دانشگاه امام صادق و مسیر طیشده از آیتالله منتظری و مهدویکنی تا آملی لاریجانی
«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «شرق» را مرور کرده است: «شریعتی در کوچه پس کوچههای تاریخ اسلام قدم می زد تا آن را به مردم نشان دهد»، «شریعتی با بازخوانی اندیشه دینی، جوانان را از سقوط به ورطه اندیشه مارکسیستی نجات داد/تازمانیکه پیرایههای اندیشه دینی یک جامعه دینی زدوده نشود، آن جامعه به پویایی نمیرسد»، «شریعتی در قامت یک نواندیش دینی، بهروزسازی و ارائه تصویری نو از دین را برای پاسخگویی لازم میدانست»، «ازخود بیگانگی، نهیلیسم، مسخ فرهنگی و معنوی و سقوط ارزشهای اخلاقی، محصول عقل سرمایهداری و فقر جامعه ماست»، «ارتقای نصاب دانشگاه امام صادق بهعنوان یکی از کانونهای اعتلای معارف اسلامی و تحول علوم انسانی ضروری است/نام برادر، پسر و داماد مرحوم مهدوی کنی در هیأتامنای جدید به چشم می خورد»، «دانشگاه امام صادق و مسیر طی شده از آیت الله منتظری و مهدوی کنی تا آملی لاریجانی»، «آبروبری، هتک حیثیت برادر دینی و سوءاستفاده از خون شهدا در هیچ زمانی پسندیده نیست»، «آمده بودم در فضای ملکوتی تشییع غواصان چند قطره اشک بریزم، اما فقط سروصدا و شعار شنیدم! » و «دلواپسان مانع ورود زنان به استادیوم ها شدند/تجمع کنندگان خواستار عزل معاونت زنان ریاستجمهوری شدند»
به دلیل وجود احیاگران و اصلاحگران دینی چون شریعتی، تفکر داعشی و طالبانیسم در ایران ضعیف است/شریعتی را میشود با اندیشمندان دوره روشنگری مقایسه کرد/شریعتی در کوچه پس کوچههای تاریخ اسلام قدم می زد و آن را به مردم نشان دهد
این روزنامه که به مناسبت سالگرد درگذشت دکتر شریعتی مطالب متعددی را منتشر ساخته، در گفتگویی با دکتر حمیدرضا جلاییپور با عنوان «از شریعتی نمیتوان عبور کرد»، به میراث شریعتی برای جامعه امروز ما پرداخته است.
در مقدمه این گفتگو آمده است: «دکتر شریعتی روشنفکری است که سایه او از فرهنگ سیاسی ایران پاکشدنی نیست. چه تمجید و چه تخریب، شریعتی همچنان محمل بحث است. خیلیها معتقدند شریعتی الان حرف جدیدی برای گفتن ندارد، اما برخی معتقدند شریعتی هنوز تأثیرگذار است. بنیاد شریعتی پروژه «شریعتی و بازگشت به خویشتن» را در دستور کار خود قرار داده و معتقد است این ایده شریعتی همچنان میتواند در جامعه امروز محل بحث و نظر باشد…»
دکتر جلایی پور در این گفتگو، به این موارد پرداخته است:
– شریعتی از ابعاد مختلف یک متفکر تأثیرگذار در تاریخ معاصر ایران بوده است…. او متفکری بود که مضامینی را فهمیده بود، ولی راضی به این نشد که این را فقط بفهمد و بنویسد و با آن پز بدهد؛ یعنی کاری که دانشگاهیهای آرشیوی انجام میدهند.
– او به اندیشههایی رسیده بود، مثل اینکه شیعیان یا مسلمانان زیاد نباید مسحور مارکسیست انقلابی شوند. این مارکسیست انقلابی علم مبارزه زمان خود بود و همه نیروهای انقلابی جوان را در دانشگاهها تحت تأثیر قرار داده بود. مارکسیسم الان به اندیشه انتقادی بدلشده است، ولی آن زمان علم مبارزه بود. شریعتی میگفت اگر دنبال راه مبارزهاید، شیعه علوی را بشناسید، اما این ایده را فقط در کتاب یا مقاله نمینوشت. با مخاطبانش در میان میگذاشت؛ یعنی به زبان امروز یک متفکر عرصه عمومی بود.
– من فکر میکنم شریعتی را میشود با اندیشمندان دوره روشنگری مقایسه کرد. آنها مضامینی را فهمیده بودند و با مخاطبان خود طرح میکردند. مخاطبان، افراد نخبه بودند، اما از ناحیه آنها این اندیشهها به سمت مردم هم ریزش داشت. این بحث مهمی در جامعهشناسی است، بهویژه در جامعهشناسی مردممدار. شریعتی این کار را انجام میداد. هم خوب بیان میکرد و هم اثر میگذاشت. از لحاظ اثرگذاری کارش واقعا محشر بود. کار او از این نظر مثالزدنی است. در صد سال گذشته ما چنین نفوذ کلامی در کمتر متفکری دیدهایم، اما اینکه جذابیت شریعتی فقط به خاطر سخنوری او بود، من قبول ندارم. ما سخنور زیاد داشتیم، ولی شریعتی مهم بود. البته من قبول دارم الان در جامعه ما بیشتر تمایزیابی شده و حوزههای مختلف، نخبگان مختلف دارد، ولی همان نخبگان حوزههای مختلف میتوانند مضمونی که فهمیدهاند را به مخاطب منتقل کنند. این انتقال، فهم و درد میخواهد که شریعتی هردویشان را داشت. از این نظر این یک نکته درسآموز است. ما اکنون از این آدمها خیلی کم داریم؛ مثلا فکر کنید الان ما از محیطزیست غفلت کردهایم. یکی از غفلتهایش این است که «شریعتی محیطزیستی» کم داریم. در گذشته یک کسی مثل شریعتی میآمد و طرح بحث میکرد. این خیلی خوب است که اهالی فکر از این منظر به شریعتی تأسی کنند. البته نباید هوس شریعتیشدن داشته باشند.
– …. شریعتی روشنگری میکرد و روشنگریاش گرفت. او آدم کامیابی بود. البته روی مضمون و محتوای گفتههای شریعتی بعدا میشود بحث کرد و جای بحثش هم مفصل و جداست، اما از شیوه او میشود درس گرفت. بحث میکرد، فلوت نمیزد. من یادم نمیرود، وقتی سخنرانی میکرد، در حسینیه ارشاد دو هزار نفر میخ میشدند. نکته دومی که درباره شریعتی میشود گفت و برای دانشآموختگان و فعالان حوزه علوم انسانی خیلی مهم است یاد بگیرند، این است که او عقبه فرهنگی مملکت را میشناخت و فراتر از آن چیزی که خوب با آن آشنا بود، ادبیات دینی بود. من کاری به بحث تخصصی آن ندارم. اینکه او چقدر اسلامشناس بود محل بحث من نیست. چقدر حرفهایش با معیارهای اسلامشناسی هماهنگ بود یا نه، کار اسلامشناسان است، اما اینکه توانست در کوچهپسکوچههای تاریخ اسلام قدم بزند و آن را به مردم نشان دهد و از آن استفاده کند، مهم است. این نقطه ضعف علوم اجتماعی است که ما خوب گذشته را نمیبینیم. شاید هم به خاطر وضعیت زندگی او بود. یک پدر علامه داشت. دو نفر بودند که در سایه شریعتی خیلی دیده نشدند؛ یکی پدرش و دومی همسرش که او هم اهلقلم بود. شریعتی چیزهایی از اندیشمندان غربی یاد گرفته بود، اما اینها را به ایران و گذشته تاریخ ایران ربط داد. او نقطهنظرش را ارائه داده و مخاطب را متأثر کرده است. اشکالی ندارد سه دهه گذشته است، میشود درست و غلط کار او را نقد کنیم. این کار، از ارزش کار او کم نمیکند. چون بهویژه در قشر مذهبی روشنگری را رواج داد. خیلی از بچهمسلمانها را کتابخوان کرد.
– من به بحث کیلویی اعتقاد ندارم که با یکی، دو، سه کلمه تکلیف شریعتی را روشن کنند. این دور از انصاف است. عدهای هنوز نمیدانند او چه کارهایی کرده است. یکی این بود که راه را برای اسلامشناسشدن باز کرد. یادم هست من نوجوان بودم کتابهای او را میخواندم و میرفتم مسجد با پیشنماز مسجد بحث میکردم. او سنتی بود، میگفت این حرفها به تو بچهمسلمان چه ربطی دارد؟ گاهی هم که او نبود من پیشنماز میشدم و بقیه بچهها میایستادند پشت من به نمازخواندن. این چیزهایی بود که شریعتی به ما یاد داده بود و یک چیزی دیگری هم که یاد داد و جمهوری اسلامی هم از آن استفاده کرد، توسعهبخشیدن به بحث امت و امامت بود. تا قبل از شریعتی، واژه امام فقط برای ۱۴ معصوم بهکار میرفت. بعد بحث امت و امامت شریعتی بود که دانشجویان و بچهمسلمانها به امامخمینی(ره)، امام گفتند. یادم هست همان پیشنماز ما، وقتی این واژه را تعمیم میدادیم به امامخمینی(ره)، ناراحت میشد و میگفت یعنی چه؟ ما فقط ۱۲ امام داریم. آن زمان ما حتی آقای مصباح را هم نمیشناختیم، ولی از نوع اعتراضش به شریعتی- که البته صنفی بود- شناختیمش. اینکه در ایران داعشی و طالبانیسم ضعیف است به این دلیل است که ما در ایران احیاگر و اصلاحگر دینی داشتیم که شریعتی یکی ازمهمترین آنها بود.
اندیشه دکتر شریعتی ایستایی نداشت/شریعتی با بازخوانی اندیشه دینی، جوانان را از سقوط به ورطه اندیشه مارکسیستی نجات داد/شریعتی معتقد بود شکل مذهب در سالیان حیاتش، نهتنها درد جامعه را تسکین نمی داد، بلکه به تألمات جامعه نیز میافزود/تازمانیکه پیرایههای اندیشه دینی یک جامعه دینی زدوده نشود، آن جامعه به پویایی نمیرسد
شرق در گفتگو با حجتالاسلام فاضلمیبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه و استاد دانشکده مفید قم نیز به شریعتی پرداخته و پرسش هایی چون: «الگوی عملی شریعتی چه بود؟، اگر شریعتی زنده بود، در مقابل مسائل امروز ما چه میکرد؟ و اندیشه شریعتی امروز برای ما چه کاربردی دارد؟» را مطرح ساخته است.
– در مورد سخنانی که به دکتر شریعتی نسبت داده میشود و نقدهایی که این روزها به ایشان وارد میشود، جانب انصاف رعایت نمیشود. چراکه اگر علی شریعتی امروز میبود، تفکر دیگری داشت. شریعتی مرد روزگار خودش بود. تفکر دکتر شریعتی تفکری سیال، پویا و در حرکت بود. اندیشه دکتر شریعتی ایستایی نداشت .اما مسئلهای که باعث میشود شریعتی جاودانه شود و اندیشه او همچنان مورد بازخوانی قرار گیرد، دردمندی و دردشناسی او در جامعه و برای جامعه است. او درد جامعه زمان خود را میدید و میشناخت و تلاش میکرد در جهت برطرفکردن این دردها حرکت کند.
– شریعتی همواره در سه جبهه در جهاد و تلاش بود؛ اول در مقابل حاکمیت موجود، یعنی شاه و دستگاهش، دوم در برابر موج اندیشههای مارکسیستی و سوم در برابر مرتجعین.
– دکتر شریعتی در زمان خود با این سه دشمن روبهرو بود. اگر شریعتی نبود، اندیشهها و افکار مارکسیستی بسیاری از جوانان را با خود برده بود. اما شریعتی بر سکوی دین ایستاد و با ارائه بازخوانی جدیدی از اندیشه دینی، جوانان را از سقوط به ورطه اندیشه مارکسیستی نجات داد. از سوی دیگر تحجر، دکتر شریعتی را رنج میداد، در آن زمان جامعه ما لعاب و فرهنگ ظاهری مذهبی داشت، اما با همین لعاب انسانها را به قهقرا کشانده بودند. دکتر شریعتی در آثارش از کسانی مانند ابوذر غفاری و سیدجمالالدین اسدآبادی سخن میگوید، اینها کسانی بودند که در جامعه اسلامی زمان خود تغییر ایجاد کردند و نکته چهارم اینکه شریعتی با تمدن آن روز هم سر آشتی نداشت، او خلأ تمدن را عشق و معنویت میدانست. شریعتی از ناقدان مدرنیته بود لذا در کتاب «چه باید کرد» و کتاب «از کجا آغاز کنیم» میخواست نسل آن روز را در مسیری قرار دهد که نه غربزده شوند و نه به اندیشههای مارکسیستی گرایش پیدا کنند.
– شریعتی همواره قصد داشت جامعه را آگاه کند، برای خود رسالتی تعیین کرده بود. رسالت شریعتی این بود که با زر و زور و تزویر مبارزه کند. اینها واژههایی بود که شریعتی خلق کرد، با این واژهها زندگی کرد و با این واژهها جامعه را به حرکت واداشت. شاخصه اصلی شریعتی دردمندی او نسبت به جامعهای بود که در آن زندگی میکرد. او میدید و معتقد بود که مذهبی که به شکل آنروز در جامعه وجود دارد، نهتنها درد جامعه را تسکین نمی دهد، بلکه تنها به تألمات جامعه میافزاید. دکتر شریعتی به دنبال تصفیه دینی بود. او کتابهایی مانند «حسین وارث آدم» و «فاطمه فاطمه است» نوشت و در واقع با الگوگیری از شخصیتهای بزرگ دینی قصد داشت تصویر جدیدی از دین ارائه دهد. در حقیقت شریعتی میخواست از منابع دینی، راه نجات انسان را استخراج کند. او به منابع اصلی رجوع میکرد تا این تصفیهسازی را بنیادی و بر اساس اصول انجام دهد. شریعتی معتقد بود منابع اندیشه دینی ما زلالی خود را ازدست دادهاند؛ او میگفت چهرهها و عوامل زر و زور و تزویر زلالی و شفافیت منابع دینی را گرفته و از بین بردهاند.
دومین کاری که شریعتی به دنبال آن بود این است که معتقد بود این معرفت دینی کنونی پاسخگوی نیازهای نسل امروز نیست و با این تحولی که در جهان صورت گرفته و میگیرد باید هندسه معرفت دینی را بازسازی کرد. ایشان از اقبال لاهوری الگو میگرفت. اقبال لاهوری به دنبال بازسازی اندیشه دینی بود، شریعتی هم میگفت که احیای اندیشه دینی بهتنهایی کافی نیست؛ باید اندیشه دینی جامعه ما بازسازی شود.
– از نظر من، اندیشه، منش و روش شریعتی برای جامعه امروز ما دو کاربرد مهم دارد. امروزه روشنفکران ما فقط در حوزه نظری فعالیت میکنند. اما با نگاهی به شیوه دکتر شریعتی در اندیشهورزی و عمل، روشنفکران باید از حوزههای نظری صرف خارج شوند و فقط به دنبال کتاب و مقالات نباشند و مانند شریعتی دردمند باشند و همراه با نسل جوان در جامعه زندگی کنند. من شاهد بودم که شریعتی ساعتها مینشست تا به پرسش یک جوان پاسخ دهد و او را قانع کند. این اصلی ثابت در منش و کنش اخلاقی شریعتی بود.
– از سوی دیگر شریعتی تلاش میکرد چهره اندیشه دینی زمان خود را بازسازی کند. متأسفانه ما در جامعه امروز هم شاهد این هستیم که عدهای از افراد و جریانها با دین و اندیشه دینی به شکلی متحجرانه و ابزاری برخورد میکنند. این افراد و گروهها سخنانی میگویند و چیزهایی را به دین نسبت میدهند که اصل دین نیست. مبارزه با تحجر مذهبی یکی از اصول مهم دکتر شریعتی در زمان خود بود. اصلی که امروز هم در جامعه امروز ما کاربرد دارد. امروز روشنفکران دینی ما باید همانگونه که شهید مطهری میگوید به چشمههای اصلی دین رجوع کنند، چشمههایی که متأسفانه به دست عدهای آلوده شده است و نیاز به پالایش و تصفیه دارد. تازمانیکه در یک جامعه دینی اندیشه دینی تصفیه و پیرایهها زدوده نشود، آن جامعه به پویایی نمیرسد. من معتقدم ما امروز سه دهه پس از مرگ دکتر شریعتی هنوز باید اندیشههای ایشان را بازخوانی کنیم.
شریعتی در قامت یک نواندیش دینی، بهروزسازی و ارائه تصویری نو از دین را برای پاسخگویی لازم میدانست/ حرف اساسی شریعتی تأکید بر قابلیت دین در حل مشکلات انسانِ دنیای جدید است
یادداشتی محمد کیانوشراد، استاد دانشگاه و نماینده مجلس ششم با عنوان «کدام شریعتی؟» نیز در صفحه نخست روزنامه منتشر شده و
ضمن اشاره به سنت یادآوری ابعاد فراموششده یک مکتب یا ایدئولوژی توسط احیاگران در زمانه خود، نگاه انتقادی امروز به شریعتی را ناشی از درکنکردن شرایط زیست این روشنفکر دینی دانسته است.
در بخش هایی از این یادداشت می خوانیم:
«۱- همواره میتوان به هر شخصیتی بر اساس منش و روش شخصی او نگریست و در پایان مدال «خدمت» یا «خیانت» به او داد یا باید در ساحت اندیشهای وی تامل کرد و به اظهارنظر پرداخت. این قاعده در مورد دکتر علی شریعتی هم صدق میکند. افزون بر این، در حوزه اندیشه نیز همیشه آنگونه که متداول است باید سیر تطور سنی و اندیشهای فرد را در نظر داشت. میتوان به «شریعتیهای مختلف» توجه کرد یا به یک قرائت واحد در طول عمر یک اندیشهورز یا فعال سیاسی را توجه کرد. همچنین توجه به وجوه مختلف فکری او و پرهیز از تکبعدیدیدن شخصیت، امری ضروری است. پررنگکردن یک ساحت فکری و نادیدهگرفتن ساحتهای دیگر میتواند قضاوت ما را به بیراهه بکشاند. شریعتی را باید در زمره احیاگران و نواندیشان دینی دانست. همه احیاگران در زمانه خود بر یادآوری ابعاد فراموششده یک مکتب یا ایدئولوژی تکیه میکنند. شریعتی در «پدر، مادر ما متهمیم» بر بعد مبارزهجویانه اسلام تأکید میورزید یا از کثرت سنتهای دینی که مانع از درک عمیق از دین شده بود، به انتقاد میپرداخت. او در قامت یک نواندیش دینی در مقابل سؤالهای جدید، بهروزسازی دین و ارائه تصویری نو از آن را برای پاسخگویی لازم میدانست.
۲- …. شریعتی با وجود آنکه در برخی از گفتارها همچون «حسن و محبوبه» از حرکت مسلحانه برخی از مبارزان به صورت ضمنی حمایت میکرد اما هیچگاه اعتقادی به حرکت مسلحانه و نظامی در مبارزه نداشت، به همین دلیل، هم در میان مبارزانی که معتقد به «تئوری فنا» در مبارزه سیاسی بودند و هم در بین چهرههایی که سعی در گسترش مبارزه مسلحانه داشتند به یک اندازه مخالف داشت. او مشی سیاسی مبتنی بر آگاهیبخشی به عنوان حلقه واسط میان روشنفکران و مردم را دنبال میکرد که امروز درستی نگاه شریعتی در این بخش به اثبات رسیده است. استقلالخواهی، آزادی، عرفان و برابری، دینداری و دموکراسی البته با ملاحظه دموکراسی در چارچوب نظام مکتبی مدنظر او، از دیگر وجوه مورد علاقه این متفکر مبارز است.
۳- نگاه انتقادی امروز به شریعتی گاه ناشی از درکنکردن شرایط زیست این روشنفکر دینی است. امروز کسانی که در دوران مبارزه در «برج عاج» نشسته بودند و از دور هم دستی بر آتش نداشتند، در زمره منتقدان وی قرار گرفتهاند و شریعتی را متهم میکنند که افکار چپ را به نام اسلام به خورد جوانان میداد.
درحالیکه افرادی که کمترین آشنایی با روح اندیشه و افکار او دارند، زیبایی این روح و اسلامخواهی را نمیتوانند از نظر دور بدارند. در میان چهرههای سیاسی پیش از انقلاب یا روشنفکرانی که علاوه بر شناخت در میان همگنان خود، در بین تودههای مردم نیز از محبوبیت گسترده برخوردار شدند، میتوان به دکتر مصدق و دکتر شریعتی اشاره کرد. به همین دلیل شریعتی را «معلم انقلاب» نامیدند؛ چون در خیزش اجتماعی مردم ایران نقش اساسی ایفا کرد و توانست معادله را پیش از انقلاب به سود جریان مذهبخواه تحصیلکرده تغییر دهد و محیط دانشگاهها را دگرگون کند. پیش از این بزرگانی چون مرحوم مهندس بازرگان در این مسیر کوشیده بودند اما موج شریعتی در دانشگاه از جنس دیگری بود که به باور نگارنده، دیگران را به دنبال خود کشاند. تأملی شتابزده در میان موضوعاتی که طرح آن توسط دکتر علی شریعتی در جامعه ایران صورت گرفت، پیشتازی این چهره آگاهیبخش را نشان میدهد. امروز اگر این سؤال مطرح شود که چه نیازی به شریعتی و روش سیاسی و فکری او وجود دارد، میتوان گفت که به روح و روش شریعتی همچنان محتاجیم. به فهم نو از دین و به احیاگری در این حوزه همچنان نیازمندیم. حرف اساسی شریعتی بدون آنکه بخواهیم به صورت تکتک آنها را موردارزیابی قرار دهیم، تأکید بر قابلیت دین در دنیای جدید برای حل مشکلات انسان است. امروز جامعه ما همچون گذشته در پی آزادی، آگاهی، عرفان، برابری و برادری است و این مسائل اصلی نسل امروز ماست. تلاش شگرف، بلندپروازانه و جسارتآمیز دکتر علی شریعتی برای یافتن پاسخهای مناسب به دغدغههای دنیای جدید، پیشروی ماست و ما همچنان به این موتور محرک پرتوان نیازمندیم.»
ازخود بیگانگی، نهیلیسم، مسخ فرهنگی و معنوی و سقوط ارزشهای اخلاقی، محصول عقل سرمایهداری و فقر جامعه ماست
دیگر یادداشت شرق با موضوع دکتر شریعتی، یادداشت «دکتر علی شریعتی و سر عقلآمدن سرمایهداری» به قلم عبدالرسول خلیلی، کارشناس اقتصادی است که در بخش هایی از آن آمده است:
«بعد ار فروپاشی اتحادشوروی و پایان جنگسرد، نظام سرمایهداری عنانگسیخته، فعالیتهای گستردهتری را بدون رقیب، در سطح جهان آغاز کرد. مارکسیسم روسی و چینی نیز سر از اقتصاد رفاه، سرمایهداری سازشی و سوسیالیسم بازار درآوردند. در چنین شرایطی بود که آمریکا…. موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت، زمینه بینالمللیشدن اقتصاد را از طریق WOT بهوجود آورد…. بهطوریکه در عرصه اقتصادی، سرمایهداری امروز با استفاده از علم، دموکراسی، لیبرالیسم، اومانیسم، اصالت اقتصاد، مصرفپرستی و رفاه با تکیه مطلق بر تکنولوژی و پیشرفت، همه ارزشهای انسانی را به بردگی سرمایه، پول و شهوت کشانده است و باعث شده تا علم، انسان را به انسلاخ از همه کرامتهای انسانی و ارزشهای متعالی وجودی و سلطه غولآسا و ابزار تکنولوژی بیرحم و قتّال ببرد، روح بورژوازی را حاکم و حرص به رفاه و جنون مصرف و لاابالیگری را در جوامع نهادینه کند. این خصایل، همه در پرتو توتالیتاریسم سرمایهداری به آمبورژوازهکردن نوع بشر تمایل دارد، هرچند همه اینها عمدتا نه ناشی از عقل سرمایهداری، بلکه آنچنانکه دکتر شریعتی، این همیشه بزرگ، میگوید ناشی از فقر ما نیز میتواند باشد؛ فقری که باعث ازخود بیگانگی، نهیلیسم، مسخ فرهنگی و معنوی، سقوط ارزشهای اخلاقی انسانها میشود.
…. با همه فجایعی که امروزه سرمایهداری لجامگسیخته بر سر سیاست دنیایی در آورده و تمدن و آرمانهای نظام معاصر را به بنبست کشانده است، بهواقع نمیتواند دغدغه حقیقتیابی، حقطلبی و آرزوی فلاح و رستگاری را در وجدان آزاد بشری از بین ببرد، حتی اگر عملا کشورهای جهان را به لحاظ اقتصادی آمبورژوازه کرده و انسانهای آنها را در کوچهباغهای علم و دموکراسی محبوس و هدف انسانها و فلسفه زندگی آنها را در جنسیت خلاصه کند.
….. سرمایهداری امروز، پول را جانشین خدا، تولید را جانشین توحید، اقتصاد را جانشین عشق، قدرت را جانشین حقیقت و لذت را جانشین کمال {نموده است}…. و پس از آن زندگیکردن برای مصرف، قربانیکردن آسایش برای ساختن و خریدن وسایل آسایش و در نهایت انسان پرستنده میماند. انسانی که نه دیگر چون گذشته پرستنده کمال، ارزش، زیباییها، خیر، بینایی، آفرینندگی، جود، بلکه پرستنده یک چیز: سرمایه، و آگاه از اینکه آدمی اکنون بنده پول میشود و دیوانه لذت و مصرف این یعنی مسخ فطرت، بندگی و جنون در پستترین و ننگینترین شکلش. یاد شریعتی برای خردمندان امروز همیشه گرامی باد.»
ارتقای نصاب دانشگاه امام صادق بهعنوان یکی از کانونهای اعتلای معارف اسلامی و تحول علوم انسانی ضروری است/نام برادر، پسر و داماد مرحوم مهدوی کنی در هیأتامنای جدید به چشم می خورد
انتصاب هیأتامنای مؤسسه جامعه الامامالصادق(ع) توسط رهبری در بیشتر روزنامه های امروز منعکس شده است. شرق نیز به نقل از پایگاه اطلاعرسانی مقاممعظمرهبری نوشته است: حضرت آیتالله خامنهای در حکمی با گرامیداشت یاد و زحمات مخلصانه عالم مجاهد و روشنبین، مرحوم آیتالله مهدویکنی، اعضای هیأتامنای مؤسسه جامعهالامامالصادق(ع) را منصوب کردند. متن حکم مقاممعظمرهبری به این شرح است: «بسم الله الرحمن الرحیم؛ نقش مؤثر و شایسته دانشگاه امامصادق(ع) و دستاندرکاران صدیق آن بهویژه عالم مجاهد و روشنبین مرحوم آیتالله مهدویکنی از ابتدا تاکنون در گسترش پژوهشهای کاربردی اسلامی و تربیت و تأمین بخشی از نیازهای کارشناسی و مدیریتی نظام جمهوری اسلامی بر هیچکس از آشنایان این مؤسسه مبارک پوشیده نیست. برای تعالی و ادامه این نقش و با توجه به ضرورت صیانت و اعتلای این حرکت علمی مبتنیبر معارف اسلامی که به همت بلند و زحمات مخلصانه مرحوم آیتالله مهدویکنی اعلیاللهمقامه پایهگذاری شده و به شکوفایی رسیده است، پس از ترسیم راهبردهای روشن و اطمینانبخش، نیاز به هیأتامنائی متناسب با اهمیت این دانشگاه، احساس میگردد، لذا حضرات آیات و حجج اسلام باقریکنی، آملیلاریجانی، سیداحمد علمالهدی، سعید مهدویکنی، علیرضا امینی، احمد واعظی، سیدعباس موسویان، سیدمصطفی میرلوحی و آقایان سیدعلا میرمحمدصادقی، دکتر علی رضائیان و دکتر هادی همایون بهعنوان هیأتامناء مؤسسه جامعهالامامالصادق تعیین میگردند که در اولین فرصت با بهرهگیری از میراث و تجربیات گذشته و با رعایت راهبردهای ابلاغی که به پیوست خواهد آمد، به تنظیم و تصویب اساسنامه جدیدی مبادرت ورزند تا بر آن اساس و با تلاشهای جدی خود نصاب این تشکیلات علمی را بهعنوان یکی از مهمترین کانونهای اعتلای معارف اسلامی و تحول علوم انسانی در کشور ارتقا بخشند. حضور جناب آقای آملیلاریجانی در صدر این هیأتامناء فرصتی برای دستیابی هرچهزودتر به اهداف مذکور خواهد بود انشاءالله. توفیقات آقایان محترم را از خداوند متعال مسئلت مینمایم.»
دانشگاه امام صادق و مسیر طی شده از آیت الله منتظری و مهدوی کنی تا آملی لاریجانی
«میراث آیتالله» عنوان گزارش شرق در خصوص دانشگاه امام صادق است که به بیان تاریخچه ای از تاسیس و تامین هزینه ها و نیز واحدهای درسی و فارغ التحصیلان شاغل در مناصب مهم پرداخته است.
«میراث آیتالله مهدویکنی به آیتالله آملیلاریجانی رسید. مقاممعظمرهبری طی حکمی اعضای هیأتامنا و ریاست دانشگاه امام صادق(ع) را منصوب و آیتالله صادق آملیلاریجانی را به ریاست هیأت امنا تعیین کردند. با درگذشت آیتالله مهدویکنی تنها جامعه روحانیت مبارز بی دبیر نشد، بلکه دانشگاه امام صادق(ع) هم رئیس خود را از دست داد. «مهدوی کنی»، عضو هیأت امنا و رئیس دانشگاه امام صادق(ع) بود. طبق قانون، تولیت این دانشگاه یا برعهده ولیفقیه است یا به امر ایشان، بر عهده نماینده اوست. در زمان حیات امامخمینی(ره) این امر به آیتالله منتظری که جزء هیأت امناء و هیأت مؤسس دانشگاه نیز بودند، تفویض شد و سپس با اجماع نظر هیأت امنا و همچنین آقای منتظری به عنوان یکی از اعضای حقیقی هیأت امنا و همچنین عضو حقوقی آن هیأت، تحت عنوان ریاست عالیه مادامالعمر و تولیت دانشگاه و موقوفات وابسته، با انتخاب آیتالله مهدویکنی به ریاست دانشگاه این مسئولیت برعهده او قرار گرفت. دانشگاه امام صادق(ع) اولین دانشجویان خود را پس از انقلاب فرهنگی در سال ۶۱ پذیرفت. این دانشگاه تا سال ۷۲، با کنکور ویژه خود دانشجو میگرفت، اما از آن سال، امتحان ورودیاش همان کنکور سراسری شد و البته مصاحبههای پس از کنکور. از همان ابتدای کار، هدف اصلی دانشگاه، تربیت مدیر برای آینده جمهوری اسلامی بود. این ایده به همراه ایده وحدت حوزه و دانشگاه، ثمره تفکر در سالهای زندان پیش از انقلاب بود.
ازشعبه هاروارد تا الگوی وحدت با حوزه
دانشگاه امام صادق(ع) که پیش از انقلاب شعبهای از دانشگاه هاروارد بود، با ایده کلی «وحدت حوزه و دانشگاه» بعد از انقلاب تأسیس شده و برنامهریزان دورههای تحصیلی آن، تلاش کردهاند در کنار دروس دانشگاهی، بخشی از دروس حوزوی را هم در آن بگنجانند؛ زبان عربی، بسیاری از دروس فقهی، عقاید اسلامی و البته چند واحد درس زبان انگلیسی، واحدهای اضافهای هستند که این دانشجویان باید پشتسر بگذارند. در این دانشگاه مدارک کارشناسی ارشد پیوسته ارائه میشود. دانشجویان برای گرفتن مدرک کارشناسی ارشد پیوسته ۲۵۰ واحد درس میگذرانند. یکی از نقاط متمایز دانشگاه امام صادق(ع) نسبت به دیگر دانشگاهها، استفاده از شیوه «مباحثه» برای تعدادی از واحدهاست. این بحثها در خوابگاهها هم ادامه دارد. گاهی لازم است دانشجویانی که ساکن تهران هستند، در خوابگاه بمانند تا در جلسات مباحثه شرکت کنند. در دانشگاه امام صادق(ع)، آموزش دو زبان عربی و انگلیسی (یا فرانسه برای دانشجویان معارف اسلامی و حقوق) اجباری است اما واحدهای این دروس، بسیار گستردهتر از واحدهای معمول زبان عمومی و زبان تخصصی در دیگر دانشگاههاست. دانشجویان باید ۱۵واحد قواعد عربی و پنج تا هشت واحد مکالمه عربی بگذرانند. ۱۸واحد درس انگلیسی نیز اجباری است.
جلیلی شاخصترین دانشجو
شاخصترین دانشجوی این دانشگاه «سعید جلیلی» دبیر شورای عالی امنیت ملی در دوران احمدینژاد است که دانشجویان این دانشگاه هم در سال ۹۲ یکی از حامیان سفت و سخت او بودند. ۲۵۰ نفر از دانشآموختگان دانشگاه امام صادق(ع) در بیانیهای از دکتر جلیلی حمایت کردند….
پشتیبانهای مالی
در ابتدای انقلاب، بازاریان برای افتتاح یک دانشگاه اسلامی تلاش بسیاری کردند. علاءالدین میرمحمد صادقی، از فعالان بازار و مدیران اتاق بازرگانی ایران پس از انقلاب، در کتاب خاطرات خود، «پنجرهای به گذشته»، میگوید: «تعدادی از بازاریان با همکاری برخی علمای قم «جامعه الصادق» و سپس دانشگاه امام صادق(ع) را تأسیس کردند و تلاشها برای کمک مالی به این دانشگاه شروع شد. از جمله تأسیس کارخانه با هدف انجام فعالیت اقتصادی در بخش تولید برای تأمین هزینههای دانشگاه امام صادق(ع)؛ شرکت کارخانجات ریسندگی، بافندگی و پوشاک جامعه در سال ۶۴ با همین هدف تأسیس شد.»
مؤسسان دانشگاه امام صادق(ع) در ابتدای کار، تلاش کردند با ایجاد بنگاههای اقتصادی، نهتنها از دانشجویان شهریه نگیرند که حتی به دانشجویان شهریه نیز بپردازند؛ این پرداخت شهریه، مانند حوزههای علمیه، تا حدی نیز بهصورت ودیعه به دانشجویان عملی شد. به علاوه، دانشگاه هنگام ثبتنام از دانشجویان یک تعهد محضری میگیرد که پس از فراغت از تحصیل باید به کشور خدمت کنند و در معدود مواردی، این تعهد منجر به بازپسگرفتن هزینه تحصیل میشود». دانشگاه امام صادق(ع) وقتی شروع به کار کرد که فقط ساختمانهای متعلق به «مرکز مطالعات مدیریت ایران» وابسته به دانشگاه هاروارد را در اختیار داشت. این مرکز از درآمدهای شرکت نفت در سال ۵۱ تأسیس شده بود. شهید محمدجواد تندگویان، وزیر نفت کابینه شهید رجایی، یکی از فارغالتحصیلان مرکز مطالعات مدیریت هاروارد بود.
مقصد خروجیهای امام صادق(ع)کجاست؟
وزارت خارجه مقصد بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاه امام صادق(ع) در سالهای پیش از دوم خرداد بوده است. علی باقریکنی نیز فارغالتحصیل دانشگاه امام صادق(ع) و برادرزاده آیتالله مهدویکنی است. وحید، برادر جلیلی، هم در دانشگاه امام صادق(ع) درس خوانده است و سردبیری روزنامه ابرار و ماهنامه سوره را در کارنامه خود دارد. غضنفر رکنآبادی، رئیس اداره خاورمیانه وزارت خارجه و سفیر ایران در لبنان نیز دانشآموخته دانشگاه امام صادق(ع) بوده است. صمدعلی لکیزاده، معاون اداره خلعسلاح شیمیایی وزارت خارجه و بعدتر، سفیر ایران در لهستان هم در دانشگاه امام صادق(ع) درس خوانده است. تعدادی از رایزنهای فرهنگی ایران نیز فارغالتحصیل این دانشگاه بودهاند؛ از جمله حجتالله ایوبی و سیدمحمد طباطبایی، رایزن فرهنگی در پاریس، ابوالحسن خلجمنفرد، رایزن در ترکیه و علیرضا اسماعیلی رایزن در ایتالیا. محمدرضا مجیدی، نماینده ایران در یونسکو نیز فارغالتحصیل دانشگاه امام صادق(ع) است.
در دولت احمدینژاد، بسیاری از فارغالتحصیلان این دانشکده جذب دولت شدند؛ ازجمله محمدباقر خرمشاد، غلامرضاخواجه سروی، محسن اسلامی و علیاکبر علیخانی، محمدهادی زاهدی وفا و اصغر ابوالحسنیهیستانی، محمدرضا دهشیری، علی صالحآبادی و افراد و نامهای آشنایی چون محسن اسماعیلی، عضو حقوقدان شورای نگهبان، کاظم جلالی، رئیس مرکز پژوهشهای مجلس، مصطفی کواکبیان، نماینده سابق مجلس، حسامالدین آشنا، استاد ارتباطات و مشاور رسانهای حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری، فریدالدین حدادعادل، روحالله احمدزادهکرمانی، جوانترین استاندار دولت احمدینژاد و مازیار بیژنی، کاریکاتوریست روزنامه کیهان، از دانشآموختگان دانشگاه امام صادق(ع) هستند. آیتالله احمد علمالهدی، امام جمعه مشهد، روزگاری معاون آموزشی این دانشگاه بوده و غلامرضا مصباحیمقدم، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس، معاون پژوهشی آن. دانشگاه امام صادق(ع) سایت فعالی تحت عنوان «خبرنامه صادق» دارد که عمده فعالیتهای مربوط به این دانشگاه، اشخاص و نهادهای مرتبط و نزدیک با آن را منتشر میکند.»
آبروبری، هتک حیثیت برادر دینی و سوءاستفاده از خون شهدا در هیچ زمانی پسندیده نیست/ توهین به رئیس مجلس و رئیسجمهور و بر صدر نشاندن احمدینژاد مشکل زا
قدرتالله علیخانی در یادداشتی با عنوان «به دامان خدا برگردیم» نوشته است:
«ماه رمضان باید برای همه، ماه دوری از گناهان باشد. هم افراد و هم گروههای سیاسی باید در همه ماهها بهویژه ماه رمضان مراقب اعمالشان باشند زیرا آزردن برادران دینی در این ماه، علاوه بر اینکه معصیت است، مانع از پذیرش عبادات میشود. متأسفانه در آستانه ماه مبارک رمضان شاهد اتفاقاتی هستیم که زیبنده هیچ مسلمانی نیست؛ برای مثال آنچه سهشنبه در جریان تشییع جنازه شهدای غواص اتفاق افتاد و عدهای در میدان بهارستان به رئیس مجلس و رئیسجمهور توهین کردند، دور از ادب و اخلاق بود. جالب اینجاست که با وجود توهین به رئیس مجلس و رئیسجمهور، آقای احمدینژاد را که آن همه مشکل برای مملکت ایجاد کرده است به جایگاه فرستادند برای سخنرانی. به نظر میرسید در این مراسم تعداد شعارهایی که علیه تیم مذاکرهکننده داده شد از تعداد شعارها و پلاکاردهایی که برای شهدا آورده شده بود بیشتر بود و این نمیتواند اتفاقی باشد. از تأثیرات سیاسی و بینالمللی توهینکردن به چهره اصولگرایی چون رئیس مجلس یا تیم مذاکرهکننده هستهای که بگذریم، توهین، تهمت و افترا اعمالی غیرشرعی و غیراخلاقی هستند. بهویژه در آستانه ماه توبه و مغفرت اعمالی غیرقابلقبولند. بردن آبرو و حیثیت برادر دینی و سوءاستفاده از خون شهدا در هیچ زمانی پسندیده نیست و امید میرود که در ماه مبارک رمضان این اعمال به حداقل برسد. این ماه مبارک باید ماه سیاست اخلاقی و نیالودن عبادات با نیتهای سیاسی باشد. بهخصوص از ما طلبهها انتظار میرود در این ماه در مجالس، منابر و سخنرانیها مردم را به حق دعوت و به آنها گوشزد کنیم که کوچکترین اعمال ما که با فرمان خدا ناسازگاری داشته باشند، در همه ماهها بهویژه ماه خود خدا حرام است. ماه رمضان و مخصوصا ایام شبهای قدر بهترین زمان برای توبه، طلب بخشش و بازگشت به دامان خداست برای اینکه خودمان را از آلودگیها و زشتیها پاک کنیم.»
آمده بودم در فضای ملکوتی تشییع غواصان چند قطره اشک بریزم، اما فقط سروصدا و شعار شنیدم!
سعید برآبادس در صفحه پایانی شرق به «روایت مشایعتکنندگان بهارستان» از حاشیه های روز تشییع غواصان شهید پرداخته و از قول آنانکه حاضر به صحبت شده اند، از هدر شدن فرصت انس با این شهدای مظلوم گلایه کرده است. در بخش هایی از این متن آمده است:
« …. آداب میهماننوازی را تهرانیها خوب بلدند؛ در ۲۵سال گذشته، پایتخت محل جابهجایی پیکر شهدا از مرزهای جبهه تا دورترین شهرستانهای شمالشرقی کشور بوده، پس دو شبه در میدان بهارستان چه اتفاقی افتاده است که بسیاری از خانوادههای شهدا و اهالی تهران را شوکه کرده و اینقدر در شبکههای اجتماعی راجع به آن حرف میزنند؟
…. آقایی به اسم عباس میگوید: «شما فکر کن که بچه من میگه فلان خواننده رپ هم دیروز تو مراسم بوده. خب چه عیبی داره، این یعنی اینکه شهدا مال همهمان. مال من و تو نیستن، مال اون آقایی که از رفتن زنها به ورزشگاه میگه و اون آقایی که حرف نمیزنه و فقط گریه میکنه هم نیستن. مال همهان. حالا چرا باید یه کاری بکنیم که فکر کنن با هم دشمنیم. ما همه یهدستیم، یهصداییم. اگه دیروز بهارستان شلوغ بود برای همین بود، اما فقط صدای یهسری شنیده شد. اونای دیگه برای شعاردادن نیومده بودن. اومده بودن مردای واقعی این مملکترو تشییع کنن»….
«چقدر احترام قائل شدیم که اینها را درگیر مسائل سیاسی و جناحی نکنیم»؛ میرزا کریم از پیرمردهای خیابان مصطفی خمینی این را با ناله میگوید و بغضش را فرومیدهد: «منتظر بودم که این مراسم برگزار شود. چند قطره اشک بریزم و سبک شوم، اما واقعا روز تشییع جنازه، فقط سروصدا و شعار شنیدم، این فضای ملکوتی باید با معنویت گره میخورد. اینجا محله مهمی است، وسط میدانش مجسمه مدرس را دارد، مجلس اینجاست، مسجد سپهسالار اینجاست، نباید اینجا را شخصی کرد، آن هم در روز به این مهمی».تشییع پیکر شهدا به پایان رسیده، بهارستان حالا آرامتر و تشنهتر از روزهای شعبانیاش شده، اما انگار یک فرصت مهم از دست رفته است؛ فرصتی که میشد، هفت قدم آرام با تابوتهای پرچمپیچشده برداشت، برای مظلومیت مدافعان کشور اشک ریخت و پذیرفت که گاهی مدافعان واقعی کشور، دستهایشان بسته است.
دلواپسان مانع ورود زنان به استادیوم ها شدند/تجمع کنندگان خواستار عزل معاونت زنان ریاستجمهوری شدند
شرق در گزارشی از تجمع انصار حزبالله در مخالفت با حضور زنان در ورزشگاهها آورده است:
«ظهر دیروز تعدادی از اعضای انصار حزبالله مقابل وزارت کشور تجمع کردندو این عده با دردستداشتن پلاکاردهایی، به خواسته زنان برای ورود به ورزشگاه معترض بودند. محتوای برخی از این پلاکاردها چنین شعارهایی بود: «جان به فدای زنان و مردان باشرف»، «امر به حیا و عفاف، امربهمعروف است، منکرات نشانه بیعفتی است»، «جان ما فدای ورزشکار با غیرت»، «من پیرو مَراجعم نه…». این اعتراضها به خواست زنان برای تماشای مسابقات لیگ جهانی والیبال در ورزشگاه آزادی برمیگردد. پس از انقلاب، ممنوعیت ورود زنان به استادیومهای فوتبال اتفاق افتاد، ولی تا چند سال پیش تماشای بازیهای والیبال برای زنان آزاد بود اما چند سالی است با این خواسته نیز مخالفت میشود.
شهیندخت مولاوردی، معاونت امور زنان ریاستجمهوری، نیز هر چه تلاش کرد موفق نشد مجوز حضور زنان در ورزشگاهها را بهدست بیاورد. مسئولان لیگ جهانی والیبال قبلا اعلام کرده بودند اگر ایران به زنان اجازه حضور در ورزشگاهها را ندهد، کشور ما را از شرکت در این مسابقات حذف میکنند. برای جلوگیری از این حذف، فدراسیون والیبال تمهیدی اندیشیده بود که به حدود ۵۰۰ زن از خانوادههای والیبالیستها و… اجازه حضور نمایشی دهد، اما روز گذشته اعلام شد حتی این حضور محدود نیز ممنوع شده است.
روز سهشنبه که سایت رسمی فدراسیون برای پیشفروش بلیت بازی والیبال ایران و آمریکا شروع بهکار کرد، از همان آغاز، گزینه خرید بلیت برای زنان، غیرفعال بود و این موضوع در فضای مجازی اعتراضهای زیاد زنان را در پی داشت. پیرو این اتفاقها، انصار حزبالله اعلام کردند روز چهارشنبه مقابل وزارت ورزش تجمع میکنند. هرچند وزیر کشور پیشتر گفته بود با هرگونه تجمعی چه در مخالفت یا در موافقت با حضور زنان در ورزشگاهها برخورد میشود، اما آنها موفق شدند مقابل وزارت کشور جمع شده و در تجمع خود خواستار عزل شهیندخت مولاوردی، معاونت زنان ریاستجمهوری شوند.»
شرق در شماره امروز، این عناوین را نیز منتشر ساخته است:
یادداشت «مصادره مناسبتهای ملی» به قلم صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران
یادداشت «تأثیر تصرف تلابیض بر آنکارا و داعش » به قلم اردشیر زارعیقنواتی
نگرانی تهران از حکم اعدام مرسی
موافقت اولیه با آتشبس انسانی در یمن
با دستور عباس؛ دولت وحدت ملی فلسطین استعفا داد
«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «شرق» را مرور کرده است: «شریعتی در کوچه پس کوچههای تاریخ اسلام قدم می زد تا آن را به مردم نشان دهد»، «شریعتی با بازخوانی اندیشه دینی، جوانان را از سقوط به ورطه اندیشه مارکسیستی نجات داد/تازمانیکه پیرایههای اندیشه دینی یک جامعه دینی زدوده نشود، آن جامعه به پویایی نمیرسد»، «شریعتی در قامت یک نواندیش دینی، بهروزسازی و ارائه تصویری نو از دین را برای پاسخگویی لازم میدانست»، «ازخود بیگانگی، نهیلیسم، مسخ فرهنگی و معنوی و سقوط ارزشهای اخلاقی، محصول عقل سرمایهداری و فقر جامعه ماست»، «ارتقای نصاب دانشگاه امام صادق بهعنوان یکی از کانونهای اعتلای معارف اسلامی و تحول علوم انسانی ضروری است/نام برادر، پسر و داماد مرحوم مهدوی کنی در هیأتامنای جدید به چشم می خورد»، «دانشگاه امام صادق و مسیر طی شده از آیت الله منتظری و مهدوی کنی تا آملی لاریجانی»، «آبروبری، هتک حیثیت برادر دینی و سوءاستفاده از خون شهدا در هیچ زمانی پسندیده نیست»، «آمده بودم در فضای ملکوتی تشییع غواصان چند قطره اشک بریزم، اما فقط سروصدا و شعار شنیدم! » و «دلواپسان مانع ورود زنان به استادیوم ها شدند/تجمع کنندگان خواستار عزل معاونت زنان ریاستجمهوری شدند»مرور مطبوعات/ پنجشنبه ۲۸ خرداد/ روزنامه شرق