اتخاذ رویکردی واقعگرایانه و نه ایدئولوژیک در انتخاب متحدان منطقهای ضروری است
دین آنلاین، روزنامه های «فرهیختگان» و «شرق» را با این عناوین اقتباسی مرور کرده است: « آثار هایدگر و پستمدرنیستها مُسکن و آرامبخش درد عقبافتادگی فرهنگی و اجتماعیما شده است/ همه ما پرورش یافته فرهنگ غیرعقلانی و حتی ضدعقلانی عرفانی هستیم/ پیامبران یهود خود را فرستاده خدا میدانستند و هایدگر هم خود را پیامبر «هستی» میداند»، « بنبستهای حکومتی با تعبیه راههای اسلامی توسط امام شکسته شد»، « بحران مذهبی کنونی در تاریخ اسلام سابقه ندارد »، « قرار بود برای فوت احتمالی امام در دهه ۷۰ جایی در نظر گیریم و بدون اعلام قبلی برنامهریزی کنیم/از دید مؤسسه تنظیم و نشر آثار، اظهارات بزرگان انقلاب از قول امام، تأییدشده است»، « اعتراض به گستردگی اسلامستیزی در میانمار حتی از آنگ سان سوچی نیز ساخته نیست/کسی در ایران سراغی از مسلمانان «روهینگیا» میگیرد؟»، «اخوان از نظر ژئوپولیتیک و ایدئولوژیک در اردوگاه مخالف ایران قرار گرفته است» و «سیاستمداری حکایتی متفاوت با شعارهای دموکراتیک آمیخته با قواعد اسلامی دارد»
آثار هایدگر و پستمدرنیستها مُسکن و آرامبخش درد عقبافتادگی فرهنگی و اجتماعیما شده است/ همه ما پرورش یافته فرهنگ غیرعقلانی و حتی ضدعقلانی عرفانی هستیم/ نهتنها در کشور ما بلکه در جهان شاهد نوعی «بحران عقلانیت» هستیم/ تحقیر عقل و تخطئه علم حتی در غرب هم مد روز شده است/ پیامبران یهود خود را فرستاده خدا میدانستند و هایدگر هم خود را پیامبر «هستی» میداند
روزنامه فرهیختگان گفتگوی مهتاب اسفندیاری با دبیرکل موتلفه اسلامی را با عنوان « اشتراک در اصول، اختلاف درسلیقه» به عنوان خبر اول روزنامه امروز برگزیده و همچنین گفتگو با یدالله موقن به مناسبت سالروز درگذشت مارتین هایدگر را زیر عنوان «فیلسوف به مثابه چوپان» در صفحه نخست بازتاب داده است.
زهرا سلیمانیاقدم در مقدمه گفتگو نوشته است: « یدالله موقن، مترجم آثار فلسفی معتقد است که با روشدن دست هایدگر در الهامگیری از نازیسم با انتشار کتاب «دفترچههای سیاه» دیگر موعد انقضای اندیشه وی فرا رسیده و اروپا او را به تاریخ سپرده است اما هنوز تمایل به مسائل و مباحث غیرعقلانی ما را در ایران به سوی اندیشه هایدگر میکشاند، از این رو اشتیاق به هایدگرخوانی، ترجمه آثارش و تشریح و پیشی گرفتن از افکار او در بین جوانان و دانشجویان ما روزافزون است.»
نکات برجسته این گفتگو را مرور می کنیم:
– هایدگر شخصیت عجیبی داشت، به استادش ادموند هوسرل که یهودی بود هم عشق میورزید و هم نفرت، عاشق دانشجوی یهودیاش هانا آرنت بود و از نژاد یهود بیزار و متنفر. اینها حقایق شناختهشدهای است. همین عشق و تنفر را هایدگر نسبت به پیامبران بنیاسرائیل هم دارد. در اساطیر یهودی آمده است که اکثر پیامبران یهودی چوپان بودهاند. البته به نظر من اساطیر یهودی میخواهند بگویند عوام در حکم گلهاند بنابراین باید چوپانی باشد تا گله را هدایت کند. هایدگر به تقلید از پیامبران بنیاسرائیل خود را چوپان میخواند؛ اما چوپان «هستی». پیامبران یهود خود را فرستاده خدا میدانستند و هایدگر هم خود را پیامبر «هستی» میداند.
– بعضی از فیلسوفان غربی این پرسش را برای پیروان هایدگر مطرح کردهاند که چرا طی ۲۵۰۰ سال که از عمر فلسفه غرب میگذرد کسی از سوی «هستی» به پیامبری مبعوث نشد؟ وچرا پس از ۲۵ قرن سکوت قرعه فال به نام هایدگر زده شد؟ هر وقت از هایدگر درباره جنایات نازیها سوال میشد، در پاسخ میگفت «اینها در برابر فراموشی «هستی» چیزی نیستند.» میبینیم که سخن هایدگر شبیه به سخن پیامبران بنیاسرائیل است. آنان نیز میگفتند چون بشر خدا را فراموش کرده است چنین بلاهایی بر سرش میآید. هایدگر فقط به جای اینکه بگوید خدا میگفت«هستی». هایدگر در این باره که چرا چوپان «هستی» است، میگوید «انسان سرور هستندهها نیست. انسان فقط چوپان هستی است. در این مقام حقیر او نهتنها چیزی را از دست نمیدهد بلکه چیز «عظیمی» یعنی حقیقت هستی را به دست میآورد. انسان در جوار هستی جای دارد.»
– هایدگر بر ۲۵ قرن فلسفه غرب یا «متافیزیک» خط بطلان میکشد و خواهان بازگشت به عصر پیش از افلاطون است؛ یعنی عصر اسطورهای – شعری یونان باستان. فرهنگ ما هم کمابیش در عصر اسطورهای – شعری درجا میزند. پس آثار هایدگر و پستمدرنیستها مسکن یا آرامبخشی میشوند برای درد عقبافتادگی فرهنگی و اجتماعیمان. اگر ما فاقد فرهنگ عقلانی هستیم چه باک، هایدگر و پستمدرنیستها هم عقل و عقلانیت و علم را مردود دانستهاند. هایدگر گفته است علم مردود و مکروه است ولی شعر و اسطوره را باید پرستید و در ستایششان سخن گفت.
– اگر ترجمه آثار هایدگر و شارحان فلسفه او از حد متعارف بگذرد، نشانه نوعی بحران عقلانیت در جامعه ماست. اکنون ما شاهد ترجمه آثار فیلسوفان نازی مانند هایدگر و کارل اشمیت هستیم. اگر ادعای برخی از منتقدان پستمدرنیسم درست باشد و فاشیسم پیشگام نظریههای پستمدرنیستی باشد در آن صورت باید گفت روشنفکرانی که دست به ترجمه این گونه آثار میزنند – از هر طیف و عقیدهای که باشند، خواسته یا نخواسته – درصدد پایهریزی فرهنگ فاشیسم در جامعه ما هستند و این زنگ خطری است که باید به آن توجه کرد. انتشار «دفترچههای سیاه» هایدگر چنان بحران عظیمی در محافل آکادمیک آلمان به وجود آورده که رئیس «انجمن هایدگر» چند ماه پیش از مقام خود کنارهگیری کرد و دانشگاه فرایبورگ، که هایدگر در آنجا کرسی استادی داشته است، میخواهد این کرسی را منحل کند تا دیگر نامی از هایدگر در ارتباط با این کرسی به میان نیاید. این تحولات طی چند ماه گذشته و پس از انتشار « دفترچههای سیاه» هایدگر روی دادهاند. آیا مترجمان آثار هایدگر و شارحان فلسفه او قصد دارند این مسائل را بهگونهای مثلا به شکل پیشگفتار در ترجمههایشان متذکر شوند؟
– برتراند راسل میگوید «زبان در نوشتههای هایدگر دیوانه شده است» و من به این جمله راسل این جمله را اضافه میکنم که «به تبعیت از هایدگر، زبان در نوشتههای پستمدرنیستها حتی دیوانهتر نیز شده است». بندتو کروچه که هگلی و حامی موسولینی بود، مدعی است که نوشتههای هایدگر «مایه ننگ فلسفهاند». کارل گوستاو یونگ معتقد بود که زبان نوشتههای هایدگر، زبان یک روان نژند است. گرچه چنین بیمارانی در تیمارستان به سر نمیبرند ولی به نظر او آنان در مجاورت آن هستند. حالا چگونه رمز این زبان مغلق را دانشجوی ایرانی کشف میکند، من شخصا نمیدانم.
– فرهنگ ما فرهنگ عرفانی است. به قول مولوی «پای استدلالیان چوبین است». همه ما در این فرهنگ غیرعقلانی و حتی ضدعقلانی پرورش یافتهایم. این فرهنگ تمایلات غیرعقلانی و خردستیزانهای در ما به وجود میآورد که خواه ناخواه به سوی امور غیرعقلانی کشانده میشویم…. روی آوردن به امور غیرعقلانی و نیز فلسفههای غیرعقلانی حتی در خود غرب هم رو به فزونی نهاده است. دانشگاههای غرب به اشغال پستمدرنیستها درآمدهاند. تحقیر عقل و تخطئه علم حتی در غرب هم مد روز شده است. نهتنها در کشور ما بلکه در جهان شاهد نوعی «بحران عقلانیت» هستیم، گویی خردستیزی دست بالا را یافته و این خطر بزرگی است که نباید نادیدهاش گرفت. البته در میان متفکران غرب کسانی هستند که در برابر حملات هایدگر و پیروانش و پستمدرنیستها به روشنگری و مدرنیته به دفاع از مدرنیته و روشنگری برخاستهاند؛ ولی متاسفانه صدای این کسان در جامعه ما شنیده نمیشود و فقط گهگاه من در مقاله یا مصاحبهای به این دفاعیات اشارهای میکنم.
بنبستهای حکومتی با تعبیه راههای اسلامی توسط امام شکسته شد
فرهیختگان در صفحه ۴ از قول آیتالله هاشمیرفسنجانی عنوان «امام مفسر عملی قرآن بود» را برگزیده و در متن خبر دیدار آیتالله با اعضای ستاد برنامهریزی همایش بینالمللی قرآن و امام خمینی(ره) به این نکات اشاره کرده است:
– امام حکومتی را بنا نهادهاند که به خاطر توجه به احکام اسلامی در قانونگذاریها و اجراییات، پس از حکومت پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) در تاریخ اسلام بینظیر است.
– امام با نگاه تیزبین قرآنی و با تعبیه راههای اسلامی، بنبستهای حکومتی را شکستند و راهی گشودند که تا همیشه جاودان است.
– امام در همه مراحل انقلاب، مخصوصا در مقطع دفاع به قرآن استناد میکردند و مفسر عملی قرآن بودند.
– اطلاعات عمیق امام نسبت به نگاه قرآن به جامعه، پایهگذار حرکتی شد که ورای محاسبات سیاسی بود، چون تنها به کمک مردم، محکمترین نظام را به یادگار گذاشت.
– نوع مسائل اخلاقی که امام در درسها مطرح میکردند، برخاسته از قرآن بود و این شیوه را تا پایان عمر شریف خویش ادامه دادند.
– تاثیری که امام بر جهان گذاشت، فراگیر بود و حتی مردم روستایی در مناطق دوردست کشورهای آمریکای جنوبی، عکس امام را در کنار عکسهای قهرمانان ملی خود، زینت دیوارها میکردند.
– حفاظت از کارهای دفتر حفظ و نشر آثار امام هم ضرورت سیاسی و اسلامی است.
فرهیختگان در ستون «خبرنامه» صفحه اندیشه به ۳ خبر کوتاه پرداخته است:
لبنان و ژئوکالچر تشیع در جنوب مدیترانه
پژوهشکده علوم اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، نشستی با عنوان «لبنان و ژئوکالچر تشیع در جنوب مدیترانه» را با سخنرانی سیدجواد میری برگزار میکند. در این نشست به بررسی ژئو کالچر تشیع در جنوب مدیترانه پرداخته میشود.
این نشست شنبه ۹ خرداد از ساعت ۱۴ تا ۱۶ در محل سالن ادب واقع در بزرگراه کردستان، خیابان ایرانشناسی (۶۴)، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، طبقه دوم برگزار میشود.
سیاستنامه علوی
کتاب «سیاستنامه علوی» اثر محسن اسماعیلی با عنوان سیاست و حکومت در نهجالبلاغه منتشر شد.
این اثر که در دو بخش آماده شده بر آن است با استفاده از آنچه از بیانات مولای متقیان تحت عنوان نهجالبلاغه گردآوری شده است، تفسیری از حکومت و سیاست در اسلام براساس بیانات ایشان ارائه کند و پس از آن، در بخش دوم، از سیره عملی آن امام بزرگوار استفاده کرده و از مصادیق رفتار ایشان، الگوی رفتاری در حکومت اسلامی را به شکلی ملموستر ارائه کند. چاپ اول این کتاب در ۲۰۰ صفحه و با قیمت ۷۰۰۰ تومان در بهار ۹۴ منتشر شده است.
هنر، دین، تجدد
کتاب «هنر، دین، تجدد؛ گفتارهایی در مبانی هنر» اثر سیدمحمدمهدی میرباقری رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم از سوی نشر کتاب فردا راهی بازار کتاب شد. نوشتار حاضر دارای گفتارهایی از جمله هنر قرآنی، ارزشهای بومی و هنر هالیوودی، مبانی شعر مذهبی، امکان یا عدم امکان هنر دینی و هنر غیردینی، فرهنگ و نظام شهرسازی و… است.
در این شماره روزنامه فرهیختگان همچنین این مطالب منتشر شده است:
راهاندازی سایت «همسانگزینی» در هفته آینده
سردار قاسم سلیمانی: تنها ایران میتواند با داعش مقابله کند
یادداشت «تحلیل آمریکا از اوضاع عراق» به قلم حسین دهشیار، استاد دانشگاه
با سنگ اندازی رئیس جمهور مستعفی یمن، «کنفرانس ژنو به تعویق افتاد»
بحران مذهبی کنونی در تاریخ اسلام سابقه ندارد
روزنامه شرق در صفحه ۳ عنوان « نیازی به خاک و نفت عراق نداریم» را از «سپاه نیوز» و از قول سردار سلیمانی برجسته ساخته و در پوشش سخنان وی در گردهمایی بزرگ جانبازان و رزمندگان استان کرمان آورده است: «آقای اوباما، فاصله پایگاههای شما با رمادی چند کیلومتر است و چطور میشود کشتار در یک کشور صورت گیرد، شما به بهانه حمایت از آن ملت در آن کشور استقرار پیدا کنید، اما هیچ غلطی نکنید؟ این اسمش چیست؟ آیا این چیزی به غیراز شریکبودن در توطئه و ضلعی از توطئه است و این به غیراز این است که هیچ ارادهای برای مقابله با آن وجود ندارد؟»
نکات مهم سخنان فرمانده نیروی قدس سپاه از این قرارند:
– اقتصاد داعش از چاههای نفت کرکوک، از چاههای نفت سوریه تامین می شود، اما به کجا صادر میشود؟ با تانکر و ۲۰ لیتری که صادر نمیشود، نفتکشها میبرند و هزاران نفتکش آن را حمل میکنند. این نفتها را کجا میبرند از زیر زمین یا از روی زمین و از طریق کشورهای موجود در اتحادیه بینالمللی، آیا برای مقابله با داعش است؟»
– این توطئه خطرناکی علیه جهان اسلام است و والله اگر کسی در تشخیص آن شک کند، باید به فکر و عقل خودش شک کند.
– منافع ملی یعنی محفوظنگهداشتن یک ملت از یک کشتار وحشیانه و نظام جمهوری اسلامی به مقابله با پدیده خطرناک داعش توجه کرده است.
– امروز به شکل حقیقی و راستین بهغیراز جمهوری اسلامی، کسی در تقابل با داعش قرار ندارد، مگر ملتهایی که در کنار جمهوری اسلامی ایران یا مورد حمایت کشور ما هستند.
– بهعنوان یک انسان نمیتوانیم ملتهای اطراف خود را دچار چنین بلای سهمگینی مانند داعش ببینیم و دلیل دینی و منافع ملی هم برای ما مهم است.
– منافع ملی ما در سودجویی نیست و از عراق چیزی نمیخواهیم و نیازی به خاک و نفت عراق نداریم؛ وقتی میگوییم منافع ملی یعنی مصونیتبخشی به ملت خود و ملت اساس مسئله و در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی هم همین است.
– امروز در همین فاصله نزدیک خودمان مواجه با سه محور مهم حول کشور، ملت و مذهب هستیم، بحران مذهبی کنونی در تاریخ اسلام سابقه ندارد و حتی بحران مذهبی در دورانی که سر سرور شهیدان را بریدند هم از این حجم برخوردار نبود.
– داعش یک طاعون و بلای بزرگ است و اگر در کشور همسایه ما یک طاعون یا بلای بزرگ آمد در بُعد ملی برای مسئولیتبخشی و سلامت ملت خود چه میکنیم، بیشک مرزهای خودمان را قرنطینه میکنیم و ….
– یک بلا یا طاعونی مانند داعش که سربریدن برایش آسانتر از سربریدن گوسفند است و نه یکی، دو تا بلکه صدها نفر را خواباندن و با چاقو سربریدن و فریاد اللهاکبر سردادن، خطر بزرگی است و اگر کسی، ملت را نسبت به این بلا آگاه نکند و برای رفع آن تلاش نکند، در مصیبت آینده سهیم است.
– مقابله با داعش و گروههای تکفیری، عین منافع ملی ماست و این افراد دارای افکار تندروانه بخشی از افراد تاریخی نیستند، بلکه احیاگران و حامیانی در بعد فرد، شخص و در بعد کشورها دارند.
– اگر هزاران هواپیما و هلیکوپتر و دلارهای فراوان برای نابودی داعش پیشبینی میشود، پس چرا داعش سرکوب نمیشود، چرا مردم سوریه در رنج هستند، چرا قتلعام صورت میگیرد، پس این اتحاد بینالمللی کجاست؟
– چگونه است که با این حجم امکانات وسیع و جنگندههای پیشرفته، اما جریان تروریسم اعلام حکومت میکند، خطبه میخواند و قتل عام وحشیانه میکند؟
– وقتی امام در وصیتنامه جانش را فدای ملت ایران میکند، جان من، جان حسین بادپا، جان جوانی، جان اللهدادی و جان همه جوانان ما ارزش نثارشدن در راه این ملت را دارد، زیرا ملت ما شریف، عزیز، فداکار و باوفا، باحکمت، عزتمند و سرلوحه همه ملتهاست.
بیان سردار سلیمانی در بند آخر سخنان، ناخودآگاه ذهن خواننده این مطلب را به شعاری برمی گرداند که در بوق و کرنا محکوم شد؛ شعار مردمی«جانم فدای برای ایران» که بنا بر سخن سردار قاسم سلیمانی، هم امام به این شعار مفتخر بود و هم خود سرداران !
قرار بود برای فوت احتمالی امام در دهه ۷۰ جایی در نظر گیریم و بدون اعلام قبلی برنامهریزی کنیم/ نیمه شعبان امسال بنای برپایی عزا نداریم و قصدمان فقط بزرگداشت امام است/از دید مؤسسه تنظیم و نشر آثار، اظهارات بزرگان انقلاب از قول امام، تأییدشده است
شرق در صفحه ۳ عنوان « حرم امام(ره)؛ از مکانیابی تا ساخت» را برای انتشار ناگفته های محمدعلی انصاری برگزیده و نوشته است: «پروژه ملی و فاخر حرم بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، روز چهاردهم خرداد امسال در بیستوششمین مراسم گرامیداشت حضرت امام با حضور مقاممعظمرهبری افتتاح میشود. به همین مناسبت، محمدعلی انصاری، رئیس مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی در نشستی با مدیران رسانههای گروهی، به تشریح مراحل تشییع و تدفین پیکر امام، دلایل انتخاب محل دفن ایشان و ساخت حرم امام راحل پرداخت و با اشاره به سؤالات گوناگونی که دراینباره در افکار عمومی مطرح است، برای اولینبار (و به تعبیر خودش شاید آخرینبار) نکات و خاطراتی را بازگو کرد. او همچنین به درخواستهای متعددی که از مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی(ره) درباره سخنان و اظهارات گوناگون حول شخصیت امام میشود، پاسخ داد.»
در این نشست به این نکات اشاره شده است:
– شبی همه اطبا و مسئولان به این نتیجه رسیدند که حضرت امام در آستانه ارتحال است، شب تلخ و تاریخی ۱۴ خرداد بود. تقریبا در آخرین دقایقی که امام نفسهای آخر را میکشیدند و همه ناامید از بازگشت امام بودند، این موضوع مطرح شد که پس از رحلت امام، محل دفن ایشان کجا باشد؟ تقریبا اتفاقِ نظر بود که حداقل یکی، دو روز برای فراهمکردن مقدمات تشییع باید فرصت داشته باشیم تا امکانات لازم آماده شود و از نظر امنیت و سایر مسائل برنامهریزی شود.
– مکان دفن امام موضوع دیگری بود و پیشنهادهای بسیاری در این رابطه شد؛ ازجمله حرم حضرت معصومه(س)، منطقه کوشک نصرت، مسجد جمکران، در حرم مطهر امامرضا(ع) و بعضی اماکن داخل تهران مثل فرودگاه قلعهمرغی و همچنین محل فعلی مصلی امامخمینی در تپههای عباسآباد و پیشنهاد دیگر هم بهشتزهرا بود. بعد از جمعبندی تصمیم بر تشکیل کارگروهی برای بررسی دفن در بهشتزهرا شد. در این کارگروه بنده و حجتالاسلاموالمسلمین سید سراجالدین موسوی و بعضی از آقایان بودیم. صبح ۱۴ خرداد با بالگرد بالای بهشت زهرا و پهنهای که الان حرم امام در آن واقع شده است، رفتیم و منطقه را بررسی کردیم. به این نتیجه رسیدیم که دفن امام در بهشت زهرا میتواند مشکلساز باشد. نهایتا مکان فعلی که در فاصله نزدیکی با بهشت زهرا و قبور شهداست، انتخاب شد و تقریبا اطمینان یافتیم این مکان موقعیتی دارد که حرم امام در طول زمان به آن نیاز دارد.
– بعضی از برنامههایی که برای تشییع و خاکسپاری امام داشتیم، در میانه شور و حال مردم بههم ریخت. وقتی به محل دفن رسیدیم، معلوم بود ماشین حامل پیکر امام امکان ورود به صحنه را ندارد؛ با تمهیداتی پیکر امام را وارد بالگرد کردیم. وقتی بالگرد با مشکلات زیادی به زمین نشست، در کمترین زمان پیکر امام لابهلای جمعیت انبوه گم شد. با برنامهریزی خاصی دوباره پیکر امام با بالگرد به جماران منتقل شد و در جماران مجددا کفن و در تابوت محکمی قرار گرفت و عصر همان روز به بهشت زهرا منتقل و با تمهیدات ویژهای دفن شد.
– در فاصله کمتر از یک هفته از تدفین امام، مرحوم حاج سید احمدآقا به من حکم سرپرستی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) و ساخت حرم امام را دادند. هر دو مقوله، مقولهای بود که ما قبلا از نظر ساختاری، سازمانی، برنامهریزی و نیز از نظر افقهای کوتاهمدت و درازمدت، هیچ کاری برای آنها انجام نداده بودیم و کسی هم تصور نمیکرد امام به آن زودی و در آن شرایط از دنیا بروند، البته بحث از ارتحال و دفن امام پیشتر با مرحوم حاج احمدآقا مطرح شده بود و تصور این بود که این موضوع ۱۰ الی ۱۵ سال دیگر اتفاق میافتد و قرار شد جایی را در نظر بگیریم و بدون اعلام قبلی برنامهریزی کنیم.
– نظرات مختلفی برای ساخت حرم امام پیش رو بود، اول بر این باور بودیم که باید با پول مردم کار ساخت حرم انجام شود، اما در ادامه به این نتیجه رسیدیم که کمک مردم کافی نیست و باید از نظام و دولت کمک بگیریم و نمونه آن مصلای تهران است. مردم تهران به نوبه خود برای حرم و مصلا خیلی کمک کردند، اما برای پروژهای که ۲۰۰ هزار متر بنای محکم دارد، به هیچوجه کمکهای مردم کفاف نمیداد، از همینرو سراغ دولتمردان رفتیم.
– بعضی میگویند مؤسسه موظف به تأیید یا تصویب هر سخن، نسبت یا حرفی که افراد از قول امام میزنند، است. این درحالی است که در هیچجای دنیا چنین اتفاقی نمیافتد، چراکه برخی برای ساعتها و دفعات متعدد با امام ملاقاتهای خصوصی داشتهاند، ما چگونه میتوانیم درستی یا نادرستی این صحبتها و خاطرات را مشخص کنیم؟
– جاییکه مؤسسه باید اظهارِ نظر کند، مشخص است و قطعا در آن موارد واکنش نشان میدهیم، مثلا بعضی از افراد بزرگ که در انقلاب نقش مهمی داشتهاند و اجازه یا حکم از امام(ره) داشتهاند، ولی اثری از حکم مکتوب آنها نیست، از نگاه واقعی مؤسسه آنها تأییدشده هستند.
– سیاسیون نمیتوانند کافرشناس باشند، مگر اینکه به دین مراجعه کنند. ما باید مانند امام نقطه وصلی میان همه افراد و گروهها باشیم.
– با توجه به همراهشدن ایام ارتحال امام(ره) با نیمه مبارک شعبان، ما بنای برپایی عزا نداریم و قصدمان بزرگداشت امام است تا دشمنان انقلاب بدانند امام و انقلاب ما با ائمه هدی پیوندی جاودانه دارد و تا همیشه زنده است.
اعتراض به گستردگی اسلامستیزی در میانمار حتی از آنگ سان سوچی نیز ساخته نیست / کسی در ایران سراغی از مسلمانان«روهینگیا» میگیرد؟
روزنامه شرق در صفحه «جهان» گزارش «میانمار: نسلکشی خزنده» را به نقل از هفته نامه «دی تسایتش» و با ترجمه محمدعلی فیروزآبادی منتشر نموده و خواننده را با وضعیت رقت بار مسلمان روهینگیا آشنا ساخته است.
در بخش هایی از این یادداشت آمده است:
«تا چندی پیش یعنی تا پیش از آنکه خبرهای مربوط به هزاران پناهجوی مسلمان «روهینگیا» منتشر شود، کمتر کسی در دنیا از وجود این گروه قومی مسلمان و رنجدیده خبر داشت. اکثر کسانی که به تایلند سفر میکردند، در آن کشور با افرادی روبهرو میشدند که در هتلها و در پستترین مشاغل خدماتی مانند ظرفشویی و… مشغول به کار بودند. بیتردید شمار بالایی از این مردم زحمتکش همان اقلیت مسلمان روهینگیا هستند که در کشور خود برمه یا میانمار حقی برای زندگی ندارند.
روهینگیاییها برای سفر غیرقانونی به تایلند و کارکردن در ظرفشویی خانههای هتلها و کشتیهای صیادی در قبال روزی چند بات، انگیزه کافی دارند؛ زیرا این مردم در کشور خود میانمار زندگی بهمراتب دشوارتری دارند و به گفته فعالان حقوق بشر از ۳۵ سال پیش بهنوعی «نسلکشی خزنده» علیه آنان آغاز شده است.
بااینحال بحران اخیر پناهجویان، نظرها را به موقعیت فاجعهبار اقلیت مسلمان و ۸۰۰ هزار نفره روهینگیا جلب کرده است. تا چندی پیش حتی سیاستمداران غربی نیز در سفرهای خود به میانمار تنها به تحسین پیشرفتهای این کشور برای برقراری دموکراسی و اقتصاد بازار آزاد میپرداختند، بدون آنکه کمترین توجهی به موقعیت دلخراش و فاجعهبار مسلمانان روهینگیا نشان دهند. اما اینروزها لحن سیاستمداران غربی در مورد میانمار تغییر کرده است. بهعنوان مثال «باراک اوباما»، رئیسجمهور آمریکا همین هفته گذشته اعلام کرد که چنانچه دولت میانمار به سرکوب اقلیت روهینگیا ادامه دهد، تحریمها علیه این کشور تشدید خواهد شد. «نجیب رزاق»، نخستوزیر مالزی، نیز فرار مسلمانان روهینگیا را بهدلیل «مشکلات داخلی» میانمار عنوان کرد و گفت که کشورهای دیگر نمیتوانند در مورد این مشکلات نقشی داشته باشند….
این اقلیت مسلمان از نظر دولت میانمار بهعنوان یکی از ۱۳۵ گروه قومی این کشور به رسمیت شناخته نمیشود و به همین ترتیب شهروندی میانمار به آنان تعلق نمیگیرد. پیامد این مسئله نه تنها محرومیت این مردم از حق تحصیل و برخورداری از بیمهها و خدمات درمانی بلکه آزارها و حملات خشونتباری است که از سوی گروههای افراطی و متعصب و با حمایت نیروهای امنیتی علیه آنان انجام میگیرد. به گزارش سازمان دیدهبان حقوق بشر در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ بیش از ۲۰۰ مسلمان روهینگیا به دست این مهاجمان کشته شده و از آن زمان ۱۴۰ هزار نفر از این مردم در اردوگاهها زندگی میکنند.
…. در حال حاضر نیز دولت میانمار قانونی به نام «حمایت از مذهب و نژاد» به تصویب رسانده است که براساس آن، زنان روهینگیا تنها هر سه سال یکبار حق زایمان دارند…. از قرار معلوم مبتکر اصلی این قانون گروهی از بوداییهای متعصب موسوم به «ما با تا» هستند؛ همان گروهی که با زشتترین و موهنترین الفاظ از مسلمانان یاد میکنند.
اما دولت میانمار با وجود اعتراضهای جامعه بینالمللی، همچنان از اعطای شهروندی به مسلمانان روهینگیا خودداری کرده و حتی از بهکارگیری نام روهینگیا نیز ابا دارد و این اقلیت مسلمان را «بنگالی» خطاب میکند. یکی از دیپلماتهای برمهای در سازمانملل میگوید: «ما چیزی به نام روهینگیا نداریم. مردم میانمار چنین عنوانی را نمیپذیرند و در آینده نیز آن را به کار نخواهند برد. این نام هیچ پیوندی با تاریخ ما ندارد»، این در حالی است که اقلیت روهینگیا از ۱۵۰ سال پیش و در واقع، سالها قبل از استقلال میانمار در این کشور زندگی میکنند.
…. اسلامستیزی در میانمار به اندازهای گسترده است که حتی برای از دور خارجکردن و نابودی آینده سیاسی شخصیتی مانند آنگ سان سوچی نیز کفایت میکند و صدالبته مسلمانان روهینگیا هیچ نقشی در انتخابات نیز ایفا نمیکنند، زیرا آنان درواقع، شهروند میانمار محسوب نشده و به این ترتیب از حق شرکت در انتخابات نیز برخوردار نیستند.»
اخوان از نظر ژئوپولیتیک و ایدئولوژیک در اردوگاه مخالف ایران قرار گرفته است/ اتخاذ رویکردی واقعگرایانه و نه ایدئولوژیک در انتخاب متحدان منطقهای ضروری است
شرق در صفحه ۱۶ ، یادداشت «ایران و جریانهای مذهبی منطقه » را به قلم نوژن اعتضادالسلطنه، روزنامهنگار، منتشر نموده که در بخشی از این یادداشت می خوانیم:
«ماه فوریه گذشته سیگنال مثبتی از سوی عربستان سعودی برای جمعیت اخوانالمسلمین مصر ارسال شد. در آن زمان «سعود الفصیل»، وزیر امور خارجه عربستان سعودی، در مصاحبه با روزنامهای عربی اظهار کرد عربستان هیچگونه مشکلی با اخوانالمسلمین ندارد و تنها با «طیف کوچکی» از اخوانیها اختلاف دارد. شاید کمتر کسی گمان میکرد مقامی بلندپایه از عربستان سعودی چنین اظهاراتی را درباره جمعیتی ایراد کند که سالیانی دراز نماینده اسلامِ سنّی، اما خواهان جمهوری و مخالف نظام سلطنتی آن کشور بوده است.
فؤاد عجمی، تحلیلگر مشهور خاورمیانه، در سال ۲۰۱۲ میلادی با انتشار مقالهای استدلال کرده بود اخوان و عربستان سعودی درنهایت اختلافات را کنار خواهند گذاشت و جبههای واحد مقابل ایران تشکیل خواهند داد…. اخیرا «جمال حشمت»، عضو ارشد اخوانالمسلمین، در کنفرانسی با عنوان «منازعه و تغییرات در جهان عرب»، سیاست منطقهای ایران را «توسعهطلبانه» قلمداد و اظهار کرده است اخوانالمسلمین «قاطعانه» مخالف پروژه توسعهطلبانه ایران است.
در دورانی که اسلامگرایان در ایران (بهویژه فداییان اسلام) و اخوانیها در مصر، در موضع اپوزیسیون قرار داشتند، پیوندی ایدئولوژیک حول محور مبارزه در راستای سرنگونی دولتهای سکولار و ضدیت با آمریکا و رژیم اسرائیل، باعث نزدیکی ایران و اعضای اخوان به یکدیگر شده بود. همچنین در دهه ۶۰ میلادی، آرمان تشکیل امت واحده اسلامی، که از سوی ایران مطرح شده بود، برای اخوانیها جاذبه فراوانی داشت. بااینحال، درحالحاضر این پرسش مطرح میشود که آیا با تغییر و تحولات صورتگرفته در منطقه و برهمخوردن توازن قوای پیشین، منافع ایران ایجاب میکند همچنان از جمعیت اخوانالمسلمین حمایت بهعمل آید؟
واقعیت آن است که اخوان نهتنها از نظر ژئوپولیتیک در اردوگاه مخالف ایران قرار گرفته، بلکه از نظر ایدئولوژیک نیز اختلافاتی جدی میان ایران و جمعیت اخوانالمسلمین وجود دارد. نگاهی به اساسنامه اخوانیها، نشان از دیدگاه فرقهگرایانه این جمعیت دارد. «حسن البناء» مرشد عام، بنیانگذار اخوانالمسلمین، از «بنیادگرا» و «سلفی»بودن این جمعیت در اساسنامه سخن گفته است. غلبه همین نگاه و رویکرد لزوم حمایت از «سنیها» به شکلی شدیدتر در اخوان سوریه نیز دیده میشود و علت اصلی مخالفت آنها با دولت «اسد» نیز همین تقسیمبندی و مرزبندی فرقهای است. نکته قابل توجه آن است که ایران در حالی از اخوانالمسلمین مصر، بهعنوان یک جریان «اسلامی»، حمایت کرده است که احزاب اپوزیسیون غیرمذهبی مصر در عرصه سیاست خارجی، بهویژه در قبال مسائل منطقهای، موضعی بسیار نزدیکتر به ایران دارند. برای مثال، «حمدین صباحی»، چهره ناصریست مصری، همواره از لزوم نزدیکی مصر به ایران، ترکیه و روسیه و دوری از آمریکا و رژیم اسرائیل سخن گفته است.
این موضوع درباره سیاست ایران در قبال ترکیه نیز صدق میکند؛ پس از بهقدرترسیدن حزب عدالتوتوسعه در آن کشور در سال ۲۰۰۲ میلادی، جمهوری اسلامی ایران از بهقدرترسیدن حزبی اسلامگرا در ترکیه حمایت کرد، با وجود این سالهای بعد و پس از بهار عربی و موضعگیری متفاوت ایران و ترکیه درباره بحران سوریه، روابط دو کشور به سردی گرایید و حتی دچار تنش شد. این در حالی است که در نقطه مقابل حزب عدالتوتوسعه «حزب جمهوری خلق» اپوزیسیون اصلی آن کشور، از نظر اصول سیاست خارجی، همپوشانی بسیاری با سیاست ایران در منطقه خاورمیانه دارد. حزب جمهوری خلق که علاوهبر کمالیستها بسیاری از علویهای ترکیه نیز از آن حمایت میکنند، مخالف اقدامات مسلحانه مخالفان دولت سوریه است و همواره بر حق ایران برای استفاده از برنامه هستهای در مصارف صلحآمیز و لزوم بهرسمیتشناختن این موضوع از سوی جامعه بینالمللی، تأکید کرده است. پرسشی اساسی مطرحشده این است که نزدیکی ایران به حزبی که با سیاست خارجیاش سازگاری بیشتری دارد (ولو لائیک) منافع ملی را بیش از تلاش برای همگرایی با جریانات اسلامگرای سنی نزدیک به سعودیها تأمین نمیکند؟ موضعگیریهای اخیر زمامداران ترکیه و مقامهای اخوان، نشان از نزدیکی آنها به عربستان سعودی برای مقابله با ایران و کمک به تحقق سناریوی سعودیها بهمنظور حفظ هژمونیشان در منطقه دارد. این موضوع نشان میدهد بازنگری جدی در نوع جهتگیری و انتخاب متحدان منطقهای (اعم از بازیگران دولتی و غیردولتی) از سوی ایران، آن هم با تکیه بر رویکردی واقعگرایانه و نه ایدئولوژیک، امری ضروری است.»
سیاستمداری حکایتی متفاوت با شعارهای دموکراتیک آمیخته با قواعد اسلامی دارد
شرق همچنین در یادداشت دیگری با عنوان «پوستاندازی دوباره اخوان» به اشتباهات اخوان المسلمین در مصر پرداخته و نوشته است: « …. رؤیای حکمرانی برای اخوانالمسلمین بهتحقق پیوست…. اما این بزرگترین گروه مبارز سنیمذهب مصر، نتوانست جایگاه بهدستآمده را حفظ کند و کار این تشکل سازمانیافته بهجایی رسید که در سال گذشته درخواستی برای انحلال این حزب مطرح شد. اخوان در ابتدای تحول سیاسی مصر در سال ۲۰۱۱، از مخالفان سرسخت «حسنی مبارک» بود، اما حدود یک سال پس از آنکه توانست اکثریت آرا را برای «محمد مرسی»، رئیسجمهور منتخب خود، کسب کند، سرانجامی شبیه مبارک پیدا کرد و مردم خشمگین را مقابل خود دید. در این شرایط بود که هم ساختار تشکیلاتی حزب مخفی اخوان دریافت وقت رفتن رسیده و هم تحلیلگران سیاسی داخلی و برونمرزی، به این یقین دست پیدا کردند که حزب قدیمی اخوانالمسلمین نیاز جدی به یک پوستاندازی درونی دارد…
اخوانالمسلمین از قدیمیترین گروههای مردمی بود که برنامههای ایدئولوژیک خود را آرامآرام طی سالیان، میان لایههای اجتماعی توده مردم جاانداخته و اینگونه بر محبوبیت عقیدتی- سیاسی خود افزوده بود. شاید همین محبوبیت نهادینهشده باعث شد تا این حزب فراگیر متوجه تغییر زمان و شرایط جامعه مصر نشده و تحولات مطالباتی مردم را درنیابد…. بارزترین محور انتظارات مردم در انقلاب ۲۰۱۱ و پس از آن، اجرای دموکراتیک قوانین و برپایی یک جامعه مطلقا مدنی در مصر بود. شاید اخوان توانسته بود تا پیش از سیاسیشدن، با شعارهای دموکراتیک آمیخته با قواعد اسلامی، اذهان را متوجه خود کند، اما سیاستمداری حکایتی متفاوت با فعالیت یک گروه مخفی ایدئولوژیک دارد…. در کنار این، آنچه گریبان دولت اخوانی را مدتی پس از رویکار آمدن گرفت، یک بینظمی تشکیلاتی، بههمریختگی در برنامههای مدون و باقیماندن در قالبهای قدیمی بود….»
در این شماره روزنامه شرق همچنین این مطالب منتشر شده است:
یادداشت « «غلامعباس توسلی شناسنامه جامعهشناسی ایران» به قلم ابراهیمبای سلامی، جامعهشناس
یادداشت «هنوز زخمها بر تن خرمشهر است » به قلم پیام رضایی
یادداشت « صلح » به قلم احمد شیرزاد
یادداشت «اروندرود خون گریه کرد » به قلم گیسو فغفوری
گفتگو با محسن صفاییفراهانی، «بازخوانی دفاع مقدس میتواند آموزنده باشد»
گزارش «مگر زندهبهگورشدن سوسنگردیها را از خاطر بردهاید؟ » به قلم سعید برآبادی
محکومیت رژیم صهیونیستی به پرداخت ۱,۱ میلیارد دلار به ایران
ریاض برای یمن «ارتش» تشکیل میدهد
توافق اولیه اعراب بر سر تشکیل نیروی نظامی مشترک
اسامه مرسی: پدرم راهحل مشکل مصر را تنها ادامه «انقلاب» بیهیچ بازگشتی میداند و گفت به همه بگویم «انقلاب» مهمترین مسیر است.
دین آنلاین، روزنامه های «فرهیختگان» و «شرق» را با این عناوین اقتباسی مرور کرده است: « آثار هایدگر و پستمدرنیستها مُسکن و آرامبخش درد عقبافتادگی فرهنگی و اجتماعیما شده است/ همه ما پرورش یافته فرهنگ غیرعقلانی و حتی ضدعقلانی عرفانی هستیم/ پیامبران یهود خود را فرستاده خدا میدانستند و هایدگر هم خود را پیامبر «هستی» میداند»، « بنبستهای حکومتی با تعبیه راههای اسلامی توسط امام شکسته شد»، « بحران مذهبی کنونی در تاریخ اسلام سابقه ندارد »، « قرار بود برای فوت احتمالی امام در دهه ۷۰ جایی در نظر گیریم و بدون اعلام قبلی برنامهریزی کنیم/از دید مؤسسه تنظیم و نشر آثار، اظهارات بزرگان انقلاب از قول امام، تأییدشده است»، « اعتراض به گستردگی اسلامستیزی در میانمار حتی از آنگ سان سوچی نیز ساخته نیست/کسی در ایران سراغی از مسلمانان «روهینگیا» میگیرد؟»، «اخوان از نظر ژئوپولیتیک و ایدئولوژیک در اردوگاه مخالف ایران قرار گرفته است» و «سیاستمداری حکایتی متفاوت با شعارهای دموکراتیک آمیخته با قواعد اسلامی دارد»بررسی مطبوعات/ سهشنبه ۵ خرداد (۱)