وزیر ارشاد: دخالتهای ائمه جمعه برخی شهرستانها، باعث لغو برنامه های مجوزدار میشود
«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «فرهیختگان» را مرور کرده است: «وقت تامل و تحقیقی جدی روی ارائه فلسفه در دانشگاهها فرارسیده است»، «بررسی مرکز مطالعات اسلامی دانشگاه کلمبیا، شاید وقتی دیگر»، «علی جنتی: سعی ما این است که احساسات دینی مردم را علیه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تحریک نکنیم/دخالتهای ائمه جمعه برخی شهرستانها، باعث لغو برنامه های مجوزدار میشود/تعویق پخش «رستاخیز» به خاطر پیشگیری از تظاهراتی باعنوان دفاع از تاریخ عاشورا بود» و «همایش معماری و شهرسازی هویتگرا با محوریت تعاریف، مفاهیم، مولفهها و ابعاد تشکیلدهنده هویت ایرانی- اسلامی برگزار خواهد شد»
روزنامه فرهیختگان در صفحه «اندیشه»، گفتگوی زهرا سلیمانیاقدم با مالک شجاعیجشوقانی سردبیر فصلنامه نقد کتاب فلسفه را به چاپ رسانده و ذیل عنوان « بیتفاوتی تاملبرانگیز» از تدریس فلسفه دانشگاهی پرسیده است.
در توضیحات مقدماتی این گفتار آمده است:
«فلسفه از دروس اصلی علوم انسانی است. به گفته مالک شجاعی فلسفه مبنای علوم انسانی است و علوم انسانی بهنوعی نرمافزار دنیای مدرن است پس برای تسلط بر این دنیا نیاز است فلسفه بدانیم و بخوانیم. اما به رغمآنکه نزدیک به یک قرن از تدریس فلسفه در دانشگاههای ایران میگذرد، سرفصل دروس انتخابی و نوع تدریس تغییر چندانی نکرده است. محور گفتوگوی ما با مالک شجاعیجشوقانی، دکتری فلسفه معاصر دانشگاه تهران و سردبیر فصلنامه نقد کتاب فلسفه، کلام و عرفان است که مساله تدریس علوم انسانی در دانشگاهها را بررسی میکند.»
در این گفتگو می خوانیم:
-چندین دهه است که سیستم آموزش فلسفه در دانشگاههای ایران بر پایه یک سیستم سنتی و قدیمی است که به آموزش یکسری سرفصلهای دروس مشخص و بسیار کلی میپردازد. آیا این سیستم قابل دفاع است یا نیاز به بازنگری در آن واقعا احساس میشود؟
*متاسفانه با وجود گذشت تقریبا یک قرن از ورود دانشگاهی فلسفه غرب به ایران، هنوز یک کار پژوهشی جدی در مورد وضعیت آموزش فلسفه در ایران انجام نشده است. منظور من هم از وضعیت آموزش اعم از سرفصلها، دروس، جزوات و کتابها، طرح درسهاست. سوال این است که اصلا چه منطقی در طراحی واحدهای درسی است؟ چرا در ۴۰ واحد درسی تعیین شده باید ۲۰ واحد مربوط به فلسفه اسلامی و ۲۰ واحد مربوط به فلسفه غرب، آنهم با رویکرد تاریخی باشد؟ کار جدی و پژوهشی در این رابطه انجام نشده است و به نظرم با وجود اینکه نزدیک به صد سال از ورود فلسفه جدید به ایران میگذرد وقت آن است که تامل و تحقیقی جدی روی ارائه آن در دانشگاهها انجام بشود تا هم نقاط قوت آن مد نظر قرار گیرد و هم بهخوبی آسیبشناسی شود.
نکته دوم این است که اظهارنظرهایی که توسط استادان بزرگوار درباره وضعیت فلسفه میشود، بعضا یا گمانهزنی است یا در بهترین حالت، برداشتهایی است که حاصل تجربههای چندین ساله تدریسشان است. نشان به آن نشان که اگر شما از یک استاد دانشگاه فلسفه در یکی از دانشگاههای تهران بپرسید که در دانشکده فلسفه دانشگاه دیگری در همین تهران به لحاظ فکر و فلسفه چه میگذرد (نهتنها در آمریکا یا هاروارد بلکه در دانشگاه دیگر همین شهر تهران) وی حرف زیادی برای گفتن ندارد و شاید اساسا احساس نیاز نکند. چون یک نوع بیاطلاعی یا بینیازی از دانستن وسایل آموزش فلسفه که میتواند در یک فضای گفتوگویی مطرح بشود، وجود دارد. این یک بیتفاوتی قابل تامل است که آسیبی جدی به حساب میآید.
-چند وقت پیش مقالهای از جاستین اسمیت (استاد فلسفه در دانشگاه کنکور دیای مونترال) در نیویورک تایمز منتشر و در سایتهای ایرانی ترجمه شد با عنوان «فلسفه غرب چه نیازی به فلسفههای غیرغربی دارد؟» که او از یک مشکل اساسی در نوع تدریس فلسفه در دانشگاههای غرب گفته بود؛ اینکه به فلسفه غرب به قدری توجه شده است که همه آن را خاستگاه فلسفه میدانیم، از این رو خود را از مطالعه تاریخ اندیشه در دیگر نقاط جهان بینیاز میدانیم. به نظر من در دانشگاههای ما این نگرش حتی به شکل افراطیتر نیز وجود دارد و ما بهقدری رو به فلسفه غرب داریم که از مطالعه و تحقیق در فلسفه و تاریخ اندیشه دیگر نقاط جهان بازماندهایم.
*حرف اصلی آن مقاله این است که چون فلسفه غرب خودش را (دستکم تا دوران مدرن) فلسفه غالب و اصلی میداند، باقی فلسفهها را یا نافلسفه، یا حاشیهای بر فلسفه غرب، یا مقدمهای برای آن که البته بدفهمیده شده میداند که در هر صورت از این سه حالت خارج نیست. برای فهم این مساله شما را ارجاع میدهم به کتاب مهم هگل، درسگفتارهایی که در باب تاریخ فلسفه دارد. رویکرد اروپامحورانه در تاریخنگاری فلسفه، ریشه در آرای هگل، فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم دارد. این رویکرد کلیت تاریخ فلسفه را دارای مبادی و غایتی اروپایی و مسیحی دانسته و برای دیگر فرهنگها و ادیان، سهم ناچیزی در تفکر فلسفی قائل است. هگل در درسگفتارهای تاریخ فلسفه خود، دوره دوم تاریخ فلسفه را به فلسفه قرون وسطی اختصاص داده و در آنجا ذیل عنوان «فلسفه عربی» و فقط در پنج صفحه به فلسفه اسلامی پرداخته است.
وی معتقد است فلسفه عربی همچون فلسفه قرون وسطی دارای استقلال و اصالت نیست، فلسفه جهانی را حتی یک گام به جلو نبرده و عمدتا ترجمهای از میراث منطقی و مابعدالطبیعی ارسطو است. وی ضمن اشاره به شروح عربی ارسطو که به لاتین ترجمه شده، معتقد است چیز زیادی از این شروح نمیتوان آموخت و تنها وجه اهمیت فلسفه اسلامی را اهمیتی تاریخی میداند آن هم از آن جهت که در نهضت ترجمهای که منتهی به آشنایی اروپاییان شد، تاثیرگذار بوده است؛ چراکه سیر ترجمه از یونانی به عربی و از عربی به عبری و لاتین است. کل سهمی که هگل به ابنسینا در طرح جهانی تاریخ فلسفه اختصاص میدهد، کمتر از دوسطر است؛ اینکه مولِد ابن سینا کجاست و اینکه «او شرحی بر ارسطو نوشته است.»
این مساله را معمولا به همان نگاه اروپامحور تفسیر میکنند، به این معنا که اروپا در فرهنگ و فلسفه خودش را پایان تاریخ و نقطه عطف فرهنگ و فلسفه و فلسفه و تفکر حقیقی و اصیل میداند. بنابراین فلسفههای شرقی و اسلامی در دپارتمانهای غربی در بهترین حالت در حاشیه قرار دارند. این نگاه تا سالهای ۱۹۷۰ جدی و غالب است و از آن سالها به این طرف در طرح فلسفههای تطبیقی که آن هم در حاشیه است، کمی توجه به سنت و فلسفههای شرقی هم دیده میشود اما ما آن سنت آموزشی ماندگار و مستحکم را در فلسفههای غیر غربی نداریم.
اما درباره نکته دوم و ضرورت توجه به فلسفه غرب در ایران، واقعیت این قضیه این است که طبق تلقیای که حکمای مسلمان و قدمای ما از فلسفه؛ یعنی فلسفه بهعنوان یک دیسیپلین معرفتی، داشتهاند عقل، همان عقل بشر است، حالا این عقل میخواهد در رم باشد یا یونان، در عربستان باشد یا ایران و در شرق باشد یا غرب، در هر صورت فرآوردههای عقل بشری محترم هستند و جهانشمول و آن پسوند غربی و شرقی یک پسوند جغرافیایی است و به ذات فکر باز نمیگردد پس در نتیجه همه میتوانند از آن استفاده کنند. اخیرا با غلبه نگاههای تاریخی و فرهنگی، این باور که فلسفه ذاتا غربی است ظاهر شده است، چنانچه هایدگر میگفت فلسفه بالذات غربی است. این نوع نگاهها اخیرا باب شده است که مثلا میگویند ما فلسفه خودمان را داریم.
-مانند فلسفههایی که منتسب به جغرافیای خاصی است مانند فلسفه ژاپنی یا فلسفه آفریقایی.
*بله منتها این را هم در نظر بگیرید که همه این فلسفههای غیرغربی بهناچار خودشان را در یک نسبت با فلسفه غرب تعریف میکنند. یعنی میداندار داستان، فلسفه غرب شده است. محکمه فرهنگ و فلسفه معاصر جهان فلسفه و فرهنگ غرب است. به این معنا که فلسفه غرب است که میتواند ببیند مثلا فلسفه شرق چه حرفی برای گفتن دارد. شما اگر نگاه کنید افرادی هم که از سنتهای غیرغربی تلاش میکنند نشان دهند که فلسفههایشان مفید و کارآمد است آن را با فلسفه غرب قیاس میکنند. مثلا می گویند ببینید فلسفه غرب فلسفه ذهن دارد ما هم داریم، یا آنها فلسفه دین دارند و ما هم داریم. یعنی مسائل را از فلسفههای غرب میگیرند و در فلسفههای خودشان ارائه میدهند.
-علت اینکه فلسفه غرب این قدرت و توان را پیدا کرد و سنگ محک فلسفههای دیگر شد چیست؟
*خب خاستگاه این مساله چندوجهی است، زمینههای متفاوت فرهنگی و تمدنی و الاهیاتی، نوع تلقی فرهنگهای مختلف در باب عالم و آدم، تلقی از غایات انسانی، معرفتشناسی، انسانشناسی و… این است که فلسفه غرب گفتمان غالب فلسفی شده است. البته «غالب بودن» لزوما به منزله «حق بودن» و صادق بودن نیست بلکه فقط غالب است. به تعبیر فوکو گفتمانی است که درهرصورت گره خورده است با مناسبات قدرت در دوره غرب معاصر و بهنوعی برای همه ما تعیینتکلیف میکند.
درواقع میتوان گفت چون فلسفه غرب کارنامه خودش را نشان داده است، میگوید حالا که من کارنامه خود را نشان دادهام فلسفههای کلاسیک هم اگر مدعی هستند کارنامههای خود را نشان بدهند. البته نقش علم جدید هم در این میان تعیینکننده است. علم ماهیت فلسفه غربی را از فلسفههای غیرغربی تا حدود زیادی متمایز کرده است. سنتهای غیرغربی علم نداشتند و کل اتفاقاتی که در فلسفههای جدید و معاصر افتاده است حول علم قابل تبیین است، یا بهعنوان مدافعان علم مانند فلاسفه تحلیلی یا بهعنوان مخالفان و منتقدان علم مانند فلاسفه قارهای. این مساله تفاوت مهمی را آشکار میکند.
از چند جهت خواندن فلسفه غرب برای ما مهم است؛ یکی اینکه به هر حال سنت غالب فلسفی است. دوم اینکه ریشه فلسفه اسلامی ما همداستان است با ریشههای فلسفه غرب، البته چنانکه مرحوم شهید استاد مطهری(ره) تحقیق کردهاند تحولات اساسی در فلسفه یونان در جهان اسلام رخ داده ولی به هر حال هسته و خاستگاه مشترک فلسفه غرب و اسلامی فلسفه یونان بهویژه سنت ارسطویی است .چون یونان منبع مشترک فلسفه غرب و فلسفه اسلامی بوده است. سوم اینکه برای کسانی که دغدغه زیست مومنانه در دنیای مدرن را دارند آشنایی با زبان فلسفه غرب، چون زبان دنیای مدرن است، لازم است و حداقل برای شبههشناسی و کار کلامی هم که شده باید به این زبان و مقولات و مفاهیم فلسفی هم توجه کنند .البته وجوه دیگری هم هست مثل اینکه فلسفه مبنای علوم انسانی است و علوم انسانی بهنوعی نرمافزار دنیای مدرن است که ما از دوره قاجار سعی کردهایم در فرهنگ خودمان پیادهاش کنیم.»
بررسی مرکز مطالعات اسلامی دانشگاه کلمبیا، شاید وقتی دیگر
فرهیختگان در صفحه «دانشگاه» در گزارشی با عنوان «در پرتو نور، نور را خواهیم یافت» نوشته به «بررسی مرکز مطالعات اسلامی دانشگاه کلمبیا» خواهد پرداخت اما متاسفانه در متن این گزارش، تنها جایی که به کلمه و موضوع «اسلام» پرداخته شده، جمله «محسن آشتیانی، استاد و پژوهشگر مطالعات اسلامی» است. شاید بهتر بود برای این گزارش، عنوانی در خصوص تعداد جوایز نوبل تعلق گرفته به استادان، معرفی دانشنامه ایرانیکا و احسان یارشاطر و یا بخش فعال ایران شناسی انتخاب می شد.
صدف فاطمی در این گزارش با ذکر افتخارات و توضیحاتی در خصوص این دانشگاه می نویسد:
«دانشگاه کلمبیا از قدیمیترین و معتبرترین دانشگاههای ایالات متحده آمریکا و جهان است. از سالهای بسیار دور صحبت از رشتههای علوم انسانی و اجتماعی، که به میان میآمد، نام دانشگاه کلمبیا شنیده میشد. این مرکز آموزشی که سال ۱۷۴۵ در مرکز شهر نیویورک تاسیس شد، یکی از هشت دانشگاه لیگ آیوی است که علاوهبر دستاوردهای علمی زیادی که داشته است، به واسطه رتبههای بسیار خوبی که هر ساله از طرف سیستمهای رتبهبندی معتبر کسب کرده، بر سر زبانها افتاده است.
یکی از معتبرترین دستاوردهای دانشگاه کلمبیا، دریافت بیشترین میزان جایزه نوبل برای استادان و فارغالتحصیلان این دانشگاه است که همین موضوع خود دلیل و بهانه خوبی است که نام دانشگاه کلمبیا در فاصله زیادی از دیگر مراکز آموزشی بینالمللی در جهان قرار گیرد.
….
در راه نور
دستاندرکاران دانشگاه کلمبیا شعار«در پرتو نور، نور را خواهیم یافت» را میزنند سردر دانشگاه. چه میشود اما؟ ۲۹ نفر از برندگان جایزه نوبل از لیست فارغالتحصیلان این دانشگاه انتخاب میشوند و بهطور کلی ۸۲ نوبلیست از مشاهیر این دانشگاه به حساب میآیند. در حال حاضر هم سناتوری از سناتورهای آمریکا از اعضای دانشگاه کلمبیا است و دانشگاه کلمبیا با حضور این همه مشاهیر و نوبلیستی که پرورش داده است، در صدر فهرست تمام موسسات و مراکز آموزشی جهان در این حوزه قرار میگیرد. میلتون فریدمن، اقتصاددان و نویسنده آمریکایی، برایان گری، فیزیکدان آمریکایی و آیزک آسیموف، نویسنده آمریکایی روسیتبار ازجمله مشاهیر دانشگاه کلمبیا هستند که نامشان کافی است تا وزنه اعتبار این مرکز آموزشی را سنگینتر کنند.
دانشنامه ایرانیکا
دانشنامه ایرانیکا یکی از بزرگترین و جامعترین پروژههای ایرانشناسی است. کار تدوین این دانشنامه سال ۱۳۴۷ خورشیدی با اختصاص دو میلیون دلار آغاز شد. این دانشنامه که درباره فرهنگ و تاریخ ایرانزمین و به زبان انگلیسی است، در بخش ایرانشناسی دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک نوشته شده است. حامیان مالی این دانشنامه بعد از مشکلاتی که از سوی دولت ایران پیش آمد، بعد از ۱۰ سال تامین هزینههای این پروژه را منوط به ادامه کمک مالی ایران عنوان کردند. جلد اول این مجموعه سال ۱۳۶۱ (۱۹۸۲ میلادی) به چاپ رسید و تا امروز حدود ۱۵ جلد از آن منتشر شده است. قرار است حجم این دانشنامه به ۴۵ جلد برسد. احسان یارشاطر، استاد بازنشسته مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیا، سرویراستار این مجموعه و هیات ویراستاران افرادی چون احمد اشرف، نویسنده و جامعهشناس ایرانی و محسن آشتیانی، پژوهشگر ایرانی در حوزه مطالعات ایرانی دانشگاه کلمبیا هستند.
مرکز مطالعات ایرانی
مرکز مطالعات ایرانی یکی از فعالترین و مهمترین بخشهای تحقیقاتی دانشگاه کلمبیاست که در سال ۱۹۶۸ با تلاش احسان یارشاطر بنا نهاده شد. بسیاری از فعالان پژوهشهای مطالعات ایرانی، دانشگاه کلمبیا را از آنرو معتبرترین بخش در این زمینه میدانند که قدمت زیادی دارد و از سالهای دور با کسب تجربیات مختلف توانسته تمامی عیب و ایرادها را برطرف کند و یک مرکز بیعیب و نقص برای یادگیری تمامی سرفصلهای این دوره ایجاد شود. مرکز مطالعات ایرانی که بهعنوان یک بخش تحقیقاتی و پژوهشی مشغول فعالیت است، بیشتر در نقش یک مرکز تحقیقاتی شناخته میشود تا گروه دانشگاهی. اعضای هیاتمدیره این بخش همگی از تحصیلکردههای رشتههای مطالعات ایرانی بوده و پژوهشهای زیادی در این زمینه انجام دادهاند.
محسن آشتیانی، استاد و پژوهشگر مطالعات اسلامی
محسن آشتیانی فارغالتحصیل رشته ادبیات و تاریخ فارسی در دانشگاههای سنتاندروز، آکسفورد، منچستر و کالیفرنیا است. همچنین علاوهبر تمامی دورههای کارشتاسی تا دکتری، فلوشیپهای تخصصی هم در دانشگاه هاروارد و پرینستون در انواع زمینههای مرتبط با مطالعات ایرانی گذرانده است. کتابها و مقالههای چاپ شده از سوی او این روزها برای تمامی دانشجویان منبع بسیار معتبری برای آموزشی سرفصلهای مطالعات ایرانی به حساب میآید. آشتیانی عضو هیات تحریریه دانشنامه ایرانیکا و همچنین استاد دانشگاه کلمبیا در بخش مطالعات ایرانی است. او همچنین در دانشگاه استکهلم فعالیتهای بسیاری در زمینه تاریخ جهان ادبی داشته و با نویسندگان و متفکران زیادی در حوزه شعر و ادبیات فارسی همکاری کرده است. با وجود اینکه بخش مطالعات ایرانی دانشگاه کلمبیا از قدیمیترین بخشهای تحصیلی این دانشگاه است، اما بسیاری از دانشجویان دانشگاه کلمبیا بر این باورند که دانش امروز مدیون اطلاعات و تجربه محسن آشتیانی است.
منوچهر کاشف، استاد دانشگاه کلمبیا و نیویورک
منوچهر کاشف را بسیاری بهعنوان مربی برجسته مطالعات ایرانی و یکی از اعضای اصلی هیات ویراستاران ایرانیکا میشناسند. او از سال ۱۹۷۴ در زمینه مطالعات ایرانی و ادبیات فارسی در دانشگاه کلمبیا تدریس کرده و تا زمان بازنشستگیاش به سال ۲۰۰۸ هم از تلاش و فعالیت در این زمینه دست برنداشت.
از سال ۲۰۸۸ به بعد نیز در دانشگاه نیویورک مشغول تدریس سرفصلهای مطالعات ایرانی بود .منوچهر کاشف از اعضای اصلی انجمن آمریکایی دبیران زبان فارسی بوده و تعداد زیادی مقاله در زمینه معارف و مطالعات آسیایی نوشته و به چاپ رسانده است. دانشجویان زیادی در دنیا مقالههای منوچهر کاشف را بهعنوان منبع اصلی تحصیل خود انتخاب کرده و دانش خود را در سایه تجربه و حمایت او به دست آوردهاند. همچنین نسخههای چاپی زیادی با ترجمه منوچهر کاشف در زمینه مطالعات ایران در دسترس است که در دانشگاههای زیادی تدریس میشود.»
علی جنتی: سعی ما این است که احساسات دینی مردم را علیه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تحریک نکنیم/ دخالتهای ائمه جمعه برخی شهرستانها، باعث لغو مراسم ها میشود/تعویق پخش «رستاخیز» به خاطر پیشگیری از تظاهراتی باعنوان دفاع از تاریخ عاشورا بود
روزنامه فرهیختگان در صفحه ۸ از قول وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، به تبدیل«رستاخیز» به بهانهای علیه دولت اشاره کرده و نوشته است:
« علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتوگویی که با ایسنا داشته، میگوید که وزارت ارشاد پای مجوزی که میدهد، میایستد و تا به حال هم اینطور بوده است. او میگوید که با شهرستانها و استاندارها هم هماهنگ شدهاند. با این همه او میگوید: «سعی ما این است که احساسات دینی مردم را علیه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تحریک نکنیم، بنابراین ما با حفظ این حساسیتها مجوز صادر میکنیم، منتهی گاهی در برخی شهرستانها دخالتهایی که ائمه جمعه میکنند، باعث لغو میشود.»
او در مورد مجوز فیلمها هم گفته بعضی فیلمها مشمول موارد اصلاحات بسیار زیادی میشوند که گاه تا ۴۰ هم مورد میرسد ولی درنهایت مجوزشان صادر میشوند.
با این همه او درباره حاشیههای فیلم «رستاخیز» گفته: «رستاخیز به دلیل اینکه یک فیلم دینی تاریخی است، آقایان مراجع بحثهایی روی آن دارند و ما هم نمیتوانستیم نظرات مراجع را نادیده بگیریم. قرار بود این فیلم در ایام عیدفطر اکران شود که ما آن را به تعویق انداختیم، بنابراین مجوزمان را به هیچ وجه لغو نکردیم.»
اما او دلیل تعلیق اکران این فیلم را چنین عنوان میکند: «در آن مقطع زمانی من احساس کردم عدهای از عناصر میخواهند علیه دولت و فعالیتهایش، تظاهراتی را بهعنوان دفاع از تاریخ عاشورا راه بیندازند و به دنبال بهانهگیری هستند، همانطور که شاهد بودید، عدهای دو روز در مقابل وزارت ارشاد تظاهرات کردند که خیلی هم آدمهای مذهبیای نبودند ولی این بهانهای بود برای اینکه با دولت مخالفت کنند، بنابراین ما اکران این فیلم را به تعویق انداختیم بهخصوص که نمیخواستیم جشن هستهای تحتشعاع این موضوع قرار بگیرد.»
همایش معماری و شهرسازی هویتگرا با محوریت تعاریف، مفاهیم، مولفهها و ابعاد تشکیلدهنده هویت ایرانی- اسلامی برگزار خواهد شد
این روزنامه در صفحه ۷، به فراخوان مقاله «همایش معماری و شهرسازی هویتگرا» پرداخته و آورده است:
«همایش ملی معماری و شهرسازی هویتگرا ۲۴ مهر ۱۳۹۴ توسط موسسه بینالمللی معماری، شهرسازی مهراز شهر و تحت حمایت سیویلیکا برگزار میشود….
علاقهمندان میتوانند با محوریت تعاریف، مفاهیم، مولفهها و ابعاد تشکیلدهنده هویت، هویت ایرانی- اسلامی و نقش آن در معماری و شهرسازی پایدار، نمادها و المانهای شهری و هویت ایرانی- اسلامی، تبلور هویت در سیما و منظر شهری، ارزشهای بومی و عناصر طبیعی و هویت شهر، عوامل هویتبخش بافتهای فرسوده و تاریخی شهر و… مقالات خود را ارسال کنند. همایش در وضعیت پذیرش مقاله است و آخرین مهلت ارسال مقاله ۲۰شهریور است.»
در صفحه «اندیشه»، این عنوان نیز به چشم میخورد:
گزارش «از منظر یک سوسیالیست کهنهکار»، معرفی کتاب «چند کاوش در سیاست و جامعه»/تنظیم کننده: سجاد صداقت
در صفحه «اندیشه» به این اخبار کوتاه پرداخته شده است:
روانشناسی و بینامتنیت
نشست «روانشناسی و بینامتنیت» بررسی نظریه اضطراب تاثیر از هارولد بلوم با سخنرانی بهمن نامورمطلق در خانه هنرمندان ایران برگزار میشود. نظریه «اضطراب تاثیر» که بلوم از روانشناسی فرویدی به عاریت میگیرد زمینه شکلگیری یکی از مهمترین نظریههای بینامتنیت را به خود اختصاص میدهد. این نشست دوشنبه ۱۹ مرداد از ساعت ۱۷ در خانه هنرمندان ایران، سالن استاد امیرخانی برگزار میشود.
مطالعات اسلام و روانشناسی
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تازهترین شماره دو فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات اسلام و روانشناسی (شماره ۱۶) ویژه بهار و تابستان ۱۳۹۴ را با همکاری دبیرخانه همایش علمی پژوهشی سبک زندگی اهلبیت (علیهمالسلام) چاپ و منتشر کرد.
نهجالبلاغه در قالب نظام ارزشی
بنیاد نهجالبلاغه از انتشار کتاب نهجالبلاغه موضوعی خبر داد. این مجموعه امکان مطالعه کتاب شریف نهجالبلاغه را هم از لحاظ کاربرد و هم از لحاظ محتوا سهولت بخشیده است و مخاطبانش میتوانند با معارف والای علوی آشناتر شده و سطح زندگی خود را ارتقا بخشند. ویژگی برتر مجموعه حاضر تقسیمبندی موضوعی است که راه را برای دستهبندی و فهم طبقهبندی شده مطالب نهجالبلاغه آسان میکند. هر موضوعی به یک یا چند جلد اختصاص یافته است که در باب آن موضوع به معرفی خطبهها، نامهها و حکمتها پرداخته است. در این مجموعه مفاهیمی چون خداشناسی، فرجامشناسی، علیشناسی، دنیاشناسی، جامعه و فرهنگ، آیین حکمروایی و سبک زندگی مورد بررسی قرار گرفته است.
فرهنگ تصویری قرآن کریم منتشر شد
«فرهنگ تصویری قرآن کریم» به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی و خبرنامه انتشارات پیدایش برای ششمین سال متوالی منتشر شدند. انتشارات پیدایش مجموعه فرهنگ تصویری قرآن کریم را ویژه کودکان منتشر کرد. این کتاب با سه زبان به بیان مفاهیم آیات مختلف قرآن میپردازد و کودک میتواند در کنار تصاویر، مفهوم اصلی آیات مختلف را به سادگی درک کند. این مجموعه شش جلدی میکوشد علاوهبر آشنا کردن کودک با مفاهیم و آیات قرآن ترجمه واژههای قرآنی را به فارسی و انگلیسی در اختیار او قرار دهد. گردآوری این مجموعه به همت ناصر نادری و تصویرگری شیرین شیخی صورت گرفته است.
دیگر عناوین منتشر شده در «فرهیختگان» امروز، از این قرار است:
گزارش «طرحی جدید برای پایان بحران»، شایعه دیدار مقامهای عربستانی و سوری در رسانههای منطقه منتشر شد/تنظیم کننده: آرش فرحزاد
افشای نقش آمریکا در تولد داعش و القاعده
ائتلاف عربستان در عدن مستقر شد
«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «فرهیختگان» را مرور کرده است: «وقت تامل و تحقیقی جدی روی ارائه فلسفه در دانشگاهها فرارسیده است»، «بررسی مرکز مطالعات اسلامی دانشگاه کلمبیا، شاید وقتی دیگر»، «علی جنتی: سعی ما این است که احساسات دینی مردم را علیه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تحریک نکنیم/دخالتهای ائمه جمعه برخی شهرستانها، باعث لغو برنامه های مجوزدار میشود/تعویق پخش «رستاخیز» به خاطر پیشگیری از تظاهراتی باعنوان دفاع از تاریخ عاشورا بود» و «همایش معماری و شهرسازی هویتگرا با محوریت تعاریف، مفاهیم، مولفهها و ابعاد تشکیلدهنده هویت ایرانی- اسلامی برگزار خواهد شد»مرور مطبوعات/ یکشنبه ۱۸ مرداد/ روزنامه فرهیختگان