سعودی ها می گویند استراتژی داعش، تقسیم عربستان است
دین آنلاین، روزنامه های «اعتماد» و «شهروند» را با این عناوین اقتباسی مرور کرده است: «تغییرات سعید جلیلی از سال ۱۳۹۲: جایگزینی و استعمال کلمه «کدخدا» به جای ۵۲ بار استفاده از کلمه«ظرفیت» در مناظره/توضیح جلیلی در خصوص کلمه کدخدا: «همان واژهای که آن آقا در مناظرههای انتخاباتی گفت!»/خرمشهر بدین خاطر آزاد شد که منتظر کدخدا نبود»، «محکومیت حمله به مسجد شیعیان، تنها سخن مشترک ایران و عربستان در پنج ماه گذشته/عربستان می گوید استراتژی داعش، تقسیم عربستان است»، «هنوز به انصاف، ادب و دموکراسی عادت نکردهایم/فرهنگ شفاهی ترویج شده از طریق رادیو و تلویزیون بسیار کودکانه است»، «هر زمان که برای یکدیگر احترام قایل شدیم، نقدپذیر هم خواهیم شد»، « آیا «بهار عربی» برای جامعه عرب تجربه موفقی بوده یا میتوانست باشد؟/ جنبشهای اجتماعی عربی یا عقیماند و یا نتیجه باروری آن با تاخیر همراه است»
تغییرات سعید جلیلی از سال ۱۳۹۲: جایگزینی و استعمال کلمه «کدخدا» به جای ۵۲ بار استفاده از کلمه«ظرفیت» در مناظره/توضیح جلیلی در خصوص کلمه کدخدا: «همان واژهای که آن آقا در مناظرههای انتخاباتی گفت!»/خرمشهر بدین خاطر آزاد شد که منتظر کدخدا نبود
روزنامه اعتماد در گزارشی با عنوان «عده زیادی با کدخدا ساختند، ولی نتیجه نگرفتند» به انعکاس سخنان سعید جلیلی در دانشگاه امیرکبیر پرداخته است. رضوانه رضاییپور در بخشی از این گزارش نوشته است: «…. سعید جلیلی که یک ماهی میشود سکوت خود را در برابر مذاکرات هستهای شکسته است و حتی به برنامههایی که دعوت میشده پاسخ مثبتی نمیداده، اینبار «نه» نگفت. در جلسهای حاضر شد که تمام مقدمات آن در آرامش کامل اجرا شد؛ آرامشی که شاید در چند هفته گذشته حتی گوشهای از آن را در مراسم استقبال از آیتالله هاشمی که همین دانشگاه میزبانی آن را بر عهده داشت، شاهد نبودیم…. مرد مذاکرات هستهای دولت گذشته در لحظاتی که همتایان وی در دولت فعلی برای پاسخگویی به نمایندگان، در مجلس حضور داشتند در حلقه محاصره یارانش و با شعار «صل علی محمد یاور رهبر آمد» وارد سالن شد؛ چهرهای که عنوان «از دفاع مردمی تا اقتصاد مردمی» مراسم را کاملا به موضوع هستهای سوق داد. دانشجویانی که پلاکاردهایی با عناوینی همچون مجلس؛ دیالمههایت کو؟ ما همه مصطفاییم، نظارت نظامی عجب خیال خامی و عناوینی از این دست اقتصاد مردمی را به موضوع تحریمها گره زدند. اما بحث اصلی همچنان بر سر «کدخدا» بود. همان واژهای که البته جلیلی از آن به «گفته آن آقا در مناظرههای انتخاباتی» یاد میکند. «کدخدایی» که جلیلی آن را جاهلیت در شکل اعلی میخواند و میگوید: «کسانی که پادویی کدخدا را میکنند ادعای آزادی دارند درحالی که آزادی برای کسانی است که چنین اسارتهایی را برنمیتابند». جلیلی با بیان اینکه افرادی مانند جهانآرا میتوانند آزادی ایجاد کنند، گفت: «اگر قرار بود ما با استراتژی آنها پیش برویم هنوز شاه بر ما حکومت میکرد و برای تحقیق و توسعه ما نیاز به اجازه آنها داشتیم.»
گزیده سخنرانی سعید جلیلی را در ذیل مرور می کنیم:
– در جاهلیت مدرن گفته میشود که کدخدای غیر از خداوند در موضع ربوی جهان قرار بگیرد. در سال ۲۰۱۵ امریکاییها ادعای چنین ربوبیت دارند.
– حق کدخدایی و التزامات آن یعنی «من هستم که باید اجازه بدهم که کاری انجام شود و حتی راجع به تراکنشها و تحقیق و توسعه در دانشگاهها نظر بدهم» و این سوال مطرح نیست که آیا امریکا باید رهبری کند یا نه؟ بلکه میگویند امریکا باید رهبری قوی و گستردهای داشته باشد. رهبری امریکا در این قرن باید همچون گذشته ضروری و اجتناب ناپذیر باقی بماند.
– جالب است کسانی که پادویی کدخدا را میکنند ادعای آزادی دارند درحالی که آزادی برای کسانی است که چنین اسارتهایی را برنمیتابند؛ افرادی مانند جهان آرا میتوانند آزادی ایجاد کنند، اگر قرار بود ما با استراتژی پادوها پیش برویم هنوز شاه بر ما حکومت میکرد و برای تحقیق و توسعه ما نیاز به اجازه آنها داشتیم.
– درس بزرگ خرمشهر این بودکه کسانی که به این جاهلیت مدرن خوشبین نبودند متوجه شدند که مناسباتی که آنها تعریف کردند رشددهنده نیست و مانع رشد است و اینجاست که شهدایی مانند جهان آرا، خرمشهر را آزاد کردند؛ خرمشهر نشان داد که میتوان یک ملت به این سطح و حق خود را استیفا کند و در دهن کدخدا بزند. خرمشهر بدین خاطر آزاد شد که منتظر کدخدا نبود.
– دشمنان اراده میکنند که هستهای نشود ولی هستهای انجام میشود چون از همین دانشگاه تفکری بروز پیدا میکند که نمیترسد. شهدای هستهای ستاره بزرگ این عصر در برابر جاهلیت مدرن بودهاند، چرا که میدانستند به امید کدخدا، جان مردم محافظت نمیشود و یک نوع جدیدی از مناسبات را وارد مناسبات قدرت کردند.
– عده زیادی با کدخدا ساختند ولی نتیجه نگرفتند. خیلی از کسانی که رفتند و با کدخدا ساختند، دیدید که چه برسرشان آمد. اتحاد جماهیر شوروی با این کشورها همراه شد اما این کشور را تجزیه کردند و از او خواستند حمایت خود را از کشورها و ظرفیتهای منطقهایاش کوتاه کند و ….
– فکتشیت امریکایی ترجمان مصداقی همین نگاه است که آنها باید تعیین کنند. حتی تراکنشهای بانکی ما چگونه انجام شود؛ باید نظمی که مبتنی بر عدالت نیست به هم بخورد. امروز امریکا میفهمد در صحنه مبارزه کسی که شکست خورده همین استکبار بوده است و ما توانستیم اراده خود را بر آن تحمیل کنیم.
– رهبری چارچوبها و خطوط قرمزی را مشخص کرده. هر کشوری چارچوبهایی در سیاست خارجی دارد و ارزشها و منافعی دارد که دستگاهها و دولت وظیفه دارند آن را اجرا کنند. در این شش سالی که مسوولیت گفتوگو در مذاکرات را برعهده داشتم کشورهای مقابل ما مثلا چرخش حکومت و دمکراسی داشتند و من در این شش سال شاهد عوض شدن حزبها و روی کار آمدن حزب رقیب بودهام اما در تمام این مدت یک اپسیلون حرفهای آنها تغییر نکرد چرا که چارچوبهای نظام آنها تعریف شده است و باید به آن عمل کرد.
– یکی از بحثهای مهم این است که حق یک ملت را نباید کسی تعریف کند و ملت حقوقی دارد که باید از آن دفاع شود. دفاع ما از هستهای نیست بلکه دفاع از همه حقوق است چون اگر دشمن به هر بهانهای توانست اخلال ایجاد کند میتواند به همان بهانه در سایر کارهای ما دخالت کند.
– نتیجه مذاکرات ما دردورهای که من عضو تیم مذاکره کننده بودم این بوده است که ما به گفتوگو حول همکاری مشترک رسیدیم که باز هم طرف مقابل از این نتیجه به دنبال گرفتن امتیازات و استفاده از اهرم فشار بود.
– هدفی که باید دنبال شود این است که ما از حقوق خودمان دفاع کنیم، اگر حق قابل گفتوگو نیست چرا آنها سعی دارند راجع به حقوق هستهای مذاکره کنند. دشمن باید بفهمد ما در دفاع از حقمان جدی هستیم اگر این درس را پیدا کند متوجه میشود ما در دفاع از تمامیت ارضی نیز جدی هستیم و به او اجازه نخواهیم نه درحق هستهای و نه در هیچ حقی کوچکترین تعرضی به ما کند.
محکومیت حمله به مسجد شیعیان، تنها سخن مشترک ایران و عربستان در پنج ماه گذشته /سعودی ها می گویند استراتژی داعش، تقسیم عربستان است
اعتماد در صفحه ۶ «گزارش عربستان از حمله به مسجد شیعیان» را منتشر ساخته و نوشته است: «سخنگو و تعدادی از مسوولان وزارت کشور عربستان در کنفرانس مطبوعاتی در ریاض اعلام کردند که عبدالملک بعادی، سردسته باند تروریستی که مسجد امام علی (ع) در شهرک قدیح واقع در استان قطیف را هدف قرار داد، ٢٣ تن از دوستان و خویشاوندان خود را جمع کرده و یک باند تروریستی وابسته به داعش را تشکیل داده است. در گزارش وزارت کشور عربستان عنوان شد که این کشور توانسته است در راستای عملیات خود علیه باندهای وابسته به داعش در کشور طرحهایی را که هدف آن حمله به نیروهای امنیتی بود ناکام بگذارد. وزارت کشور عربستان همچنین اعلام کرد: حمله به مسجد امام علی (ع) در استان قطیف در راستای اقدامات داعش برای هدف قرار دادن امنیت و ثبات در عربستان و استراتژی این گروه تروریستی ایجاد فتنه است…. منصور ترکی، سخنگوی وزارت کشور عربستان نیز اعلام کرد: جنایت قدیح با باند تروریستی مرتبط است که در پایان ماه رجب گذشته بازداشت شدند. وی تاکید کرد: استراتژی داعش تقسیم عربستان و رسیدن به اهداف لجستیکی خود در این کشور است. در همین حال، ملک سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان نیز اعلام کرد همه کسانی که در حمله به مسجد روستای قدیح دست داشته یا برای این حمله همکاری یا نقشه کشیدهاند مجازات خواهند شد.»
خود را از شرقزدگی نجات دهیم، غربزدگی خود به خود حل میشود/ هنوز به انصاف، ادب و دموکراسی عادت نکردهایم/فرهنگ شفاهی ترویج شده از طریق رادیو و تلویزیون بسیار کودکانه است
اعتماد در گفتگویی با فریدون مجلسی، نویسنده و مترجم، موانع نقدپذیری در جامعه را ذیل عنوان «مشکل نقد در جامعه ما دو جانبه است» بررسی کرده و از قول وی می نویسد: «جامعه ما هنوز به ادب، انصاف و دموکراسی عادت نکرده است»
عاطفه شمس نوشته است: «فریدون مجلسی در این گفتگو در باب علتیابی نقدناپذیری جامعه ایرانی میگوید که دلیل چنین امری استبدادزدگی تاریخی است که از هر کدام ما یک مستبد ساخته است. او معتقد است نقدناپذیری در جامعه ما امری دو جانبه است؛ گاه منتقد قصد مچگیری دارد و نقد شونده نیز مستبد اثر خود است، به همین دلیل بحث منطقی درباره اثر درنمیگیرد. مجلسی با برشمردن ویژگیهایی برای منتقد میگوید که در بیشتر کشورهای دنیا نقدکننده مراحل، تجربیات و در واقع سنی را پشت سر گذاشته و نیازی به اثبات خود ندارد چرا که اثبات شده است و در آن مقام به نقد مینشیند و موضوعی را خواه ادبی، خواه هنری یا سیاسی مورد نقد قرار میدهد. در غیر این صورت و اگر منتقد در موضوع نقد متخصص نباشد جامعه با نقدهای سطحی رو به رو خواهد شد که نیت نقدکننده از نقد اصلاح نبوده است.»
نکات مهم این گفتگو از این قرار است:
– نقدشونده هم باید شرایطی را رعایت کند. این دیگر مبتلابه جامعه استبداد زدهای است که در طی قرون و اعصار هر کسی خود را در موقعیتی دیده است که اگر اثر کوچکی خلق کند باید مانند سلطان مستبد آن اثر بایستد و به هیچ کس اجازه چون و چرا درباره آن اثر را ندهد.
– در کشورهایی که فرهنگ انعطافپذیرتری در مقابل نقد دارند، از شنیدن آن سپاسگزار هم میشوند و در مقابل کسی که ارزشهای اثری را برمیشمارد، آن را مورد نقد قرار داده و نقاط ضعف و قوت آن را روشن میکند، متواضعانه سپاسگزار میشوند.
– مشکل جامعه ما است که هنوز به انصاف، ادب و دموکراسی عادت نکرده است. یک تحول بزرگ اجتماعی رخ داده، میلیونها نفر از سطوح غافل مانده فرهنگی بالا آمدهاند اما نتوانستهاند فرهنگ خود را با آن سطح مادی و اجتماعی که به آن رسیدهاند تطبیق دهند و از نظر فرهنگی هنوز همان نقطه اول هستند.
– جامعه ما در دوران گذار است و به نظر من در آن نوعی سلطه روستا بر شهر وجود داشته است برای اینکه مدنیتر شود.
– رسانههای ما به دلیل محدودیتهایی که وجود دارد نمیتوانند آن گونه که باید کار نقد را انجام دهند. بنده اخیرا آمار مصرف کاغذ در کشورهای مختلف را میخواندم، متوجه شدم سرانه مصرف سالانه کاغذ در آلمان ٢٢٠ کیلوگرم و در ژاپن نزدیک به ٢٠٠ کیلوگرم است، به ایران که رسیدم ٢٢ کیلوگرم بود. از آنجا که سرانه مصرف کاغذ شاخصهای برای فرهنگ و توسعه است بسیار ناامید شدم، در همان آمار عراق را بررسی کردم یک و نیم کیلوگرم بود، افغانستان را دیدم ٣٠٠ گرم است و باز به کشور خودمان امیدوار شدم. سرانه مصرف کاغذ در ترکیه ۶٠کیلوگرم یعنی تقریبا سه برابر ایران است اما در همانجا هم اگر یک کاریکاتور از نخست وزیر کشیده شود عواقب بسیار بدی را برای رسانه به دنبال خواهد داشت یعنی به همان اندازه تلرانس شرقی و شرقیزدگی وجود دارد. ما آنقدر نگران غربزدگی بودیم که از شرقزدگی و رهایی از آن غافل ماندیم. ما باید خود را از شرقزدگی نجات دهیم، غربزدگی خود به خود حل میشود، نباید به تمسخر کسانی بپردازیم که سرانه مصرف کاغذشان ١٠ برابر ما است.
– فرهنگ شفاهی ما که باید از طریق رادیو و تلویزیون رواج یابد بسیار کودکانه است و به طور مداوم کار نصیحت کردن را انجام میدهند، نصایح مستقیم وقتی به طور مداوم گفته شوند تاثیر معکوس دارند. این مسالهای است که حل آن، زمان میبرد و نیازمند تبلیغات صحیح، بالا بردن رشد فرهنگی و آزادی در همه ابعاد است.
– تحمل ناپذیری یکی از تبعات شرقزدگی است و تاثیر از فرهنگ شرق است.
– مشکل ما این است که تنها نظر خود را بیان نمیکنیم به طور مثال وقتی کسی ادعا میکند که پاکترین دولت ایران را دارد، نظر شخصی خود را از زبان همه بیان میکند در صورتی که اگر بگوید «به نظرمن»، میبینید که چقدر رنگ قضیه تغییر میکند. با گفتن «به نظر من» این نقد به ایشان وارد میشود که نظر شما خیلی جاها اشتباه بوده و این نیز یکی دیگر از اشتباهات شماست. این یکی دیگر از مشکلات نقد کردن در کشور ما است.
– یکی از ایرادات پخش اخبار در کشور ما جانبدارانه بودن آن است. وقتی جانبدارانه رفتار شود اعتماد مردم نیز از خبر سلب میشود بنابراین باید وقتی دیگران را نقد میکنیم در نقد خودمان نیز جانبدارانه رفتار نکنیم.
هر زمان که برای یکدیگر احترام قایل شدیم، نقدپذیر هم خواهیم شد
روزنامه اعتماد همچنین با یادداشت « نباید از نقدناپذیر بودن جامعه تعجب کرد» به قلم سعید معیدفر، جامعه شناس و استاد دانشگاه، بحث پیرامون نقدپذیری را دنبال کرده و آورده است: «بخش عمدهای از نقدناپذیری جامعه ما شاید ناشی از فقدان روحیه اجتماعی باشد و اینکه ما، آن گونه که باید نتوانستهایم حیات اجتماعی را بسط دهیم. نقدناپذیری به یک معنا ناشی از نوعی روحیه فردگرایانه افراطی است و اینکه هر کسی خود را عقل مطلقی میپندارد که نیازی به اظهارنظر دیگری ندارد. دلیل آن نیز این است که افراد در زندگی روزمره با جمع بودن را به خوبی تجربه نمیکنند. اگر با جمع بودن برای افراد جامعه بیشتر شکل میگرفت شاید احساس میکردند که برای داشتن زندگی اجتماعی خوب، نیاز به مشورت یکدیگر و اظهارنظر دیگران دارند…. همه این نقدناپذیریها و مشکلات ناشی از خلأ زندگی اجتماعی است.
…. یک فرد غربی در چندین نهاد اجتماعی عضو است مثل عضویت در حزب، تشکلهای مدنی، انجمنهای خیریه، تشکلهای صنفی و… اما در ایران همه پیوندهای سنتی به حال تعلیق درآمده است و هیچ روش جدیدی را جایگزین آن نکردهایم. همچنین در کشورهای توسعه یافته افراد به طور دایم با واژههای متاسفم و ببخشید روبهرو میشوند، یعنی دایم به هم احترام میگذارند چراکه در این جوامع حیات اجتماعی جریان دارد، افراد به هم نیازمند هستند و بدون کمک یکدیگر نمیتوانند به موفقیت برسند. بنابراین، ضمن اینکه حیات فردی نیز دارند اما در عین حال برای آنها و در ورای زندگی فردیشان حیات اجتماعی جریان دارد. به همین دلیل یعنی نیاز افراد به یکدیگر، آنها هم انتقادپذیر میشوند و هم برای دیگران احترام قایل هستند. اما در جامعهای که حیات اجتماعی وجود نداشته باشد یا عرصه عمومی در اختیار مردم نباشد و افراد از حضور در عرصه عمومی بهراسند، نوعی فردگرایی به شکل مفرط آن شکل میگیرد، افراد برای یکدیگر مزاحمت ایجاد میکنند، به هیچوجه تمایلی به نقد شدن ندارند، خود را عقل مطلق میپندارند و حاضر به تعامل نیستند.»
در بخش دیگری از این مطلب می خوانیم: « نقدناپذیری یکی از پیامدهای موجود در جامعهای است که در آن حیات عمومی جریان ندارد و تعاملات در بین افراد در کمترین حد آن قرار دارد. یعنی افراد نمیتوانند تجربه با هم بودن و تشکیل اجتماع را جز در موارد معدود داشته باشند بنابراین نباید از نقدناپذیر بودن جامعه تعجب کرد، هر زمان که توانستیم برای یکدیگر احترام قایل شویم نقدپذیر هم خواهیم شد و زمانی این حرمت را خواهیم گذاشت که یکدیگر را بشناسیم، دیگری را بخشی از خود احساس کرده و او را به عنوان یک شهروند یا هموطن صاحب حق بدانیم.
در این شماره روزنامه اعتماد همچنین این مطالب منتشر شده است:
یادداشت «نقدها را بود آیا که عیاری گیرند؟» به قلم محمد بقایی ماکان، نویسنده و مترجم
یادداشت «هویتهای خرد در خدمت انسجام اجتماعی» به قلم سعید معیدفر پژوهشگر اجتماعی
یادداشت «مشکلات مربوط به ازدواج جوانان معلول علتهای زیادی است» به قلم مصطفی اقلیما
یادداشت « چرا عمان میانجیگری میکند؟» به قلم احمد دستمالچیان، کاردار سابق ایران در عربستان
گفتگو با فرشاد مومنی با موضوع دولت یازدهم و ایران پساتحریم، «روحانی سیاستهای غلط احمدینژاد را اصلاح نکرد»
هشدار نسبت به افزایش آسیبهای اجتماعی در کشور
تعیین مجازات برای والدین، عاقد و خواستگار در ازدواج با اطفال
آیت الله هاشمی رفسنجانی: مردم به فریبکاریهای ظاهرالصلاحها توجهی نمیکنند
وزیرعلوم: روسای ٣١دانشگاه به زودی مشخص میشوند
وزیر دفاع: متجاوزان یمن از تاریخ و وقایع گذشته نزدیک درس بگیرید
طرح ترور رییسجمهور آلمان توسط داعش
«رایزنیهای یمنی در حاشیه خلیج فارس»، حوثیها به ژنو میروند، « منصور هادی» نه
آیا «بهار عربی» برای جامعه عرب تجربه موفقی بوده یا میتوانست باشد؟/ جنبشهای اجتماعی عربی یا عقیماند و یا نتیجه باروری آن با تاخیر همراه است
روزنامه شهروند که تیتر اصلی خود را به حاشیه سازی نمایندگان عضو جبهه پایداری در مجلس اختصاص داده و عکس صفحه یک خود را برای روایت زندگی در خرمشهر انتخاب نموده، یادداشت اصلی خود با عنوان «امت عربی در برابر ناکامیهای اجتماعی» به قلم متین مسلم کارشناس روابط بینالملل را منتشر شاخته که در بخش هایی از آن می خوانیم:
– وضعیت کنونی جهان عرب و اوضاع تاسفبار و دهشتناک یمن که پازل ناامنیهای اجتماعی و جنگهای داخلی در خاورمیانه عربی و خلیجفارس را از سال ٢٠١١ تکمیل کرده، با تردیدی آزار دهنده ما را در برابر این سوال قرار داده است که نتایج و عواقب وقایع سالهای اخیرموسوم به « بهار عربی» آیا برای جامعه عرب تجربه موفقی بوده یا میتوانست باشد؟
– جوامع عربی در یک تناقض عجیب میان محافظهکاری سنتی و انقلابیگری اجتماعی، از یک طرف نیاز به تغییر را احساس میکنند، بدون آنکه الگویی در برابر خود ببینند و از طرفی دیگر به علت نداشتن اهرمهای اجتماعی و سیاسی برای انجام تغییرات بنیادین و توسعهیافته و یا حتی رفرم، توان بهرهگیری از فرصتها و بزنگاهها را در خود احساس نمیکنند. نتیجه یک چنین فرآیندی در خلاء، ضرورتا به عقیمی جنبشهای اجتماعی عربی منجر یا نتیجه باروری آن را به تأخیر انداخته است.
– ملتهای خاورمیانه عربی بیش از آنکه بدانند چه میخواهند؟بیشتر میدانند چه چیزی را نمیخواهند. لیبی،سوریه، یمن و مصر را ببینید. حتی در مورد مصر این کشور حتی یک استثنا نیست و چه کسی باور میکند ژنرال سی سی نتیجه یک تحول دموکراتیک در جامعه مصر است! این بیشتر به یک جوک سیاسی شبیه است تا یک واقعیت سیاسی و اجتماعی.
– فقدان الگوی کارآمد وحدتطلب پایدار از یک طرف، تداوم حس تغییر از طرف دیگر و شدت خشونت رهبران دیکتاتور عرب در سرکوب خواستهای اجتماعی از سوی سوم، گسلی خطرناک را در بافت عمومی جهان عرب بهوجود آورده که تا به امروز مورد بهرهبرداری و سوءاستفاده گروههای تندرو مذهبی و افراطی مانندالقاعده، داعش،النصره، بوکوحرام و جبهه التکفیر قرار گرفته و ما را نسبت به آینده نگران کرده است!
– لیبی را ببینید، سوریه را مشاهده کنید، بحرین را رصد کنید و اینک یمن را با تاسف در برابر دیدگان خود قرار دهید. به چه نتیجهای میرسیم؟ پارهای از تحلیلگران امور اعراب معتقدند جامعه جهانی متوجه این مسأله نشد که هر گونه تحولگرایی و تحولخواهی پایدار در جوامع عربی در نتیجه تظاهرات خیابانی پایتختهای عربی مسالهای است که الزاما اولا به فرآیندی دموکراتیکی منجر نخواهد شد.
– واقعیت تلخ آنکه ما حتی با ظهور یک دولت نیم بند دموکراتیک هم روبهرو نشدهایم. شاید وقت آن رسیده که متوجه شویم «وقتی ظرفی را شکستی، حتما مالک آن نخواهی شد.
در این شماره روزنامه شهروند همچنین این مطالب منتشر شده است:
یادداشت « آغاز خوابهای سیاه برای سوریه» به قلم آرمین منتظری، روزنامه نگار
یادداشت « انتقاد کافی نیست؛ الگوهای رفتاری ما کدام است؟» به قلم احمد مرشدلو، نقاش
محسن رضایی: آمریکا به دنبال گرفتن امتیاز بیشتر از ایران است
رئیس سازمان صدا و سیما: خودم خبرنگار هستم و من باید از بقیه سوال کنم
انتشار کتاب عکس «اربعین» توسط مسجدجامعی
در همایش سراسری چشمانداز حقوق کودک مطرح شد: کودکان، قربانیان بزرگ صنعت جدید اطلاعات
کارتون محمدرضا ثقفی / شهرونددین آنلاین، روزنامه های «اعتماد» و «شهروند» را با این عناوین اقتباسی مرور کرده است: «تغییرات سعید جلیلی از سال ۱۳۹۲: جایگزینی و استعمال کلمه «کدخدا» به جای ۵۲ بار استفاده از کلمه«ظرفیت» در مناظره/توضیح جلیلی در خصوص کلمه کدخدا: «همان واژهای که آن آقا در مناظرههای انتخاباتی گفت!»/خرمشهر بدین خاطر آزاد شد که منتظر کدخدا نبود»، «محکومیت حمله به مسجد شیعیان، تنها سخن مشترک ایران و عربستان در پنج ماه گذشته/عربستان می گوید استراتژی داعش، تقسیم عربستان است»، «هنوز به انصاف، ادب و دموکراسی عادت نکردهایم/فرهنگ شفاهی ترویج شده از طریق رادیو و تلویزیون بسیار کودکانه است»، «هر زمان که برای یکدیگر احترام قایل شدیم، نقدپذیر هم خواهیم شد»، « آیا «بهار عربی» برای جامعه عرب تجربه موفقی بوده یا میتوانست باشد؟/ جنبشهای اجتماعی عربی یا عقیماند و یا نتیجه باروری آن با تاخیر همراه است»بررسی مطبوعات/ دوشنبه ۴ خرداد (۲)