دچار نوعی بیریشگی در سنت میشد و ارتباطش با گذشتهای که در نظر متدینان رنگی از تقدس داشت، میگسست. این نگرش خاص را حتی عوام نیز داشتند و به روحانیانی که به لحاظ ظاهری سنتیتر بودند، ارج بیشتری مینهادند.
با همه اینها، به نظرم یک سبب دیگر در کار بود که از همه اینها مهمتر است: روحانیون چندان مجبور به استفاده از محصولات جدید تکنولوژی نبودند و ابزار کار آنها تکنولوژی نبود. حکومت و مدیریت کشور و جامعه در دست دیگران بود که نهاد روحانیت به شدت نسبت به آنان انتقاد داشت. فعالیتهای روحانیون در وعظ و تذکیر و هدایت مذهبی مردم خلاصه میشد که نیاز چندانی به استفاده از تکنولوژی نداشت. مهمترین نیاز روحانیت برای ادای کارکرد خود، ارتباط با مردم بود و بی تردید، مسجد و منبر، به عنوان تنها رسانۀ در دسترس، قوی و بسیار کارامد از عهده آن برمیآمد.
در میانه دهه پنجاه شمسی، جان گرفتن اعتراضات مردمی علیه حکومت شاه و به راه افتادن جدی جریان انقلاب و شروع تظاهرات وسیع مردمی، اوضاع را دگرگون کرد. روحانیت سکاندار حرکت مردم و به ارتباطات گستردهتر، کارامدتر و سریعتری نیازمند گشت. این بار، مسجد و منبر به تنهایی از عهده کار بر نمیامد هرچند نقشی مهم بر عهده داشت. بدین ترتیب، پای رسانههای دیگری به میدان باز شد که از محصولات بیرقیب تکنولوژی بودند. رادیو شاید نخستین محصولی بود که به یاری انقلاب و رهبران انقلاب آمد. در گیر و دار حوادث انقلاب، بی تردید هدایت تظاهرات مردمی و پیامرسانی سریع یک ضرورت انکارناپذیر بود که تنها رادیو از عهده آن برآمد . دوری رهبر انقلاب از کشور نیاز به وسیلهای همچون رادیو را مضاعف میکرد. همه به خاطر داریم که چگونه امام خمینی زیر آن درخت مشهور در حومه پاریس، تظاهرات علیه حکومت را تنها با پیامهایی که از رادیوهای بیگانه پخش میشدند، رهبری میکرد. بیانیههای او امروز به گوش مردم میرسید و فردا، خیابانها سرشار از تظاهرکنندههای هوادار میشد و اوضاع را بر حکومت پهلوی تنگتر میکرد. حتی در روزهای پیروزی انقلاب، رادیو ـ و این بار رادیو ایران که به دست مردم افتاده بود ـ همچون بیسیم نظامی عمل کرد و اخبار مقاومتهای پراکنده ارتش شاه را به صورت لحظهای به گوش انقلابیون میرساند و آنان را برای حضور در محلات مختلف شهر فرامیخواند.
این نیز هم گذشت و سرانجام اداره کشور و مدیریت جامعه به دست روحانیت و قشر مذهبی جامعه ایران افتاد. این بار آنها خود در جایگاه مدیر جامعه قرار گرفتند و در امور اجرایی، قانونگذاری، قضایی، آموزشی و فرهنگی کشور به صورت کلان شرکت جستند. بر عهده گرفتن نقشهایی در این عرصهها چارهای جز این باقی نگذاشت که از آخرین محصولات تکنولوژی بهره بگیرند. افزون بر این، روحانیان در مقام مدیر جامعه، مورد بازخواست قرار گرفتند و با انتقاداتی از داخل و خارج رو به رو گشتند و نیاز داشتند که به انتقادات پاسخ دهند، خدمات خود به مردم و کشور را بازگویند و از طرفی، حفظ پشتوانه مردمی، محتاج اطلاع رسانی و تبلیغات در حوزههای مختلف بود. امام خمینی سخت معتقد بود که باید مسئولان حکومت اسلامی، خدمات خود را به مردم تبلیغ کنند. او در یک سخنرانی به صراحت گفت: «سلاح تبلیغات از سلاح جنگ برنده تر است.» نگاه امام خمینی به تبلیغات که از پدیدههای اثرگذار در جهان مدرن است، در قبحزدایی روی آوری به تکنولوژی در حوزه علمیه دست کم در امور تبلیغی بسیار اثر گذاشت.
طلاب و روحانیان جوان و میانسال فعلی حوزه علمیه، که امروزه بدنه اصلی جمعیت حوزویان را تشکیل میدهند، ماجرایی جز این نیز هم دارند. آنها غالبا از میان اقشار متوسط و معمولی جامعه به حوزه راه یافتهاند. عادات، علائق و دغدغههای آنان بسیار به مردم عادی نزدیک است. این بر خلاف روند کلی دوره پیش از انقلاب است که اکثریت طلاب حوزه متعلق به خانوادههای بسیار مذهبی و حتی خاندانهای روحانی بودند. بدین سان ما با یک گروه پرشمار از روحانیان و طلاب رو به روییم که ارتباط و آمیزش آنها با دیگر اقشار جامعه بسیار بیشتر از دوران پیش از انقلاب است و بدین رو همسانیها و همراهیهای فکری و رفتاری بیشتری با اکثریت مردم ایران دارند و در عمل، نمیتوانند نوعی زندگی متفاوت با زندگی دیگر مردم در پیش گیرند و از وسایلی که آنها در زندگی روزمره به کار میگیرند، اجتناب کنند. این را هم بیفزایید که پس از انقلاب، پای طلاب به مراکز آموزشی غیر حوزوی مانند دانشگاهها با عنوان دانشجو یا مدرس باز شد. حوزه علمیه قم خود نیز دست به تاسیس رشتههایی با عنوان «رشتههای تخصصی» و مراکز پژوهشی و آموزشی اقماری در دیگر علوم انسانی زد که خواهی نخواهی طلاب را وارد تحصیل در علوم جدیدی کرد که با مراکز علمی غیرحوزوی پیوندی نزدیک دارند و این به معنای ایجاد ارتباطات گسترده جدید با متخصصان غیرحوزوی و نشست و برخاست با آنان است. پیش از انقلاب کمتر طلبهای کتابی جز کتابهای کهن فقهی و اصولی مطالعه میکرد. این سنت امروزه پابرجا نیست. امروزه طلاب نه تنها کتابهای علمی دیگری هم میخوانند بلکه به مطالعه در عرصههایی مانند شعر، رمان و جز آن علاقهمند شدهاند. آنها موسیقی، فیلم و سینما را میشناسند و اخبار آن را کمابیش دنبال میکنند. این علایق و مشغولیات و دغدغههای نو هم خود از نتایج رویکرد جدید به تکنولوژی و ارتباط با آن است و هم میل و نیاز به آن را در میان این گروه از جامعه میافزاید.
به هر حال، امروزه رویکرد دست کم سطوح میانی حوزه علمیه و روحانیان ایرانی، خواسته یا ناخواسته، نسبت به تکنولوژی و محصولات آن تغییر شگرفی کرده و تکنولوژی نیز از گذر افزودن بر ارتباطات اجتماعی آنان، تاثیراتی در اندیشه و رفتار آنان داشته است. امروز شاهد طلابی هستیم که در فیسبوک، وبلاگها، گوگل پلاس، وایبر، واتس آپ و جز آن فعالند. این وسایل، امکان ارتباط آنان را با کسانی فراهم کرده است، که با منبر و مسجد فراهم نبود و اخبار و اطلاعاتی را به آنان میرساند که از عهده ارتباطات پیشین ساخته نبود. آیا این روند، به تغییرات مهمتر و اساسیتری در آینده همچون تغییر در نگرشهای فقهی و مذهبی آنان نیز منجر خواهد شد؟ پاسخ هرچه که هست، به نظر میرسد که ما هم اینک دست کم شاهد تولد نوعی مدارا و تساهل در این گروه مهم جامعه ایرانی نسبت به کسانی هستیم که عقاید، زی و رفتارهایی متفاوت با آنان دارند. این روحانیان از نظر فکری کمتر اهل تعصباند و به جهان پیرامونی خود و پیشرفتهای بشری در عرصه های مختلف، نگاه بازتر و خوشبینانه تری دارند. با منتقدان ساعتها در فضای مجازی گفت و گو میکنند و حتا عصبانیتها و بدخلقیهای آنان را نسبت به خود، درک و تحمل میکنند.
در سفر رسمی ماه گذشته حسن روحانی رییس جمهور ایران به شهر قم و دیدار او با روحانیان شیعه در این شهر، بیش از هر چیز تصاویر این دیدارها جلب توجه می کرد؛ تصاویری که حاکی از آن بود که فضای کار و زندگی روحانیان قمی مدرن و مجلل شده است و آنان برخلاف چند دهه پیش، بسیار تمایل دارند از دستاوردها و محصولات تکنولوژی بهره مند شوند.
همین طور است که آورده اید، یعنی این تکنولوژی همان گونه که ممکن است به روحانیت برای تبلیغ سنتی وام بدهد به همان میزان یا شاید بیشتر هم ممکن است سود بستاند. پس باید مراقب بود و دغدغه آقایان هم بی جا نیست
عالی بود.
خواندم و لذت بردم خیلی جالب بود.
تکنولوژی دنیای معاصر با خود نوعی سکولاریسم دارد که به نظر می رسد مصرف کنندگان آن هرچند خود مخالف سکولاریسم باشند اما در نهان بدان یفتگی پیدا می کنند.
هژمونی یکسان، باعث همداستانی مصرفکنندگان میشود.