کامرون: جوانان ناراضی انگلیسی در ایدئولوژی غرق میشوند که باور دارد غرب بد است و دموکراسی اشتباه است
«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «اطلاعات» را مرور کرده است: «تلاقی فلسفه با دین، حادثه بزرگی بود که در مسیحیت و در عالم اسلام رخ داد»، «کتاب «سی سال با تاریخ» مرحوم آئینهوند منبع خوبی برای محققان تاریخ و نسل جوان دانشجو است»، «سالگردهای هر ساله دکتر در مزینان به صورت مردمی برگزار می شود»، «جوانان ناراضی انگلیسی در ایدئولوژی غرق میشوند که باور دارد غرب بد است و دموکراسی اشتباه است»
تلاقی فلسفه با دین، حادثه بزرگی بود که در مسیحیت و در عالم اسلام رخ داد
این روزنامه در صفحه «نظرها و اندیشه ها» به انتشار دومین بخش از ملاحظات دکتر رضا داوری اردکانی درباره علوم انسانی و اجتماعی پرداخته که در بخش هایی از آن آمده است:
– در سالهای اخیر مطالبی خطابی در باب مبانی و مبادی علوم اجتماعی اظهار شده است که کاش مورد توجه استادان علوم اجتماعی قرار میگرفت. این توجه میتوانست به تحقیق جدی در ماهیت علوم اجتماعی مؤدی شود. اینکه بعضی آرای دانشمندان علوم اجتماعی با اعتقادات دینی نمیسازد، جای بحث ندارد و هیچ کس آن را انکار نمیکند؛ اما از این وضع نمیتوان نتیجه گرفت که علوم اجتماعی بر مبنای متفاوت با مبانی علوم دیگر قرار دارند. به نظر میرسد که در این مورد سوءتفاهمی پیش آمده باشد و مثلاً از اینکه در علم فیزیک عظمت خلقت نشان داده میشود، کسانی ظهور قدرت و صنع الهی را در این علم دیدهاند، این تلقی را با دینی بودن علم اشتباه کردهاند. البته اگر منظور این باشد که علم داده حق و جستجوی حقیقت است، همه علوم از نظر کسی که حق و حقیقت را خدا میداند، علوم دینی است؛ ولی اگر مراد این باشد که مبادی و مبانی و اصول موضوعه علوم دقیقه، دینی است، تصدیقش آسان نیست.
– از علم جدید هم که بگذریم، در قدیم هم همه علوم هرگز دینی نبودهاند، حتی نمیتوان گفت که همه علوم دینی مبنای دینی دارند. فیالمثل علم اصول فقه یک علم دینی است؛ زیرا در آن از مبادی و مبانی علم فقه و روش اجتهاد بحث میشود. وقتی روش و مبادی علم مطرح است، باید دید که آیا آن مبادی در دین آمده است یا نه و اگر نیامده باشد، آن را دینی نمیتوان دانست.
– بنای کل علم جدید بر این است که به اشیا و امور موجود به عنوان اُبژه بنگرد. ابژه (متعلقِ) علم هرچه باشد، اولین صفت سلبیاش قدسی نبودن است. در علم جدید و به طور کلی در تجدد، جهان و هر چه در آن است، غیرقدسی تلقی میشود و میدانیم که یکی از اوصاف تجدد را زدودن صفت قدسی از موجودات و جهان دانستهاند. در علم جدید که علم ابژکتیو است، نه فقط موضوع و مسائل علوم شأن قدسی ندارد، بلکه اهل دیانت و شریعت نیز اکنون لااقل به اجمال دریافتهاند که ممکن است میان بعضی احکام قدسی شریعت و قواعد علوم اجتماعی تعارضهایی وجود داشته باشد.
– در سالهای اخیر بسیار گفته و نوشتهاند که علوم اجتماعی را باید بر مبنای دین قرار داد یا علوم اجتماعی دینی تأسیس کرد؛ اما تا آنجا که من میدانم، هیچ تحقیقی در باب شرایط امکان این امر خطیر صورت نگرفته است. اینکه عدل خوب است و علم باید ما را به خوبی راه بنماید، مورد اختلاف نیست. مهم این است که بگوییم چگونه میتوان به این عدل و خیر و خوبی دست یافت. ما مدام خوبها و خوبیها را اثبات میکنیم و این اثبات را کافی میدانیم و کمتر در بند یافتن راه وصول به آنها و تحققشان هستیم. اینکه آیا علم را میتوان به صورت دلخواه و مطابق با اعتقادات یا بر وفق صورت مثالی مطلوب و مختار درآورد و آن را ساخت و پرداخت، مطلبی است که شاید برای اولین بار در این زمان در جهان اسلام (اندونزی، مالزی، پاکستان، مصر و ایران و…) مطرح شده باشد.
– …. اکنون که پیشنهاد تأسیس علوم اجتماعی دینی عنوان شده است، باید در باب این طرح و شرایط امکان علم اجتماعی دینی تأمل کرد. شاید چون علوم دینی وجود دارد و مخصوصاً در سالهای اخیر از روی مسامحه، عنوان «علوم انسانی» بر بعضی علوم دینی اطلاق شده است، کسانی از این قیاس نتیجه گرفتهاند که ممکن و بهتر است همه علوم دینی باشند و اگر علومی غیردینی هستند، دینی شوند.
– علوم به دو معنا میتوانند دینی باشند. از میان علومی که در برنامه تعلیم و تربیت کشور ما قرار دارند، علوم «فقه» و «حدیث» و «تفسیر» و حتی علم «کلام» و «عرفان» بالذات دینیاند. اینها نمیتوانند غیردینی باشند. علومی هم هستند که در سایه دین و در عالم دینی پدید آمدهاند. این علوم معمولاً برای دین و در خدمت دیناند. علم «اصول فقه» یکی از آنهاست. در مورد «فلسفه» قضیه قدری متفاوت است. تعابیری مثل «فلسفه مسیحی» و «فلسفه اسلامی» بسیار شایع است؛ اما فلسفه قبل از اینکه به صفت اسلامی یا مسیحی متصف شود، در دنیای قبل از مسیحیت و اسلام وجود داشته و سپس در عالم مسیحی یا عالم اسلامی، صفت مسیحی و اسلامی پیدا کرده است. در اینکه آیا فلسفه میتواند اسلامی یا مسیحی باشد، بحثهای فراوان کردهاند.
– در اروپا و آمریکا اگر از پیروان سنتوماس بگذریم، دیگر اهل فلسفه، تعابیر فلسفه مسیحی و اسلامی و بیوجه میدانند و ما کمتر تأمل کردهایم که از سههزار سال پیش هومر و آیسخولوس و افلاطون و بعضی از متکلمان قرون وسطی غرب را در برابر شرق و آتن را در برابر پارس یا در برابر بیتالمقدس قرار دادهاند؛ ولی به هر حال در زمان ما فلسفههایی به اسم مسیحی و اسلامی نامیده شدهاند که صاحبانش مسیحی و مسلمانان بودهاند، بهخصوص که این فلسفهها در عالم مسیحی و اسلامی با دین سازگار شده و در بسط و تحول آن مؤثر بودهاند.
– بنیانگذاران فلسفه در عالم اسلام و مسیحیت فلسفه خود را از روی برنامه و برای رعایت مصلحت خاص پدید نیاوردند، بلکه آنچه را یافته بودند، بازگفتند. فلسفه و علم صورتهای مثالی دارند؛ اما نسبت مسائل علم با صورتهای مثالی را فیلسوفان و دانشمندان معین نمیکنند. اگر حتی طرحهای پژوهشی در حدود پارادایمها و صورتهای مثالی مطرح میشوند، طراحی پارادایم و صورت مثالی کار دانشمند نیست؛ زیرا پدید آمدن مثال علم موقوف به شرایط و سوابق تاریخی و تحول در تفکر است.
– حادثه بزرگی که در مسیحیت و در عالم اسلام رخ داد، تلاقی فلسفه با دین بود و صورت نوعی جدال اشعری با معتزلی پس از این تلاقی به وجود آمد. در نزاع فیلسوف با سوفسطاییان در اینکه آدمی قانونگذار مدینه است اختلافی نبود، بلکه اختلاف در شرایط و غایات قانونگذاری بود….
کتاب «سی سال با تاریخ» مرحوم آئینهوند منبع خوبی برای محققان تاریخ و نسل جوان دانشجو است
حجت الاسلام سیدهادی خسروشاهی در گفتاری با عنوان «آینه صادق» که در صفحه «نظرها و اندیشه ها» منعکس شده، به مراتب علمی و فضیلت مرحوم دکتر صادق آئینهوند اشاره نموده است. در بخش هایی از این نوشتار آمده است:
– آشنایی من با صادق آئینهوند، به دورانی برمیگردد که او تحصیلات مقدماتی را در تویسرکان و اسدآباد همدان، به پایان رسانده و به تهران آمده بود تا در دانشگاه شرکت کند. دانشجویی بود: آرام، ساکت، متین، محجوب، اما جستجوگر و آگاهیطلب. به همین روی بود که بعدها از دائره تخصص تحصیلی خود فراتر رفت و به جای انحصار در پژوهش ادبیات عرب، به تحقیق در مسائل تاریخ قدیم و رجال قرون نخستین، به تاریخ اسلام و تشیع و بعد تاریخ معاصر نیز پرداخت و در این راه، گامهای مفیدی برداشت و آثار محققانه ماندگاری از خود به یادگار گذاشت که خوشبختانه مجموعهای از آنها را یکی دو سال قبل، با عنوان «سی سال با تاریخ» به دست چاپ سپرد که منبع خوبی برای محققان تاریخ و نسل جوان دانشجوست.
– صادق در آغاز این کتاب از همسر و فرزندانش سپاسگزار است که او را در تهیه و تألیف و تنظیم آثار خود، یاری دادهاند….
– رشته تخصصی صادق ادبیات عرب بود؛ ولی او از زاویه دیگر، وارد تاریخ شد و در این رشته نیز مهارت و دقت خود را نشان داد. او نخست بیشتر به تاریخ قدیم و قرون نخستین و شرح زندگی یا آثار رجال پیشین اهتمام میورزید؛ اما کمکم و با توجه به نیاز نسل جوان، به تاریخ و رجال معاصر نیز در ایران یا بعضی بلاد اسلامی پرداخت و علاوه بر رجال قرون ماضیه، به شرح زندگی و فعالیت رجال معاصر نیز پرداخت و به ثبت و نشر شرح زندگی و معرفی آثار شخصیتهایی چون آیتالله طالقانی، دکتر سیدجعفر شهیدی و دیگران اقدام نمود.
– صادق در شناخت آیتالله طالقانی ضمن بیان اینکه حکیمان انسانها را از لحاظ منش و شخصیت به «عظیم» و «قدیر» تقسیم کردهاند و ضمن بیان معنی و مفهوم این دو کلمه و شرح صفات انسان بزرگمنش و عظیم، آیتالله طالقانی را در ردیف فرصتسازان عظیم بشری به شمار میآورد و مینویسد: «این چهره دانا و نجیب، در حقیقت عالمی بود در کسوت مصلح. بیش از نیم قرن برای بسط اخلاق، معنویت، آزادی و فضیلت کوشید و با تمام رنجها، ناگواراییهایی که از نامردمان عصر خویش دید، هیچگاه از خیرخواهی و خیررسانی دست نکشید. در علوم اسلامی روشنگری و روشنبینی را زینتبخش خود کرده بود. موقعیت و مقام روحانی و فرهمندی اجتماعی را به مثابه یک زعیم معتمد، مقامی از او ساخته بود که کمتر کسی در دوران معاصر توانسته بود جامعیت مبارزاتی و ویژگیهای اخلاقی و زیورهای علمی را یکجا در خود جمع کند. در تفسیر کتاب خدا، تحلیل جامعه، اقتصاد و سیاست، دستیتوانا داشت، خطیبی پرجاذبه و سخنرانی چیرهدست بود و اجتماعات پرشور عصر خویش را میتوانست به خوبی رهبری کند. آیتالله طالقانی از نخبگان عصرند و شاید هر عصری نتواند حتی گاه، یکی از آنها را در خود بپروراند.»
-در منقبت و فضائل علامه سیدجعفر شهیدی، مطالبی مینگارد که به قول خودش با بیتابی قلم همراه است تا «در کوی دوست نخلد و پیامی نهلد!» و مینویسد: «آن نادر عصر و فرهیخته قرن، مرد دانای معنوی سیدالافاضل و استاذالاکابر دکتر سیدجعفر شهیدی دامت برکاته… فرهیختهای که علوم حوزه را با علوم دانشگاهی به هم جمع کرده و در هر دو سرآمد و نامآور است… لغوی، مورخ و ادیبی را مشاهده میکنم که ژرفکارانه در علوم اسلامی رنج برده و خالصانه آن دانشها را زینت وجود کرده است. به شیمه وارستگان پیوسته، بی هیچ ادعا سخن میگوید… خدا را گواه میگیرم که: توحید و اخلاق و تهجد از میان آنان که از نزدیک میشناسم، کمتر کس من در عمر خود یافتهام که بتواند با استاد برابری کند. او از موحدان عصر و زاهدان روزگارند که در توحید مقامی ناشناخته دارند و من اوصاف این موحد را به وقت دیگر حواله میدهم. رمزی از آن خوشحالیها را در آینده بازخواهیم گفت…»
– این جملات کوتاه از یک مقاله مبسوط، نشاندهنده عمق عشق و علاقه صادق به استادش دکترشهیدی است و افسوس که بیان و تبیین مقام و احوال توحیدی او را به وقت دیگری حوالت داد و آن در اختیار دوستان و علاقهمندان قرار نگرفت. درست است که دکتر شهیدی را خیلیها به علم و فضل و دانش و تقوا و زهد و بیاعتنایی به دنیا و توغل در علم و الگو بودن در اخلاق حسنه میشناسند، اما مرحلهای را که صادق به آنها اشاره میکند و خود شاهد چگونگی آن بوده، افسوس که بیان نشد!
– آئینهوند شرح مبسوطی هم درباره علامه امینی و نقش وی در احیای تاریخ فراموش شده «غدیر» مینگارد و آنگاه به معرفی سه مورخ بزرگ تاریخ اسلام در عصر ما، علاوه بر مالک بن نبی میپردازد که عبارتند از: دکتر محمد عابد الجابری، دکتر یوسف العش و عباس محمود القعاد. و این نشان میدهد که او در معرفی شخصتها، تعصبی ندارد، بلکه به دنبال بیان حق و حقیقت است ولو اینکه از لحاظ عقیدتی، یکسان نیستند.
این، علاوه بر نوشتههای صادق درباره شخصیتهای برجسته تاریخ اسلام، از آغاز تا قرن اخیر است که علاقهمندان به آشنایی با آنها حتماً کتاب «سی سال با تاریخ» را که شامل پنجاه مقاله محققانه است، مطالعه نمایند. علاوه بر این مجموعه، در جمع ۱۳۰ کتاب و رساله و مقاله تحقیقی، اعم از تألیف و ترجمه، به زبانهای فارسی، عربی و انگلیسی از صادق به یادگار مانده است که هر کدام دارای ارزش خاصی است. از جمله آثار تألیفی اوست: علم تاریخ در گستره تمدن اسلامی، قیامهای شیعه (۱ و ۲)، ادبیات سیاسی تشیع، دین و فلسفه از دیدگاه ابن رشد، تاریخ سیاسی اسلام، علم تاریخ در اسلام و… از آثار ترجمهای اوست: خاندان وحی در احادیث اهل سنت، شک و شناخت (ترجمه المنقذ من الضلال غزالی)، قیام عبدالقادر جزائری، نقش و رسالت مسلمان در اواخر قرن بیستم (از مالک بن نبی)، نهضت ترجمه در شرق جهان اسلام، مالک بن نبی، اندیشمند مصلح (از دکتر اسعد سحمرانی) و…
پارهای از آثار ترجمهای مانند: «نقش و رسالت مسلمان، مالک بن نبی اندیشمند مصلح و مقاله اندیشههای تاریخی مالک بن نبی» نشان میدهد که او در همه جا به دنبال کشف اندیشههای نو در تاریخ اسلام (از قرون نخستین تا عصر حاضر) بود و به همین دلیل اگر مطلبی را در آثار یک متفکر الجزائری مییافت، به ترجمه و نشرش میپرداخت.
– سالها پیش جلد اول یادنامه «سیدجمالالدین حسینی اسدآبادی» را که شامل مقالات عدیدهای از عناصر فرهیخته و برجسته و محققان داخلی و خارجی، درباره سید بود، توسط مؤسسه دارالفکر قم منتشر ساختم و در مورد تهیه مقالات جلد دوم آن، روزی در دیداری در یک محفل علمی دوستان، از صادق خواستم که مقالهای تهیه کند تا در جلد دوم یادنامه، منتشر گردد. صادق در کار تاریخی و یا یک اقدام فرهنگی همیشه پیشگام بودند، بیدرنگ قبول کرد که مقالهای در این زمینه در اختیارم بگذارد و اشاره کرد که کتابی در دست ترجمه دارد از دکتر اسعد السحمرانی که فصلی از آن، درباره سیدجمال از دیدگاه شخصیت فرهنگی فرهیخته و نامور الجزائر «مالک بن نبی» است و آن بخش را در اختیارم خواهد گذاشت. طولی نکشید که مقاله ترجمهای را در این موضوع، به من داد تا در جلد دوم یادنامه سید درج شود؛ ولی مدتها طول کشید تا مقالات جلد دوم آماده چاپ شود و نشد! و صادق اصل کتاب را در سال ۱۳۶۸، تحت عنوان «مالک بن نبی، اندیشمند مصلح» توسط «دفتر نشر فرهنگ اسلامی» منتشر ساخت. من همچنان آن مقاله را در بین اوراق و مقالات مربوط به سیدجمال نگه داشته بودم که پس از درگذشت صادق، فکر کردم که نشر آن ـ به دنبال این یادداشت در بزرگداشت وی ـ بی مناسبت نخواهد بود.
کارنامه
صادق آئینهوند به سال ۱۳۳۰ در روستایی در حوالی تویسرکان به دنیا آمد.
دروس ابتدایی را در همانجا آموخت و دوران دبیرستان را در اسدآباد همدان گذراند و سپس به تهران آمد و در دانشگاه تهران، به ادامه تحصیل در رشته ادبیات عربی پرداخت و هنرمان فعالیتهای فرهنگی خود را گسترش داد و با تأسیس کتابخانه دانشجوییِ «ن. والقلم» حرکت سیاسی ـ دانشجویی را در آن محیط سامان داد.
پس از پیروزی انقلاب در مقطع کارشناسی ارشد ادبیات عرب در دانشکده ادبیات ادامه تحصیل داد و بخشی از دروس حوزوی را نیز آموخت و در ۱۳۶۱ عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس شد و در سال ۱۳۶۲ به عنوان سرپرست رایزنی فرهنگی ایران اسلامی رهسپار سوریه گردید و همزمان در دانشگاه «القدیس یوسف» در لبنان به تحصیل در مقطع دکتری در ادبیات عرب ادامه داد و پس از اخذ درجه دکتری و بازگشت به ایران، در دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه الزهرا قم و… تاریخ اسلام و سیره نبوی و ادبیات عرب را تدریس کرد و سپس مسئولیتهای فرهنگی مختلفی را به عهده گرفت و در سال ۱۳۹۲ به عنوان «رئیس پژوهشگاه علم انسانی و مطالعات فرهنگی» از طرف ریاست محترم جمهور، منصوب گردید و تا روز درگذشت (۱۶ر۲ر۹۴) در این سمت به خدمات خود ادامه داد. رحمه الله و أسکنه فصیح جنانه.»
در صفحه «نظرها و اندیشه ها»، همچنین این عناوین به چشم میخورد:
چهارمین بخش از شرح دعاهاى ماه مبارک رمضان به قلم آیتالله سید روحالله خاتمى(ره)
یادداشت «حماسه ملی ایران»، با موضوع حماسه ملی ایران در اعتقاد علویان یارسان، بخش سیزدهم، به قلم دکتر محمدعلی سلطانی
سالگردهای هر ساله دکتر در مزینان به صورت مردمی برگزار می شود
این روزنامه در صفحه ۱۳ خبر از بزرگداشت سالگرد درگذشت دکتر علی شریعتی در زادگاهش داده و نوشته است:
«مراسم سی و هشتمین سالگرد درگذشت زنده یاد دکتر علی شریعتی مزینانی جمعه شب در زادگاهش روستای مزینان شهرستان داورزن در غرب خراسان رضوی برگزار شد. رئیس شورای اسلامی روستای مزینان در حاشیه این مراسم گفت: مراسم سالگرد درگذشت مرحوم دکتر شریعتی هر سال به صورت مردمی و با حضور علاقه مندان به فرهنگ و اندیشه در روستای مزینان برگزار میشود. مهدی مزینانی آزاده افزود: در این مراسم قشرهای مختلف مردم بوِیژه نخبگان، دانشجویان، دانشگاهیان، فرهنگیان، فرهیختگان و مردم شهرستانهای مجاور شرکت داشتند.»
دکتر علی شریعتی مزینانی ۲ آذر ۱۳۱۲ در روستای مزینان شهرستان داورزن چشم به جهان گشود.وی پژوهشگر دینی و از مبارزان و فعالان مذهبی و سیاسی و از نظریه پردازان انقلاب اسلامی بود که در سن چهل و چهارسالگی در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ در انگلستان درگذشت و در دمشق سوریه به خاک سپرده شد.
جوانان ناراضی انگلیسی در ایدئولوژی غرق میشوند که باور دارد غرب بد است و دموکراسی اشتباه است
اطلاعات در خبری به نقل از ایسنا در مورد علاقمندی بخشی از جوانان انگلیسی به داعش نوشته است:
«نخست وزیر انگلیس، مسلمانان کشورش را به چشم پوشی از ایدئولوژی افراطی گروه داعش متهم کرد و از آنان خواست اقدامات بیشتری را برای جلوگیری از جذب جوانان به این گروه انجام دهند. دیوید کامرون تاکید کرد که مسلمانان انگلیس باید اقدامات بیشتری را برای جلوگیری از پیوستن جوانان انگلیسی به داعش انجام دهند. وی گفت: جوانان ناراضی در ایدئولوژی غرق میشوند که باور دارد غرب بد است، دموکراسی اشتباه است و زنان فرومایه هستند.»
اطلاعات در شماره امروز، این عناوین را نیز منتشر ساخته است:
مقاله «معاد جسمانی»، بخش دهم، به قلم آیت الله یحیی عابدی
گزارش «جبهه ادلب و مسیر جنگ در سوریه»، بخش اول
گزارش «خانه سرد است» با موضوع زندگی در چاردیواریِ تنگِ شبکههای اجتماعی ـ بخش نخست
تئاتر، میزبان ضیافت رمضان میشود
برگزیدگان یازدهمین نمایشگاه سالانه اسماءالحسنی معرفی شدند
کنسرتهایی که در ماه رمضان برگزار میشوند
برنامههای حسینیه ارشاد در ماه رمضان
اقامه اولین نماز جمعه رمضان در مسجدالاقصی با شرکت ۲۰۰هزار فلسطینی
تظاهرات هواداران اخوان المسلمین مصر علیه دولت سیسی
بسیج مردمی عراق نقش عشایر در مبارزه با داعش را ستود
اعلام حمایت رهبران عشایر سوریه از ارتش و نظام
انفجار تروریستی مقابل مسجد «قبه المهدی» صنعا
اوباما: نژادپرستی بلای جامعه آمریکاست
مذاکرات صلح یمن در ژنو با کارشکنی عربستان شکست خورد
آمریکا: ۱۶ هزار تروریست از ۹۰ کشور جهان به داعش پیوستهاند
بلژیک، نسلکشی ارامنه را به رسمیت شناخت
«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «اطلاعات» را مرور کرده است: «تلاقی فلسفه با دین، حادثه بزرگی بود که در مسیحیت و در عالم اسلام رخ داد»، «کتاب «سی سال با تاریخ» مرحوم آئینهوند منبع خوبی برای محققان تاریخ و نسل جوان دانشجو است»، «سالگردهای هر ساله دکتر در مزینان به صورت مردمی برگزار می شود»، «جوانان ناراضی انگلیسی در ایدئولوژی غرق میشوند که باور دارد غرب بد است و دموکراسی اشتباه است»مرور مطبوعات/ یکشنبه ۳۱ خرداد/ روزنامه اطلاعات