نظر کدام فقیه ملاک اما و اگرهای هنری است؟
«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «فرهیختگان» را مرور کرده است: «نظر چه کسی ملاک اما و اگرهای هنری است؟/مرز مداخله نهادهای مذهبی غیرحکومتی دارای نظرات خاص در روندهای قانونی کجاست؟» و «بسیاری که خود فلسفه اسلامی را درک نکرده اند، به تدریس آن اشتغال دارند/متاسفانه افکار ملاصدرا به خوبی و با بیانی ساده تقریر نشده است»
روزنامه فرهیختگان در گزارشی با عنوان «مرز تصویرگری کجاست» به مشکلات اکران «رستاخیز» پرداخته و به دنبال آن است که مشخص شود در ساخت و پخش فیلم، نظر چه کسی ملاک است؟
مهدی فیاضیکیا در این گزارش می نویسد:
«با توقیف موقت «رستاخیز»، فیلمی که واقعهای مشهور در قرن اول هجری را با اهمیت بالا در فرهنگ مذهبی عامه مردم دستمایه قرار داده، به نظر میرسد وقت آن رسیده پرسشهایی جدی در اینباره مطرح شود.
نخست اینکه، در پرداختن به یک موضوع مذهبی برای یک فیلم (که رسانهای سرگرمیساز است) فتوای چه کسی ملاک است؟ تناقضهایی در اینجا دیده میشود: از یکسو، با نظرات کسانی روبهرو هستیم که در برابر نمایش چهره عباسبنعلی(ع)، یکی از شخصیتهای غیرمعصوم در یک واقعه تاریخی، حساسیت بالایی دارند و معادل همین حساسیت را برای نمایش چهره پیامبران مشهوری چون ابراهیم(ع)، عیسی(ع) و یوسف(ع) یا شخصیتهای مذهبی معصوم مانند مریم(س)، جبرئیل و فرشتگان دیگر ندارند.
از سوی دیگر، با نظراتی مانند این نظر (که در سایت آیتالله سیدعلی سیستانی و بخش پاسخ به سوالات مذهبی آمده) روبهرو میشویم:
السوال: یخرج بعض المخرجین فلما تاریخیا عن النبی صلى الله علیه وآله أو الائمّه علیهم السلام: هل یجوز ان یتقمّص شخصیه النبی الکریم صلى الله علیه وآله ممثّل یظهر امام الجمهور على أنّه النبی صلى الله علیه وآله وهکذا الحال بالنسبه الى الائمّه علیهم السلام؟ ب ـ واذا کانت الاِجابه بالجواز فهل یشترط آن یکون ذلک الممثّل مومناً؟
الجواب: یجوز تمثیل شخصیاتهم علیهم الصلاه والسلام ولکن بشرط ان لا یسیء ذلک ولو فی الزمان المستقبل الى مقاماتهم الشریفه وصورهم المقدّسه فی النفوس ولعل لصفات الممثل الذی یودی دورهم علیهم السلام و خصوصیاته بعض الدخل فی ذلک.
فحوای این سوال و جواب که به زبان عربی آمده، به سادگی نشان میدهد نظر آیتالله سیستانی این است که حتی تصویر کردن چهره پیامبر اسلام (که بزرگترین شخصیت برای مسلمانان به شمار میرود) منع ذاتی ندارد. جالب است که براساس همین نظرات، عمل شده و سریالی مانند امام الفقهاء در کشورهای عربی با سرمایه شیعی درباره امامان پنجم و ششم شیعیان ساخته شده و چهره این دو امام توسط بازیگران مشهور عرب، به نمایش درآمده است.
حالا تکلیف فیلمساز چیست؟ آیا فیلمساز نمیتواند پیروِ یک مرجع مذهبی باشد که حساسیت بیشتری دارد (در بهترین حالت باید خودش (مرجع مذهبی) از دیدن فیلم خودداری کند ولی نباید در روند قانونی یک اثر مداخله کند؟) اگر قرار است در سینما همیشه سختگیرترین و حساسترین آرا اعمال شود، آیا در این صورت فیلمهای دیگر در چنین استانداردی میگنجند؟ اساسا مرز مداخله نهادهای مذهبی غیرحکومتی که نظر کارشناسی خاص خود را دارند در روندهای قانونی کجاست؟
همه سوالات بالا را در یک سوال میتوان خلاصه کرد مبنی بر اینکه در ساخت و پخش فیلم نظر چه کسی ملاک است؟ فتوای آیتالله سیستانی اهمیت بسیاری دارد. کافی است نگاهی به تاریخ آرای فقیهان بیندازیم: شیخ طوسی، برجستهترین فقیه دوران خود در قرن پنجم هجری قمری و از شاگردان شیخ مفید، در جلد اول کتاب خود به نام «المبسوط» (ص۸۳) مینویسد خواندن نماز در لباسی که بر آن تمثالی باشد جایز نیست. سه قرن بعد، علامه حلی از برجستهترین فقیهان قرن هشتم هجری در جلد نخست از «تحریرالاحکام» (ص۲۰۰) نماز خواندن را در لباسی که بر آن تمثالی باشد، مکروه دانسته است. محقق سبزواری در جلد نخست از «کفایهالاحکام» (ص۴۲۸) به روایتی از امام ششم شیعیان اشاره کرده که در پاسخ به حکم تماثیل درخت و خورشید و ماه گفته است: «تا وقتی چیزی [= تصویری [از [موجودِ] جاندار [در آن] نباشد اشکالی ندارد. سبزواری این حدیث را از وسایل الشیعه (کتاب بزرگ جامع احادیث فقهی شیعیان) و در ذیل بحث از تحریم تصویر موجوداتِ جاندار آورده و به حدیث دیگری نیز اشاره کرده که در آن امام ششم شیعیان علیه تصویرگری جانداران گفته است کسی [است] که تصویر جانداری را بکشد عذاب خواهد شد تا زمانی که بتواند در آن بدمد و هرگز در آن نتواند دمید. در ادامه اما، سبزواری در سندیت این احادیث مرتبط با تصویرگری جانداران تردید میکند و میگوید در این باب هیچ چیزی که سندش پاک و پاکیزه باشد وجود ندارد (و همیشه خللی در اسناد این گونه احادیث هست).
سبزواری از علمای قرن یازدهم هجری قمری است و میدانیم در آن زمان تصویرنگاری در حکومت شیعیمذهب صفوی رواج بسیار داشته است. بنابراین تطور شرایط تصویرنگاری در جامعه از دوران شیخ طوسی تا دوران محقق سبزواری (از قرن پنجم تا قرن یازدهم هجری) نشان میدهد آرای مذهبی همیشه با تغییر و تحول همراه بوده است. در زمان حال و با وجود پدیده سینما، اگر کسی بنا به نظر آیتالله سیستانی یک قدیس (حتی پیامبر اسلام) را به تصویر بکشد آنگاه در چه حد و حدودی باید پاسخگوی دیگرانی باشد که نظرات سختگیرانهتری دارند؟
پرسش دوم، ناظر بر این است که حتی اگر بپذیریم ممنوعیتی در تصویرگری قدیسان وجود دارد، مرز آن کجاست؟ چنانکه میدانیم تصویرگری پیامبران دیگر (به جز پیامبر اسلام) کاملا رواج یافته است و مورد اعتراض هیچ کسی نیست. برخی از این پیامبران، پیامبران بنیاسرائیل هستند (مانند موسی(ع) و عیسی(ع) و زکریا(ع) و سلیمان(ع)). حدیث مشهوری که در این باره میگوید: «علمای امتم برتر از پیامبران بنیاسرائیل هستند.» البته در بسیاری از منابع این سخن مشهور به این شکل ضبط شده است: «علمای امت من، مانند انبیای بنیاسرائیل هستند.» مثلا در جلد سوم از میزان الحکمه، (ص ۲۰۶۷) به این شکل ضبط شده است. با این حال، شاید همین سخن مشهور، موجب شده بالطبع، جایگاه شخصیتهایی مانند عباس بن علی(ع) بالاتر از پیامبران تصور شود و قداست بیشتری درباره نمایش تصویر او وجود داشته باشد، در حالی که در مورد شخصیتی مانند یوسف که در قرآن نیز به او اشاره شده، حتی کار به نمایش زندگی خصوصی او و همسرانش نیز میکشد.
شاید نظرات برخی از فقیهان در این باره روشنگر باشد. آیتالله سیدابوالقاسم خویی در «مصباح الفقاهه» جلد پنجم (ص۴۳) درباره این حدیث میگوید: «اما روایاتی که دلالت دارد بر این علمای امتم همچون انبیای بنیاسرائیل هستند یا [چنانکه] در فقه الرضوی [آمده است] به منزله علمای بنی اسرائیل هستند، [این روایات] ناظر به وجود تبعیت از فقها در تبلیغ است و این تشبیه از این جهت است با این قطعیت که این تشبیه از همه جهات نیست بلکه از جهات روشنی است. مثل این است که بگوییم فلانی مثل شیر است، پس منظور این است که او در شجاعت مثل شیر است و نه در همه جهات…»
پیش از او، در دوران صفویه، علامه محمدباقر مجلسی از فقیهان نامدار دوران خود نیز به این بحث پرداخته و در بحارالانوار (جلد ۲۴، صفحه ۳۰۷) میگوید که منظور از علمای امت پیامبر در این حدیث، امامان معصوم بودهاست.
با وجود همه این اختلافات، به نظر نمیرسد درباره مقایسه جایگاه عباس بن علی(ع) و امامزادگان دیگر با جایگاه پیامبران پرسشی مطرح باشد. اما امروز و با مساله تصویرگری قدیسان در سینما این پرسش دوباره طرح میشود. حتی اگر بپذیریم که برخلاف نظر آقای سیستانی ممنوعیت و محدودیتی ذاتی در تصویرگری یک رده خاص از قدیسان وجود دارد، تصویرگری کدام شخصیتها و براساس کدام استانداردها دارای ممنوعیت است؟
محل نزاع کجاست
حتی با این فرض که منظور علما به معنای مشهور آن باشد، باز هم تصویرگری چهره علمای مشهور در تلویزیون بارها انجام شده و هیچ اعتراضی در این زمینه نبوده است. به نظر میرسد آنچه از نظر دینی محل حساسیت و نزاع بوده، جایگاه عصمت بوده است. شیخ صدوق از فقیهان مشهور شیعیان در قرن چهارم هیچ تفاوتی میان عصمت امامان شیعه و پیامبران نمیدیده و میگفته است: «اعتقاد ما درباره انبیا و رسل و امامان و فرشتگان این است که ایشان معصوم و پاک از هر گونه پلیدی بودهاند و ایشان هیچ گناهی چه کوچک و چه بزرگ انجام نمیدهند و بر آنچه خدا به ایشان امر کرده، عصیان نمیکنند و هر چه فرمان دارند انجام میدهند. هر که عصمت را در هر بخش از حالاتِ ایشان نفی کند، ایشان را نشناخته است.» اما در نسل بعدی، تفاوتی در این زمینه دیده میشود و شیخ مفید که از برجستهترین متکلمین مذهب شیعه به شمار میرود، نظر سلف خود را تصحیح کرده و میگوید: «انبیاء و امامان [هر دو] در دوران نبوت و امامت خود از هر گناه کبیره و صغیره معصوم هستند و عقل جواز میدهد که ایشان مستحبی را به شکل غیرعمد ترک کنند اما ترک واجب را جوازی نیست به جز اینکه پیامبر اسلام و امامان چه قبل از امامت و چه بعد از امامت، حتی از ترک مستحب نیز برکنار بودهاند.»
بسیاری که خود فلسفه اسلامی را درک نکرده اند، به تدریس آن اشتغال دارند/متاسفانه افکار ملاصدرا به خوبی و با بیانی ساده تقریر نشده است
«مشکلات تدریس فلسفه اسلامی در دانشگاهها» موضوع گفتگوی روزنامه فرهیختگان با «مرتضی شجاری» است که با عنوان «مشکل اصلی استادان هستند» در صفحه «اندیشه» منتشر شده است.
زهرا سلیمانیاقدم در مقدمه این گفتگو نوشته است:
«مرتضی شجاری، دانشیار دانشگاه تبریز در رشته فلسفه است که به تازگی از او کتاب «انسان در حکمت صدرایی» منتشر شده است. این کتاب قرار است به عنوان رفرنس واحد اندیشه اسلامی۲ تدریس شود. تلاش او برای انتشار چنین کتابی، آشنایی دقیق علاقهمندان فلسفه اسلامی و دانشجویان با دیدگاه ملاصدرا درباره انسان است، از اینرو کتاب با زبانی ساده و همراه با مثالهای گوناگون به بیان این مسائل پرداخته است. این کتاب فقط به بیان اقوال ملاصدرا بسنده کرده و از قضاوت درباره درستی و غلطی و نظر دیگران درباره آنها اجتناب کرده است. در این کتاب در کنار نظرات ملاصدرا اقوال مشهور متکلمان، صوفیان و فیلسوفان مشایی نیز در مباحث مختلف انسانشناسی مطرح و قول ملاصدرا همراه با نقدی که بر اقوال دیگر دارد، آورده شده است. شجاری یکی از علتهای نوشتن و انتشار چنین کتابی را نبودن یک اثر مناسب دانشگاهی درباره این موضوع بیان کرده است. در ادامه آشنایی با این اثر از او دلیل نبود چنین آثاری را پرسیدهایم.»
در این گفتگو آمده است:
– از چرایی نوشتن کتاب «انسان در حکمت صدرایی» بگویید و اینکه چه هدفی را دنبال میکردید.
* نوشتن کتاب «انسان در حکمت صدرایی» بنابر پیشنهاد معاونت پژوهشی دانشگاه معارف اسلامی برای تدریس در درس عمومی «انسان در اسلام» در دوره کارشناسی دانشگاههای ایران بهعنوان جایگزینی برای درس «اندیشه اسلامی ۲» و به دنبال آن قراردادی که با آن دانشگاه منعقد شد، صورت پذیرفت. به گمان من حال که دانشجو باید چند واحد درسی را در «مبانی نظری اسلام» بگذراند، جای چنین کتابی بسیار خالی بود. در کشور ما با اینکه ملاصدرا به نام مشهور است، عدهای مرید او و عدهای دیگر بهشدت از او انتقاد میکنند؛ اما متاسفانه افکار او به خوبی و با بیانی ساده تقریر نشده است تا اهل فرهنگ و دانشجویانی که تخصص آنها فلسفه اسلامی نیست، شناختی دقیق و صحیح نسبت به اندیشههایش پیدا کنند.
– با توجه به اینکه این کتاب را مختص قشر خاصی چون دانشجویان نوشتهاید، از ویژگیهای خاص آن و تفاوتهایش با آثاری از این دست بگویید.
* مهمترین ویژگی کتاب، داشتن تقریری جدید از دیدگاه صدرالدین شیرازی (ملاصدرا) در مورد انسان – پرمناقشهترین مساله آدمی در طول تاریخ- است که با بیانی ساده و با استفاده از تکنولوژی آموزشی تنظیم شده است؛ به گونهای که میتواند در یک ترم تحصیلی در دانشگاه تدریس شود تا علاقهمندان فلسفه بهعنوان کتابی خودآموز از آن استفاده کنند.
– از چه منابعی برای این اثر بهره بردید؟ آیا مستقیما به متون خود ملاصدرا مراجعه کردید یا از شارحان او هم بهره بردید؟
* برای مباحث اصلی این کتاب مستقیما از خود آثار ملاصدرا استفاده شده و هنگامی که ملاصدرا از اقوال مکاتب دیگر مانند متکلمان، صوفیان و فیلسوفان پیش از خود نقلقول کرده و بر آنها ایرادی داشته، به منابع اصلی (آثار خود متفکران) رجوع شده است. با وجود این، اگر شارحان ملاصدرا و حتی نویسندگان معاصر، نکته بدیعی در مباحث مطرح در کتاب داشتهاند، در حد ممکن از مطالبشان نیز بهره بردهام.
– از مشکلات وجود کتابهای فلسفی مناسب در حوزه دانشگاهی بگویید و اینکه این نیاز چگونه باید رفع شود.
* به باور من کتابهای فلسفه اسلامی که در گروههای فلسفه دانشگاههای ایران (تا آنجایی که من اطلاع دارم) تدریس میشوند، کتابهای معتبر و دقیقی (از نویسندگان صاحب مکتب مانند علامه طباطبایی، ملاصدرا، شیخ اشراق و ابنسینا) هستند؛ اما این مطلب مانع این نیست که دائما کتابهای جدید تالیف و چاپشده و هر کتابی که برای خود جا باز کند، تدریس شود. با وجود این، مشکل اصلی در تدریس فلسفه اسلامی در دانشگاهها -بهخصوص در شهرستانها- کتاب نیست؛ بلکه استادان فلسفه اسلامی هستند. موارد بسیاری دیدهام که کسانی که خود فلسفه اسلامی را درک نکرده، مشغول تدریس آن هستند و عدهای نیز با اینکه سوادش را دارند، دارای بیان خوبی نیستند که مطالب را به دانشجویان انتقال دهند. راهحل این مشکل – برای آینده- این است که در جذب هیاتعلمی دقت شود و هرشخصی که دارای مدرک بود و آشنایی در وزارتخانه، دانشگاه، دانشکده یا گروه آموزشی داشت، نتواند مدرس دانشگاه شود.
– به نظر شما چرا منابع روان و کارآمدی که به شرح آثار فیلسوفان اسلامی و ایرانی پرداخته باشند، کم هستند و حتی هنوز هستند فیلسوفانی که در دانشگاهها شناختهشده نیستند و تدریس نمیشوند؟
* در پاسخ این سوال نیز باید به سطح کمسوادی مدرسان فلسفه اسلامی اشاره کرد. وقتی استادی خودش بیشتر فیلسوفان اسلامی و ایرانی را نمیشناسد، چگونه میتوان انتظار داشت که آنها را معرفی کند یا به تدریس آنها بپردازند.
در صفحه «اندیشه» به این اخبار کوتاه نیز پرداخته شده است:
انقلاب اسلامی چرا؟
کتاب «انقلاب اسلامی چرا؟» نوشته سیدمجید حسینی از سوی انتشارات مرکز پژوهشهای جوان- کانون اندیشه جوان منتشر شد. این کتاب به دنبال پاسخ به این پرسش مهم است که چرا انقلاب مردم ایران در سال ۱۳۵۷ سویه اسلامی یافت؟ انتشارات مرکز پژوهشهای جوان- کانون اندیشه جوان این کتاب را با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۱۸۴ صفحه و به بهای ۱۴ هزار تومان به چاپ رساند.
فقر فرهنگیگری
کمیته دانشجویی انجمن علوم سیاسی ایران و مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه نشست تخصصی با موضوع «خشونت با ارجاع به دین: فقر فرهنگیگری» را با حضور محمد مهدی مجاهدی استاد مدعو دانشگاه برلین برگزار میکند. این مراسم یکشنبه چهارم مرداد ساعت ۱۷ در محل مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه واقع در بلوار کشاورز، خیابان نادری، کوچه ۸ برگزار میشود.
فلسفه سیاسی سده بیستم و نظریههای عدالت
دوره آموزشی فلسفه سیاسی سده بیستم با تمرکز بر نظریههای عدالت به همت مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار میشود. آغاز این دوره آموزشی با کتاب «نظریهای در باب عدالت» اثر جان رالز، خواهد بود که جانی تازه در فلسفه سیاسی معاصر دمید و عدالت را به بحثی داغ میان فیلسوفان تراز اول اخلاق و سیاست بدل کرد. در دل این اثر، گرایشهای غالب درباره عدالت از قبیل فایدهگرایی جرمی بنتام و جان استوارت میل، شهودگرایی جی. ای. مور و دیوید راس و کمالگرایی ارسطو و نیچه و قراردادگرایی روسو و کانت مطرح و یک به یک نقد خواهد شد. دوره آموزشی «فلسفه سیاسی سده بیستم» با تدریس مرتضی نوری در شش جلسه روزهای چهارشنبه ساعت ۱۴ تا ۱۶ برگزار میشود و آغاز آن ۱۱ شهریور است.
دیگر عناوین منتشر شده در روزنامه امروز، از این قرار است:
محمدرضا عارف: عدهای در تلاشند اصلاحطلبان را بیدین نشان دهند
صادق زیباکلام: صداوسیمای ما یک صداوسیمای جناحی است که متاسفانه به جناح تندروهای پایداری و طرفداران احمدینژاد تعلق دارد
مصباحیزدی: با طرز فکر دنیایی به قدرت برسم، اوباما خواهم شد
ترکیه رودررو با تهدید داعش؛ انتقادها از سیاست خارجی آنکارا بالا میگیرد
گزارش «خداوند نور من است»؛ با موضوع بررسی رشته ایرانشناسی در دانشگاه آکسفورد/تنظیم کننده: صدف فاطمی
«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «فرهیختگان» را مرور کرده است: «نظر چه کسی ملاک اما و اگرهای هنری است؟/مرز مداخله نهادهای مذهبی غیرحکومتی دارای نظرات خاص در روندهای قانونی کجاست؟» و «بسیاری که خود فلسفه اسلامی را درک نکرده اند، به تدریس آن اشتغال دارند/متاسفانه افکار ملاصدرا به خوبی و با بیانی ساده تقریر نشده است»مرور مطبوعات/ چهارشنبه ۳۱ تیر/ روزنامه فرهیختگان