مقام معظم رهبری: دهها کانون فکری و سیاسی در آمریکا، اروپا، فلسطین اشغالی، در حال مطالعه و بررسی اسلام و شیعه هستند
«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «شرق» را مرور کرده است: «پرسش اینستاگرامی فلاحیان از مصباح یزدی /علاقهمندیم بدانیم نظر استاد مصباح درباره فرمایشات امامعلی(ع) و اعتباری که برای رأی مردم قائلند، چیست؟»، «رهبری: دهها کانون فکری و سیاسی در آمریکا، اروپا، فلسطین اشغالی، در حال مطالعه و بررسی اسلام و شیعه هستند/مبادا حجاج حسرت استفادهنکردن از فرصت حضور در مسجدالحرام و مسجدالنبی را برای همه عمر بر دل خود بگذارند»، «اخلاقی نبودن انسانها، ناشی از نادانی و داشتن دیدگاهی نادرست نسبت به منافع واقعی است»، «چهار نعل به سمت دفع حداکثری، جذب هیچ»، «ترکشهای بی پایان دلواپسان، دوباره به تن سینما نشست/رضا میرکریمی، مدیرعامل خانه سینما، بخش خبری ۲۰:۳۰ را «دروغپراکن» نامید» و «کریستینا پالتین دونده سوئدی: نگران سفر به ایران به عنوان کشوری مسلمان نیستم»
روزنامه شرق در صفحه ۲، پرسش اینستاگرامی فلاحیان از مصباح یزدی را برجسته ساخته و نوشته است:
« علی فلاحیان درباره نقش مردم در حکومت اسلامی پرسشی را از مصباحیزدی مطرح کرده است. بهگزارش ایلنا از اینستاگرام فلاحیان، او در پاسخ به سؤال یکی از شاگردانش مبنیبر نظر آیتالله مصباح که گفته است: «در حکومت اسلامی رأی مردم هیچ اعتبار شرعی و قانونیای ندارد»، این پرسش را مطرح کرده است: «علاقهمندیم بدانیم نظر استاد مصباح درباره فرمایشات امامعلی(ع) که برای رأی مردم اعتبار قائلند و در خطبههای زیر به آن اشاره کردهاند چیست؟»
او در ادامه پرسش خود به بخشهایی از خطبههای نهجالبلاغه اشاره کرده و آن را مصداق رأی مردم در نگاه امامعلی(ع) دانسته و از جمله مینویسد که حضرت، افرادی را که بیعت را شکستند، توبیخ میکند پس معلوم میشود که رأی آنها ارزش داشته که بیعتشکنی را توبیخ میکند و گناه میداند.
فلاحیان در ادامه مینویسد: عبارت «و انما لخیار للناس قبل ان یبایعوا فاذا بایعوا فلا خیار لهم» این جمله اطاعت مردم از امیر را منوط به بیعت میداند. «فاما حقکم علی فالنصیحت لکم ماصحبتکم و العدل و توفیرفیئکم علیکم» در اینجا وجوب وفا به بیعت دلالت بر اعتبار رأی مردم دارد. «اما بایعتمونی علی الرقبه؟ الم اخذ علیکم العهد بالقبول لقولی…؟» در اینجا حضرت میفرماید شما آزادانه به من رأی دادید و رأیی که به من دادید محکمتر از رأیی بود که به افراد قبل از من دادید چرا نقض میکنید؟
رهبری: دهها کانون فکری و سیاسی در آمریکا، اروپا، فلسطین اشغالی، در حال مطالعه و بررسی اسلام و شیعه هستند/حجاج حسرت استفادهنکردن از فرصت حضور در مسجدالحرام و مسجدالنبی را برای همه عمر بر دل خود نگذارند
شرق برای انعکاس سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با دستاندرکاران و کارگزاران حج، عنوان «برخی گروههای اسلامی در بعضی کشورها جای دوست و دشمن را اشتباه گرفتند» را برگزیده و از قول ایشان به این نکات اشاره کرده است:
– حج ضامن «تداوم اسلام» و مظهر «وحدت و عظمت» امت اسلامی است.
– انتقال تجربیات وحدتبخش ملت ایران در کنگره عظیم حج، موجب همبستگی، همدلی و اقتدار بیشتر امت اسلامی خواهد شد.
– حج دو جنبه متفاوت فردی و اجتماعی دارد که رعایت هر دو جنبه در سعادت دنیوی و اخروی حجاج و ملتهای مسلمان، تأثیر استثنایی دارد.
– حج، نمونهای معنادار از تشکیل امت اسلامی و فرصتی بسیار بزرگ برای همزبانی، همدلی و ابراز همدردی مسلمانان جهان است.
– مردم ما با درکی ستایشبرانگیز، دریافتهاند که استکبار جهانی و صهیونیسم، دشمن حقیقی و لجوج ملت ایران و امت اسلامیاند و به همین دلیل در همه اجتماعات عظیم ملی و اسلامی، علیه آمریکا و صهیونیسم شعار دادهاند.
– برخی گروههای اسلامی در بعضی کشورها برخلاف ملت ایران، جای دوست و دشمن را اشتباه گرفتند و ضربهاش را نیز خوردند.
– مردم ایران با وجود همه اختلافهای «عقیدتی، فکری و سیاسی» و تفاوتهای قومیتی، وحدت ملی را حفظ کردهاند و قدر این نعمت الهی را بهخوبی میدانند که این تجربه گرانقدر باید به دیگر ملتهای مسلمان منتقل شود.
– درگیری داخلی در برخی کشورها به بهانههای مذهبی، سیاسی و حتی حزبی، نتیجه قدرناشناسی نعمت وحدت است.
– خداوند با هیچ ملتی، «قوم و خویشی» ندارد و اگر مردمی قدر اتحاد و همدلی را ندانند خداوند آنها را به بلیه اختلاف و درگیری و خونریزی دچار میکند.
– ظالمان جهانی درواقع نه بر ضد شیعه یا ایران، بلکه بر ضد قرآن توطئه میکنند چراکه میدانند قرآن و اسلام، کانون بیداریبخش ملتهاست.
– مستکبران برای دستیابی به راههای متنوع نفوذ و ضربهزدن به مسلمانان تلاش بیوقفه ای دارند و به پشتوانه حمایت بیپایان مالی استکبار، دهها مرکز و کانون فکری و سیاسی در آمریکا، اروپا، فلسطین اشغالی و کشورهای وابسته، در حال مطالعه و بررسی اسلام و شیعه هستند تا راههای مقابله با عوامل بیدارساز و اقتدارآفرین امت اسلامی را شناسایی و عملیاتی کنند.
– زورگویان جهانی، ایجاد خشونت و تفرقه به نام اسلام را کاملا جدی دنبال میکنند و در تلاشند با بدنامکردن دین مبین اسلام، به جانهمانداختن ملتها و حتی ایجاد درگیری میان یک ملت، امت اسلامی را تضعیف کنند که انتقال تجربیات وحدتبخش و دشمنشناسانه ملت ایران به دیگر ملتها در ایام حج میتواند این توطئه را خنثی کند؛ البته انتقال تجربیات مفید ملتها به یکدیگر در موسم حج، مخالفانی دارد اما بههرحال باید راه آن را پیدا کرد.
– مبادا حجاج محترم فرصت بینظیر تنفس در شهر معطر پیامبر و حضور عبادی و شوقآور در مکه معظمه و خانه خدا را با کار بسیار غلط گشتوگذار در بازار و خرید کالا از دست بدهند و حسرت استفادهنکردن کامل از فرصت بینظیر و نشاطآور حضور در مسجدالحرام و مسجدالنبی را برای همه عمر بر دل خود بگذارند.
اخلاقی نبودن انسانها، ناشی از نادانی و داشتن دیدگاهی نادرست نسبت به منافع واقعی است
این روزنامه در صفحه «اندیشه»، به معرفی کتاب «فلسفه روشنگری» اثر لوسین گلدمن، فیلسوف و جامعهشناس فرانسوی پرداخته و یادداشت جواد لگزیان با عنوان «منفعت فردی یا خیر همگانی» را به چاپ رسانده است. در بخش هایی از این یادداشت می خوانیم:
– فلسفه روشنگری اثر لوسین گلدمن، فیلسوف و جامعهشناس فرانسوی، مباحث جالبی در شناخت ساخت روشنگری، باور مسیحی و روشنگری و مسائل جامعه نو دارد. از نگاه لوسین گلدمن در گستره تاریخ اجتماعی، روشنگری مرحله مهم تاریخی در رشد اندیشه «بورژوازی» غرب است که در کل بخشی اساسی و منحصربهفرد تاریخ فکری انسان است.
– بهمنظور فهم اندیشههای اساسی روشنگری، باید با تحلیل فعالیتی آغاز کرد که برای بورژوازی بسیار مهم بود و بیشترین تأثیر را در تکامل اجتماعی و خردورزی داشت. این فعالیت، رشد اقتصاد و بیش از همه بنیادیترین عنصر آن، مبادله بود.
– نمیتوان بر پایه فردگرایی، هیچ نوع نظام ارزشی بنیاد نهاد که معتبر باشد و امتناع از بنیادنهادن بایستگی هر نوع ارزش در جهانبینی خردمنشانه حاکم، شالوده ساخت نیستانگاری را در خود دارد. چون فردگرایی، در تحلیل نهایی، از نظر اخلاقی منشی بیطرف دارد، همواره این نظر وجود دارد که در بحرانهای جدی، ارزشهای مخالف جای آن را بگیرد. ناسیونالسوسیالیسم در آلمان، عمدهترین و ترسناکترین نمونه این پدیده بود.
– گلدمن با نگاهی به عصر روشنگری، تأکید دارد اندیشمندان آن دوره درگیر مبارزهای شدید با خرافه، ظلم و استبداد بودند و از اینرو، برای آنان مهم بود که نشان دهند ارزشهایی که توسط بورژوازی آن عصر پذیرفته شده بود، مستقل از آیینی اخلاقی و تنها از خرد فردی سرچشمه میگیرد. اما بهنظر گلدمن اندیشمندان بزرگ آن عصر، همگی، از ادراک مسئله بنیادنهادن این ارزشهای کلی پذیرفتهشده بر شالوده شعور فردی درماندند.
– اگر انسانها اخلاقی نیستند، این امر بیشتر ناشی از نادانی و داشتن دیدگاهی نادرست نسبت به منافع واقعیشان است.
– در نظر گلدمن، هلوسیوس یکی از پایهگذاران اندیشه جامعهشناختی، دیدی روشنتر نسبت به مسائل داشت و از اینرو پیچیدگی امور را دریافت: هلوسیوس با این نظر هولباخ که قوانین اخلاقی از منافع خصوصی سرچشمه میگیرند، موافق بود؛ اما درعینحال، به این امر توجه داشت که منافع خصوصی یک گروه اجتماعی با منافع گروه دیگر، متفاوت است. بنابراین او میان جامعه بهعنوان یک کل و گروههای جزء اجتماعی تمایز قائل شد. با جستوجوی پیوند میان منافع یک گروه اجتماعی و اخلاق حاکم بر آن، هلوسیوس بنیادهای علم اجتماع را وضع کرد.
چهار نعل به سمت دفع حداکثری، جذب هیچ
روزنامه شرق در یادداشتی با عنوان «دفع حداکثری و جذب هیچ؛ چهار نعل به سمت دفع حداکثری، جذب هیچ» به قلم سیدابوالحسن مختاباد، از قصه حذف و سانسور سلیقه ای میهمانان برنامه های تلویزیونی و تعطیلی کامل برنامه های موفق صداوسیما حکایت می کند. وی که خود از برنامه سازان تلویزیونی است، به رابطه «امتناع شبکه آموزش از پخش برنامه دستان به بهانه اجرای آن توسط سیدعباس سجادی، شاعر و ترانهسرا و رئیس کنونی فرهنگ سرای نیاوران» و « انتشار خبری درباره دیدار استاد شجریان از فرهنگسرای نیاوران» پرداخته است. در این یادداشت می خوانیم:
«چندهفتهای است که شبکه آموزش صداوسیما از پخش برنامه دستان امتناع میکند. در محافل هنری و برخی خبرهایی که جستهوگریخته از اینسو و آنسو شنیدیم و خواندیم، دلیل عدم پخش، اجرای برنامه توسط سیدعباس سجادی، شاعر و ترانهسرا و رئیس کنونی فرهنگسرای نیاوران، عنوان شده است. اما اینکه چرا صداوسیما با مجریگری ایشان مخالفت میکنند، هنوز به شکل رسمی اعلام نشده است. پیش از آقای سجادی هم بسیاری از کارشناسان و هنرمندان و اهل فرهنگ به بهانههایی از حضور در این رسانه منع شدند.
احتمالا با توجه به افقی که از کار و کردارهای مدیران و تصمیمگیران اصلی این «گلبانگ بانگ و رنگ» به چشم میآید، بعد از این هم چرخ «حذف و دفع حداکثری و جذب هیچ» خواهد گردید. نهادهایی چون شورای نظارت بر صداوسیما که وظایفشان رصدکردن و دادن تذکر بابت این رفتارهای سلیقهای نیز است، عملا کارکردشان را از دست دادهاند.
اگر به سایت آنها سری بزنید، بیشتر در کار نقد و گزارشگرفتن درباره سریالهای پخششده از صداوسیما و فرستادن نامههای تقدیر و تشکر از پخش این برنامههایند. با چنین توصیفاتی و وجود چنین وضعیتی چه باید کرد؟
همه ما میدانیم که سازمان صداوسیما از بودجه دولت ارتزاق میکند. نزدیک به هزار میلیارد تومان بودجه سالجاری این سازمان است و البته دولت این نهاد را مکلف کرده است که بخشی مهم از بودجه امسال (حدود هزارو ۲۰۰ میلیارد تومان) را نیز از طریق آگهیها تأمین کند. طبیعی است که بخشی از همین بودجه صرف تولید آثاری همانند برنامه دستان میشود. حال اگر یکی از این برنامهها به هر دلیلی از شبکهای پخش نشود، از قرار پول کامل این برنامه به تهیهکننده پرداخت میشود و سپس خود برنامه به بایگانی سپرده میشود. نگارنده به یاد دارد که در سالهای میانی دهه ۷۰ مسئولیت روابطعمومی و طراحی سؤالات یکسری از برنامههای موسیقی را برای شبکه دوم سیما برعهده داشتم. تهیهکنندگی این برنامه با اخوی گرامم دکتر سیدمصطفی مختاباد بود. برنامههایی که در آن برخی از بهترین استادان شرکت کردند و اجرای آن را هم آقای صدرالدین شجره برعهده داشتند. برنامهها ضبط شدند و کار که به پایان رسید، از جایی دستور آمد که این برنامه نباید پخش شود و به گمانم هنوز هم پخش نشده است. برخی از گفتوگوهای این برنامه منحصربهفردند، مثل گفتوگو با زندهیاد استاد نورالدین رضویسروستانی .قطعا برنامههای دیگری با موضوعات مشابه یا غیرمشابه تهیه شده است که درنهایت با اعمال سلیقه به حذف و عدم پخش رسیدهاند. چه نیکوست که شورای نظارت بر سازمان صداوسیما، گزارشی تهیه کند از تعداد برنامههای ساختهشده و پخشنشده سازمان که بهدلیل انفعال به بایگانی سپرده شدهاند.
برابر «قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات» نهادهایی که از بودجه عمومی ارتزاق میکنند موظف هستند برخی رفتارهای خود را با قانون منطبق کنند و بابت رفتارهایشان توضیح دهند .در چنین وضعیتی راه چاره چیست؟ برای برنامهای وزین که بارهاوبارها در خود سازمان صداوسیما و در جشنوارههای مختلفش جایزههای متعددی گرفته و تشویقهای متعددی شده است و بهیکباره کنار زده و متوقف شود چه باید کرد؟ اطلاعات ما میگوید که تا یکماه قبل و پیش از انتشار خبری درباره دیدار استاد شجریان از فرهنگسرای نیاوران، برنامه مشکل خاصی نداشت و حتی توقف مقطعی آن را مدیر شبکه بهدلیل سازگاریاش با هدف این شبکه (آموزش) عنوان کرد. اما بهیکباره و بعد از انتشار آن خبر از قرار، کل ماجراها بههم ریخت.
اما توصیه و راهحل پیشنهادی من تشکیل مجمعی از هنرمندان و شخصیتهایی است که در دایره حذف قرار گرفتهاند. نگارنده به یاد دارد که در سال ۱۳۹۱ سردبیر برنامه کتاب ۴ شبکه چهارم سیما در ایام نمایشگاه کتاب بودم. برنامه زنده بود و ما از آقای محمدرضا زائری، روحانی محترم و دغدغهمند نسبت به فرهنگ و کتاب، به جهت انتصابشان بهعنوان عضو شورای نظارت بر امور کتاب در همین سازمان دعوت کرده بودیم تا میهمان ساعت هفت عصر این برنامه باشد. پیشبینی هم نمیکردیم که حذف شامل ایشان هم بشود. کسی که معدود نشریات حوزه جنگ و دفاع مقدس را انتشار میدهد، اما بهیکباره و درحالیکه میهمان برنامه جلو دوربین نشسته است، آقای ناظر پخش نگاهی به فهرست کردند و برحسب تصادف مشاهده کردند که آقای زائری هم در زمره حذفشدگانند. یک ربع برنامه معطل شد و اصرار ایشان که باید کسی دیگر را بیاورید و مقاومت من که ما کسی را نداریم و توضیح درباره ابلاغیه سازمان و حکمی که برای آقای زائری زدند و پخش یکربعه چند گزارش آرشیوی درنهایت این برادر پذیرفتند تا از اینسو و آنسو استمزاجاتی بفرمایند و درنهایت با حضور میهمان موافقت شد. از این نمونهها کم نیست.»
ترکشهای بی پایان دلواپسان، این بار به تن سینما نشست/رضا میرکریمی، مدیرعامل خانه سینما، بخش خبری ۲۰:۳۰ را «دروغپراکن» نامید
شرق در صفحه ۱۴، با انتشار گزارش عسل عباسیان با عنوان «شلیک به سینما در دوران پساتوافق»، به رمزگشایی از تحرکات اخیر دلواپسان پرداخته و ادعای تغییر نام جشنواره سینمایی فجر را بررسی کرده است.
در این گزارش می خوانیم:
«پخش یک گزارش در خبر ۲۰:۳۰ شامگاه پنجشنبه ۲۹ مرداد، خبر از دلواپسی دوباره فرهنگیِ عدهای میداد؛ گزارشی که واکنش حجتالله ایوبی، رئیس فعلی سازمان سینمایی را نیز بههمراه داشت. ایوبی روز گذشته طی نامهای به رئیس سازمان صداوسیما نوشت: «در برنامه یادشده اینگونه تصریح شده که دیگر جشنواره فیلمی به نام فجر وجود نخواهد داشت، بهزعم تحلیلگر برنامه در جمعبندی نهایی خود از اینکه نام فجر از سینمایی که درخور نام انقلاب اسلامی نیست، برداشته شده، اظهار خوشوقتی کرده است. این برنامه علاوه بر نشر خبر کذب، سینمای پرافتخار کشور را که مورد حمایت بیدریغ مقام معظم رهبری است در مقابل ارزشهای اسلامی و انقلابی قرار داده است.»
دلواپسیها به همینجا ختم نشد. برخی سایتهای خبری و جراید نیز، بیکار ننشستند. جواد شمقدری، رئیس سازمان سینمایی دولت مهرورزی، یادداشتی بلند را که در «سینماپرس»، سایت نزدیک به او منتشر شد، اینچنین به پایان برد: «این سؤال مطرح میشود که بعضی افراد چه ویژگیهایی دارند که در دوران مسئولیت آنان دقیقا این اتفاق میافتد؟ فراموش نکنیم در دوران مسئولیت چه کسی در خانه سینما بود که عمده هویت انقلابی و اسلامی اساسنامه خانه سینما محو گردید! تا جایی که شرط اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی در ماده یازدهم اساسنامه از شروط عضویت در هیأتمدیره حذف شد و امروز تحت مسئولیت دبیری همان فرد، عنوان فجر از مهمترین جشنواره فیلم کشور حذف میگردد! حذفهایی که بهیقین راه نفوذ دشمن را به حوزه فرهنگ و سینما میگشاید».
اما گمانهزنی اصلی شمقدری در یادداشت مذکور، نفوذ فرهنگی غرب، در ایام پساتوافق بود. شمقدری با فرضیه حذف نام «فجر» از جشنواره سینمایی، این گمانهزنی را مطرح کرد: «اتفاقی که اینروزها در حال وقوع است میتواند دوره جدیدی از این تقابل باشد. ابتدا در یک اقدام ظاهرا تخصصی و در میان موجی از انتقادات، بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر جدا شد و به یک زمان بیهویت که تنها خصیصه آن قبل از جشنواره کن فرانسه میتواند باشد، موکول گردید و سپس در غوغای دلنگرانیهای همگانی درخصوص کموکیف برجام، بهیکباره نام فجر از این جشنواره حذف شد و برگزارکنندگان آن اینروزها و بعد از ۳۳ سال، ترجیح میدهند این جشنواره تنها مزین به نام ایران بماند و هویت انقلابی و اسلامی از آن دریغ میشود!؟ البته همه کسانی که تنها کمی از تاریخ سینمای کشور باخبرند، بعید نمیدانند در یک گام دیگر، این جشنواره به نام تهران تغییر یابد و دوباره فستیوال فیلم تهران زنده شود؛ فستیوالی که زیرنظر فرح و با اهداف خاصی در روزگار ستمشاهی راه افتاد!»
ترکشهای دلواپسان به همینجا ختم نشد. با یک پروپاگاندای رسانهای، ظرف مدتزمان کمتر از ۲۴ساعت، همه ظرفیت رسانهای این گروه به کار بسته شد تا سینما را در دوران پساتوافق، هدف قرار گیرد. در همین راستا نسیم در گفتوگویی با عباس رافعی، کارگردان سینما، پیرامون موضوع تغییر نام بخش بینالملل «جشنواره فیلم فجر» به «جشنواره فیلم ایران»، از او نقلقول کرد: «حس خوبی نسبت به تغییر این اسم ندارم. در حقیقت این حرکت را اقدامی ناشایست میدانم. زیرا هیچ دلیلی برای تغییر عنوان نبود. دوستان ما بهجای تغییر اسم لازم است کاری کنند که سینمای کشور رشد کند. زیرا چیزی در این بخش از جشنواره نیست که بخواهند به آن ببالند. در حقیقت این تغییرنام همانند تغییر اسم خانهای خالی است که نام قبلی را برداشته و نام جدیدی بر آن گذاشته باشند».
این خبرگزاری همچنین به نقل از حسن بنیانیان، عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی، نوشت: «حذف نام فجر از جشنواره خبر بدی است که شورا موضع نشان خواهد داد. در شرایط پساتوافق نیازمند ترویج بیشتر عناوین انقلابی هستیم». به نظر میرسد از اساس مطرحکردن این نظریه که نامگذاری بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر، به جشنواره فیلم ایران، مربوط به توافق و امضای برجام است، سناریویی است از سوی دلواپسان. در همین راستا، روزنامه «جوان» نیز در مصاحبهای با علیرضا رئیسیان، تهیهکننده و کارگردانی که ایده تأسیس «خانه سینمای ۲» را در دوران انحلال خانه سینما در دوران جواد شمقدری ارائه کرد، نوشت: «در هیچجای دنیا مرسوم نیست جشنوارهای که بیش از ۳۵ سال از عمر برگزاری آن میگذرد، بهیکباره تغییرنام بدهد و یک مفهوم عامی مثل «ایران» را به یک جشنواره بدهند».
در همان گزارش، همچنین نوشته شده است: «محمدرضا شرفالدین که بهتازگی از جایگاه ریاست انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس بنیاد روایت بازنشسته شده با تأکید بر اینکه حذف عناوین و الفاظ انقلاب از کارها و اقدامات فرهنگی اصلا به صلاح ملت نیست، خاطرنشان میکند: هرچند عدهای میخواهند از فضای بهاصطلاح پساتحریم یا پساتوافق هویتی تازه بسازند اما اگر به سخنان چندروز پیش رهبر معظم انقلاب مراجعه کنیم، خواهیم دید که آنچه ایشان فرمودند کاملا خلاف این است و اصلا چنین چیزی نیست. ایشان چنین اقدامات و تحرکاتی را همسویی با استکبار و نظام سلطه تعبیر میکنند و نه مقابله با آنها. همانطوری که رهبر انقلاب درباره مسیر و راه مقابله با استکبار فرمودند راه مبارزه با نظام سلطه و جلوگیری از نفوذ آنها با قوت ادامه دارد. هیچ اتفاق جدیدی نیفتاده و هیچچیزی تغییر نکرده است. مجددا میگویم که به نظر نمیرسد این تغییرنام بههیچوجه به خیر و صلاح مردم کشورمان باشد.»
در ادامه این اتفاقات، رضا میرکریمی، مدیرعامل کنونی خانه سینما، با نگارش مطلبی در فضای مجازی، نسبت به خبر اخیر ۲۰:۳۰ درباره جشنواره فجر واکنش نشان داده و این بخش خبری را «دروغپراکن» نامید.
با همه این جریانهای رسانهای ایجادشده توسط دلواپسان حول ماجرای تغییرنام بخش بینالملل جشنواره فجر، معلوم نیست سینما برای این گروه، هدف و مرکز توجهات و نگرانیهاست یا وسیلهای برای ادامه کارشکنیها در حوزه فرهنگ و ایجاد موانع بزرگ و کوچک برای وزارت فرهنگ دولت یازدهم؟»
در صفحه «اندیشه»، این عناوین نیز به چشم میخورد:
– متن سخنرانی مراد فرهادپور در سمینار «گذار به تاریخ سرمایهداری»/ مراد فرهادپور: ۳ نکته درباره انباشت اولیه/ زور ماورای اقتصادی: تاریخ و جغرافیای روشنگری
– متن سخنرانی بارانه عمادیان در سمینار «گذار به تاریخ سرمایهداری»/ بارانه عمادیان: سیلویا فدریچی و تاریخ نانوشته انباشت اولیه / سازماندهی بدن و کشتار ساحرگان
– نگاهی دیگر به کودتای ۲۸ مرداد/ معرفی کتاب «ایران و سازمان سیا»
دیگر عناوین منتشر شده در «شرق» امروز، از این قرار است:
متأسفانه دروغگویی در جامعه ما شایع شده است/ سیدحسن خمینی در مراسم رونمایی از تمبر نودمین سال انتشار روزنامه اطلاعات: متأسفانه دروغگویی به مقدار زیادی در جامعه ما شایع شده است و فکر میکنیم العیاذ بالله هدف وسیله را توجیه میکند درحالیکه هیچ هدفی نشر اکاذیب و فرهنگ دروغگویی را توجیه نمیکند. برخی فکر میکنند اگر پرخاشگر باشیم تأثیرگذارتر هستیم درحالیکه عمق تأثیر همواره از آن رسانههایی بوده است که با ادب عجین بودهاند.
نگران سفر به کشوری مسلمان نیستم / کریستینا پالتین، که تاکنون در کشورهای زیادی دویده، اینبار ایران را برای دویدن انتخاب کرده است. او در وبلاگ خود توضیح داده است که نهتنها نگران سفر به کشوری مسلمان نیست بلکه با این اقدام دوست دارد بیگانههراسی که در کشورش، سوئد و دیگر کشورهای دنیا در حال گسترش است را به چالش بکشد.
او نوشته است: «با این سفر میخواهم راهی را بروم که دوست دارم جامعه و دنیا براساس آن اداره شوند؛ راه عشق و دوستی. امروز ترسی را که زندگی ما و جامعهمان را شکل میدهد و کنترل میکند، میتوانم ببینم. میتوانم ببینم چگونه احزاب سیاسی که بیگانههراسی اصل اساسی آنهاست، در سوئد و دیگر کشورهای دنیا در حال محبوبشدن هستند. میخواهم با این کار این بیگانههراسی را به چالش بکشم، با این سفر قصد دارم هم تعصبات خودم و هم تعصبات دیگران را نسبت به بیگانگان به چالش بکشم. آرزویم این است که با این کار مردم را بههم نزدیکتر و کمک کنم تا دنیا جای دوستداشتنیتری برای زندگی باشد». پالتین ۲۹ آگوست (ششم شهریورماه) دویدنش را در ایران آغاز میکند و بهمدت یک هفته تا ششم سپتامبر در کشورمان خواهد دوید.
«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «شرق» را مرور کرده است: «پرسش اینستاگرامی فلاحیان از مصباح یزدی /علاقهمندیم بدانیم نظر استاد مصباح درباره فرمایشات امامعلی(ع) و اعتباری که برای رأی مردم قائلند، چیست؟»، «رهبری: دهها کانون فکری و سیاسی در آمریکا، اروپا، فلسطین اشغالی، در حال مطالعه و بررسی اسلام و شیعه هستند/مبادا حجاج حسرت استفادهنکردن از فرصت حضور در مسجدالحرام و مسجدالنبی را برای همه عمر بر دل خود بگذارند»، «اخلاقی نبودن انسانها، ناشی از نادانی و داشتن دیدگاهی نادرست نسبت به منافع واقعی است»، «چهار نعل به سمت دفع حداکثری، جذب هیچ»، «ترکشهای بی پایان دلواپسان، دوباره به تن سینما نشست/رضا میرکریمی، مدیرعامل خانه سینما، بخش خبری ۲۰:۳۰ را «دروغپراکن» نامید» و «کریستینا پالتین دونده سوئدی: نگران سفر به ایران به عنوان کشوری مسلمان نیستم»مرور مطبوعات/ یکشنبه ۱ شهریور/ روزنامه شرق