نظریه «نسخ معکوس»
احسان شجاعی
دوست دانشمند جناب رضا بابایی در پست اخیرشان با عنوان اسلام مکه و اسلام مدینه، اشاره ای داشتند که بر خلاف مشهور مسلمین که تفاوت ماهوی میان این دو قائل نیستند و هر دو را یک طرف سکه می دانند، برخی از روشنفکران اسلامی میان محتوای این دو تفاوت ماهوی قائلند. متن زیر در تکمله مقاله ایشان به عرض می رسد
تلاش برای سازگاری میان اسلام و دستاوردهای مدرنیته و از جمله دموکراسی و حقوق بشر در میان روشن فکران اسلامی اهل سنت به غایت سابقه ی بیشتر و عمیق تری نسبت به روشنفکران شیعی دارد. افرادی چون محمد ارکون، نصر حامد ابوزید، عبد الله احمد النعیم و … از جمله ی آنانند.
از جمله این روشن فکران اسلامی می توان به «محمود محمد طه» استاد احمد النعیم اشاره کرد.
محمود محمد طه در سال ۱۹۰۹ در سودان به دنیا آمد و علاوه بر فعالیت های سیاسی و اجتماعی دارای اندیشه های روشن فکر گرایی دینی بود. شهرت او به واسطه طرح نظریه ی «نسخ معکوس» است. به باور وی مشکلات ناشی از تعارضات دین و حقوق بشر تنها محدود به روایات نمی شوند و در خود قرآن نیز آیات فراوانی چون قصاص، ارث، حدود سرقت و زنا و … وجود دارد که قابل جمع با عقل و عرف حقوق بشری و اقتضائات دنیای مدرن نیست. بر همین اساس وی نظریه نسخ معکوس را بنا نهاد. خلاصه این نظریه چنین است که آیات مکی روح و پیام ابدی قرآن است و آیات مدنی، موقتی و مقتضای زمامداری سیاسی است. آیات مکی تعارضی با دموکراسی و حقوق بشر و آزادی ندارد، اما احکام مدنی تعارض ساز است.
به باور او «اصول اسلام» شامل خدا پرستی و توحید، معاد، نبوت، اخلاق و عبادت و … در آیات مکی بیان شد و «اجرای اسلام» در مدینه و متناسب اقتضائات زمانی و مکانی در آیات مدنی نمایان گشت، و در زمان های بعد و با تغییر اقتضائات زمان و مکان آیات مکی ناسخ آیات مدنی هستند.(بر خلاف نسخ معمول که آیات موخر موجب نسخ مقدم است).
در هر حال علمای اسلامی سودان نظریات وی را برنتافتند و حکم به ارتداد وی دادند. سرانجام محمد طه در سال ۱۹۸۵ و در اواخر حکومت جعفر نمیری در سن ۷۶ سالگی به جرم ارتداد اعدام شد. از مهم ترین آثار او کتاب «الرساله الثانیه من الإسلام» است.
شاگرد او «عبد الله احمد النعیم» اما از سودان به هلند فرار کرد و سپس به ایالات متحده آمریکا رفت که هم اکنون در دانشگاه های امریکا صاحب کرسی است و به عنوان تئوریسین اسلامی نظریات استاد خود را تنقیح و تبیین می نماید. النعیم کتاب ها و مقالات متعددی دارد که عمدتا به زبان انگلیسی است و تمرکز اصلی وی بر فقه و حقوق اسلامی و تعارضات آن با حقوق بشر است.
برخی از روشن فکران دینی شیعی همانند محسن کدیور به شدت متاثر از اندیشه های محمد طه و احمد النعیم اند.
کدیور عنوان می کند:«… در مورد قرآن ما دو دسته آیات داریم: آیات مکی و آیات مدنی. غالب آیات مستند در سیمای اول زن آیات مکی هستند یعنی زمانی که پیامبر در مقام معرفی معرفی و تبلیغ آئین خویش بودند. آیات مدنی زمانی بود که متناسب با ادارهی جامعه احکامی لازم بود…بسیاری از آیات مدنی ناظر به ادارهی مدینه است. لذا به تناسب این که به ادارهی مدینه نزدیک میشود شرایط زمانی، مکانی را باید بیشتر رعایت کند. برخلاف آیات مکی دستهی اول است. آیات مکی بیشتر به پیامهای اعتقادی و اخلاقی و گوهر ثابت دین اختصاص پیدا کرده اما آیات مدنی صبغهی حقوقی دارند و به همین دلیل متناسب با مقتضیات زمانی- مکانی عصر نزول هستند…چه اشکالی دارد خداوند برای تدبیر مدینه به پیامبر وحی کرده باشد؟ مگر آیاتی که در مورد جنگ بدر و احد و…است ناظر به زمان خاص نیست؟ مگر در قرآن ناسخ و منسوخ نداریم؟ آیهی منسوخ هم آیهی قرآن است» (محسن کدیور، حق الناس، انتشارات کویر، ص ۳۱۰).
آیات مکی ثابتات دین را تشکیل میدهند و آیات مدنی متناسب با مقتضیات ادارهی مدینه نازل شده و موقتی و قابل نسخ با آیات ثابتاند (حق الناس، صص ۱۴۴- ۱۴۲).
به بیان دقیق تر دلیل عقل موید به ادلهی نقلی دستهی اول، ادلهی نقلی دستهی دوم که معارض اندیشهی حقوق بشر بودند نسخ میکند و خبر از انتفاء مصلحت آنها میدهد. با خلع ید از ادلهی معارض و منسوخیت آنها تعارض از بنیاد رفع میشود (حق الناس، ص ۱۴۵).دوست دانشمند جناب رضا بابایی در پست اخیرشان با عنوان اسلام مکه و اسلام مدینه، اشاره ای داشتند که بر خلاف مشهور مسلمین که تفاوت ماهوی میان این دو قائل نیستند و هر دو را یک طرف سکه می دانند، برخی از روشنفکران اسلامی میان محتوای این دو تفاوت ماهوی قائلند. متن زیر در تکمله مقاله ایشان به عرض می رسد