چگونه از بازرسی دو نوجوان ایرانی در جده، به فهم معنی بازرسی هسته‌ای می رسیم؟

در مرور روزنامه های شرق و قانون، مطالبی را با این عناوین اقتباسی انتخاب کرده ایم: «حمله به کودکان و پیرمردان و پیرزنان یمنی افتخار نیست/در دل مردم منطقه بذر کینه کاشتید و فردا محصول آن را درو خواهید کرد»، «اختلاس و فریب و نیرنگ مملکت را نیازمند بیگانه می‌کند»، «صداوسیما برای مراسم بزرگداشت همسر امام، در حد یک همایش معمولی هم ارزش قائل نشد/مگر رسانه ملی، رسانه‌ای حزبی، گروهی و شخصی است؟/افکار عمومی منتظر پاسخی برای این رفتار ناموجه است»، «زنی برای یک فصل!»، «کلام شیعی مدیون خواجه فیلسوف است»، «قداست‌زدایی از دستگاه فقه، انگیزه نگارش یک کتاب شد»، «سِلفی‌شدگی؛ ناسبکی برای زیستن»، «آخر و عاقبت مرزهای غیرواقعی و ساختگی کشورهای نوساخته»، «تنش زایی و سنگ اندازی با چراغ هایی خاموش»، «گز کردن این همه راه به خاطر یک وزیر خارجه فوق‌العاده یا پس دادن ایرانیان دیپورتی؟»، «حساب عربستان روی پاکستان، بی راه نیست/رودربایستی نواز شریف با عربستان»، «خاطراتی از خضوعِ یک آدم کش»، «در جستجوی نسبتی میان “به مسلمان چیزی را باید گفت که نمی‌داند” و “خانم لطفا موهایت را بکن تو”!»، «آوینی مفهوم دین را گسترده می‌دید/ سینما هرجا بتواند حقیقت عالم را ساطع کند، یک امر دینی است»

روزنامه های امروز کشور، عموما به انعکاس « دیدار وزیر خارجه استرالیا از ایران »، «روابط ملتهب ایران و عربستان سعودی»، «جنگ یمن» و «پرونده هسته ای کشور» پرداخته اند.

چگونه از بازرسی دو نوجوان ایرانی در جده، به فهم معنی بازرسی هسته‌ای می رسیم؟/ بازرسی هسته ای تجاوز به کل نظام است/ آن دو مامور سعودی دیوانه نبودند که دست درازی کنند؛ بلکه…/آیت اللهی مرگ عبدالله را تبریک می گوید و آیت اللهی می گوید تا عبدالله بود، چنین اتفاقاتی نمی افتاد
شرق با نقل سخنان آیت‌الله «محی الدین حائری‌شیرازی» در برنامه تلویزیونی «آفتاب‌شرقی» با عنوان عجیب « تجاوز به دو نوجوان ایرانی نشانه‌ای از طرف خدا برای موضوع هسته‌ای بود»، نوشته است: «به‌تازگی ‌در بحث هسته‌ای می‌خواهند از مراکز نظامی کشور نظارت و بازرسی ‌و به حقوق ما تعدی کنند. هم‌زمان ‌فاجعه‌ای تحت عنوان بازرسی برای دو نوجوان که زائر عمره هستند ایجاد می‌شود. این که تجاوز تحت‌عنوان بازرسی واقع می‌شود را تشخیص دادید؟ اینکه می‌خواهند بازرسی هسته‌ای کنند، مراقب تجاوز طرف باشید. این موضوع یک هشدار است. بعد از آن حادثه تا این اندازه ناراحت می‌شوید که عمره را تعطیل می‌کنید تا این اتفاقات نیفتد. پس این طرف را چه می‌کنید. آن تجاوز یکی به یکی است. اینکه مستقیم‌ تجاوز به نظام است تحت عنوان بازرسی؛ آن‌هم تحت عنوان بازرسی بود. چقدر خداوند دارد به ما راهنمایی می‌کند که غافل از عنوان بازرسی نشوید و فریب نخورید. می‌شود در لفافه بازرسی حرکات این‌طوری کرد.»
شرق همچنین در ادامه سخنان امام جمعه سابق شیراز آورده است: «فکر می‌کنید آن دو مامور سعودی دیوانه بودنند این کار را انجام دادند؟ نه! یا پول داده‌اند گفته‌اند این کار را بکن تا اینها قهر کنند، عمره را تعطیل کنند تا به اینجا نیایند به دیگران چیز یاد بدهند و اینجا مرکزی شود برای استفاده آنها، یا اینکه مدعیان حکومت می‌خواهند با هم تسویه‌حساب کنند و آبروی اینها را ببرند تا گروه دیگری بیاید سر کار و پول می‌دهند این کار را بکنند تا اینها را ضایع کنند. از وقتی که ملک عبدالله رفته، کشمکش در آنجا پیش آمده و در اینجا‌ها از این اتفاقات نا‌معقول می‌افتد.»

حمله به کودکان و پیرمردان و پیرزنان یمنی افتخار نیست/ارتش مظهر سلامت اداری، اقتصادی و فراجناحی بودن است/ در دل مردم منطقه بذر کینه کاشتید و فردا محصول آن را درو خواهید کرد
روزنامه شرق در صفحه اول، سخنان رئیس جمهوری در مراسم روز ارتش را منعکس ساخته و تیتر اصلی خود را اینگونه انتخاب کرده است: « ارتش مظهر سلامت اداری و اقتصادی است» در این خبر آمده است: «دیگران از ارتش ایران بیاموزند، دنبال فتنه در این منطقه نباشند، به کودکان مظلوم حمله نکنند و به پیرمردان و پیرزنان در کشور یمن حمله نکنند، حمله به مظلومان برای کسی افتخار نمی‌آفریند، حمله به مردم مظلوم، ننگ دو جهان را برای متجاوز به همراه می‌آورد. چرا آنها از این فرصت استفاده نمی‌کنند؛ فرصتی که ملت و نیروهای مسلح ایران به وجود آورده‌اند. چرا دست دوستی، برادری و آشتی به سوی ملت دیگر دراز نمی‌کنند؟»
شرق به این سوال روحانی پرداخته که «کمک‌های مالی و تسلیحاتی به تروریست‌ها در سوریه، لبنان و عراق به چه معناست؟» و افزوده است: «بمباران مردم مظلوم یمن به چه معنا است؟ شما به دنبال چه هدفی هستید؟ آیا کشتن کودکان برای شما قدرت‌آفرینی می‌کند و اقتدار به‌وجود می‌آورد؟ شما بذر کینه را در دل مردم منطقه نشاندید و پاسخ آن را دیر یا زود خواهید دید.»

اختلاس و فریب و نیرنگ مملکت را نیازمند بیگانه می‌کند/ مسلمان‌ها باید مانند آن درختی باشند که نمی‌خواهد به دیگری متکی باشد/ عمل صالحی که عقیده ناصالح را تقویت می کند!
شرق در صفحه ۲ به بازنشر سخنان آیت‌الله جوادی‌آملی به نقل از ایسنا پرداخته و نوشته است: « ما اگر در این مملکت اختلاس نداشته باشیم، فریب و بیکاری و نیرنگ نداشته باشیم، غرور و فتنه نداشته باشیم این کشور روی پای خود می‌ایستد و نیازی به بیگانه نیست. مسلمان‌ها باید مانند آن درختی باشند که نمی‌خواهد متکی به دیگری باشد، درست است خدای سبحان، انسان را آفریده است و به او امکانات رشد و بالندگی داده است، ولی به انسان دستور داد روی پای خود بایستید، این نکته در مسائل سیاسی، اجتماعی و نیز در مسائل ملی ما باید یک اصل باشد. اگر خدای‌ناکرده عقیده انسان صالح نباشد، حتی اگر عمل فرد، عمل صالح باشد باعث تقویت آن عقیده فاسد خواهد شد؛ ممکن است کسی اهل نماز و روزه باشد، اهل خیر و صلاح و فلاح باشد، ولی چون عقیده‌اش فاسد است همین کارهای خیر به صورت آب زلال به پای ریشه فاسد می‌رود، مگر منافقین نماز نمی‌خواندند، مگر خوارج اهل عبادت نبودند؟ این عبادت مثل آب شفاف و زلالی است که به پای بوته حنظل می‌ریزد، اگر ریشه فاسد بود همین عمل صالح به منزله آب زلال و فراوان است که آن میوه را تلخ‌تر می‌کند. برای برخورداری از عقیده سالم و صالح و تقویت آن، عمل صالح لازم است؛ همچنان‌که در بحث‌های علمی، آن عملِ علمی است که علم را شکوفا می‌کند، یعنی کسی که اهل حوزه و دانشگاه بود بعد از آنکه مطلبی را فرا گرفت اگر آن مطلب را تدریس کرد، تألیف کرد، پژوهش و تحقیق کرد آن بخش اندیشه‌اش بارورتر می‌شود.»

صداوسیما برای مراسم بزرگداشت همسر امام، در حد یک همایش معمولی هم ارزش قائل نشد/مگر رسانه ملی، رسانه‌ای حزبی، گروهی و شخصی است؟/افکار عمومی منتظر پاسخی برای این رفتار ناموجه است
شرق در صفحه ۳ انتقاد حجت‌الاسلام مجید انصاری معاون پارلمانی رئیس‌جمهوری در خصوص سانسور اخبار همایش بانوی انقلاب در صداوسیما را با این عنوان مطرح ساخته: «صداوسیما در افکار عمومی محکوم است» و از قول وی ادامه داده است: « بسیار متأسف هستم از اینکه رسانه ملی که باید مهم‌ترین رخدادهای ملی را منعکس کند و انتظار مردم است که فراتر از نگاه‌های سیاسی و جناحی و تنگ‌نظرانه عمل کند، یکی از مهم‌ترین رخدادهای انقلابی و سیاسی آغاز سال جدید را عملا مورد بایکوت قرار داد. در هرجای جهان معمولا به این همایش‌ها جنبه بین‌المللی می‌دهند، اما در کشور ما صداوسیما در حد یک همایش معمولی هم به آن نپرداخت و تصور می‌کنم صداوسیما در افکار عمومی محکوم است و باید پاسخ‌گوی این رفتار ناموجه خود باشد.»

قداست‌زدایی از دستگاه فقه، انگیزه نگارش یک کتاب شد/کتابی همراه با اطاله کلام و بی‌حوصلگی مخاطب

در صفحه اندیشه، گزارش نقد و بررسی کتاب «فقه و سیاست در ایران معاصر» تالیف حجت الاسلام فیرحی با عنوان «نظریه دولت در فقه شیعه» نیز منتشر شده که در آن آمده است: «در جهان اسلام برخلاف مسیحیت، حوزه عمومی هیچ‌گاه حوزه حق تلقی نمی‌شده و به مسئله حقوق انسان فقط در حوزه خصوصی و مسائلی همچون حق معامله، حق کار و… پرداخته شده است. با این توضیح، نظر فقه درباره نظریه دولت مدرن چیست و فقها چه پاسخی به تحولات دولت داده‌اند؟ این پرسشی بود که داوود فیرحی در نشست نقد و بررسی کتاب «فقه و سیاست در ایران معاصر» به آن اشاره کرد و آن را به همراه قداست‌زدایی از دستگاه فقه، انگیزه نگارش این کتاب پرمخاطب دانست. در این کتاب، تحولات نظریه دولت در فقه از مشروطه تا به امروز بررسی شده است. در این نشست که در ۲۵ فروردین در سرای اهل قلم خانه کتاب برگزار شد، ابتدا فیرحی در مورد ساختار و فرم کتاب گفت: «این کتاب با وجود اینکه دو جلدی است، اما یک پروژه یکپارچه است و انتشار جداگانه آن علت دیگری دارد. مباحث کتاب «فقه و سیاست در ایران معاصر» از سال ۱۲۸۵ تا امروز را شامل می‌شود که به اعتبار فکر سیاسی، آن را دوره جدید می‌نامم، در این سال دگرگونی‌هایی در ایران اتفاق افتاد که روی دولت و اندیشه سیاسی تأثیر زیادی گذاشت. تلاش من در این کتاب این بوده که این تحولات را از سال‌های ۱۲۹۹ تا ۱۳۲۰ و از ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ و ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۱ بررسی کنم. جلد اول درباره موضوع‌شناسی است و در آن مباحثی مثل اینکه دولت جدید چگونه دولتی است و متفکران سیاسی و مذهبی آن را چگونه فهمیده‌اند، مطرح می‌شود.»
فیرحی در ادامه و درباره جلد دوم این کتاب می گوید: «جلد دوم توضیح می‌دهدکه چه اتفاقی رخ داد که از سال ۱۳۲۷ به بعد درک جدیدی از دولت ایجاد ‌شد. در آن دوره معضل ضرورت دولت متمرکز به وجود آمد که به مسائلی مانند معمای مالکیت و نفت برمی‌گشت. متفکران ایرانی با معضلی به نام معمای مالکیت مواجه شدند که پیش‌تر توسط مارکسیست‌های ایرانی مثل تقی ارانی و حلقه او مطرح شده بود…. در فقه اموال عمومی مثل زمین‌ها، ‌دریاها، مخازن، نفت و… را انفال می‌نامند. اموال عمومی متعلق به معصوم هستند و شیعیان حق دارند هرکدام به اندازه کار خود از آن استفاده کنند. حقوق شیعه از قدیم این مباحث را قبول داشت، اما از دوره پهلوی به بعد ماشین وارد ایران شد و زمین به صورت نابرابر بین کسی که تراکتور داشت و کسی که بیل داشت تقسیم شد. سرمایه و ماشین بسیاری از معادلات را تغییر داد. در اینجا بود که بحث عدالت و ضرورت توزیع قبل از تولید، مطرح شد؛ یعنی منابع اولیه چگونه باید بین مردم توزیع شوند؟ پس بحث بلافاصله به نقش دولت کشیده شد و اینکه دولت باید تعادل ایجاد کند و جلوی نابرابری را بگیرد. این پرسش مطرح شد که دولت باید مشروع باشد تا عدالت را دنبال کند؟ این همان پرسشی بود که توسط افرادی مانند مرحوم طالقانی، امام خمینی(ره) و برخی روشنفکرانی مانند کسروی و شاگردان ارانی مطرح شده بود. سر این بحث نظریه‌های سیاسی باب شد؛ رابطه دولت با دین، دولت با فقیه، دولت با قانون موضوعه، دولت با شریعت و… بررسی شد و دوباره فکر سیاسی باز شد و گفت‌وگوها مطرح شد. مهم‌ترین حلقه گفت‌وگو، فقها بودند.»
در بخش دوم این نشست سعید عدالت‌نژاد محقق مطالعات اسلامی در مقام منتقد معتقد بود نگارش این اثر به‌دلیل اینکه به موضوع جدیدی می‌پردازد و پیش از این سابقه نداشته، کار بسیار سختی است: «باید قدردان فیرحی باشیم که وارد این حوزه شده چون شاید به تعداد انگشتان یک دست افراد متخصص و فراتر از یک مورخ صرف، در این حوزه نداریم. ما با کتاب روبه‌رو نیستیم و با یک پژوهش روبه‌رو هستیم. وقتی سؤالی مطرح می‌شود باید ببینیم چه پاسخ و نظریه‌هایی معطوف به آن، امکان طرح دارد. ما باید با دولت مدرن چه کنیم؟ فقهی که شاید بیش از ۹۰ درصد آن حقوق خصوصی است، چطور می‌تواند درباره حوزه عمومی اظهار نظر کرده و حرف داشته باشد؟» او با تأکید بر اینکه اگر من جای مؤلف بودم تمرکزم را روی مواجهه فقها با دولت می‌گذاشتم، افزود: از این منظر دیدگاه‌ فقها را درباره موضوع بررسی می‌کردم تا کتاب قدری لاغرتر شود چون خواندن کتاب حجیم انگیزه بالایی می‌خواهد و سخت خوانده می‌شود.»
این منتقد در ادامه گفت: «پیش‌فرض فیرحی این است که فقه امر ثابت و مقدسی است. من موافق نیستم چون فقه هم متحول شده است. من اگر جای مؤلف بودم وارد بحث‌های نخستین جلد اول کتاب نمی‌شدم و تنها به این موضوع می‌پرداختم که فقها چگونه به دولت پرداخته‌اند. لازم نبود این همه نقل قول طولانی در کتاب وجود داشته باشد. مخاطب عادی حوصله خواندن این جملات را ندارد و مخاطب متخصص هم نیازی به این همه توضیح ندارد. از سوی دیگر برخی افراد که مؤلف را نمی‌شناسند، می‌توانند او را به خاطر اطاله کلام متهم به کتاب‌سازی کنند؛ بنابراین خواننده‌ای که ایشان را نمی‌شناسد ممکن است چنین فکری کند». او در انتها اِشکال عمده‌ای را که در نوشته‌های امروزی و حتی بین روزنامه‌نگاران وجود دارد، این نکته دانست که فارسی ما امروز یک فارسی جمع‌و‌جور نیست و پخش‌و‌پلا است: «می‌توان مطالب اضافی را در این کتاب حذف و آن را خوش‌خوان‌تر کرد».

سِلفی‌شدگی؛ ناسبکی برای زیستن
سومین مطلب کار شده در صفحه اندیشه، یادداشتی است به قلم مصطفی میرزاده با موضوع عکس های سِلفی که در بخشی از آن آمده است: «….آدمی گاهی به اشتباه دچار تصوری می‌شود که نکند سخنران‌های حوزه اندیشه ـ به‌ویژه در حوزه علوم انسانی ـ به زبان قدسی ـ به‌عبارت والتر بنیامینی‌اش ـ دست‌یافته‌اند؛ چراکه لحظه‌ای که اراده می‌کنند و حتی لحظه‌ای که اراده نمی‌کنند هم با طی مراتب اداری و نه ارادی، می‌توانند اندیشه خود را بالفعل کنند؛ مرزی میان بالقوّ‌گی و بالفعلیت وجود ندارد و عجیب‌تر آنکه اراده‌ای هم. کجاست مکانی که کسی سروصدا نکند. آیا هست؟ آنچه مؤلفه‌های تشکیل‌دهنده این نابازی را تقویت می‌کند گرایش به چپاندن این فضاست در قالب‌‌ همان عکس‌های رسمی غیرسِلفی؛ یعنی عکس‌هایی که بیانگر عمل‌ گرفتن عکس‌های سِلفی هنرمندان هستند. هنرمند گرچه نابخردانه تن به سِلفی‌شدگی داده ‌است، اما فاجعه‌ای بزرگ‌تر روی‌داده: عمل سِلفی‌گرفتن خود درون قاب رسمی دوربین عکاسان قرار گرفته است. او حتی فرضیه مردودِ شکستنِ فضای رسمی با کنشی غیررسمی و سِلفی‌سازی را با قراردادن خود و دوربین موبایلش داخل دوربینی رسمی، سوزانده است.»
و در آخر چنین نتیجه گیری کرده است که: «به‌هرحال این اتفاق یا این سبک که به دلیل هدفمند‌نبودن، گذرابودن‌، همه‌گیرشدن‌، پذیرفته‌شدن‌ و غیرعقلانی‌بودنش به ناسبک می‌ماند، تجربه ما را از مدرنیته رقم می‌زند. تجربه‌ای نه از نوع تجربه اروپایی‌اش، بلکه دقیقا به سبک ایرانی‌اش. حضور سرمایه‌داری، مدرنیزاسیونِ پیش‌رونده و فزونی‌یافتن نیروهای پرجنب‌و‌جوش که در حال تولید هستند خواه تولید صنعتی باشد و خواه تولید علم یا تولید اثر هنری، بستری است که ما در آن زیست می‌کنیم، این ناسبکی مدرنیته ایرانی را تجربه می‌کنیم و به منتقدان بودلر به خاطر نگاه ضدتکنوپاستورالش به دوربین عکاسی می‌گوییم که حرف آن مرد شاید در آن بافت آن‌قدر‌ها درست نبوده، اما اکنون و در اینجا دوربین عکاسی چنین کارکردی پیدا‌کرده است و اتفاقا واقعیت این تجربه مضحک را بازنمایی می‌کند، درست به‌‌ همان شیوه نارسیسی و مبتذل و بلاهت‌آمیز خود که هنرمندان و سخنرانانمان به ما اهدا می‌کنند. ناسبکی‌ای که – به زبان بودلری – به‌طرزی عجیب سویه‌ای از حقیقتِ زیست ما را دارد و از طرف دیگر هیچ‌گونه زیبایی در آن نیست، نه‌تنها زیبایی از نوع هنری آن، بلکه بسیار هم زشت است.

آخر و عاقبت مرزهای غیرواقعی و ساختگی کشورهای نوساخته
شرق در صفحه «زاویه» در خصوص چرایی زنده‌ماندن داعش و دلایل تأخیر در پایان این غائله به گفتگو با صالح نیکبخت پرداخته که در بخش هایی از سخن این حقوقدان می خوانیم:
-ظهور گروه‌های سیاسی یا مذهبی و دینی مانند طالبان، القاعده و داعش با اندیشه بازگشت به گذشته و سلفی‌گری است که بیش‌ازهرچیز به ساختار اجتماعی، فرهنگی و تضادهای ملی و قومی و تعارضات فکری و مذهبی کشورهای اسلامی مرتبط است.
-افکار و عقاید و مذاهب ناهماهنگ و گوناگون موجود در برخی از سرزمین‌های اسلامی از همان زمان به‌ وجود آمدن این کشورها در قالب دولت- ملت با هم در تضاد و دشمنی بوده‌اند، به‌نحوی‌که پیوند برخی از ساکنان این مرزهای جغرافیایی با این گروه‌های افراطی نوظهور بسیار بیشتر از روابطی است که ساکنان آن کشورها با همدیگر دارند.
-وضعیت عراق مشابه افغانستان، یمن، سوریه و اغلب کشورهای خاورمیانه و آفریقاست. زیرا مرزهای غیرواقعی و ساختگی برای کشورهای نوساخته چنان ترسیم شده بود که یا ملت‌ها از لحاظ نژادی و قومی باهم اختلاف عمیق و دیرینه داشتند یا از لحاظ دینی و مذهبی، پیشینه جنگ و پیکار طولانی و تاریخی داشتند. این کین و پیکار درازمدت درنهایت در این کشورها زمینه ایجاد گروه‌های تندرو را فراهم کرد و در عراق و سوریه و… زمینه‌ساز بروز امثال داعش یا به اصطلاح دولت اسلامی شام و عراق و القاعده شد.
-کشورسازان دوران استعمار، بعد از جنگ اول جهانی، چنان بازارها را تقسیم کردند که بتوانند هر زمان بخواهند هنگامه قبض و بسط این ناهماهنگی‌ها، آن را رهبری کنند.
-ایران هم مانند غالب کشورهای خاورمیانه یک کشور کثیرالمله و چندمذهبی است ولی همیشه یک نقطه اتکای اساسی وجود داشته و آن تعامل پیروان مذاهب اسلامی، قومیت‌ها و ملیت‌ها بوده است که با یکدیگر پیوستگی‌های ملی، فرهنگی و اجتماعی داشته‌اند.
-ایران نتوانسته است آن‌طور که باید و شاید دوستان واقعی خودش را در منطقه پیدا کند. چنان‌که در حوزه سرزمینی تأکید ایران بر یافتن دوستان در بعضی مناطق جنوب عراق و خلیج‌فارس است؛ درحالی‌که نفوذ فرهنگی ایران همیشه می‌تواند در بخش‌های شمال عراق و جنوب و جنوب‌شرقی ترکیه و سوریه در میان کردهای ترکیه و عراق و سوریه یا افغانستان و تاجیکستان و بالاخره پاکستان باشد. چندسال پیش یک مقام امنیتی ایران تأکید کرد بهترین دوستان پایدار ما در کشورهای غرب ایران، کردها هستند. با این حال بر سر این سفره مطمئنا نقش ایران کم‌رنگ است و در مقایسه با دیگر کشورها ایران جایگاهی کوچک دارد.
-افغانستان، پاکستان و تاجیکستان در حوزه سرزمینی می‌توانند بهترین دوستان ایران باشند. توجه‌نکردن ایران به این موضوع و تمرکز روی مناطقی خاص نشان از این دارد که انتخاب دوستان واقعی ایران در منطقه محدود می‌شود. علاوه‌براین یک سیاست خارجی فعال و کلان‌نگر می‌تواند حوزه امنیت ملی را گسترده‌تر کند.
-ظهور داعش یک پروسه طولانی داشته، سقوطش هم نیازمند گذر زمان است. نمی‌توان قبول کرد که خروج داعش از چند شهر اشغال‌شده در عراق، زمینه‌ساز سقوط کامل این گروه تروریستی باشد. بستر ظهور داعش در عراق از یک دهه پیش به وجود آمد و از سه سال قبل که دولت عراق به ریاست آقای نوری المالکی از یک دولت ائتلافی ملی خارج شد و به یک دولت حزبی (جناحی از حزب الدعوه) تبدیل شد، داعش ظهور کرد و همین دولت هم مورد انتقاد مراجع عالیقدر شیعه قرار گرفت و نیز زمینه‌ساز گسترش آن معرفی شد.
-دولت مالکی در مسیری قرار گرفته بود که موجب تشدید و تعمیق اختلاف‌های دیرینه شیعه و سنی شد و اقلیم کردستان را در انزوا قرار داد. برخی گروه‌های سنی هم که هرگز حاضر به پذیرش یک دولت اکثریت شیعه نبودند خواب آشفته بازگشت حکومت ۸۰ ساله سنی‌ها را در سر می‌پروراندند.
-مناسب‌ترین راه مبارزه با داعش، کار فرهنگی و روشنگری دینی در مناطق سنی‌نشین عراق است. صرف مبارزه نظامی برای حذف فیزیکی داعش ممکن است آنها را از تروریست‌های خون‌آشام به مجاهدان اسلام تبدیل کند و این زخم ناسور شود. دراین‌صورت دور نیست که داعش در ادامه جنگ خود علیه مردم عراق، راه‌های دیگری در پیش گیرد که نیازمند بررسی و تحلیلی دیگر است.

این داعشی‌های عجیب
شرق در صفحه ۱۱ و ذیل عنوان « یک گروه تروریستی کاملا معمولی»، داعش را پدیده‌ای دانسته که جهانی مشغول آن شده و در تدارک کنترل آن هستند. در این مطلب کوتاه که به چند ویژگی این گروه اشاره شده است، می خوانیم: «داعشی‌ها توانستند فجایع مختلف از جمله کشتار شارلی‌ابدو و کشتار کودکان در اردوگاه یرموک را پدید آوردند. هرکدام از رسانه‌های ایران و جهان برای نامیدن این گروه، از القاب متفاوتی استفاده می‌کنند. این گروه مانند پیشینیانشان همچون بوکوحرام و الشباب نسبت به زنان رویه‌ای سلطه‌جویانه دارند، اما با رویکردی متفاوت؛ اگر بوکوحرامیان زنان و دخترانی را که به مدرسه می‌روند، می‌دزدند و به‌عنوان برده می‌فروشند یا مجبورشان می‌کنند که با آنها ازدواج کنند، زنانی در سراسر جهان هستند که به داعشی‌ها علاقه‌مند هستند و حاضرند برای انجام جهاد نکاح به کشورها و مکان‌های تحت نفوذ آنان مراجعه کنند. البته سی‌ان‌ان به‌تازگی با حنان یکی از برده‌های جنسی داعشی‌ها گفت‌وگو و گزارشی را منتشر کرده است.
داعشی‌ها از نظر رسانه‌ای، یکی از قوی‌ترین و شگفت‌آورترین رویکردها را داشته‌اند. هیچ‌گاه از صدر خبرها پایین نیامدند. آنان برای درصدرماندن از فجیع‌ترین شیوه‌های کشتن نظیر سوزاندن خلبان اردنی به‌صورت زنده، انتشار فیلم‌های نابودکردن آثار چندهزار ساله در موصل و شهر تاریخی نمرود یا خوراندن گوشت فرزند به مادر، گورهای دسته‌جمعی ایزدیان و اسیرگرفتن دختران فروگذار نکردند.
آنان با فروختن نفت به ارزان‌ترین قیمت ممکن بازار خوبی برای به‌دست‌آوردن ثروت و گذران اقتصادی خود به وجود آوردند به‌گونه‌ای که اشپیگل نوشته است داعش ۱۴ چاه نفت در سوریه و عراق را تحت کنترل دارد و نفت این چاه‌ها در تصفیه‌خانه‌های کردها که البته غیرقانونی است، پالایش می‌شود. گزارش شده این نفت‌ها از طریق قاچاقچیان به تجار ترکیه به بهای حدود ۲۵ دلار برای هر بشکه فروخته می‌شود.
داعشی‌ها درباره آثار فرهنگی، دو سیاست دارند؛ از یک‌طرف بحث ازبین‌بردن آثار باستانی توانسته ضربه بزرگی به تمدن و تاریخ بزند، اما از سوی دیگر سبب بی‌اعتمادی به آثار موجود شد. داعشی‌ها آثار باستانی را که اعلام می‌کنند، نابود کرده‌اند، به قاچاقچیان فرهنگی می‌فروشند و برای خود ثروت‌های کلان ذخیره می‌کنند. «تایمز» ادعا کرد داعش سود میلیون‌دلاری از طریق خریدوفروش آثار فرهنگی و باستانی در سایت اینترنتی EBAY به دست آورده است. داعشیان توانستند در زمینه کشتن افراد و ایجاد رعب و وحشت به بدترین شیوه‌ها عمل کنند، گردن‌زدن به‌صورت زنده و نوجوانانی که به صورت گروه، اسرا می‌کشند، تنها از معدود شیوه‌های کشتار این گروه است.
یکی از سیاست‌های دفاعی آنان این است که هربار در جبهه‌ای شکست می‌خورند، به جای دیگری حمله می‌کنند؛ نمونه‌اش شکست در تکریک و حمله به اردوگاه آوارگان فلسطینی در یرموک است.
داعشی‌ها سعی می‌کنند با انتشار عکس‌هایی از حضورشان در کنار استخرهای بزرگ و سواحل زیبا، بسیاری را علاقه‌مند کنند؛ اما درنهایت، داعشی‌ها هم سکه‌های مخصوص به خود را ضرب کرده‌ و هم برای اعضای خود کارت ملی صادر کرده‌اند. آنان کارت ملی خود را به‌طور رسمی برای نیروها و مردم شهرهای تحت سیطره خود در سوریه و عراق صادر کردند که اطلاعات روی این کارت، شامل نام، نام خانوادگی، گروه خون، تاریخ صدور، محل اقامت و شغل صاحب کارت است. به گزارش العالم، داعش سکه‌های خاص خودش را در مناطق تحت کنترل خود در عراق و سوریه ضرب کرده و این سکه‌ها از جنس طلا، نقره و مس هستند.»
دیگر عناوین قابل توجه روزنامه شرق نیز عبارتند از:
یادداشت«مسئولیت پناه جویان» به قلم بهمن کشاورز؛ حقوقدان
یادداشت«ایران و کنگره آمریکا» به قلم امیرعلى ابوالفتح
یادداشت«در خطه شمال چه می‌گذرد» به قلم ضیاء مصباح، دبیر کانون علوم ادارى ایران
یادداشت«اشتباه بزرگ افغانستان » به قلم محمود امامى نائینى، همکار پیشین وزارت امور خارجه
یادداشت«۳۰ درصد منابع بانکى خارج از دسترس» به قلم احمد حاتمى یزد، مدیرعامل اسبق بانک صادرات
یادداشت« مانور دولت‌های خاورمیانه در بازی قدرت منطقه‌‌ای » به قلم الکس کالینیکوس، سرپرست مرکز مطالعات اروپایی در دانشکده «کینگ» لندن/ با ترجمه احسان پورخیری
یادداشت« قتل‌های زنجیره‌ای اوکراین و سکوت غرب » به قلم اردشیر زارعی‌قنواتی
یادداشت« زوال طبقه متوسط آمریکا » به قلم رها معتمدی
یادداشت« کودتای آتی در ترکیه » به قلم آزاد حاجی‌آقایی
یادداشت« کوبا؛ جزیر های خارج از زمان » با ترجمه محمدعلی فیروزآبادی
یادداشت« جنگ قدرت میان نژاد و جنسیت در آمریکا » به قلم حمید دهقان
یادداشت« رؤیا تاریخ را جذاب می‌کند »؛ معرفی کتاب «تاریخ جهان»
یادداشت« سوفافِ خشونت » به قلم گیتی صفرزاده
یادداشت« معجزه هنر در کاهش خشونت » به قلم حسن ناهید
یادداشت« نقش نظام آموزش در کاهش جرائم » به قلم شاهد حلاج
یادداشت« کتابی انقلابی در کشوری محافظه‌کار » به قلم علی‌اصغر سیدآبادی
یادداشت« آرزویى براى رعنا» به قلم هلیا آبادی
گفتگو با حجت الاسلام منتجب نیا؛ «چه کسی میدان را به تندروها می دهد؟»
گفتگوی Contretemps با میشل لوی، متفکر فرانسوی درباره نیکوس پولانزاس؛ «پولانزاسی که می‌شناختمش»/ با ترجمه رحمان بوذری
گفتگو با امیر نادری در دانشگاه تورنتو؛ « خانه آدم بدبخت کجاست؟ »/ مریم متولی
گفتگو با لیلا عراقیان معمار جوان پل طبیعت؛ « پل می‌تواند جایی برای ماندن باشد »/ فاطمه جمال پور
گزارش «افزایش سهم نان از هزینه خوراک خانوار» طی سال های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۲ /سعیده شفیعی
وزیر خارجه استرالیا پس از ۱۲ سال در تهران
محاکمه مرتضوی به اتهام تحصیل یک میلیارد و ۹۷۰ میلیون ریال مال نامشروع
انتقاد شدید مشاور پارلمانی هاشمی: برخی وزرا و معاونانشان در مقابل مخالفان استقلال عمل ندارند
جولان « پایدارى » در شیراز و مشهد
مخالفان دولت در استانها فعال شده اند
عضو کمیسیون اصل ۹۰ مجلس: خرید و فروش رأی نمونه های عینی دارد
آیت الله مصباح یزدی: امنیت کشور از صدقه سر امام زمان(عج) است
بشار اسد: ایران هرگز به دنبال سلطه بر سوریه نیست
رئیس جمهوری افغانستان؛ امروز در تهران
وزیر دادگستری: زندان های ما جزء بهترین زندان های دنیا هستند
طیب نیا: ساماندهی نرخ سود بانکی جدی است
معاون وزیر جهاد کشاورزی: افزایش قیمت نان، منطقه اى و با ملاحظه توان مردم در دستور کار است
سرلشکر فیروزآبادى: آمریکا مى تواند در جبهه ضدداعش فعالانه همکارى کند
واردکنندگان وابسته به وزارت جهاد کشاورزی متهم شدند؛ «رانت، پشت پرده تخریب بوفالو»
تکرار سناریوی توافقات نانوشته بانکی؛ «بانک ها نرخ سود را تا ۳درصد کاهش دادند»
اولین عملیات داعش در افغانستان

گز کردن این همه راه به خاطر یک وزیر خارجه فوق‌العاده یا پس دادن ایرانیان دیپورتی؟
قانون در مطلب برجسته صفحه یک، به سفر وزیر امور خارجه استرالیا به کشورمان پرداخته و از قول وی نوشته است: «وزیر خارجه شما فوق‌العاده است».
در گزارش سفر و دیدارهای «جولی بیشاپ»، پاسخ  وی به سوالی در رابطه با دلیل حضور وزیر امور خارجه استرالیا پس از سال ها در ایران، جالب توجه است؛ «من به دلیل دعوت وزیر خارجه “فوق العاده” شما به ایران سفر کردم. ما در این سفر در مورد حضور استرالیا در عراق و مبارزه با داعش صحبت کردیم. خوشحالم که سفرم به ایران باعث شد که بتوانیم تعاملات بیشتری را با ایران داشته باشیم و امیدوارم چارچوب توافق میان دو کشور حاصل شود.»

حساب عربستان روی پاکستان، بی راه نیست/رودربایستی نواز شریف با عربستان
قانون در صفحه سوم، به نقل گفتگوی مجله مثلث با پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل شبه قاره پرداخته و این عنوان را برای آن برگزیده است: «پاکستان باید میانجی تهران-ریاض شود»
در مقدمه این گفتگو آمده است: «چندی است که عربستان وارد جنگی شده است که تحلیلگران می گویند طرف مقابل آن ایران شیعی است نه یمن! سعودی‌ها برای تقابل با حلقه شیعه ایران که متشکل از حزب‌الله، عراق و سوریه است در تدارک ارتشی سنی هستند تا به زعم خود در برابر توسعه ایران در منطقه بایستد. در این میان، پاکستان گزینه ای بود که ریاض روی آن حساب ویژه ای باز کرده بود اما اسلام آباد اخیرا دست رد به سینه مقامات و رهبران سعودی زد.
در این گزارش می خوانیم: «اندیشه ای در پاکستان نسبت به مسئله یمن وجود داشت که سفر ظریف آن را تقویت کرد؛ اندیشه‌ای که بر‌اساس منافع ملی پاکستان معتقد بود که نباید درخواست سعودی را بپذیرند و خود را درگیر جنگی کنند که اولا ارتباطی به آنها ندارد و ثانیا آینده آن نامشخص است.»
ملازهی که معتقد است منافع ملی پاکستان حکم می‌کند میان جمهوری اسلامی و عربستان، میانجی شده و تلاش کند که مناسبات ایران و عربستان به سمت خشونت کشیده نشود؛ می گوید: « باید توجه داشت که تصمیم نهایی پاکستان با رأی اخیر پارلمان مشخص نمی‌شود چرا که نواز شریف ارتباطات بسیار نزدیکی با عربستان سعودی دارد؛ هم به لحاظ مالی و هم از این نظر که تعداد بسیاری از پاکستانی‌ها در عربستان سعودی مشغول به کار هستند و پاکستان سالانه حدود ۶ میلیارد دلار درآمد از این کانال دارد. علاوه بر این که در رابطه با تسلیحات هسته‌ای پاکستان، عربستان کمک‌های مالی بسیاری به این کشور داشته است و نوعی وابستگی فکری نیز در بخش هایی از جامعه پاکستان نسبت به عربستان وجود دارد. بنابراین نمی توان تصمیم فعلی پارلمان را تصمیم نهایی پاکستانی ها ارزیابی کرد، هرچند این تصمیم دست نواز شریف را برای اجابت درخواست سعودی ها بسته است.»

خاطراتی از خضوعِ یک آدم کش
در همین صفحه و ذیل عنوان «روایت هاشمی از سفر معاون صدام به تهران» می خوانیم: « انتشار خبر کشته شدن عزت ابراهیم الدوری مرد شماره دو حزب بعث عراق در دوران حکومت صدام حسین، مهم‌ترین خبر دو سه روز اخیر است که هر چند تردیدهای خفیفی درباره آن ابراز شده اما تقریبا تمام مقامات رسمی این خبر را تایید کرده‌اند و جنازه هم برای آزمایش نمونه‌های دی. ان.‌ای تحویل سفارت آمریکا شده است. نام عزت ابراهیم برای ایرانیان البته آشناست و البته روشن است که چرا، چون در جنگ هشت ساله، نفر دوم عراق شناخته شده و عنوان رسمی او هم نایب رئیس شورای انقلاب عراق بود. آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور وقت ایران، در خاطرات دی ماه سال ۱۳۶۹ به شکست مذاکرات ژنو درباره حمله آمریکا به عراق و سفر عزت ابراهیم به ایران اشاره کرده است:
۱۸ دی ۱۳۶۹- صبح زود به دفترم رفتم. قبل از ساعت ۹ صبح، دکتر [حسن] حبیبى، براى مشورت در مورد مذاکره با عزت ابراهیم، [معاون صدام حسین و] نایب رئیس شوراى انقلاب عراق آمد؛ قرار است امروز به تهران بیاید.
۱۹ دی ۱۳۶۹- دکتر [حسن] حبیبى، ظهر آمد و نتیجه مذاکره با عزت ابراهیم، [معاون رئیس‌جمهور عراق] را گفت. صریحاً گفته است که از کویت بیرون نخواهند رفت و در ژنو امتیازى نمى‌دهند و آماده دفاع در مقابل حمله‌ آمریکا هستند و از ما هم کمک غذایى و دارویى مى‌خواهند.
۲۰ دی ۱۳۶۹- وقت اذان صبح بیدار شدم و دیگر نخوابیدم. به اخبار رادیو بى‌بى‌سى و صدای‌آمریکا گوش دادم؛ شکست مذاکرات ژنو، خطر جنگ [در منطقه خلیج فارس] را بالا برده است.
هیأت عراقى به ریاست آقای عزت ابراهیم آمدند. در جلسه رسمى، مذاکرات کوتاه و تشریفاتى بود. تقاضاى مذاکره خصوصى شان را با حضور دکتر [حسن] حبیبى، مترجم و رئیس‌دفترم پذیرفتم. او از موضع ضعف و خضوع برخورد مى‌کرد و هیأت، تلاش داشت ثابت کند که در امر همکارى و صلح با ما، خلوص نیت دارند.
۲۴ دی ۱۳۶۹- ساعت هشت و نیم صبح به دفترم رسیدم. در اخبار، شکست مذاکرات آقای دکوئیار، [دبیرکل سازمان ملل] با صدام [حسین، رئیس‌جمهور عراق] در بغداد، جلب توجه مى‌کند و جنگ را در افق نشان مى‌دهد.
۲۵ دی ماه ۱۳۶۹- تلفنى با رهبرى صحبت کردم. قرار شد بپذیریم که هواپیماهاى غیرنظامى عراقى به ایران بیایند.»

در جستجوی نسبتی میان “به مسلمان چیزی را باید گفت که نمی‌داند” و “خانم لطفا موهایت را بکن تو”!
قانون در صفحه «جامعه» در گزارشی به امر به معروف های داوطلبانه در برخورد با بدحجابی پرداخته که در مقدمه آن به قلم محبوبه شعاعی آمده است: «اینجا میدان انقلاب؛ یکی از شلوغ‌ترین خیابان‌های تهران. جایی که آن‌قدر جمعیت در آن زیاد است که گاهی تصور می‌شود همه از سر‌و کول هم بالا می‌روند تا به مقصدشان برسند. همین چند وقت پیش بود که خبرهایی از این خیابان رسید با این مضمون که «گروه‌هایی از افراد، به صورت سازماندهی شده، اقدام به امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند.» کسانی که معلوم نیست با وابستگی به کدام سازمان یا نهاد به صورت کاملا ارگانیزه، اقدام به چنین کاری می‌کنند.
این اتفاق در حالی است که جنجالی‌ترین لایحه سال‌های اخیر با عنوان طرح «حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» با ۱۴ اشکال، از طرف شورای نگهبان رد شد و فعلا طرحی است در میان زمین و هوا اما گروه‌های امر به معروف، همچنان مشغول فعالیت هستند. سوال اینجاست که با توجه به نزدیک شدن به فصل تابستان و گرمای هوا، چه اقداماتی قرار است برای طرح‌هایی مثل گشت‌ ارشاد یا همین طرح امر به معروف و نهی از منکر انجام شود؟ آیا قرار است دوباره مشکلات سال گذشته تکرار شود که هم ناهیان از منکر دچار مشکل شوند و هم مردم تصور کنند آزادی‌شان صلب شده است؟»
در بخشی از این گزارش می خوانیم:
«خانم لطفا موهاتو بکن تو. خیلی بیرونه. زشته» «به تو چه ربطی داره. همین‌که تو موهاتو می‌پوشونی بسه!» اگر تا هفته گذشته میدان انقلاب را به سمت امیرآباد پیاده گز کرده باشید، شاید کم‌وبیش شاهد این دیالوگ‌ها یا حتی بدتر از آنهم بوده‌اید. خانم‌هایی با چادرهای مشکی که معلوم نیست به کدام گروه و دسته وابسته‌اند، با تذکر لسانی امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند. افرادی که اگر ساعت‌ها هم تماشایشان کنید و وارد بحث با آنها شوید، مدعی‌اند که ربطی به گشت ارشاد ندارند. اما آن‌طرف‌تر، ون‌های گشت ارشاد هم حضور دارند. همان ون‌های معروف که از سال ۸۴ به خیابان‌ها راه پیدا کردند و هنوز که هنوز است پدیده خیابان‌ها به شمار می‌روند. حتی فیلم جنجالی محمدحسین فرحبخش با نام «گشت ارشاد» هم الهام گرفته از فضای موجود در میان همین افراد بود. اما چیزی که این روزها شاید پدیده شده باشد، همین حضور افرادی با فواصلی یکسان است که تذکر لسانی می‌دهند و دست به کار دیگری نمی‌زنند. برخوردشان بهتر از گشت‌ارشاد است و حتی شاید بشود گفت مردم راحت‌تر از آن استقبال می‌کنند. اما خاطره ناخوش حضور گشت ارشاد در خیابان‌ها هنوز در ذهن بسیاری از مردم تردد می‌کند؛ برای همین است که شاهد واکنش‌های گاهی ناخوشایندی از طرف مردم هستیم. حضور این افراد با ظاهر آرام و به دور از هرخشونتی گرچه چندان به چشم نمی‌آید اما این صحنه ها نشان می‌دهد که با فرارسیدن فصل گرما حضور گشت ارشاد در خیابان‌ها افزایش خواهد یافت؛ کسانی که تیر تذکرات‌شان به سمت زنان نشانه رفته است.»
در این گزارش با اشاره به صحبت‌های اخیر رئیس جمهوری که گفته بود «مرد و زن در کنار هم در مسائل اجتماعی، امر به معروف و نهی از منکر هستند. هرچند متأسفانه در جامعه امروز نهی از منکر را فقط و فقط در بعضی از خیابان‌ها آورده‌اند آن هم علیه زنان و بس. امروز بزرگ‌ترین منکر ما بیکاری در جامعه و بزرگ‌ترین معروف توسعه کشور است. امروز بزرگ‌ترین منکر کم‌آبی و بی‌آبی است. چطور شد مقام این منکر و معروف این‌قدر پایین آمد؟ چه کسی منکر و معروف را به چند فرع اسلامی تنزل داد؟» و در پاسخ به این سوال که این روزها چه باید کرد و چه باید کرد که نه اسلام به خطر افتد و نه مسلمین؟؛ از قول فرج‌الله عارفی عضو کمیسیون اجتماعی مجلس نوشته: «امر به معروف و نهی از منکر وظیفه‌ای عمومی است که باید انجام شود.»
محمد باقری، عضو کمیسیون اجتماعی هم گفته است: «اصلا با قانون امر به معروف و نهی از منکر هم شاهکار خاصی رخ نمی دهد و حمایت‌های خاصی هم قرار نیست اتفاق بیفتد. قانون امر به معروف تنها مشکلات ناهیان از منکر را حل می‌کند.»
اما دکتر مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران و استاد دانشگاه معتقد است «در کشوری که اسلام حکومت می‌کند، یعنی آزادی بیشتر از هرجای دنیاست؛ اسلام می‌گوید نباید در زندگی کسی تفحص کرد. امر به معروف کردن، کسی را می‌خواهد که خودش بسیار پاک و سالم باشد. زمانی که امام در فرانسه به سر می‌برد، مردم در ایران داشتند سینماها را آتش می‌زدند. یک‌بار در جمعی با امام بودیم که چهار نفر دیگر هم حضور داشتند، از امام خواستم فتوا دهد که سینماها را آتش نزنند چون بیت المال است. امام فرمودند: «مردم می‌دانند که سینماها جزو بیت المال است و نیازی نیست ما به آنها بگوییم.» یعنی به مسلمان چیزی را باید گفت که نمی‌داند، مثلا اگر کسی مسلمان است و می‌داند باید حجابش را رعایت کند و نمازش را بخواند ولی این کارها را نمی‌کند، دیگر نیازی نیست ما چیزی به او بگوییم.»

آوینی مفهوم دین را گسترده می‌دید/ سینما هرجا بتواند حقیقت عالم را ساطع کند، یک امر دینی است
قانون در صفحه فرهنگ و هنر به انعکاس سخنان مریم امینی(همسر شهید سیدمرتضی آوینی) در برنامه «هفت» سیما ‌پرداخته و می نویسد: «شهید آوینی هیچ‌گونه فعالیت سیاسی قبل از انقلاب نداشت و در تظاهرات یا اعتصابات دانشجویی شرکت نمی‌کرد. او زیاد درگیر موضوعات نشده بود. رفتار و منش شهید آوینی را می‌توان به دو دوره تقسیم کرد. دوره اول شامل پنج سال نخست است که در آن دوره معاشرت‌ها و گفت‌وگوهای روشنفکرانه‌اش بیشتر بوده اما در نیمه دوم، انزوا و گوشه‌گیری را برمی‌گزیند که بیشترین گفته‌ها و نوشته‌هایش مربوط به همین دوران است. در تابستان سال ۵۸ دیدن امام خمینی(س) از طریق تلویزیون به نقطه عطف زندگی او برای رسیدن به جواب سوال‌هایش بدل شد.»
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: «گفت‌وگوهای آوینی خارج از زندگی نیست و رفتار عملی او نشان دهنده اندیشه‌های ایشان است…. او افق دید گسترده‌ای داشت، حرف‌ها و پیش‌بینی‌های شهید در حوزه‌های دیگر نیز قابل انطباق است، آوینی به مسائلی می‌پرداخت که از نظر فرهنگی خیلی مهم بودند؛ مانند پرداختن به موضوعاتی مانند ماهواره یا سینما. آوینی در ماه‌های آخر زندگی واقعأ محزون و غمگین بود به طوری که ایشان را تا آن لحظه، هیچگاه آن‌گونه ندیده بودم. برخوردهای سیاسی با ایشان شده بود در حالی که شهید آوینی دارای شخصیت فرهنگی بود و این برخورد‌ها همچنان نیز ادامه دارد. آوینی به مسائل فرهنگی، سیاسی نگاه نمی‌کرد و هرچند به مسائل سیاسی توجه داشت اما نقطه عزیمتش مسائل فرهنگی بود. امروز نیز همچنان استفاده سیاسی از افکار آوینی وجود دارد. از نظر شهیدآوینی سینمایی که فارغ از ژانرش، انسان را به یک تجربه معنوی دعوت کند، پسندیده و مورد قبول است. آوینی معتقد بود ذات سینما هنوز اسلامی نشده است تا بتوانیم از تعبیر «سینمای اسلامی» استفاده کنیم. در واقع شهید آوینی مفهوم دین را گسترده می‌دید و تعریفش این‌گونه بود که حقیقت، عالم اسلام است، هنر با حقیقت عالم نسبتی دارد و سینما هم با هنر نسبت دارد و سینما هرجا که بتواند این حقیقت را ساطع کند، قابل احترام و یک امر دینی است.»

دیگر عناوین قابل توجه روزنامه قانون نیز عبارتند از:
یادداشت« نیاز افغانستان به ارتباط با ایران » به قلم احمد موثقی؛ استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
یادداشت« دو روی سکه لغو تحریم ها در اقتصاد ایران » به قلم پدرام سلطانی؛ نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران
یادداشت« تاملی بر تحصن اخیر معلمان » به قلم علی پورسلیمان؛ کارشناس فرهنگی
یادداشت« مسکو و واشنگتن رقابت برای یارگیری در خاورمیانه » به قلم فؤاد شهیدی؛ روزنامه نگار
یادداشت« پشت پرده سفر تاگور به ایران رضاشاهی » به قلم رضا سلیمان نوری
گفتگو با مهدی پازوکی، کارشناس اقتصاد ؛ « اقتصاد فرمان نمی‌پذیرد »/ عماد عزتی
گزارش « رنج های واقعی، خوشی‌های مجازی »، آسیب شناسی تاثیر شبکه های اجتماعی بر سبک زندگی نوجوانان / منا صمدزاده
بهروزنعمتی: تنها چند صندلی مجلس دهم به پایداری‌ها می‌رسد
سبحانی‌نیا: دولتمردان ازتکرارکلیدواژه ‌پول‌کثیف‌‌ ممانعت کنند!
علیخانی: برخی استانداران خارج از سیاست‌های دولت عمل می‌کنند
معرفی شبکه‌های ارتباطی
نشانه‌هایی که به من می‌گویند اضطرابم باید درمان شود

در مرور روزنامه های شرق و قانون، مطالبی را با این عناوین اقتباسی انتخاب کرده ایم: «حمله به کودکان و پیرمردان و پیرزنان یمنی افتخار نیست/در دل مردم منطقه بذر کینه کاشتید و فردا محصول آن را درو خواهید کرد»، «اختلاس و فریب و نیرنگ مملکت را نیازمند بیگانه می‌کند»، «صداوسیما برای مراسم بزرگداشت همسر امام، در حد یک همایش معمولی هم ارزش قائل نشد/مگر رسانه ملی، رسانه‌ای حزبی، گروهی و شخصی است؟/افکار عمومی منتظر پاسخی برای این رفتار ناموجه است»، «زنی برای یک فصل!»، «کلام شیعی مدیون خواجه فیلسوف است»، «قداست‌زدایی از دستگاه فقه، انگیزه نگارش یک کتاب شد»، «سِلفی‌شدگی؛ ناسبکی برای زیستن»، «آخر و عاقبت مرزهای غیرواقعی و ساختگی کشورهای نوساخته»، «تنش زایی و سنگ اندازی با چراغ هایی خاموش»، «گز کردن این همه راه به خاطر یک وزیر خارجه فوق‌العاده یا پس دادن ایرانیان دیپورتی؟»، «حساب عربستان روی پاکستان، بی راه نیست/رودربایستی نواز شریف با عربستان»، «خاطراتی از خضوعِ یک آدم کش»، «در جستجوی نسبتی میان “به مسلمان چیزی را باید گفت که نمی‌داند” و “خانم لطفا موهایت را بکن تو”!»، «آوینی مفهوم دین را گسترده می‌دید/ سینما هرجا بتواند حقیقت عالم را ساطع کند، یک امر دینی است»بررسی مطبوعات/ یک‌شنبه ۳۰ فروردین (1)

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.