تازه ترین تحولات الاهیات پروتستان؛ گزارشی از کارگاه آموزشی پروفسور رینهولد برنهاردت
مجتبی نماینده
پروفسور رینهولد برنهاردت، الاهیدان پروتستان و استاد دانشگاه بازل برای دومین مرتبه به ایران سفر کرد تا کارگاهی آموزشی تحت عنوان “تازه ترین تحولات الاهیات پروتستان” را در 5 موضوع برای دانشجویان دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار کند. این کارگاه آموزشی طی روزهای سوم تا هفتم اسفند 1393، پیرامون موضوعاتی چون جریان های غالب در الاهیات پروتستانی (انجیل گرایی و جنبش های کاریزماتیک)، آخرین مباحث درباره موضوع فعل الاهی، آخرین مباحث درباره خداشناسی باز (بسطی)، الاهیات بین ادیانی، تازه ترین بحث ها درباره کثرت گرایی دینی و تازه ترین تحولات درباره الاهیات جهانی: الاهیات بین فرهنگی و بافت محور برگزار شد. آنچه می خوانید خلاصه و ترجمه ای از مطالب ارائه شده در این کارگاه آموزشی است.
رینهولد برنهاردت متولد ۲۵ ژانویه ۱۹۵۷ در فریچبورن1 آلمان است و از سال ۲۰۰۱ به عنوان استاد الاهیات نظام مند/جدلی در دانشگاه بازل مشغول به فعالیت است. او از سال ۲۰۰۴ به این سو ویراستاری نشریه الاهیات این دانشگاه را به عهده گرفته و از اکتبر ۲۰۰۶ تا جولای ۲۰۰۸ ریاست دانشکده الاهیات دانشگاه بازل را بر عهده داشته است.
برنهاردت در سال ۱۹۸۹ مدرک دکترای خود را از دانشکده الاهیات در هایدلبرگ دریافت کرد و از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۶ به عنوان سرپرست مطالعات در موسسه جهانیِ دانشگاه هایدلبرگ فعالیت داشته است. او از ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۸ دوره پست دکترای خود را در DFG (بنیاد تحقیقات آلمان)2 گذراند. درهمین زمان (پاییز ۱۹۹۷) به عنوان استاد مدعو در دانشگاه واندربیلت در نشویل، تِنسی حضور یافت. او از سال ۱۹۹۸ به عنوان پورفسور در دانشگده الاهیات هایدلبرگ گزینش شد. آثار او عمدتا پیرامون الاهیات ادیان است اما درباره موضوعاتی چون فعل الاهی (مشیت الاهی) و مباحث بنیادین درباره رابطه بین الاهیات و علم نیز آثاری دارد. برنهاردت ویراستار مجموعه آثار مربوط به الاهیات ادیان و ویراستار همکار در پروژه علم و دین و مطالعات مربوط به الاهیات نظامند و اخلاق است.
از آثار او که به زبان آلمانی است و در موضوعاتی چون رویکردهای تکثرگرا در مسیحیت، نقد مطلق اندیشی و انحصارگرایی مسیحی، عمل خداوند در طبیعت، گفت و گوی ادیان، خداشناسی بسطی، علم و دین، اخلاق جهانی و… است می توان به این موارد اشاره کرد:
• Der Absolutheitsanspruch des Christentums. Von der Aufklärung bis zur Pluralistischen Religionstheologie. Gütersloh ۱۹۹۰ (۱۹۹۳,۲. Aufl; span.: ۲۰۰۰)
• Zwischen Größenwahn, Fanatismus und Bekennermut. Für ein Christentum ohne Absolutheitsanspruch. Stuttgart ۱۹۹۴ (engl. ۱۹۹۴)
• Was heißt «Handeln Gottes»? Gütersloh ۱۹۹۹, Berlin ۲۰۰۸
• Ende des Dialogs? Die Begegnung der Religionen und ihre theologische Reflexion (= Beiträge zu einer Theologie der Religionen ۲), Zürich ۲۰۰۶
• Wahrheit in Offenheit. Der christliche Glaube und die Religionen (= SEK-Position ۸), hrsg. vom Schweizerischen Evangelischen Kirchenbund SEK, Bern ۲۰۰۷; frz.: La vérité dans l’ouverture. La foi chrétienne et les religions (= FEPS-Position ۸).
آثاری که او به عنوان ویراستار مشترک منتشر کرده است:
• Metapher und Wirklichkeit. Von der Logik der Bildhaftigkeit im Reden von Gott, Mensch und Natur. Göttingen ۱۹۹۹
• Christlicher Wahrheitsanspruch – historische Relativität. Auseinandersetzung mit Ernst Troeltschs Absolutheitsschrift im Kontext heutiger Religionstheologie (= Christentum und Kultur ۴), Zürich ۲۰۰۴
• Kriterien interreligiöser Urteilsbildung (= Beiträge zu einer Theologie der Religionen ۱), Zürich ۲۰۰۵
• Religionsfreiheit. Schweizerische Perspektiven (= Beiträge zu einer Theologie der Religionen ۳), Zürich ۲۰۰۷
• Multiple religiöse Identität. Aus verschiedenen religiösen Traditionen schöpfen (= Beiträge zu einer Theologie der Religionen ۵), Zürich ۲۰۰۸.
• Komparative Theologie. Interreligiöse Vergleiche als Weg der Religionstheologie (= Beiträge zu einer Theologie der Religionen ۷), Zürich ۲۰۰۹.
• Interreligiöse Theologie. Chancen und Probleme (= Beiträge zu einer Theologie der Religionen ۱۱), Zürich ۲۰۱۳.
جلسه اول: جریانهای غالب در الهیات پروتستانی (انجیلیگرایی و جنبشهای کاریزماتیک) 3
۱) پنطیکاستی ها:
پنطیکاستالیسم برگرفته از واژه یونانیِ "Pentecost"، به عید یهودی هفته ها اشاره دارد. این عید پانزده روز پس از عید فصح برپا میشود. بنابر اعمال رسولان (۴-۱: ۲)، در این روز روح القدس بر مسیحیان اولیه نزول کرد و آنها توانستند به زبان های مختلف سخن بگویند. پنطیکاستی ها اغلب خود را به عنوان نمایندگان و احیاگران خلوص و قدرت کلیسای رسولی قرن اول میلادی می دانند. سخن گفتن به زبان ها، نبوت، شفا دادن و ارائه معجزات جزء عادی حیات این کلیسا بوده است. (اعمال رسولان ۱:۸، ۱۰:۱۹، ۱۳:۲) افزون بر این، جن گیری، دست زدن و فریاد کشیدن، کشته شدن در روح دیگر دیدگاه های پنطیکاستی هاست. مراسم عبادی آزاد پنطکاستی اغلب با سرود دسته جمعی، موسیقی و فراخوان محراب مقدس همراه است.
پنطیکاستی ها اعضای فرقه های رسمی مسیحی یا کلیساهای مستقل هستند که تعالیمی را مدنظر دارند که ذیل آن مومن مسیحی می تواند تجربه معنوی را به دست آورد. به این تجارب معنوی تعمید روح القدس نیز می گویند. این فرقه ها و کلیساها بر این باورند کسانی که تعمید روحالقدس را تجربه می کنند یک یا چند موهبت معنوی دریافت می کنند. توانایی پیش گویی یا به فاش کردن پیام های الاهی، شفای بیماران، سخن گفتن به زبانها یا زبان های معنوی (glossolalia) و تفسیر زبان ها نمونه هایی است از این مواهب معنوی. پطنیکاستالیسم در نهضتهای پارساگرای سده نوزدهم ریشه دارد که پارسایی شخصی شدیدی را ترویج می کردند. این جریان به عنوان یک نهضت دینی مشخص در امریکا، در اوایل قرن بیستم ظهور کرد.
اعتقادات و آداب عبادیِ پنطیکاستی ها:
۱. اعتقاد جزمی به حضور روح القدس.
۲. برگزاری مراسم عبادی کاملا غیر رسمی و به شدت احساسی. آنها در عبادت جسم، قلب، ذهن و روح خود را به کار می گیرند.
۳. تلاش برای تجربه حضور الاهی و مشاهده بسط تجربه حضور روح القدس.
۴. اعتقاد به اینکه تعمیدِ اولیه فرد را از گناه نجات می دهد. و تعمید دوم زمانی است که مومن مسیحی، روح القدس را با اراده آزاد خود پذیرا شود.
مراسم عبادت کلیسایی:
۱. فقط کتاب مقدس به کار گرفته می شود البته نه با یک قرائت خاص.
۲. کشیش می تواند کتاب مقدس را برای هدایت مومنان در مواعظشان به کار گیرد.
۳. او بیشتر وقت خود را به بیان داستان ها و به کارگیری مثال هایی صرف می کند که بیان کننده تجارب معنوی خود اوست.
۴. کشیش هیچ گونه آموزش رسمی ندیده است و معمولا کسی که تعمید روح دریافت داشت و موهبت کاریزمایی دارد می تواند نقش کشیش را ایفا کند.
۲) جریان های کاریزماتیک:
کاریزمایی ها اعضای فرقه های غیر پنطیکاستی شامل کاتولیک، ارتدوکس و برخی فرقه های پروتستان هستند که باورهای پنطیکاستی کمتری را مدنظر دارند و مناسک باطن گرای پنطیکاستیِ کمتری را انجام می دهند. شفای روحانی، پیش گویی و سخن گفتن به زبان ها، آیین های مدنظر این گروه است. جریان کاریزماتیک گهگاه به عنوان نهضت های احیای کاریزمایی4 در میان فرقه های اصلی پروتستان در آمریکا در ۱۹۶۰ شناخته می شوند که در میان بخش هایی از کلیسای کاتولیک در آمریکا در ۱۹۶۷ گسترش یافت.
گسترش تاریخیِ جریان های پنطیکاستی/ کاریزمایی:
دوره نخست: نقطه شروع آن در جشن سال نوِ ۱۹۰۱ در توپیکا و توسط چارلز پارهام است که بعدا این جریان در جنبش مذهبی خبابان آزوسا، در لس آنجلس و توسط ویلیام سِیمور بین سال های ۱۹۰۴ تا ۱۹۰۶ گسترش یافت. شعار این نهضت تعمید روح و سخن گفتن به زبان های مختلف بود، چیزی که در عید پنجاهه برای رسولان اتفاق افتاد. از نظر این گروه مواهب معنوی روح القدس شفابخشی یا معجزه، پیش گویی و غلبه بر نیروهای شیطانی، شهود باطنی، رقص و از خودبی خود شدن، توانایی خواندن ذهن دیگران و پیش بینی آینده آنها و… است.
دوره دوم: جریان پنطیکاستی کاریزماییِ نوین؛ این جریان تحت تاثیر کلیساهای تاریخی (مانند کلیسای پرسبیتری) از سال ۱۹۶۰ کمتر بر بحث سخن گفتن به زبان های گوناگون تاکید می کند. و بر همه موهبت های باطنی تاکید دارد. توجه به شیوه احساسی عبادت مثل احساس حضور در برابر روح الاهی از دیگر ویژگی های این جریان است.
دوره سوم: جریان کاریزمایی نوین؛ از سال ۱۹۷۰ هسته جماعت های کاریزمایی نوین بیرون از کلیساهای تاریخی و فراتر از کلیساهای پنطیکاستی برپا شد. این جریان ها با مناسک عبادی پنطیکاستی و الاهیات کتاب مقدسی ارتباط مییابند.
در یک دسته بندی می توان گفت، جریان های اصلی پروتستان بر خدای پدر، جریان های انجیلی بر خدای پسر و جنبشهای کازیماتیک بر نقش روح القدس در نجات مومن مسیحی تاکید دارند.
در بررسی چهار جریان اصلاحی اصلی در پروتستانتیسم (شاخه لوتری، انگلیکن، کلیسای اصلاح شده و جریان های کاریزماتیک یا معنویت گرا)، می توان گفت سه دسته نخست بر بشارت کلمه و عادل شمردگی به وسیله ایمان تاکید بیشتری دارند. در حالی که دسته چهارم بر تحت الهام روح القدس بودن برای تطهیر و تقدیس مومن مسیحی تاکید می کنند.
انجیل گراها:
انجیل گرایی جریانی است پروتستانی و از ویژگی های آن می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱. تاکید خاص بر عیسی مسیح و نجات از طریق او (فقط از راه او)؛ تعهد شخصی به عیسی مسیح.
۲. مرکزیت اعتقاد به تحول درونی یا تجربه تولد دوباره برای دریافت آزادی؛ تجربه یک تحول وجودی.
۳. جست وجوی تقدیسی عظیم تر. بنیانِ پرهیزگاری(چه در سطح فردی چه اجتماعی) بر اساس کتاب مقدس و اعلان کلمه الاهی تشکیل می شود.
۴. اعتقاد به حجیت کتاب مقدس به عنوان مکاشفه خداوند بر ابنای بشر.
۵. پیروی جزمی از سنن ایمان تاریخی پروتستانی (کالونیسم، لوترانیسم و ارتدوکسی).
۶. تعهد جزمی به انجیل گرایی و تبلیغ پیام مسیحی.
جی.ای پّکر5 رهیافت انجیل گرا در تفسیر کتاب مقدس را در هفت نکته خلاصه می کند:
• کتاب مقدس توسط خداوند الهام شده است و بیان صریح ذهن الاهی است و تا ابد برپا خواهند ماند.
• همه بخش های کتاب مقدس قواعد ضروری ایمان و عمل دینی را ارائه می کند.
• اعتبار بخش های کتاب مقدس برای مومنان مسیحی از طریق عمل قانع کننده ی روح القدس انجام می گیرد.
• کتاب مقدس برای مسیحیان و کلیسا به عنوان چراغ راه و نور مسیر هدایت کافی است.
• کتاب مقدس واضح بوده و خودش را تفسیر می کند.
• انجیلی ها بر بعد رازگونگی کتاب مقدس در معنایی مشابه با راز تجسد تاکید می کنند.
فرقه پروتستانی | ساختار کلیسایی | مبنای عضویت | سطح مشارکت در کلیسا | تعمید دادن اعضای جماعت مومنان |
فرقههای اصلی | در قالب کلیساهایی که در سطح یک کشور گستردهاند، نظام یافتهاند. | کسی که تعمید یافته به کلیسا تعلق دارد. | میزان مشارکت کلیسایی در سطح پایینی است. (چیزی نزدیک به دین مدنی) | اطفال نیز تعمید داده میشوند. |
جریان انجیلگرا | در قالب دسته ها و گروه های کوچک تر که سازمان می یابند که دعوی تعهد ایمانی قوی دارند. آنها خود را به عنوان جماعت ِ مومنان واقعی و کلیساهای آزاد می دانند. | مبنای عضویت در جمع تعمید یافتن نیست. | مشارکت بالایی در حیات معنوی جماعت مومنان صورت می پذیرد. | افراد بزرگسال تعمید مییابند و بر تعمید ایمانی (credo baptism) تاکید میشود. |
نهضتهای کاریزماتیک | در قالب یک نهضت نظام مییابند که در آن نهادسازی یا ضرورتِ عضویت اهمیت ندارد. | مبنای عضویت در جماعت مومنان تعمید یافتن از کلیسا نیست. | افراد برای کسب تجارب معنوی در جلسات شرکت میکنند و بر تجربه، احساس و عواطف دینی تاکید بیشتری میشود تا متن کتاب مقدس. | به طور کلی سنت دینی (کتاب مقدس و سنت کلیسایی) تعلیمدهنده حقایق الاهی نیست بلکه ابزاری است برای ایجاد تجارب معنوی. |
جریان های کاریزماتیک به عنوان فرقه مسیحی شناخته نمی شوند بلکه جریانی بین فرقه ای (Trans-Denominational) محسوب می شوند. در نمودار درختی فرقه های مسیحی نمی توان شاخه ای مستقل برای آنها متصور بود. این جریان ها بین فرقه هایی چون کلیسای پرسبیتری (اصلاح شده)، پیتیست (لوتری) و باپتیست (شاخه رادیکالِ پروتستان) حضور دارند.
مفاهیم اصلی الاهیات مسیحی | فرقههای اصلی پروتستان | جریانهای انجیلی و کاریزماتیک |
عیسی مسیح | نمونه ای از کمال اخلاقی است. | به عنوان یک منجی و از طریق نیروی حاصل از یک رابطه شخصی می تواند فرد را متحول کند. |
وحی | غیرمستقیم، غیر عینی و نسبی است. | مستقیم، عینی و مطلق است. |
کتاب مقدس | شاهدی هنجارین به کلمه خداوند است که به عنوان متن مکتوب توسط جماعت ایمانداران نگاشته شده است. | کلمه الاهی است. |
مراقبت خیرخواهانه الهی/ عمل الهی/ دعا | به توجه عاشقانه خدا به مومنان بدون مداخله مستقیم او در این جهان اعتقاد دارد. | دعاها امکان مداخله مستقیم خداوند در شرایط و موقعیتهای خاص را به وجود میآورد. مراقبت خیرخواهانه خداوند به شدت به نحوه زندگی افراد در این دنیا بستگی دارد. |
نقش کلیسا در این جهان | ایمان بیشتر به عنوان پدیدهای غیر شخصی، غیر لفظی و جامعه محور با درگیری اجتماعی-سیاسی با نیروهای اجتماعی بیرونی دانسته میشود. | ایمان بیشتر پدیدهای شخصی، تا حدی لفظی، تحولآفرین است که در پی درگیر شدن با نیروهای اجتماعی بیرونی است که بر جدایی کلیسا و دولت اصرار دارند. |
پیش از پرداختن به شیوه های گوناگونِ طرح این بحث، می توان به مباحث مقدماتی و پرسش های بنیادین در این حوزه پرداخت.
• عمل الاهی خاص در طبیعت ممکن است؟ اگر این گونه است چگونه این عمل صورت می پذیرد؟
• چه دیدگاه هایی درباره انواع، علل و معانی این اعمال وجود دارد؟
• چگونه عمل خاص خداوند با مشاهدات، جهان بینی های فلسفی، علمی و دینی ما سازگار می شود؟
• آیا این اعتقادات متضمن مزایا یا معایبی هستند؟
• آیا علم می تواند عمل خاص خداوند در طبیعت را شرح دهد؟
• آیا پژوهش های جدید می تواند بینش ها و نمونه هایی در تایید این عمل الاهی فراهم آورد؟
بررسی این موضوعات ما را به توجه به مسائل اصلی دیگری در علم، فلسفه و الاهیات رهنمون می کند. مسائلی از قبیل معنای علیت، عمل و عامل بالقوه، اطلاعات و شناخت و اینکه هریک از اینها چه معنایی برای فرد دارد؟
تاریخچه بحث:
در دهه ۱۹۵۰، گئورگ ارنست رایت7 و بسیاری دیگر در چارچوب الاهیات کتاب مقدسی به این مساله پرداختند. رایت در کتابش تحت عنوان “خدایی که عمل می کند”8 از ایمان مطرح در سنت انجیلی دفاع می کند، که بر عمل فیض بخش و رهایی بخش خداوند اذعان دارد.
• عمل خداوند در رهایی بنی اسرائیل از مصر و هدایت آنها در بیابان با ستونی از دود و آتش، غلبه بر دشمنان آن از طریق فرستادن بلایا و عذاب های گوناگون و اجازه به قوم برای بازگشت به سرزمین موعود پس از ۷۰ سال.
• روایت عهد جدید از زندگی، مرگ و رستاخیر عیسی مسیح.
• دعاهای مومنان در طلب شفا، تغییر وضعیت ایمانی و مستحکم تر حیات ایمانی آنها.
در اوایل دهه ۱۹۶۰ دو مقاله اثرگذار و مهم منتشر شد که سازواری روش شناسی الاهیات کتاب مقدسی را به شدت مورد سوال قرار داد. "کیهان شناسی، هستی شناسی و رنج زبان کتاب مقدس" از لانگدن گیلکی9 و " آیا خدایی که عمل میکند، واقعا عمل می کند؟ " از فرانک بی. دیلِی10 این دو مقاله هستند.
ایان باربور از دیگر کسانی است که در کتاب علم و دین خود به مساله پرداخته است. او به ۸ مدل از تبیین عمل الاهی در طبیعت اشاره می کند که در جدول ذیل بدان می پردازیم.
الاهیات | مدل غالب | جزئیات معرفت شناختی |
کلاسیک | خداوند به حاکم یا پادشاه شناخته میشود. | بر قدرت مطلق، علم مطلق و اراده تغییرناپذیر او تاکید می شود. |
خداشناسی طبیعی | خداوند یک ساعت ساز است. | خداوند طراح قوانین ثابت عالم است. |
نئو تومیستی | رابطه خداوند با عالم مثل رابطه کارگر با ابزارش است. | علل اولیه از طریق علل ثانویه در این دنیا اثرگذار هستند. |
کنوتیک | رابطه خداوند با انسان مثل رابطه والدین با فرزندشان است. | خداوند با خود محدودسازی و رنج اختیاری در سرنوشت بشر اثرگذار می شود. |
اگزیستانسیالیست | هیچ ایدهای درباره این موضوع ندارد. | خداوند فقط در حیات باطنی انسان عمل میکند. |
مکاتب زبان شناختی | خداوند کارگزار و پدیدههای طبیعی عمل اوست. | پدیدههای این عالم به عنوان عمل الاهی دیده میشوند. |
الاهیات مبتنی بر تجسد | رابطه خداوند با طبیعت مانند رابطه روح است با جسم. | جهان به عنوان جسم خداوند دیده میشود. |
الاهیات پویشی | خداوند رهبر و عالم جامعه اوست. | خداوند دخالتی خلاقانه در اجتماع کیهانی دارد. |
جلسه سوم: آخرین مباحثات درباره خداباوری باز (بسطی) 11
گزیده ای از باورهای اصلی خداباوری بسطی
خدا از سر لطف خود به انسان آزادی قابل توجهی داده است تا بتواند مطابق با اراده او یا مقابل آنچه که برایش تقدیر کرده عمل کند. خدا با بشر وارد یک رابطه دوسویه و پویا می شود. زندگی مسیحی بر اساس یک کنش متقابل بین خدا و انسان شکل می گیرد. ما به ابتکار فیاض بخش الاهی پاسخ می دهیم او نیز به پاسخ ما واکنش نشان می دهد. خداوند بر هر آنچه که رخ می دهد احاطه ندارد. بلکه او نسبت به آنچه که از مخلوقاتش سر می زند دیدی باز دارد. خداوند در یک گفت و گویی عاشقانه ما را دعوت می کند تا با او در آینده ای که در حال وقوع است شرکت جوییم.
مضامین کلیدی در خداباوری بسطی
عشق الاهی
خداوند عشق است. (رساله اول یوحنا ۴:۱) این باور بنیادین و پارادایم الاهیاتیِ خداباوری بسطی است. پیروان خداباوری بسطی، عشق را فقط یکی از صفات الاهی نمی دانند بلکه آن را همان ذات الاهی معرفی می کنند. همه چیز الاهی عشق است.
آزادی بشر
انسان آزاد آفریده شده است؛ بدین معنا که او در پس زدن دعوت الاهی در اتحاد با او آزاد است و حق انتخاب دارد. در خداشناسی بسطی آزادی بشر بسیار جدی گرفته شده است. اگرچه خداوند توانایی مداخله در امور دنیوی را دارد، اما به ندرت از آن استفاده می کند.
خدا به جای وادار کردن مخلوقات با بهره گیری از ابزار عشق، به آزادی آنها برای پس زدن او و عمل کردن در مقابل ارادهاش احترام می گذارد. بیشتر رنج های این دنیایی بدین گونه شرح داده می شوند. اما فقط با اعطای این آزادی است که خداوند می تواند عشق بشری را جلب کند.
پویایی تاریخ
تاریخ بشر آشکار شدن دعوت الاهی از انسان ها برای شرکت جستن در عشقش است. این تاریخ فقط بر اساس اراده خداوند ساخته نمی شود. او همراه با ما در تاریخ حرکت می کند حتی خطر مقبول واقع نشدن را می پذیرد.
تا زمانی که خداوند از به کارگیری قدرت کنترل کننده اش(که آزادی بشری را در هم می شکند) خودداری می کند، یکی از مبانیِ پیش بینیناپذیری رابطه متقابل خداوند با این جهان قابل درک است. حتی خداوند درباره اموری که اتفاق خواهند افتاد علم پیشینی ندارد.
استدلال های گوناگون در تایید خداباوری بسطی
استدلال الاهیاتی- کتاب مقدسی
خداوند همراه با انسان در تاریخ حرکت می کند و امور ممکن و نه یقینی را انتظار می کشد. فقرات بسیاری از کتاب مقدس به ذهنیت بازِ خداوند نسبت به آینده اشاره دارد. برای مثال جایی که خداوند خودش از آینده پیش رو سوال می کند (هوشع ۸:۵)، یا جایی که در مورد اموری که ممکن است رخ دهند صحبت می کند (حزقیال ۱۲:۳، ارمیا ۲۶:۳) یا جای دیگری که قوم خود را آزمایش می کند تا وفاداری آنها به خودش را ثابت کند. (آفرینش ۲۲:۱۲)
خداوند در بخش هایی از داستان های کتاب مقدس ناامید و حتی سرخورده می شود و انسان توانایی آن را دارد که در مقابل اراده او مخالفت کرده و انتظارات او را ناکام گذارد. (ارمیا ۷-۶ :۳ و ۲۰-۱۹ : ۳ و ۷-۱: ۵) بعضی اوقات نیز ناامیدی خداوند موجب خشم او نسبت به بندگان نافرمانبردارش می شود. (خروج ۴:۱۴)
خداوند پشیمان می شود و نظر خود را تغییر می دهد و واکنشی بسیار انعطاف پذیر نسبت به انسان دارد. بنابر برخی از فقرات عهد عتیق خداوند از اینکه از نقشه های پیشین خود پیشمان شود یا نظر خود را تغییر دهد ابایی ندارد. (پیدایش ۷-۵ :۶، اول سموئیل ۱۱-۱۰: ۱۵، ارمیا ۱۰-۶: ۱۸، دوم پادشاهان ۲۰:۱)
استدلال مسیح شناختی
خداوند خودش را در عیسی مسیح آشکار می کند. یوحنا سخن عیسی را گزارش می کند«هرکس مرا دید پدر را دیده است.» (یوحنا ۹: ۱۴) پولس نیز مسیح را صورت خدای نادیده می نامد. (کولسیان ۱:۱۵) خداباوری بسطی این فقرات را به عنوان یک پارادایم هرمنوتیکی در نظر می گیرد. اگر ما بخواهیم بدانیم خدا چگونه است باید به انکشاف خودش در عیسی مسیح توجه داشته باشیم.
بنابر دیدگاه خداباوری بسطی نه تنها عشق الاهی آن هم در واضح ترین و کامل ترین صورت ممکن در عیسی مسیح آشکار شده، بلکه قدرت او نیز از همین طریق منکشف شده است. تجسد پسر خدا به عنوان یک بنده فروتن و مرگ او بر صلیب خط بطلانی است بر ایده ی قدرت مطلق خداوند.
صلیب ایده سنتی که قادر مطلق بدین معنا که او همیشه راه گریز دارد را رد می کند. به دیگر سخن، صلیب قدرت مطلق خداوند را به عنوان قدرتی که دیگران را ناتوان می سازد نشان می دهد. صلیب آن قدرت مطلق خداوندی را آشکار می سازد که در عشقی مستلزم فداکاری به نمایش در می آید نه در یک اجبار محض. خدا بر گناه و شیطان فائق می آید نه با فرمانی مطلق بلکه از طریق تسلیمی فروتنانه و حکیمانه بر صلیب. بنابراین صلیب نشان می دهد قدرت مطلق خداوند ضروتا به معنای احاطه بر ما و اجبار کردن بشر به عشق او نیست. خداوند بر شیطان غلبه می کند و قلوب قوم خود را با عشقی فداکارانه به دست می آورد.
استدلال فلسفی
عشق مستلزم آزادی است، نمی توان فرد را به زور به عشق فراخواند. او باید آزادانه عشق را برگزیند. خداباوری بسطی به طور فلسفی استدلال می کند ما در صورتی می توانیم توانایی عشق به خدا در خودمان را درک کنیم که احساس آزادی درونی داشته باشیم.
آزادی متضمنِ خطر است، زیرا نه تنها می تواند مورد سوءاستفاده قرار بگیرد حتی می تواند مانع از تحقق رابطه عاشقانه بنده و خدا شود. خداوند نمی تواند عالمی را خلق کند که در آن مخلوقات دارای سطحی از آزادی خود تعیین کننده بدون خطر فقدان آن باشند.
اگر هدف خدا از خلقت عشق باشد، ارزش بهای لاهوتی که برای این قضیه می پردازد خطری است که ذیل توانایی مخلوقات در مخالفت با عشق او دارند.
اگر مخلوقات آزاد باشند آینده چیز ثابتی نیست. خداباوری بسطی مدعی است هیچ راهی برای بیان دقیق علم پیشینی خداوند به همه جزئیاتی که در آینده رخ می دهد وجود ندارد مگر اینکه قائل باشیم خداوند بندگانش را آزاد آفریده است. اگر تمام اجزای زندگی ما از پیش تعیین شده باشند، ما به طور واقعی آزاد نیستیم و از این رو به طور اخلاقی توانایی پاسخ گویی به آنچه که انتخاب می کنیم را نداریم.
جلسه چهارم: الهیات بینادیانی و تازهترین بحثها در موضوع کثرتگرایی دینی 12
مباحث در چند محور مطرح می شود:
• کثرت گرایی دینی در سوئیس/ بازل
• چالش های عملی کثرت گرایی دینی
• ممنوعیت ساخت مناره در سوئیس
برخلاف وضعیت ایران که بیش از ۹۳ درصد شهروندان آن شیعه، ۶ درصد سنی و نزدیک ۱ درصد آنها پیرو سایر ادیان هستند و با وضعیتی کمتر متکثر روبرو هستیم؛ سوئیس جامعه ای متکثر از لحاظ دینی است. نمودار ذیل گواهی است بر این مدعا:
در بازل شرایط فرق دارد و با جامعه ای متکثرتری روبرو هستیم.
چالش های عملی کثرت گرایی دینی را می توان در موارد ذیل بررسی کرد:
۱) دغدغه های روابط بین ادیان
• ازدواج های بین مسیحیان و مسلمانان
• برگزاری آیین های دینی در مدارس
• مراقبت های کشیش در بیمارستان ها و زندان ها
• کلیساهای کوچک و نمازخانه ها در فرودگاه ها، ایستگاه های راه آهن و مراکز خرید
۲)روابط اتحادیه های مسلمان با نهادهای اجتماعی و سیاسی
• آیا مسلمانان می توانند مردگان خود را بر اساس آیین خود در گورستان های عمومی دفن کنند؟
• آیا آنها امکان ساخت مسجد یا مناره برای مساجد خود را دارند؟
• آیا امکان قربانی کردن حیوانات به شیوه حلال برای آنها فراهم است؟
• آیا معلمان مسلمان امکان پوشیدن لباس رسمی خود را در مدارس عمومی دارند؟
ممنوعیت ساخت مناره در سوئیس از سال ۲۰۰۹
با توجه به رشد روزافزون جمعیت مسلمانان در سوئیس که از ۱۶۳۰۰ نفر در سال ۱۹۷۰ به حدود ۴۵۰۰۰۰نفر در سال ۲۰۱۰ رسیده اند. نوعی اسلام هراسی کاذب در میان سیاستمداران و قانون گزاران سوئیسی شکل گرفته است به طوری که از ۲۵۰ مسجد و نمازخانه مسلمانان فقط چهار مسجد منازه دارد. قانون ممنوعیت ساخت مناره و نمادهای عمومی اسلامی باعث به وجود آمدن این وضعیت شده است.
جلسه پنجم: تازهترین تحولات در الهیات جهانی: الهیات بینفرهنگی و الهیات بافتمحور 13
چالش : با توجه به گرایش مناطق شرقی و جنوبی کره زمین به مسیحیت می توان گفت این دین به طور برجسته ای به دینی غیرغربی تبدیل شده است.
مساله: چگونه الاهیات مسیحی می توان در بافتی کثرت گرا و جهانی شده می تواند با گرایش های فرهنگی هم پوشانِ متکثر توصیف شود؟
وحدت گرایی کلیسایی کلاسیک: بر ارتباط بین فرقه های سنتی مسیحی مثل کاتولیک رومی، کلیسای لوتری، اصلاح شده و انگلیکن تمرکز دارد.
رسالت الاهیات کلاسیک بر مسیحی سازی فرهنگ های غیر غربی متمرکز است.
الاهیات بین فرهنگی بر رابطه متقابل بین ایمان مسیحی و بافت فرهنگی و واکنش فرهنگی متفاوت اشکال رسمی مسیحیت در برابر فرهنگ های بومی تمرکز دارد.
تعریف الاهیات بین فرهنگی:
• پاسخی به توسعه کلیسا در سراسر جهان در وضعیت سیاسی پسا استعمار و دوره ظهور جهانی شدن و کثرت گرایی است.
• بازتابی الاهیاتی به فرایند میان فرهنگی است، که بر بافت خاص فرهنگ و دین در یک جامعه مبتنی است.
• رهیافت یا شیوه الاهیاتی نوین است تا یک رشته الاهیاتی مجزا.
• الاهیاتی از پایین. الاهیاتی که نقطه شروع آن وحی یا محتوای آرمانی ایمان مسیحی نیست بلکه بر واقعیت فرهنگی جوامع مسیحی در دنیای معاصر توجه دارد.
نقطه کانونی الاهیات بین فرهنگی دنیای معاصرِ جهانی شده و کثرت گرا با تمایلات فرهنگی متکثر است.
سه رویدادی که به شکل گیری الاهیات بین فرهنگی منجر شد:
۳) رشد مسیحیت غیر غربی
در آغاز قرن بیستم دوسوم کل مسیحیان در اروپا یا آمریکای شمالی زندگی می کردند. اما در آغاز قرن ۲۱ شرایط تغییرکرد و این جمعیت (دوسوم مسیحیان) ساکن نیم کره جنوبی زمین هستند. در این مناطق مدل های نوینی از کلیسا و مکاتب الاهیاتی محلی ظهور کرد.
متالهان در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین این پیش فرض که الاهیات اروپایی الاهیاتی جهانی است را مورد تردید و سوال قرار دادند. مکاتب الاهیاتی و هم چنین الاهیات اروپایی همیشه بافت محور بوده است. بسیاری از ماموریت های کلیسایی به کلیسایی محلی تبدیل شدند که ذیل این کلیساها مکاتب الاهیاتی شکل گرفتند.
۲) اثرپذیری از عرفی سازی، جهانی سازی و تکثرگرایی فرهنگی حاکم در دوره معاصر
پیش فرض های الاهیات اروپایی نه تنها بیرون از بافت خود بلکه در زمینه ی فلسفه های سکولاری که در آن رشد کرد مورد تردید قرار گرفت. در اروپا فرایند اجتماعی عرفی سازی باعث شد که چارچوب مسیحی مرجعیت به حاشیه رانده شد.
از سوی دیگر جهانی شدن و پدیده مهاجرت باعث شد اقلیت های نژادی با فرهنگ و دین خاص خود به اروپا نقل مکان کنند. متالهان اروپایی در کشورهای خودشان با کثرت گرایی دینی و تکثرفرهنگی مواجه شدند. از این رو آنها از کلیساهای تعلیم دیدند که از آغاز شکل گیری خود با پدیده تکثر فرهنگی مواجه بودند.
۳) به رسمیت شناختن مکاتب الاهیاتی و کلیساهای محلی
کلیساهای محلی در سرزمین های جنوبی در مسیر رشد و بالندگی و بلوغ از لحاظ مالی، نیروی انسانی و الاهیاتی به استقلال رسیدند. نتیجه این مستقل شدن شکل گیری مکاتب الاهیاتی محلی در بسیاری سرزمین ها بود.
متالهان اروپایی باوجود تغییر ندادن پیش فرض خود مبنی بر تفوق الاهیات غربی بر دیگر مکاتبِ الاهیاتی در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین با اشتیاق الاهیات بافت محور این مناطق را جذب کردند. آنها الاهیات کشورهای جهان سوم را ثمره ی دلپذیری می دیدند که بر منابع فکری آنها اضافه شده بود.
هولنویگر ۵ اصل راهنما برای شناخت الاهیات بین فرهنگی مطرح می کند که به شرح ذیل است:
۱) در یک چارچوب فرهنگی خاص بدون مطلق انگاری مکتب خود کار می کند.
۲) شیوه های خود را بر اساس اقتضای زمانی انتخاب می کند. و الاهیات آکادمیک غربی را مسلط بر دیگر مکاتب فرض نمی کند.
۳) به دنبال نمونه های جایگزین الاهیات ورزی از قبیل الاهیات غیر غربی و روایی است.
۴) در مقام عمل اجتماعی خود را به آزمایش می گذارد و ظرفیت های خود در برقراری ارتباط بین گوره های مختلف جامعه را ارزیابی می کند.
۵) از در هم آمیختگی با الاهیات پاپی که خود انتقادی ضعیفی دارد گریزان است.
الاهیات بافت محور
در معنای خاص الاهیات بافت محور به مکاتب الاهیاتیِ جهان سوم اطلاق می شود. این واژه در معنای وسیع خود شامل هر نوع هر الاهیات می شود زیرا همه مکاتب الاهیاتی در یک بافت خاص زمانی، مکانی و فرهنگی و اجتماعی به وجود آمده اند.
بنابر نظر دوم الاهیات همیشه بافت محور بوده، حتی دیدگاه های الاهیاتی موجود در کتاب مقدس نیز از بافت جامعه خود اثر پذیرفته اند. برای مثال افرایم سوریایی در قرن چهارم به شیوه ای کاملا آسیای غربی اندیشه ورزی کرد، همان طور که آکویناس در فرهنگ حاکم بر سده سیزدهم اروپا که به دنبال بازسازی اندیشه های ارسطویی بود الاهیات خود را عرضه کرد. یا لوتر در فضایی می اندیشید که فساد کلیسا برای همگان مبرهن و نظریات حاکم غربی بود. دلاس کاساس کشیش کاتولیک نیز در آمریکای لاتین برای دفاع از حقوق بومیان این مناطق می اندیشید در حالی که شلایرماخر در گفت و گوی با روشنگری نظام الاهیاتی خود را ترتیب داد.
در الاهیات بافت محور، حتی عیسی مسیح نیز بنابر فرهنگ حاکم بر جامعه به تصویر کشیده می شود. به تصویر عیسی مسیح در اندونزی و آفریقای مرکزی توجه کنید، میزان اثرپذیری آن از فرهنگ بومی این مناطق کاملا مشهود است.
تمثال عیسی مسیح در بالی.
تمثال عیسی مسیح در آفریقای مرکزی
هر یک از این مدل ها در واکنش به چگونگی تجربه گذشته (کتاب مقدس و سنت) از یک سو و تجربه زمان حال از سوی دیگر شکل گرفته اند.
۱) مدل ترجمه ای. این مدل دغدغه حفظ سنت را دارد در حالی که قرائتی از ایمان با توجه با یک بافت فرهنگی خاص را مدنظر دارد. کتاب مقدس » بافت فرهنگی
۲) مدل تحول خواه. این مدل بیشتر دغدغه ارتباط پیدا کردن با زمینه های رایج را دارد تا ایمان جزمی به سنت. این رهیافت در پی آن است که سنت را در قالب قرائت ها و شکوفایی های جدید آن حفظ کند تا به زمینه ای خاص وارد شده و زمینه تحول الاهیات و کلیسا را فراهم آورد. کتاب مقدس بافت فرهنگی
۳) مدل کنش گر. الاهیات در مقام بازتاب بر عمل ایمانی بهترین جلوه را به خود می گیرد. گوستاوو گوتیرز (پدر معنوی الاهیات آزادی بخش) در این باره می گوید: الاهیاتی که با عمل آغاز می شود، و آن عمل را در پرتو کتاب مقدس تحلیل می کند. سنت و هر علم اجتماعی نیز می تواند به روشن شدن سویه های مختلف آن کمک کرده و سپس در پرتو آن حکمت، نقشه راهی فرمول بندی کند چیزی که بارها و بارها و در شرایط گوناگون می تواند بازتعریف شود. الاهیات ورزی رابطه پیچ در پیچ بی پایان تفکر و عمل است که اصطلاح خاص و علمی آن پراکسیس است. پراکسیس الاهیات پراکسیس
۴) مدل ضد فرهنگ. در این مدل یک بافت مدنظر قرار می گیرد اما به دیده شک و تردید بدان نگریسته می شود. زمینه فرهنگی در مواجهه با کتاب مقدس قرار می گیرد، با این هدف که در پرتو لطف و عنایت خداوند متحول شود. کتاب مقدس بافت فرهنگی
نگاه بافت محور به الاهیات مسائلی را بر می انگیزد که می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱) شکل الاهیات: الاهیات ورزی که در تجارب خاصی ریشه دارد و به ساختاری استدلالی و آکادمیک محدود نمیشود. این الاهیات را می توان در قالب سرود، شعر یا بررسی ضرب المثل های محلی، فیلم، فعالیت های اینترنتی یا انجمن های مذهبی و… ارائه کرد.
۲) الاهیات در موثرترین شکل خود توسط افراد درون یک بافت خاص طرح ریزی می شود نه افراد بیرون از آن فضای فکری، اگرچه دیدگاه های افراد بیرونی نیز باید مورد توجه قرار گیرد. متالهان برجسته برای عوام مسیحی نقش ماما را ایفا می کنند.
۳) التقاط امری اجتناب ناپذیر است؛ اما برای جلوگیری از افتادن به ورطه التقاطی که به گوهر ایمان مسیحی لطمه بزند چه کار می توان کرد؟ با قرائت الاهیاتی خاص چگونه می توان از راست کیشی محافظت کرد؟
رویرت جی. شرِیتر14 ۵ ملاک برای اطمینان از صحت یک قرائت الاهیات خاص ارائه کرده است:
۱) ضرورت وجود سازواری درونی بین بیان بافت محور الاهیاتی با باورها و ایمان مسیحی.
۲) این قرائت الاهیاتی باید پتانسیل ارائه شدن در زبانی عبادی را داشته باشد.
۳) ملاک راست کرداری. بیان الاهیاتی باید به عمل منتج به عدالت، صلح یا تقدس باشد. هر نوع الاهیاتی که رویکردی یهودی ستیز و مسلمان ستیز داشته باشد، خارج از حوزه ارتدوکسی است.
۴و۵) مولفه های چهار و پنج در حقیقت دو روی یک سکه هستند. الاهیاتی که از یک بافت خاص سر بر می آورد باید برای اصلاح خود از طریق گفت و گوی متالهان و مومنان (کلیسا) وسعت مشرب داشته باشد. آن باید توان اثرگذاری و غنی سازی الاهیات دیگر کلیساها را نیز داشته باشد. برای مثال الاهیات آزادی بخش تحت تاثیر تجربه زنان و بومیان آمریکای لاتین بود اما بعدا اثرگذاری قابل توجهی بر سایر مکاتب الاهیاتی معاصر داشت.
* مجتبی نماینده؛ دانشجوی دکترای مطالعات تطبیقی ادیان- دانشگاه ادیان و مذاهب
(mojtaba.nemayandeh۱۳۶۶@gmail.com)
4 -Charismatic Renewal
5 J.I. Packer
6 The recent debate on "Divine action".
7 George Ernest Wright
8 God who Acts.
9 Langdon Gilkey: Cosmology, Ontology and The Travail of Biblical Language (۱۹۶۱)
10 Frank B. Dilley: Does The God who acts, Really Acts? (۱۹۶۵)
11 The recent debate on "Open theism"
12 Interfaith theology: The recent debate on "religious pluralism".
13 New developments in "ecumenical theology" (intercultural theology, postcolonialism, contextual theology)
پروفسور رینهولد برنهاردت، الاهیدان پروتستان و استاد دانشگاه بازل برای دومین مرتبه به ایران سفر کرد تا کارگاهی آموزشی تحت عنوان “تازه ترین تحولات الاهیات پروتستان” را در 5 موضوع برای دانشجویان دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار کند. این کارگاه آموزشی طی روزهای سوم تا هفتم اسفند 1393، پیرامون موضوعاتی چون جریان های غالب در الاهیات پروتستانی (انجیل گرایی و جنبش های کاریزماتیک)، آخرین مباحث درباره موضوع فعل الاهی، آخرین مباحث درباره خداشناسی باز (بسطی)، الاهیات بین ادیانی، تازه ترین بحث ها درباره کثرت گرایی دینی و تازه ترین تحولات درباره الاهیات جهانی: الاهیات بین فرهنگی و بافت محور برگزار شد. آنچه می خوانید خلاصه و ترجمه ای از مطالب ارائه شده در این کارگاه آموزشی است.