کتابی که ناشر با مسئولیت خودش از ملکیان میانه منتشر کرد
«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه « اعتماد » را مرور کرده است: «امام حسین(ع) با نثار خونش اساس اسلام را حفظ کرد و امام حسن(ع) با نثار آبرویش»، «جستارهای روشنفکری/ مجموعهای از متفکران معاصر در یک مجلد» و «سوسن شریعتی: کار خیر مانند خدای بخشنده و مهربان است، خدایی که چشم میپوشد و میبخشد»
روزنامه اعتماد در صفحه ۳، به انتشار سخنان حجتالاسلام محمود دعایی در ضیافت افطار رییسجمهور با اصحاب رسانه پرداخته و عنوان «دروغ، تخریب و شایعهپراکنی از درهای جهنم است آنها را باز نکنیم» را برای آن انتخاب نموده است. نکات مهم سخنان مدیرمسوول روزنامه اطلاعات چنین است:
– از امیر مومنان(ع) روایت شده که: روزی پیامبر اکرم(ص) برای ما خطبه خواند و فرمود: «أیها الناس، انهُ قد اقبل الیکم شهرالله بالبرکه و الرحمه و المغفره. شهرٌ هو عندالله افضلُ الشهور و ایامهُ افضلُ الایام و لیالیه افضلُ اللیالی و ساعاتهُ افضلُ الساعات:ای مردم، ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما رو کرده است؛ ماهی که نزد خدا بهترین ماههاست و روزهایش بهترین روزها و شب هایش بهترین شبها و ساعت هایش بهترین ساعتهاست» در ادامه فرمود: «هو شهرٌ دُعیتُم فیه الی ضیافهالله و جُعلتُم فیه من اهل کرامهالله: این ماهی است که شما را در آن به میهمانی خدا فرا خواندهاند و در آن از اهل کرامت گردیدهاید.» حضرت فرمود: «زبان خود را از آنچه نباید گفت، نگاه دارید و چشمتان را از آنچه دیدنش بر شما روا نیست، بپوشانید و گوشهای خود را از آنچه شنیدنش حلال نیست، بازدارید.»
….
– آیا ما اینگونه هستیم؟ آیا افشاگریهای راست و دروغ در پرونده اعمال ما نیست؟ آیا برای کسب هر خبر به هر شیوهای متمسک نمیشویم؟ آیا از بدگویی و سیاهنمایی و بدنام کردن افراد و احزاب و نهادها پرهیز میکنیم؟ آیا شر خود را از مردم بازمیداریم تا وعده پیامبر درباره ما محقق شود که فرمود: «هر کس در این ماه، شر خود را از مردم باز دارد، خدا در روز قیامت، خشمش را از او بازمیدارد.»
….
– آیا ما مطبوعاتیها و خبرگزاریها و دیگر رسانهها روزه داریم؟ مگر امام صادق(ع) نفرمود: «هر گاه روزه گرفتی، باید که گوش و چشم و مو و پوست و همه اندامت روزه بدارد؛ یعنی از محرمات، بلکه از مکروهات. روزه تنها همین پرهیز از خوردن و آشامیدن نیست، بلکه باید زبان را از دروغ نگاه دارید و چشم را از حرام بپوشانید و با یکدیگر نزاع نکنید، غیبت نکنید، بگو مگو نکنید، دشنام ندهید، ناسزا نگویید، ستم نکنید. از آنچه نباید گفت، خاموش باشید و شکیبایی کنید و راستگو باشید. از شریران دوری کنید و از گفتار بد، دروغ، افترا، ستیزه جویی، بدگمانی، غیبت کردن و سخن چینی بپرهیزید.»
– اگر قرار باشد یک آیین نامه اخلاقی رسانهای برای ما و همکارانمان تدوین شود، آیا بهتر از اینها میشود در نظر گرفت؟ بر من خرده نگیرید که اینها امور قلبی و باطنی است و در عالم واقع نمیتوان دنبال کرد. نه، اتفاقا اینها بخشی از اخلاق عملی ما روزنامهنگاران باید باشد و به بخشهای باطنی فرمایش حضرت اشاره نکردم که میفرمایند: «ای روزهدار، باید که دلت از عیبها و باطنت از نیرنگها و بدنت از پلیدیها پاک باشد و در ایام روزه روح و تنت را به خدا ببخشی و دلت را برای محبت و یاد او فارغ گردانی…»
– اینها پیشکش اهل معنا، ما گرفتاران عالم کثرت و دست اندرکاران رسانه، همان بخشهای اول را باید در پیش بگیریم تا بتوانیم دستکم از ترویج باطل و پخش شایعه و لجنمال کردن افراد و خالی کردن دل مردم و عادی کردن گناه و به طمع انداختن دشمنان ظاهر و باطن مان، پرهیز کنیم….
– دروغ و تخریب و آبروریزی و هتک حرمت و شایعهپراکنی، درهای جهنم است؛ بیایید ما میهمانان خدا، آنها را باز نکنیم. راستگویی و مهربانی و دلسوزی و مراقبت از حق و حقوق مردم که شامل انواع آزادیهای مشروع نیز میشود، از جمله آزادی بیان و پس از بیان و حرمت نهادن به بندگان خدا که چه بسا همفکر و همسو و هم حزب و هم جناح ما نباشند و میانهروی و اعتدال در امور و حفظ منافع ملی و دینی و تلاش برای تامین سعادت دنیوی و اخروی مردم، از درهای بهشت هستند؛ ای میهمانان خدا، بیاییم که برای رضای خدا این درها را نبندیم.
– از آنجا که در آستانه ولادت باسعادت امام حسن مجتبی(ع) هستیم، روایتی از آن حضرت را که در وسائلالشیعه هم آمده است، تقدیم میکنم: روی الحسن عن ابی الحسن عن جد الحسن: «انّ احسن الحسن، الخُلق الحسن»: زیباترین زیبایی، خوی زیباست. همان چیزی که آن حضرت در بالاترین سطح از آن برخوردار بود: ادب، مهربانی، بردباری، بخشندگی، فروتنی در عین شجاعت و دلاوری و علم و جایگاه والای خانوادگی و اجتماعی. با شادباش زادروز چنین خورشید درخشانی، به ذکر یک نکته مهم از سیره آن حضرت بسنده میکنم که به کار امروز و بلکه هر روز ما میآید: آن حضرت با قبول صلح تحمیلی، حیثیت فردی خود را فدای حفظ منافع دیرپای جمعی کرد. اگر امام حسین(ع) همین کار را با نثار خونش کرد، امام حسن(ع) با نثار آبرویش کرد تا اساس اسلام بماند، ما اصحاب رسانه اگر همین اصل را از حضرت بیاموزیم و به کار ببندیم، بساط بسیاری از کدورتها و کینهها و دشمن تراشیها برچیده میشود.
جستارهای روشنفکری/ مجموعهای از متفکران معاصر در یک مجلد
اعتماد در صفحه «سیاستنامه» به معرفی چند کتاب پرداخته و آورده است:
«در رهگذار باد و نگهبان لاله» عنوان آخرین کتاب مصطفی ملکیان است که اخیرا وارد بازار شده و محتوای آن را سخنرانیهای ملکیان تا قبل از سال ۸۲ تشکیل میدهد. موضوعاتی از قبیل دینداری در عصر جدید، دین و بحران معنا در جهان جدید، تدین متعقلانه، سنت و تجدد در جهان متغیر، معنویت و انسان متجدد، آزادی در کلام امام علی (ع)، معنویت و آزادی از جمله سرفصلهای این کتاب هستند. نکتهای که باید به آن اشاره شود اینکه در توضیح ناشر در نخستین صفحات این کتاب میخوانیم: «عرصه معرفتی علوم انسانی محدود به شرایط و امکانات بشری است. با تغییر شرایط و محدودیتها امکان گسست معرفتی وجود دارد و استاد نیز از این امر مستثنی نبوده است. » و بعد هم اضافه میکند: «مسوولیت انتشار این مجموعه بر عهده ناشر است.»
از این توضیحات میتوان فهمید که ملکیان احتمالا به واسطه تغییراتی که در عالم اندیشه خود داشته خیلی موافق انتشار این کتاب نبوده است. اما به هر حال این اجازه را به ناشر داده تا با مسوولیت خودش (ناشر) آن را به چاپ برساند. با مروری روی موضوعات و مطالب این کتاب به راحتی میتوان فهمید این کتاب شاید کوچکترین ارتباطی با ملکیان متاخر ندارد؛ ملکیانی که به گفته خود او در پنجمین دوره از حیات فکریاش به سر میبرد. ملکیانی که در این کتاب میبینیم همانی است که در کتاب «مشتاقی و مهجوری» میشناختیم که یکی از اصلیترین دغدغههایش نشان دادن امکان همنشینی عقلانیت و دیانت در دنیای معاصر است. شاید بتوان گفت آخرین کتابی که از مصطفی ملکیان وارد بازار کتاب شده است طبق تقسیمبندی خود او از حیات فکریاش، نه بازتابدهنده آرای ملکیان اول است که دل در گرو بنیادگرایی دینی دارد و در موسسه آموزشیو پژوهشی امام خمینی (ره) به ریاست آیتالله مصباح یزدی مشغول بود و نه ملکیان پنجم که خود را «روشنفکر معنوی» میداند. به نظر میرسد «در رهگذار باد و نگهبان لاله» نمایانگر ملکیان دورههای سوم یا چهارم باشد که بیشتر دغدغههای روشنفکری دینی داشته است.
مجموعهای از متفکران معاصر در یک مجلد
شاید هیچ خبری مانند تجدیدچاپ کتابی و به خصوص کتابهای خوب، در این وانفسای اوضاع نشر خوشحالکننده نباشد. به تازگی کتاب «فلسفه و جامعه و سیاست» که مشتمل بر ۳۴ مقاله ترجمهای از اندیشمندان فلسفه سیاسی و دو مقاله هم از خود مترجم یعنی عزتالله فولادوند است، به چاپ سوم رسیده و توسط نشر ماهی به بازار کتاب روانه شده است. ماریو بارگاس یوسا، لودویک فون میزس، ژان فرانسوا رول، یورگن هابرماس، زیگمونت باومن، فردریش نیچه، مایکل والتسر، رابرت نازیک، برناردلوئیس، آیزایابرلین، توماس مان، هانا آرنت، کارل پوپر و دیگران نویسندگان مقالات را تشکیل میدهند. کتاب از پنج بخش کلی با عناوین آزادی و ارزشها، اسلام و غرب، روشنفکران و سیاست، سیاست و جامعه و مرگ جامعه تشکیل شده که مقالاتی با موضوعات مرتبط را در برگرفته است.
علاقه خاص عزتالله فودلادوند به آیزایا برلین موجب شده تا کتاب «فلسفه، جامعه، سیاست» با آرای او درباره فلسفه سیاسی آغاز و سپس با مقالهای درباره کوششهای وی در این عرصه پی گرفته شود. برلین درمقالهای با عنوان «راه فکری من» از تلاش فیلسوفان برای رسیدن به یقین مطلق، پاکیهای تام و تمام و نتایج قطعی سخن میگوید و روش جزماندیشان سدههای گذشته را برای دستیابی به پاسخی قطعی و حتمی بررسی میکند. در مقاله دیگری به قلم چاندارنکوکاتاسنیز اندیشه محوری برلین (چندگانگی ارزشها) و این نکته که یک ارزش یگانه و برتر نسبت به سایرین وجود ندارد مورد مداقه قرارگرفته است. این مقاله آرای جان گریدربارهبرلین را میکاود که میگوید در بینش محوری لیبرالیسم کلاسیک، هدفها و عادات عملی و شیوههای زندگی انسانها چندگانهاند و نمیتوان آنها را تحت کنترل کلیتی واحد درآورد. مقاله «آیا مدارا فضیلتی محال است؟» (برنارد ویلیامز) به ضرورت مدارا در مقاطعی که گروههای متعارض اعتقادی و سیاسی و مذهبی راهی جز زیستن با هم ندارند میپردازد؛ مدارایی که احتمال دارد امری محال باشد چرا که هر گروه، دیگری را واجد عقیدهای باطل و ناپسند میداند. ویلیامز مینویسد چاره بسیاری از تعارضات و بیمداراییها را باید در افزایش بیاعتنایی جستوجوکرد. گرایش تدریجی به بیاعتنایی ممکن است یگانه راه رفع مناقشات مذهبی باشد؛ چنان که در اروپا بود. ضمن اینکه دولت نیز نباید نماینده یکی از معتقدات باشد وآن را به دیگران تحمیل کند. دولت باید بیطرف و قایل به حقوق جمیع شهروندان برای برخورداری از رفتار برابر باشد. برنارد لوئیس در مقاله «نظری تاریخی به اسلام و دموکراسی لیبرال» از تعریف ساموئل هانتینگتون استفاده میکند و میگوید: کشوری دارای دموکراسی است که در آن دو تغییر پیاپی (برگزیدن و بر کنار کردن حکومت) به صورت مسالمتآمیز و از طریق انتخابات آزاد صورت گیرد. دموکراسی آن نظامی است که در آن، انتخابات حکومت را تغییر میدهد نه حکومت، انتخابات را. با وجودی که چند مقاله کتاب متعلق به دو یا چند دهه پیش است و برخی نوشتهها را نیز مقدمههای کتابها تشکیل میدهند، ولی استقلال مقالات از یکدیگر و نیز دستهبندی موضوعی و همسویی آنها باعث شده تا مجموعهای منسجم و کارآمد در اختیار مخاطب قرار گیرد.»
سوسن شریعتی: کار خیر مانند خدای بخشنده و مهربان است، خدایی که چشم میپوشد و میبخشد
سخنان سوسن شریعتی در هشتمین مراسم سالیانه موسسه رحمان، در صفحه ۱۳ اعتماد و زیر عنوان «احسان جذابتر است یا عدالت» منتشر شده است. روایت زهرا چوپانکاره از این سخنرانی چنین است:
…. سوسن شریعتی سخنران هشتمین مراسم سالیانه موسسه رحمان بود و آمده بود تا به بهانه فعالیتهای پژوهشی و آکادمیک این موسسه از رویکردهای متفاوت و دو نگاه عمده به حوزه آسیبهای اجتماعی بگوید…. سخنرانی سوسن شریعتی جمع حاضر در سالن اجتماعات مرکزی دانشگاه امیرکبیر و البته جمع گسترده نخبگان اجتماعی را مخاطب قرار داده بود و از دو چهره و نگاه سپید و سیاه به آسیبهای اجتماعی میگفت …. خطاب شریعتی هم دانشگاهیانی بود که به سراغ تلاش برای تبیین وضعیتهای خرد برای ساختن تصویر کلان میروند و روشنفکرانی که از ابتدا سراغ پایه و اساس و نقش قدرت را میگیرند.
موسسه رحمان در جلسات خود هر بار با کمک اساتید دانشگاه و فعالان اجتماعی به مسائل مختلف روز جامعه میپردازد و همین نقطه عزیمت سوسن شریعتی برای سخنرانیاش با عنوان «امر خیر: شرایط امکان» بود. «حسن رویکرد دانشگاهی در پرداختن به آسیبهای اجتماعی این است که این مسائل را به پروندههای خرد تبدیل میکند، از حالت انتزاعی خارج میکند آن را اتمیزه و تبدیل میکند به معناهای در دسترس. پرونده پرونده کردن جامعه فرصت بیشتری در اختیارمان میگذارد تا فقط نق نزنیم و بفهمیم که جامعه به چه چیزهایی مبتلاست.»
از نظر شریعتی کاری که موسسات پژوهش اجتماعی مانند رحمان انجام میدهند تبدیل کردن مسائل جامعه به قطعات پازل، بررسی کردن جداگانه هر قطعه و باز چیدن آنها در کنار یکدیگر است تا مشخص شود جامعه ایدهآل چگونه باید چیده شود. به قول او «تکه و پاره کردن مسائل جامعه» قابلیت پیگیری هر مساله را فراهم میکند تا حتی شهروندان معمولی هم در جریان آن قرار بگیرند و البته حرکتش از پایین به بالاست به این معنا که نمیخواهد با نشانه رفتن قدرت و دولت از خود رفع مسوولیت کند با این شعار که «همهچیز به همهکس مربوط میشود.»
از گذر این نوع دید دانشگاهی به مسائل اجتماعی بود که شریعتی به سراغ معنایی همتراز با آن رفت؛ کار خیر. کاری که همچون نگاه آکادمیک به مسائل، به سراغ انسان واقعی میرود نه معنای فلسفی انسان. کار خیر به قول شریعتی مانند خدای بخشنده و مهربان است، خدایی که چشم میپوشد و میبخشد. کار خیر امروز را به فردای نامعلوم حواله نمیدهد و با همین آدمهای دم دست، همین آدمهای ساخته شده از پوست و استخوان کار دارد و به مصایب و مسائلشان رسیدگی و تلاش میکند تا در این مسیر خود را درگیر کار کلان سیاست نکند. «کار خیر با شعار دشمن خود را دوست بدار در مرتبه بالاتر از عدالت قرار میگیرد حالا سوال اینجاست که احسان جذابتر است یا عدالت؟ عادل و کمی خشن جذاب است یا رحمان و چشمپوش؟ این تناقضی است که همیشه وجود دارد.»
صحبت به تناقض که رسید شریعتی پای نگاه روشنفکر را به مساله باز کرد: «در همین پروندههای خودکشی، خشونت، زنان، کودکان و… که در موسسه رحمان پیگیری میشوند. در پایان پژوهشهای میدانی اغلب در دو سه پاراگراف موضوع ساختارهای مسلط مطرح میشوند. یعنی کاری که قرار است میدانی باشد باز هم به سراغ ساختار میرود و بحث را رها میکند. خوب است که اینجا روشنفکران را به این پروندهها فرابخوانیم. البته همه خوبیهای کار خیر با این رویکرد زیر سوال میرود. آن حسنی که گفتیم تکه تکه کردن مسائل اجتماعی دارد ما را در هزارتویی میاندازد و سردرگم میکند مثلا باید از مسائل کودکان شروع کنیم که فردای ما هستند؟ یا از زنان که مادران جامعهاند یا از گرسنگی چون کسی که نان ندارد ایمان ندارد؟» این همان دوگانهای است که میان نگاه دانشگاهی و نگاه خیرخواهانه با نگاه روشنفکرانه به جامعه وجود دارد، همان جایی که به قول شریعتی امر اخلاقی در عین آزادی نشاندهنده جامعهای ضعیف است که از عدالت بیبهره مانده.
سوسن شریعتی در توصیف نگاه روشنفکران گفت: «روشنفکر به ساختارها کار دارد. جامعهای که بخواهد به سمت عدالت و توزیع برابر قدرت و ثروت برود باید این حرکت را از بالا آغاز کند. اینجا دیگر بحث کار خیر نیست بلکه بحث وظیفه و مسوولیت در میان است و از آنکه میخواهد کار خیر انجام دهد میپرسد اساسا چهجوری درآوردی که میخواهی خرج کنی؟ من نیکوکار چون پول میدهم میخواهم که آدمها را به صلاح خود رستگار کنم و آنجوری که من میگویم پولم را صرف کنند و برای همین این سوال مطرح است که کسی که نه میگوید اخلاقیتر است یا آنکه به رفع مشکلات برمیخیزد؟»
این همان سوالها و تناقضی است که به قول او در پنج سال گذشته و حتی پیشتر از آن درگیر آن بودهایم؛ پارادوکس در حوزه اخلاق، اجتماع و سیاست. تناقضی که البته به گفته او بخشی از گسست نسلی را در حوزه اندیشه سیاسی هم سبب شده است: «زمان انقلاب همهچیز در گرو سرنگونی حکومت شاهنشاهی بود. اصل برای ما این بود که آن حکومت سقوط کند تا بعد به مسائلی نظیر زنان، کودکان، فقر و… بپردازیم. حالا با گذشت زمان موسسات و سازمانهای مردمنهاد پیدا شدهاند با شعار «کوچک زیباست» و به جای آن دید کلان موضوعات اجتماعی را پرونده میکنند تا به مسائل خردتر بپردازند.»
پارادوکس اجتماعی آخرین پارادوکسی بود که شریعتی از آن نام برد. تناقض بر سر اینکه آیا سیاست در اولویت است یا اجتماع. در جامعه در حال گذاری که قبلا بر مبنای مفهوم «ما» به وحدت میرسید حالا رشد منها باعث بیاعتنایی به امر کلانی مثل سیاست میشود و به تدریج با خود بیتفاوتی میآورد. در همین رابطه شریعتی نقل قولی از میرزاآقاخان کرمانی، چهره سرشناس عصر مشروطه نقل کرد: «پ. فیوز از دو بخش تشکیل شده است؛ به تو چه؟ و به من چه!» و در توضیح گفت: «وقتی در جامعهای مدام بشنوی به توچه؟ آخرش میگویی به من چه! مجبوریم در این جهان پر از من دوباره مایی تعریف کنیم. این به ما نشان میدهد که از کجا باید شروع کنیم.»
آیا کار خیر در جامعه ایران شرایط امکان دارد؟
«شاید گفته شود که کار خیر ممکنتر و کمهزینهتر است اما معلوم نیست. به قول حافظ من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف/ تا به حدی است که آهسته دعا نتوان کرد. وقتی قدرت، طبع لطیفی هم داشته باشد، این قبیل کارها را خیلی زود به خودش میگیرد.»
اعتماد در شماره امروز، این عناوین را نیز منتشر ساخته است:
یادداشت « ضیافت آفتاب/نقش قرآن در ایجاد تمدن اسلامی» بخش هشتم؛ به قلم سید محمد علی ایازی، استاد حوزه علمیه قم
یادداشت «تنهاترین سردار» به قلم قربانعلی مهری متانکلایی
یادداشت «شرایط شکننده مصر» به قلم عبدالامیر نبوی، کارشناس مسائل مصر
یادداشت «سپانلو را از یاد نبریم» به قلم علی باباچاهی
«عقلانیت وارد وزارت علوم شده است»، گفتگو با دکتر رضا منصوری، معاون اسبق پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، با تنظیم لیلا ابراهیمیان
گزارش «پاسخ انتحاری به تهدیدهای سیسی»
انتقاد دوباره ناصر نقویان از احمدینژاد؛ حداقل مرد باشید و به خاطر اشتباهاتتان عذرخواهی کنید
نامه صادق زیباکلام به رییسجمهور در مورد «جرم سیاسی»
آرایش نظامی ترکیه در مرزهای سوریه
«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه « اعتماد » را مرور کرده است: «امام حسین(ع) با نثار خونش اساس اسلام را حفظ کرد و امام حسن(ع) با نثار آبرویش»، «جستارهای روشنفکری/ مجموعهای از متفکران معاصر در یک مجلد» و «سوسن شریعتی: کار خیر مانند خدای بخشنده و مهربان است، خدایی که چشم میپوشد و میبخشد»مرور مطبوعات/ پنجشنبه ۱۱ تیر/ روزنامه اعتماد