رئیس سازمان سینمایی: پذیرش سازوکارهای قانونی از جمله مجوزهای وزارت ارشاد، از مصادیق التزام عملی به ولایت فقیه است
«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «فرهیختگان» را مرور کرده است: «رئیس سازمان سینمایی: احترام به مجوزهای صادره از وزارت ارشاد و پذیرش سازوکارهای قانونی، یکی از مصادیق التزام عملی به ولایت فقیه است»، «سنگین ترین تبعات انقلاب مشروطه، برای مذهب به وجود آمد/پیش از مشروطه، نظام مذهبی ما شبیه نظام سیاسی بسیار غیرمتمرکز بود اما پس از آن، حتی شریعت نیز تابع قانون شد» و «اگر مشروطه را مبتنیبر مدرنیته غرب بدانیم، تعامل افراد سیاسی و تشکلها با این نظام سیاسی مشکل پیدا میکند»
روزنامه فرهیختگان، پاسخ حجتالله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی به منتقدان لغو اکران فیلمهای مجوزدار را با عنوان «صبر کنید، ایستادهایم» منعکس کرده و از قول وی آورده است:
– در درجه نخست باید این نکته را به کسانی که معتقدند وزارت ارشاد پای مجوزهایی که میدهد، نمیایستد متذکر شوم که با کمی صبر و حوصله متوجه خواهند شد وزارت ارشاد پای مجوزهایی که داده ایستاده و میایستد.
– رسالت مدیریت کلان سینما این است که از فیلمهای تولیدشده در سینمای ایران صیانت کند. به معنای واقعی باید بگویم تکتک سینماگران برای من مهم هستند و به هیچ عنوان دوست ندارم برای شخصی حاشیه ایجاد شود. باید کمک کنیم و شرایطی فراهم کنیم تا سینماگران در فضایی آرام فیلمهای خود را بسازند و اکران کنند. ضمن اینکه فقط هدف این نیست که به سینماگران گزارش دهیم که فلان فیلم اکران شده بلکه کیفیت اکران نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است.
– تفسیر و تاویل درباره آثار سینمای ایران حق همه است اما نباید این انتظار وجود داشته باشد که مجموع این تفسیرها و بعضا انتقادها، مرجع تصمیمگیری نظام جمهوری اسلامی ایران باشد.
– نظام جمهوری اسلامی ایران که در راس آن ولیفقیه وجود دارد، سازوکارهای مشخصی دارد و سازوکار اکران فیلم در این نظام قانونمند، پروانه نمایش است.
– عدهای وجود دارند که بر تفسیر نادرست خود پافشاری میکنند و این تفسیر را به عموم تعمیم میدهند که از نظر من این دسته از افراد التزام عملی به ولایت فقیه ندارند.
– داشتن التزام عملی به ولیفقیه به معنای پذیرش سازوکارهای قانونی است که یکی از این سازوکارهای قانونی احترام به مجوز ساخت و نمایش آثاری است که از کانال وزارت ارشاد گذشتهاند.
– از هر فیلمی که شرایط اکران آن مهیا باشد، حمایت میکنیم چون فیلمی که ساخته شده و مجوز اکران دارد، سرمایه سینمای ایران بهشمار میآید و از این سرمایه باید صیانت کرد.
سنگین ترین تبعات انقلاب مشروطه، برای مذهب به وجود آمد/پیش از مشروطه، نظام مذهبی ما شبیه نظام سیاسی بسیار غیرمتمرکز بود اما پس از آن، حتی شریعت نیز تابع قانون شد
فرهیختگان در صفحه «اندیشه» و به مناسبت سالروز صدور فرمان مشروطیت، متن سخنرانی داوود فیرحی، استاد دانشگاه در همایش «مشروطیت، فرازو فرودها چشمانداز آینده» را با عنوان « حاکمیت قانون موضوعه/ انقلاب مشروطه و تحول در نظام حکمرانی» منتشر ساخته که فرازهای منتخب آن به این شرح است:
– مشروطه یک تغییر بزرگ است که میتوان نام آن را «آستانه تجدد ما» گذاشت. یک نظام سیاسی – با تمام ویژگیهایش – جای خود را به یک نظام سیاسی دیگر – با تمام ویژگیهایش – میدهد، در عین حال نه آن نظام قدیم به کلی محو و نه نظام جدید به کلی مستقر شده است.
– با وقوع مشروطه، سیستم سیاسی و نظام فکری بهطور کلی عوض میشود. هر کسی از زاویهای یار این تغییرات میشود. روشنفکران، دولتمردان، رهبران مذهبی و… این دیگرگونی را به شکل و گونهای توضیح میدهند و به همین دلیل مشروطه ارزش زیادی دارد.
– بعضی نقطههای تاریخی، لحظههای غیرقابل تکرار تاریخ هستند. مثلا در تاریخ اسلام ما ماجرای سقیفه را داریم که غیرقابل تکرار است و اثر خود را همچنان دارد….. مشروطه نیز غیرقابلتکرار و ناب است و ما میتوانیم از آن تجربههای قابلتکرار کسب کنیم.
– بعد از انقلاب اسلامی شهید بهشتی بهعنوان یکی از پیشروان رابطه حزب و سیاست از دیدگاه مذهب مطرح است. دو جلد کتاب از شهید بهشتی از سوی انتشارات بقعه منتشر شده که جلد اول آن «حزب» و جلد دوم «حزب؛ بررسی مواضع حزب جمهوری اسلامی» نام دارد.
– مرحوم نائینی در خاتمه کتاب «تنبیهالامه…» توضیح میدهد که در آن زمان انجمنها موتور دموکراسی هستند و بحث را به این نقطه ختم میکند که مشروطه روی پاشنه انجمن ایستاده است.
– ما با مشروطه دچار انقلاب کپرنیکی در سیاست شدیم. مشروطه یک انقلاب اساسی است یعنی نظام ممالک محروسه به یک دولت ملی تبدیل و قوانین متمرکزی برای کل ملت نوشته میشود، در حالی که قبلا چنین چیزی نبود.
– این سیستم تبعات زیادی داشت و من چون طلبه هستم، تبعات مذهبی آن را میشمارم. جالب این است که سنگینترین تبعات هم در نسبت با مذهب به وجود آمد. قبل از انقلاب مشروطه، نظام مذهبی ما شبیه نظام سیاسی بسیار غیرمتمرکز بود. بهگونهای که هر مجتهد محلی، مرجع مذهبی هر محل بود بنابراین رابطهاش با حاکم آن محل تعریف میشد. مثلا زمانی که مظفرالدینشاه در تبریز حضور داشت، رابطه میرزاآقا مجتهد تبریزی با او بود. نظام مذهبی در این زمان غیرمتمرکز بود و رویه ثابتی به نام رابطه دین و قانونگذاری وجود نداشت. اما از مشروطه به بعد اتفاق بزرگی رخ داد و آن، این بود که در هیچ نقطهای از ایران، هیچکس نمیتوانست خارج از قانون عمل کند؛ حتی اگر شریعت باشد. رابطه قانون و شریعت نیز فقط در مجلس بررسی میشود؛ یعنی هر مذاکره و گفت و شنودی که بناست رخ دهد فقط باید در چهاردیواری مجلس اتفاق بیفتد و بعد از آن همه موظف به عمل به قانون موضوعه هستند. بنابراین اختیارات تمام مجتهدان محلی سلب شد و بحث به اینجا برگشت که تنها قانون یا معیار عمل انسان ایرانی قانون موضوعه است اما قانون موضوعه نباید مخالف شریعت باشد. این چیزی بود که منازعه را از پیرامون و حواشی سر مجلس جمع کرد .از این پس مسابقهای پیدا شد که چگونه مجلسی ساخته و چگونه قانونی وضع شود؟ این مساله انقلاب بزرگی در مذهب است.
– زمانی که آقای روحانی رئیسجمهور گفت پلیس نباید جز به قانون عمل کند، این جمله اصلا فلسفه دولت مدرن است. چون اگر هر کسی بخواهد با دیدگاه خود شریعت را تفسیر کند دقیقا به دولت قبل از مشروطه و مدرن برمیگردیم، یعنی بحث به حاکمیت قانون موضوعه برگشت.
اگر مشروطه را مبتنیبر مدرنیته غرب بدانیم، تعامل افراد سیاسی و تشکلها با این نظام سیاسی مشکل پیدا میکند
این روزنامه در یادداشتی به قلم مصطفی تقوی، استاد دانشگاه، مشروطیت را «از آرمان و واقعیت» بررسی کرده و ذیل عنوان «مشروطه مبتنیبر مدرنیته غربی نبود»، به دو تقسیمبندی کلان آن در جامعه ایرانی اشاره می کند.
الف: مشروطه را مترادف با مدرنیته – به معنایی که امروز در غرب متجلی است- در نظر میگیریم….. معنای این رویکرد آن است که جامعه ایرانی ما بیش از ۱۰۰ سال قبل حرکت و اقدامی کرد تا خود را به آنچه بهعنوان مدرنیته غرب وجود دارد، برساند و آن سیستم را از نظام زندگی فردی و اجتماعی خود متحقق کند.
ب: مشروطه را بهعنوان مشروط و محدود کردن قدرت سیاسی و قانونمند کردن اداره امور کشور بر پایه قانون در نظر میگیریم.
در ادامه این یادداشت آمده است:
«در مجموع این دو تلقی ریشه بسیاری از کنش و واکنشهای جامعه ما در عرصه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بوده است. مهدی ملکزاده پسر ملکالمتکلمین کتابی دارد به نام «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران» که در صفحه ۶۸ آن میگوید که آزادیخواهان یا مشروطهطلبان در جامعه ایرانی در اقلیت بودند و خودشان و هوادارانشان در مجموع در کشور به چند هزار نفر نمیرسیدند.
او تاکید میکند که نهتنها در این اقلیت بودند؛ بلکه جامعه نیز آنها را بهعنوان «جذامی» تلقی و از حشر و نشر با آنها خودداری میکرد. واقعیت این است که جنگهای پیدرپی با روسیه نخستین جرقهای بود که اولین بار پس از صفویه، به جامعه ایرانی فهماند آن «ایرانی»ای که فکر میکردیم، نیستیم. در این مقطع است که جامعه ایرانی با این پرسش روبهرو میشود که چرا اینگونه شدیم و چه باید کرد؟ در پاسخ به این «چه باید کرد» است که اتفاقاتی میافتد و حلقه تکامل یافته این زنجیره در آن مقطع تاریخی، نهضت مشروطه میشود.
آیا میتوان گفت اکثریت قاطع جامعه به پیروی از علمای دین آمدند و در برابر نظام سلطنت چند هزار ساله قرار گرفتند و کشته دادند تا مدرنیته غرب تحقق یابد؟ به نظر من محال است. به این معنا، نگاه ما به تمام تحولات دوران مشروطه و بعد از آن تا امروز تلقیای خواهد بود که امروز را در ادامه همان تحولات تاریخی خود خواهیم دید و بهگونهای دیگر برای آن چاره میاندیشیم.
تلقی مبتنیبر مدرنیته غرب از مشروطه ما را به چالش با وضعیت فعلیمان میکشاند و هر تشکل و فرد سیاسیای که بخواهد با نظام سیاسی تعامل کند، مشکل پیدا میکند. آن تلقی از مشروطه با شرایط فعلی، انسان را به رویکرد براندازانه رهنمون میکند؛ چون متعارض با آن چیزی است که در جامعه وجود دارد.»
دیگر عناوین منتشر شده در «فرهیختگان» امروز، از این قرار است:
«علم را جدی نمیگیریم»، گفتگو با موسی اکرمی درباره کتابهای دانشگاهی فلسفه علم/با تنظیم روناک حسینی
معاون فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی: به کار نگرفتن ابزارهای به روز و جذاب در فعالیت های فرهنگی، معضلات را عمیق تر می کند
کمیسیون دائمی هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی، تشکیل «شورای عالی آزاداندیشی» را در این دانشگاه تصویب کرد
آغاز حملات پهپادی آمریکا از ترکیه به داعش
توقیف تنها روزنامه مستقل بحرین
«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «فرهیختگان» را مرور کرده است: «رئیس سازمان سینمایی: احترام به مجوزهای صادره از وزارت ارشاد و پذیرش سازوکارهای قانونی، یکی از مصادیق التزام عملی به ولایت فقیه است»، «سنگین ترین تبعات انقلاب مشروطه، برای مذهب به وجود آمد/پیش از مشروطه، نظام مذهبی ما شبیه نظام سیاسی بسیار غیرمتمرکز بود اما پس از آن، حتی شریعت نیز تابع قانون شد» و «اگر مشروطه را مبتنیبر مدرنیته غرب بدانیم، تعامل افراد سیاسی و تشکلها با این نظام سیاسی مشکل پیدا میکند»مرور مطبوعات/ شنبه ۱۷ مرداد / روزنامه فرهیختگان