پرویز ضیاء شهابی: جایی برای فیلسوفها نیست
«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «فرهیختگان» را مرور کرده است: «روز رستاخیز، سرگردان میان وهن مذهب و ورژن جهانی«روز واقعه»/عقبنشینی رستاخیزی دولت، ذهن بسیاری از علاقهمندان رئیسجمهور را با ابهاماتی مواجه کرده است»، «ایجاد القاعده، داعش و جنگهای مذهبی برای منصرف کردن ذهن ملتهای اسلامی از رژیم صهیونیستی است»، «اسلام را دینی سهل و آسان معرفی کنیم»، «استاد فلسفه باید بتواند آنچه را اساسی میداند در محتوای آموزشی بگنجاند، اما فعلا دست وی بسته است/بهتر است چون حوزههای علمیه، بنای آموزش را بر مطالعه متون کلاسیک اصلی بگذاریم»، «شریعتی و روایت نظرات او در باره برخی اندیشمندان؛ دکتر حسین نصر، پایهگذاری ماریجوانیسم اسلامی!/سیدجمال اسدآبادی و نگاهی غیر سلفی به بازگشت به قرآن» و «راهب تبتی و عکس های اینستاگرامی او از راهبان دیگر و مکانهای مقدس بوداییان»
فرهیختگان در یادداشت روز خود با عنوان «کاش رستاخیز بانک بود!»، با اشاره به حل بحث تزاحم آرای فقهی مجتهدان و مراجع عظام تقلید و مبسوطالید بودن نظر فقهی حاکم در جامعه، ساخت فیلم رستاخیز، بدون استمزاج از رهبری را بعید دانسته و در زاویه ای دیگر، از دولت پرسیده که آیا هیچگاه به استناد نظر برخی فقها که سیستم بانکداری کشور را ربوی دانسته اند، امور بانکی تعطیل شده یا سیستم بانکی، نظر ولی فقیه را ملاک کار خود قرار داده است؟
در یادداشت سیدحمید متقی آمده است: «از همان روزی که «رستاخیز» تازهترین اثر احمدرضا درویش در سیودومین جشنواره فیلم فجر روی پرده رفت و بسیاری از مخاطبان را به ستایش واداشت، قابل پیشبینی بود که این اثر سینمایی با حاشیههای زیادی همراه شود؛ اثری که چه از نظر مضمون و چه از نظر ساختار بسیاری از نگاهها را به خود معطوف کرده بود. با توجه به ریشهها و منابع فرهنگی و عقیدتی این کهندیار، نفس تلاش برای به تصویر کشیدن داستان قیام عاشورا برای ایرانیان، از علاقهمندان به مذهب گرفته تا شهروندانی که علقه چندانی به آن ندارند، کنجکاوکننده بود، چه رسد که خبردار شوند برخی از حرفهایهای هالیوود نیز در پدید آوردن این اثر نقش داشتهاند. از آن مهمتر، بودجه دولتی که سابقه نشان داده است عملا حکم زهر را در رگهای آثار سینمایی ایفا میکند، بهناف این پروژه وصل نبوده است. حاشیههای این اثر نیز درست از همان زمان اکران در جشنواره آغاز شد.
مخاطبانی که اقبال آن را داشتند تا این اثر را به صورت کامل و بدون سانسور تماشا و ارزیابی کنند، در دو طیف کاملا متضاد قرار گرفتند. از سویی بخشی این اثر را وهن مذهب ارزیابی کردند و از سوی دیگر برخی مخاطبان «رستاخیز» را ورژن جهانی «روز واقعه» دانسته، تاکید میکردند که احمدرضا درویش توانسته است پس از دو دهه، آن اتفاق مبارک سینمای ایران را در سطحی بالاتر تکرار کند و تکامل بخشد.
با این همه برخی حاشیهها درباره روایت عاشقانه داستان سبب شد این اثر برای اکران عمومی با سانسورهای زیادی همراه شود و محمل داستان عاشقانه آن به همراه برخی چهرههای اصلی داستان از جمله علیاکبر(ع) به صورت کامل قیچی شوند. با همه این احوال مخاطبانی که چهارشنبهشب هفته پیش موفق به تماشای نسخه بازتدوینشده این اثر شدند، اگر نسخه اصلی «رستاخیز» را مشاهده نکرده بودند، خللی در این اثر نمییافتند و باز لب به تحسین این اثر باز کرده و تاکید میکردند که اثری بسیار فراتر از سینمای ایران و همچنین قابلقبول، در کلاس جهانی را شاهد بودهاند. با اینحال هنوز ساعاتی از اکران این اثر نگذشته بود که با تهدید برخی گروهها و جریانهای دلواپس این فیلم از سردر سینماهای کشور پایین کشیده شد و فردای آن روز در پایتخت و برخی از شهرها جمعی از شهروندان با استناد به نظر برخی مراجع عظام تقلید نسبت به اکران این فیلم اعتراض کردند و وزارت ارشاد نیز رسما خبر توقیف موقت این اثر را صادر کرد.
در این وجیزه فارغ از مباحث فقهی، تاریخی، فنی و… «رستاخیز»، تنها به چند نکته حول این توقیف اشارهای کوتاه میکنیم.
یکی از ویژگیهای حکومت اسلامی با قرائت رهبر فقید جمهوری اسلامی، حل بحث تزاحم آرای فقهی مجتهدان و مراجع عظام تقلید درباره مسائل مختلف از احکام شرع تا مسائل مستحدثه در جامعه اسلامی بوده است. به این معنا که همه مراجع، مجتهدان و… حق دارند چه در مباحث عامه و چه در مباحث فقهی، نظری کاملا متفاوت با نظر حاکم اسلامی داشته باشند و مقلدان آنها نیز در این موارد میتوانند از نظر آنها پیروی کنند، اما نظر فقهی حاکم در جامعه، نظر فقیه عادل مقبول مبسوطالید است. باید این نکته را نیز مدنظر داشت که مراجع تقلید شیعه در هزار سال گذشته با وجود همه اختلافات نظری، کلامی و فقهی در اکثر قریب به اتفاق موارد با بردباری نسبت به اجتهاد دیگر علما برخورد کردهاند و به ندرت شاهد جدال و درگیری مقلدان مراجع مذهب امامیه با یکدیگر بودهایم.
با توجه به نگاه ویژه مقام معظم رهبری به ساحت فرهنگ، بعید به نظر میرسد که ایشان از موضوع ساخت واکران اثری چون «رستاخیز» بیخبر مانده باشند یا سازندگان این اثر و متولیان فرهنگ کشور از ایشان در اینباره استمزاج نکرده باشند. این امر در کنار حضور یک مجتهد در راس دستگاه اجرایی کشور که زیردستان او حکم اکران این اثر را مهر کردهاند، نشان از آن دارد که دستکم از نظر فقهی در سطوح عالی نظام مخالفتی با اکران «رستاخیز» وجود نداشته است. حال این پرسش مطرح میشود که چرا در مقابل چند اعتراض محدود این اثر از سینماها جمع شد.
مطمئنا مراجع تقلید در حکومت اسلامی فرمان به اعتراض عمومی نمیدهند و تنها مقلدان خود را از تماشای این اثر منع میکنند، از شواهد امر برمیآید که اصلا بعید نیست که برخی منتقدان دولت پس از موفقیت چشمگیر هستهای تلاش کردهاند از این موقعیت تنشی جدید علیه کابینه یازدهم و حسن روحانی برپا کرده و کلاهی از این نمد برای خود دستوپا کنند. با این حال باید تاکید کرد که عقبنشینی دولت در این زمینه ذهن بسیاری از علاقهمندان رئیسجمهور را با ابهاماتی مواجه کرده است.
طبق نظر عموم فقهای شیعه، تقلید بر مجتهد حرام است، جناب حسن روحانی بهعنوان یک مجتهد نمیتواند به غیر از فتوای ولیفقیه، نظر فقهی دیگری را بر نظر خود رجحان دهد. همگی آگاه هستیم که برخی از مراجع عظام تقلید به نظام بانکداری ایران، سود و تسهیلات آن ایرادهای زیادی وارد میکنند و برخی آن را مطابق شرع نمیدانند. مطمئنا بانکها و سیستم ربوی یا غیرربوی آنها در زندگی اقشار ملت بسیار بیشتر از «رستاخیز» یا «حضور یا عدم حضور بانوان در ورزشگاهها» و… موثر است. آیا میتوان به صرف اعتراض چند نفر از مقلدان این بزرگان سیستم بانکداری کشور را تعطیل کرد؟ آیا رئیسجمهور و اعضای کابینه حاضر میشدند در این زمینه به نظر چند معترض تمکین کنند؟ قاعدتا این پرسش برای بسیاری از علاقهمندان به فرهنگ، خالقان و سرمایهگذاران بیپناه «رستاخیز» و… که روی امضا و تاییدیه دولتهای دهم و یازدهم حساب باز کرده بودند، نیز پیش آمده است. اینجاست که باید گفت: کاش «رستاخیز» بانک بود.»
ایجاد القاعده، داعش و جنگهای مذهبی برای منصرف کردن ذهن ملتهای اسلامی از رژیم صهیونیستی است
این روزنامه در انعکاس سخنان رهبری در نماز عید فطر، به این فرازها پرداخته است:
– وحدت و یکپارچگی نسخه شفابخش دنیای اسلام است و جنگهای مذهبی و طائفهای کنونی در منطقه با هدف منصرف کردن ذهن ملتهای مسلمان از رژیم صهیونیستی، طراحی و تحمیل شده است.
– تفرقه و اختلافات کنونی در منطقه، غیرطبیعی و تحمیلی است و علما، روشنفکران، مسئولان دولتها، سیاستمداران، و زبدگان و نخبگان دنیای اسلام باید متوجه دست خائنان امت اسلامی در این تفرقهها و اختلافها باشند.
– اگر امت اسلامی یکپارچه بود و بر مشترکات خود تاکید میکرد، قطعا در سپهر سیاست جهانی یک قدرت منحصربهفرد بود اما قدرتهای بزرگ برای حفظ منافع خود و حفظ رژیم صهیونیستی، این اختلافها را به امت اسلامی تحمیل کردهاند.
– قدرتهای استکباری با همکاری افراد ناباب در برخی دولتهای اسلامی، برای منصرف کردن ذهن ملتهای اسلامی از رژیم صهیونیستی، جنگهای مذهبی را طراحی و سازمانهای جنایتکاری همچون القاعده و داعش را راهاندازی کردند.
– نسخه راهحل مشکلات دنیای اسلام و همچنین هریک از کشورهای اسلامی بهطور جداگانه، حفظ وحدت و یکپارچگی است.
– متاسفانه دستهای نامبارک و سیهکار، ماه مبارک رمضان را برای بسیاری از ملتهای منطقه در یمن، بحرین، فلسطین و سوریه، تلخ و سخت دشوار کردند که این مسائل برای مردم ایران مهم است.
– چه متن تهیه شده پس از طی روند قانونی داخل کشور، تصویب شود چه نشود، ملت ایران از حمایت ملت مظلوم فلسطین، یمن، بحرین و ملت و دولتهای سوریه و عراق و مجاهدان صادق لبنان و فلسطین دست برنمیدارد.
– ما سالها قبل براساس مبانی اسلام، فتوای حرمت تولید سلاح هستهای دادهایم و برای تولید این سلاح، مانع شرعی داریم اما آمریکاییها با وجود اینکه گاهی به اهمیت این فتوا اذعان میکنند، در تبلیغات و رجزخوانیها دروغ میگویند و ادعا میکنند تهدید آنها جلوی ساخت سلاح هستهای ایران را گرفته است.
– ما از هیچ جنگی استقبال و هیچ جنگی را آغاز نمیکنیم اما اگر جنگی روی دهد آن کس که از نبرد سرشکسته خارج میشود آمریکای متجاوز و جنایتکار است.
اسلام را دینی سهل و آسان معرفی کنیم
فرهیختگان در صفحه ۴، سخنان آیتالله یوسف صانعی از مراجع تقلید شیعه در قم را بازتاب داده و آورده است:
– باید اسلام را آنطور که هست به جامعه معرفی کنیم تا زدگی برای مردم و جوانان به همراه نداشته باشد.
– مشکلی که امروز با آن مواجه هستیم، غربت اسلام است.
– امروز اسلامزدایی بین جوامع بشری مخصوصا جوانان مسلمان زیاد شده است؛ ما باید اسلام را یک دین سهل و آسان معرفی کنیم. پیامبر بزرگوار اسلام(ص) نیز فرمودهاند که من برای معرفی دین آسان مبعوث شدم.
استاد فلسفه باید بتواند آنچه را اساسی میداند در محتوای آموزشی بگنجاند، اما فعلا دست وی بسته است/بهتر است چون حوزههای علمیه، بنای آموزش را بر مطالعه متون کلاسیک اصلی بگذاریم
گفتگو با پرویز ضیاءشهابی درباره آموزش فلسفه در آموزش عالی، مطلب اصلی صفحه «دانشگاه» است و روناک حسینی با انتخاب عنوان «جایی برای فیلسوفها نیست»، به دو مقدمه برای این گفتگو پرداخته است:
مقدمه اول/تفکر اهمیتی دارد؟
فلسفه، شیوه تفکر میآموزد؛ شیوهای که بتواند پاسخی برای پرسشهای اساسی بشر پیدا کند. البته در طول تاریخ پاسخهایی گوناگون و گاه شبیه به هم از قول فیلسوفان بزرگ به سوالات داده شده است، اما، راه پاسخهای بیشمار هنوز باز است. هنوز میتوان با غور و تفکر به پرسشهایی جواب داد که از قدیم با بشر همراه بوده یا پرسشهایی که با ورود به مدرنیته برای انسانها پیش میآیند.
بعید است روزی بیاید که به پرسیدن نیاز نداشته باشیم. حتی اگر تصمیم بگیریم بدون تفکر زندگی کنیم، سوالاتی برایمان پیش میآید که بدون پاسخ مناسب برای آنها دچارسرگردانی میشویم. این سرگردانی در سطح کلان آشفتگی عظیمتری به بار میآورد. اما تفکر راهها را روشن و انسانها را برای تصمیمگیری آماده میکند.
به وسیله تفکر حد و مرزها روشن میشوند و مشخص میشود ایجاد محدودیتها چه نتایج احتمالیای در بر دارد. آموزش فلسفه در دانشگاه عمر چندانی ندارد، البته دانش فلسفه از قدیمیترین دانشهایی است که وجود داشته است. اما عدهای از استادان بزرگ فلسفه معتقدند روشی که دانشگاههای ما برای آموزش فلسفه در پیش گرفتهاند، کارآمد نیست. البته کارآمدی زمانی معنا دارد که نیاز به فیلسوف در جامعه تعریف شود و ما برای تفکر فلسفی جایگاهی قائل باشیم. یعنی توقع داشته باشیم فارغالتحصیلان فلسفه برای ما کاری انجام دهند و برای پیشبردن کارها نیاز به متفکران را درک کنیم.
شیوه گزینش دانشجوی فلسفه و روندی که در طول دوره آموزش این رشته تحصیلی وجود دارد، از نظر عدهای از استادان مطلوب نیست. جمع کردن معلومات به جای آموختن شیوه تفکر فلسفی روشی است که به دانشجویان آموخته میشود.
استادانی مثل ضیاء موحد معتقدند پراکندگی در آموزش و عدم تمرکز بر مفاهیم اصلی به ضرر دانشجوی فلسفه است و استادانی چون پرویز ضیاء شهابی معتقدند تسلط نداشتن به زبان، دانشجو را به متون ترجمه وابسته میکند و در میان این متون، تعداد بسیاری فاقد دقت فنی هستند و نمیتوانند حق مطلب را ادا کنند. ضمن آنکه به جای تفکرورزی دانشجو ناچار است چیزهایی را به خاطر بسپارد و به این شیوه واحدهای درسی را بگذراند و مدرک بگیرد. اما مدرک بدون پشتوانه علمی به چه کار میآید؟ میتواند آیندهای مطلوب برای فارغالتحصیلان تصویر کند یا تنها داشتهای است که دانشجو گمان میکند داشتنش به نداشتنش میارزد؟
مقدمه دوم
«آموزش فلسفه در دانشگاه چقدر اهمیت دارد؟ برای عده بسیاری فلسفه یک رشته تحصیلی است که برای خالی نماندن عریضه ایجاد شده است. در کنار رشتههای فنی و پزشکی، کمتر کسی است که درک کند آموزش علوم انسانی چقدر در گذراندن امور اجتماع، تصمیمگیریهای خرد و کلان و اداره کشور موثر است.
آموزش ضعیف علوم انسانی، اغلب فارغالتحصیلانی کممایه پرورش میدهد و چنین مسالهای در کوتاهمدت و در طول سالیان تاثیرات نامطلوبی بر جامعه خواهد داشت. مدیرانی که مدیریت ندانند، جامعهشناسانی که تنها به تکرار نظریاتی بدون کاربرد بسنده کنند، تاریخدانانی که دانششان را در کتابخانهها نگه دارند، فیلسوفانی که به جای تفکر تنها حفظیاتی خالی از اهمیت را مدام تکرار کنند و… نشانههایی از جدی گرفته نشدن علوم انسانی در جامعه است.
در جامعه ما وضع چطور است؟ بهطور خاص آموزش فلسفه در دانشگاههای ما بر مبنای اصولی است که باید باشد؟ یا تنها تکرار نظریات دیگران است؟ پرویز ضیاءشهابی، پژوهشگر فلسفه و استاد دانشگاه میگوید مشکل آموزش فلسفه در دانشگاه تنها به گردن گروه خاصی نیست؛ ضعف دانشجو و استاد است. دانشجوها با هزار دغدغه شهریه و کار و مسائل دیگر، کمتر زمان و فکر آزادی برای اندیشه پیدا میکنند و در میان استادان هم عده بسیاری هستند که سواد کافی برای آموزش فلسفه ندارند و غیر از آن انگیزهای هم. دست استاد فلسفه در تعیین محتوای آموزشی بسته است و سیلابسی که به دانشگاه تحمیل میشود، مناسب تربیت فیلسوف نیست.»
در بخش هایی از این گفتگو می خوانیم:
– استاد فلسفهای که منم و دانشجوهایی که آنهایند، معلوم است که این آموزش راه به جایی نمیبرد. چه انتظاری میشود داشت؟ وضعیت استادان و دانشجوها را ببینید و بگویید با این وجود میشود توقع یک سیستم آموزشی درست و انتظار فارغالتحصیلانی توانمند داشت؟ هنوز در دانشگاه برای جذب دانشجوی دکتری در رشته فلسفه آزمون تستی میگیرند. چنین روشی برای گزینش دانشجوی دکتری فلسفه اصلا مناسب نیست. شیوه گزینش غلط و روند آموزش نادرست همین نتیجهای را میدهد که هست.
– در کل فراغتی که لازمه تحصیل است، فراهم نیست. دانشجوها تفکر جدی فلسفی ندارند و از طرف دیگر هم امیدی ندارند که بعد از پایان دوره تحصیل دستشان به کاری بند شود و آینده مطلوبی در انتظارشان باشد.
– یک دانشجوی فلسفه باید حداقل به یک زبان اروپایی تسلط داشته باشد. برای دانشجوی فلسفه آموختن زبان آلمانی اساسیتر و بهتر از آموختن زبان انگلیسی است. اگر بتواند بر هر دو مسلط باشد که وضع بهتر خواهد شد. علاوهبر این خوب است که با زبان یونانی باستان هم آشنا باشد و اهمیت بسیار دارد که با زبان و ادب فارسی هم انس و الفتی داشته باشد. میبینید، یک دانشجوی فلسفه باید چنین تواناییهایی در خود ایجاد کند که متاسفانه در وضعیت فعلی دانشجویان فلسفه هیچکدام از مهارتهایی را که شمردم چنانکه باید، ندارند. در مورد استادان هم وضع بهتر نیست. استادان بسیاری هستند که تسلط کافی برای آموزش به دانشجویان را ندارند و نقد بسیاری به آنها وارد است.
– در مساله محتوای آموزشی یک نکته اساسی وجود دارد. دست استاد فلسفه باید باز باشد و این امکان را داشته باشد که آنچه را اساسی میداند در آموزش بگنجاند و از تدریس مطالب غیراساسی خودداری کند. اگر کسی حقیقتا استاد فلسفه باشد، شیوه درست برای تربیت یک متفکر را بلد است.
– کلاس فلسفه جای تفکر و فلسفهورزی است نه انباشتن مشتی معلومات بیضبط و ربط در خزینه خاطر. در حال حاضر شیوه آموزش فلسفه در دانشگاهها بهگونهای است که دانشجو باید معلوماتی را به خاطر بسپارد و از تفکر جدی خبری نیست.
– دانشجوی فلسفهای که نتواند بیندیشد پس چه کاری از او ساخته است؟ بهتر است چنانکه در حوزههای علمیه معمول بوده و هنوز هم همین است، بنای آموزش را بر مطالعه متون کلاسیک اصلی بگذارد. آموزش فلسفه باید با غور و تامل در آثار افلاطون و ارسطو و کانت و هگل همراه باشد و حتیالمقدور متون باید به زبان اصلی مطالعه شوند نه با واسطه ترجمههای نازل و بیکیفیت. البته در شرایط کنونی و آنچه در دانشگاهها میبینیم و با توجه به مسائلی که برشمردم نمیشود توقع داشت این روال پیش گرفته شود.
– میگویند تدریس باید به این شیوه تعیینشده باشد و دروس هم همانی است که گفته شده است و نمیتوان کاری جز آن انجام داد. وضعیت طوری نیست که استاد فلسفه با دست باز و بهراحتی بتواند شیوه و محتوایی را که مناسب میداند آموزش دهد.
– جامعهای که در خود نیاز به فلسفه و فیلسوف احساس میکند، علیالاصول باید جامعهای دانشدوست باشد. شاید بتوانیم بگوییم جامعه ما کم و بیش برای دانش اهمیت قائل است اما نه در شکل و اندازه مطلوب. چیزی که در جامعه دیده میشود این است که اغلب ترجیح داده میشود که افراد در علومی تخصص پیدا کنند که به کار میآید. موقعیت به شکلی نیست که چندان برای عمق و ژرفبینی فلسفی اهمیت قائل باشند. برای همین است که باید بپرسیم جایی برای فیلسوفان هم هست یا نه.»
شریعتی و روایت نظرات او در باره برخی اندیشمندان؛ دکتر حسین نصر، پایهگذاری ماریجوانیسم اسلامی!/سیدجمال اسدآبادی و نگاهی غیر سلفی به بازگشت به قرآن
روزنامه فرهیختگان در صفحه اندیشه به بهانه گفتگوی نشریه «مهرنامه» با احمدرضا کریمی عضو سابق سازمان مجاهدین خلق، به خاطرات و اظهارات او پرداخته است. در یکی از این مطالب با عنوان «رازهای کریمی» می خوانیم:
«احمدرضا کریمی در گفتوگوی پر از نکته و حاشیه خود به افراد مهم و مشهوری اشاره میکند. اشارههای کریمی به این افراد برخی نظرات خود اوست و بعضی دیگر را از زبان علی شریعتی بیان میکند. از همین رو بخشی از این اشارات میتواند برای تاریخپژوهان راهگشا باشد. در ادامه برخی از اشارات مهم کریمی را خواهید خواند.
آیتالله سیدمحمود طالقانی: من -شخصا- و خانوادهام خیلی به آقای طالقانی نزدیک بودیم و در بسیاری از اختلافهای بین من و پدرم که بیشتر مخالفت من به بودنش در اوقاف بود، ایشان داوری میکرد و میدانست که وجود پدرم در چنین جاهایی مفید است. دو روز بعد از دستگیری من، آقای طالقانی برای اینکه به مادرم روحیه و دلداری بدهد به اراک میرود.
علی موسویگرمارودی: مواجهه با آقای موسویگرمارودی هم خیلی ناراحتم کرد، چون موقعی که هنوز کتکش را شروع نکرده بودند همدیگر را دیدیم و بعد که داشتند مرا به سلولم میبردند صدای یا زینب کبری یا اباعبدالله موسویگرمارودی بلند شد. اینقدر شکنجهاش کردند که حتی دست به خودکشی زد.
رضا براهنی: بعد از اینکه براهنی را در کمیته مشترک دیدم از مصطفوی پرسیدم براهنی چرا اینجاست؟ گفت علت دستگیری براهنی این است که در یک میهمانی چهار، پنج نفره که فریدون فرخزاد هم در آن بوده در حالت مستی، […] اعضایش را به شاهنشاه تشبیه میکند، چون این توهین همزمان بود با انتشار مقالهای از براهنی در روزنامه اطلاعات تحت عنوان «فرهنگ حاکم، فرهنگ محکوم» که راجع به زبان آذری بود، براهنی شهرت داد که من بهخاطر آن مقاله دستگیر شدم.
سیدحسین نصر: با تفکرات دکتر نصر هم آشنایی داشتم و از او خوشم نمیآمد .او با نوعی تبختر از موضع بالا برخورد میکرد… من معمولا با محمد رجبی به حسینیه ارشاد میرفتم. محمد خیلی تلاش کرد سیدحسین نصر و شریعتی را به هم نزدیک کند… شریعتی با توجه به برخوردهایی که با دکتر نصر داشت میگفت دکتر نصر پایهگذار «ماریجوانیسم اسلامی» است. در شرایط آن زمان تنها کارکرد مباحث دکتر نصر را خلسهآفرینی میدانست.
سیدجمال اسدآبادی: دکتر شریعتی سیدجمال را آدم روشنی میدید که نگاه بازگشت به قرآن او هم سلفیگری نبود؛ بلکه نگاهی مدرن بود. وقتی کسی در ایران نمیدانست روزنامه چیست، او به مردم تفهیم کرد که یک چیزی به نام روزنامه و مجله وجود دارد که افکار را انعکاس میدهد؛ همه آنهایی که نشریات را درآوردند خودشان را شاگردان سید جمال میدانستند.
رضا داوریاردکانی: آقای رجبی به رضا داوری نزدیک بود و از او خوشش میآمد، اما دکتر شریعتی نسبت به داوری نظر چندان مثبتی نداشت.
احسان نراقی: اینکه نراقی گفته به دیدن شریعتی آمده، صحت ندارد و نراقی در طول مدتی که دکتر شریعتی در زندان بود اصلا او را ندیده بود. نراقی خیلی علیه شریعتی حرف زده است، ولی دکتر میگفت «ما در شورای آموزشی با هم بودیم و خیلی به من احترام میگذاشت.»
جلال آلاحمد: دکتر شریعتی آلاحمد را خیلی دوست داشت و میگفت «از او پرسیدم تو که از لحاظ فکری پیرو خلیل ملکی هستی چگونه به ]امام[خمینی رسیدی؟ آلاحمد گفت چون در زمانی که همه سکوت کردند و حتی ما هم سکوت کردیم، او سکوت نکرد و این سکوت نکردنها و سخنرانیها و اعلام خطرها ارزشمند است.»
محمدرضا حکیمی: دکتر شریعتی آقای محمدرضا حکیمی را خیلی دوست داشت و این علاقه بیشتر بهخاطر آزادگی او بود تا اینکه تفکرش را قبول داشته باشد؛ ولی میگفت حکیمی سیدجمال را خیلی خوب فهمیده و خوب هم انعکاس میدهد.
راهب تبتی و عکس های اینستاگرامی او از راهبان دیگر و مکانهای مقدس بوداییان
فرهیختگان در صفحه آخر، خبر کوتاهی با عنوان «راهب بودایی و استفاده از اینستاگرام» را منتشر ساخته و آورده است:
«زندگی یک راهب بودایی معمولا مملو از درس، مدیتیشن و کارهایی از این دست است. اما در مورد @gdax این زندگی با فناوری هم آمیخته شده است؛ گدون وانگچاک (Gedun Wangchuk) راهبی بودایی است که در تبت زندگی میکند و از اینستاگرام برای ارتباط با جهان استفاده میکند. صفحه اینستاگرام ونگچاک ابتدا جایگزین وبلاگی به نام Redbubble شد که زیبایی و آرامش زندگی هر روزه او را در بر میگرفت. به نظر میرسد که اینستاگرام تنها شبکه اجتماعی است که توانسته با زندگی سخت ونگچاک ارتباط برقرار کند.
صفحه اینستاگرام ونگچاک شامل تصاویری از زیباییهای تبت، حیات وحش آن، راهبان دیگر و مکانهای مقدس بوداییان است. وی گاهی ویدئوهایی را هم به اشتراک میگذارد. عکسهای اینستاگرامی ونگچاک، هر دو بخش مذهبی و مسئولیتهای اجرایی یک راهب را به تصویر میکشد.
در صفحه «اندیشه» به این اخبار کوتاه نیز پرداخته شده است:
اسطورهشناسی یونانی در نگاهی فراتاریخی
گروه تاریخ و تمدن غرب، پژوهشکده غربشناسی و علمپژوهی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سخنرانیای با عنوان «اسطورهشناسی یونانی در نگاهی فراتاریخی» توسط مریم صانعپور برگزار میکند. زمان برگزاری ۴ شهریور از ساعت ۱۰ تا ۱۲ در محل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی واقع در بزرگراه کردستان است .این نشست در محل سالن ادب واقع در بزرگراه کردستان، خیابان ایرانشناسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، برگزار میشود.
برگزاری دوره بینالمللی تخصصی روششناسی علوم انسانی
معاونت پژوهش و فناوری دانشکده خبر از برگزاری دوره بینالمللی تخصصی روششناسی علوم انسانی داد.
در پی امضای تفاهمنامه همکاری با آموزشکده عالی روششناسی علوم انسانی در پاریس در سال ۹۳ و با هدف ارتقای سطح علمی و مهارتافزایی بهویژه در حوزه روششناسی مقرر شد آموزشهای تخصصی کوتاهمدت روششناسی علوم انسانی با همکاری نهاد فرانسوی در تابستان امسال در دانشکده خبر تهران برگزار شود. به دلیل آغاز دوره از روز شنبه دهم مرداد و محدودیت ظرفیت، مهلت ثبتنام تا روز دوشنبه پنجم مرداد خواهد بود.علاقهمندان برای کسب اطلاعات بیشتر میتواننــد به سایت http:www. baharac. com مراجعه کنند.
نشست «توسعه پایدار و متوازن منطقهای» برگزار میشود
مرکز مطالعات جامعه و امنیت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با حمایت مرکز مطالعات راهبردی و آموزش وزارت کشور سلسلهنشستهای خود را با عنوان «توسعه پایدار و متوازن منطقهای» از ۱۴ لغایت ۱۶ شهریور ۹۴ از ساعت ۱۱ تا ۱۲:۳۰ در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار میکند .این سلسله نشستها با حضور قدیر نصیری با عنوان سخنرانی، زمینههای اجتماعی رادیکالیسم قومی و مذهبی و تاثیر آن بر فرآیند توسعه پایدار و متوازن منطقهای، اصغر افتخاری با عنوان سخنرانی، بایستههای
اسلامی ـ ایرانی توسعه پایدار و متوازن منطقهای، سعید مجردی با عنوان سخنرانی، فضای مجازی ـ شبکههای اجتماعی و توسعه پایدار و متوازن منطقهای برگزار خواهد شد. محل برگزاری این نشست در بزرگراه کردستان، خیابان ایرانشناسی (۶۴)، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سالن حکمت است.
قرائت کتاب طبیعت در آثار ناصرخسرو
چهاردهمین درسگفتار درباره ناصر خسرو در مرکز فرهنگی شهر کتاب به قرائت کتاب طبیعت در آثار وی اختصاص یافت. نگاه ویژه ناصر خسرو به طبیعت از سویی مرتبط با اندیشههای کلامی اوست و از سوی دیگر ریشه در تفکرات دینی و فلسفی پیش از او دارد. تعبیر او از تامل و تفکر در طبیعت به صورت «قرائت کتاب مبسوط» به اشکال گوناگون در دیوان اشعار و نیز در زادالمسافر بیان شده است. ارتباط این کتاب با «کتاب مکتوب» چیست؟ قرائتکننده آن، چه کسی است؟ رمزها، نهادها و استعارهها چه نقشی در این متن بازی میکنند؟ پاسخ این پرسشها در چهاردهمین مجموعه درسگفتارهایی درباره ناصرخسرو چهارشنبه ۳۱ تیر از ساعت ۱۶:۳۰ با سخنرانی زهرا پارساپور برگزار میشود.
دیگر عناوین منتشر شده در روزنامه امروز، از این قرار است:
گزار«رستاخیز» نیامده رفت
ش «خوب، بد، زشت»؛ درباره اظهارات احمدرضا کریمی همسلولی دکتر علی شریعتی/تنظیم کننده: سجاد صداقت
گزارش «روایتگری کریمی از منافقین»؛ درباره کتاب «شرح تاریخچه سازمان مجاهدین خلق ایران»
عکسخانه/عید فطر در چین
با وجود سختگیری دولت چین در استان سینکیانگ مبنی بر ممنوعیت روزهداری برای برخی مشاغل همچون معلمان و دانشجویان، روزهداران پس از یک ماه مجاهدت با نفس با حضور در مساجد شهرهایشان ضمن برگزاری نماز عید سعید فطر به برگزاری آیینهای ویژه این ایام پرداختند. در چین به علت وسعت این کشور عید فطر در دو روز جمعه و شنبه جشن گرفته شد. بنابر رسم مسلمانان چینی، پس از برگزاری نماز جماعت و قرائت قرآن در مساجد، اوقات خود را صرف تهیه غذاهای سنتی و دید و بازدید میکنند.«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «فرهیختگان» را مرور کرده است: «روز رستاخیز، سرگردان میان وهن مذهب و ورژن جهانی«روز واقعه»/عقبنشینی رستاخیزی دولت، ذهن بسیاری از علاقهمندان رئیسجمهور را با ابهاماتی مواجه کرده است»، «ایجاد القاعده، داعش و جنگهای مذهبی برای منصرف کردن ذهن ملتهای اسلامی از رژیم صهیونیستی است»، «اسلام را دینی سهل و آسان معرفی کنیم»، «استاد فلسفه باید بتواند آنچه را اساسی میداند در محتوای آموزشی بگنجاند، اما فعلا دست وی بسته است/بهتر است چون حوزههای علمیه، بنای آموزش را بر مطالعه متون کلاسیک اصلی بگذاریم»، «شریعتی و روایت نظرات او در باره برخی اندیشمندان؛ دکتر حسین نصر، پایهگذاری ماریجوانیسم اسلامی!/سیدجمال اسدآبادی و نگاهی غیر سلفی به بازگشت به قرآن» و «راهب تبتی و عکس های اینستاگرامی او از راهبان دیگر و مکانهای مقدس بوداییان»مرور مطبوعات/ دوشنبه ۲۹ تیر/ روزنامه فرهیختگان