استاد عبدالحسین حائری پس از سالها کتابپژوهی از بهارستان رفت
استاد عبدالحسین حائری نسخهشناس، فهرستنویس و رئیس پیشین کتابخانه مجلس (1354 – 1374) بامداد یکشنبه، یکم شهریور روی در نقاب خاک کشید. استاد عبدالحسین حائری از سال ۱۳۳۱ تاکنون در کتابخانه مجلس شورای اسلامی مشغول به خدمت بود و نزدیک به ۲۰ سال از این دوران را عهدهدار سمت ریاست کتابخانه مجلس بوده است.
همچنین وی هفده سال عضو هیئت مؤلفان لغتنامه دهخدا بود و بر چاپ چند جلد از آن نیز نظارت داشته است. وی صاحب نظریه «بازنویسى تاریخ علم بر اساس بازنویسى فهارس نسخ خطى» است که جایزهای جهانی را نیز برای وی به ارمغان آورده است.
به گزارش دینآنلاین به نقل از ایبنا، زندهیاد استاد عبدالحسین حائری تیرماه ۱۳۰۶ در شهر قم به دنیا آمد. پدرش آقا میرزا احمد حائری از علمای روزگار خود بود و پدربزرگش (پدر مادرش) آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم بود. وی در همان اوان کودکی قرآن و قدری خواندن و نوشتن را در مکتب فراگرفت. بعد هم نزد پدر مقدمات عربی و بعضی کتابهای لغت و دروس مدرسهای را خواند.سپس سطوح عالی فقه و اصول را تا سن ۱۹ سالگی نزد اساتیدی چون آیات عظام حاج شیخ مرتضی حائری (داییاش)، حاج شیخ محمد صدوقی، حاج سید محمدرضا گلپایگانی به پایان رساند.
بعد از آن نزد مراجع عالیقدری همچون آیات عظام حاج سید محمد تقی خوانساری، حاج سید صدرالدین صدر، حاج سید محمد حجت و حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی دروس خارج را گذراند و در ۲۴ سالگی به درجه اجتهاد نائل شد.
وی در سال ۱۳۳۰ به دلایل مختلف به تهران مهاجرت کرد. در آنجا به طور اتفاقی با آقای تفضلی، معاون وقت کتابخانه مجلس آشنا شد و ایشان از وی دعوت کرد به کتابخانه مجلس بیاید. در آنجا نسخههای خطی را به ایشان نشان دادند و از همان موقع شروع به نسخه شناسی و فهرستنگاری کرد.
پس از تأسیس اداره بررسی و تحقیق در کتابخانه، در سال ۱۳۴۳، مسئولیت آنجا به عهده وی گذاشته شد. در سال ۱۳۵۴ ریاست کتابخانه را عهدهدار شد و در سال ۱۳۶۳ نیز ریاست کتابخانه شماره دو مجلس به وی واگذار شد. در سال ۱۳۶۸ هم به عضویت هیات امنای کتابخانههای عمومی کشور درآمد.
سوگوارهای برای استاد عبدالحسین حائری
عبدالحسین طالعی پژوهشگر حوزه نسخ و فهرستنویسی و عضو تحریریه سایت کاتبان در سوگنامهای که در این سایت به مناسبت درگذشت استاد حائری منتشر کرده آورده است:
استاد محقق، معلم دلسوز و مهربان، راهنمای بی توقع و بی مزد و منت پژوهشگران، شمعی که همه وجود خود را در رهنمونی دیگران خلاصه میدانست، دانشور جامع الاطراف که تمام همّ و غمّ و همه تجربهها و دانشهای متنوع و حافظۀ شگفت خود را در طبق اخلاص وقف عام اهل تحقیق کرده بود، یعنی استاد عبدالحسین حائری به دیدار معبود شتافت و ما خاکیان را تنها گذاشت.
برای ما که این گونه رفتنها را – یعنی رفتن بزرگ مردانی کم نظیر را که “به جای خویش بنگذاشتند و بگذشتند” – مکرر دیدهایم، متأسفانه شنیدن خبرها جنبۀ تکرار به خود گرفته است. ولی کافی است به خاطرات روزها و سالهای گذشته برگردیم؛ آنگاه که در حلّ مشکلی (کتابشناسی، نسخهشناسی، دانششناسی، رجال، تراجم و انواع موضوعات دیگر) در میماندیم و خسته از کتاب دیدن، سراغ آن کتابخانۀ زنده در بهارستان میرفتیم، و با دست گرهگشای استاد و چهرۀ خندان و اخلاق متواضعانهاش روبرو میشدیم و آسوده بر میگشتیم.
آنگاه با خود بگوییم: اکنون کجا باید رفت؟ نزد چه بزرگی که وارسته از نام و نان، اندوختۀ دهها سالۀ خود را به دیگران بسپارد؛ یعنی تمام بالهای پرواز خود را به دیگران بدهد و با پرواز هر یک از آنان، خودش احساس پرواز کند؟ و هر روز چند بار؟ خدا میداند.
شاگردان سوگوارش دهها بار دیدهاند که در میان مذاکرۀ استاد با بزرگی از بزرگان دانش، جوانی میآمد و ساده ترین سؤال را میپرسید و استاد – بدون اینکه روی ترش کند و خم به ابرو آورد – نیاز علمی آن جوان را نیز به سادگی و با روی خوش بر میآورد.
فراموش نمی کنم آن زمانی که مرحوم استاد محیط طباطبایی با دو عصا در کمال دشواری گامهای استوار خود را به کتابخانه مجلس مینهاد و مرحوم حائری به استقبال ایشان میرفت، از در ورودی همراه او میشد و راه کوتاه درِ ورودی تا اتاق استاد را گاهی بیش از پانزده دقیقه میپیمود؛ و از همان لحظۀ ورود، مبادلۀ علمی آغاز میشد، بدون فوت وقت، برای دو استادی که هر دو سالخورده و به لحاظ جسمی ناتوان بودند، اما کوهی از انرژی و نشاط معنوی.
حرمت نهادنش به پیشکسوتان زبانزد بود. انزوای خودخواستهاش را ابزاری برای سلوک معنوی خود میدانست. از سفر گریزان بود، و حتی تعطیلهای زیاد را تحمل نمیکرد. در ایام نوروز حداکثر یکی دو روز را به دید و بازدید میگذراند و روزهای دیگر را به خانۀ دومش یعنی کتابخانه میآمد، تا گرهی بگشاید و کشفی نو در ساحت دانش رقم زند.
ارادتش به آستان مقدس اهل بیت دیدنی بود. کافی بود که اهل دلی در این وادی بیابد تا اسرار باز گوید و از سهلانگاریها در این زمینه شکایت کند. نام بردن از اشخاص در این شکوهها نیز تابع مصلحتسنجیهای حکیمانه اش بود. و خدا بیامرزاد مرحوم سعید هندی را که در این وادی اسراری از استاد به خاک برد.
بزرگانی که در طول چند دهه عمر پر برگ و بار با ایشان مرتبط بودند، از حدّ احصا بیرون است. استاد از همه آنها خاطرات آموزنده داشت که این هم یکی از شعبههای دانش سرشار او بود.
آزادگی و عزت نفس، نمای بارز شخصیت او بود. نیم قرن همکاری با چهرههای مطرح سیاست با امکانات مالی فراوان، و آنگاه حتی مستطیع حج نشدن، بلکه زندگی زاهدانه و عزتمند، برای نسل ما که پیوسته سخن از حرصها و خبرهای اختلاس و دزدیهای رنگ و وارنگ میشنویم، آن سوی افسانه است. اما حائری این افسانهها را عملی کرده بود.
برخی از مطالب گفتنی در بارۀ استاد فقید را در نهایت فشردگی در مقدمۀ نامه حائری (جشن نامه استاد، کتابخانه مجلس، ۱۳۹۲) نوشته بودم، و بعضی را در مصاحبهای که اردیبهشت ۱۳۸۳ در مجلۀ پیام بهارستان دوره اول منتشر شد. هفته گذشته نیز فرصتی شد که مطالب استاد را یکجا در مجموعه حائری نامه (به کوشش علیاکبر صفری، مؤسسه کتابشناسی شیعه، ۱۳۹۴) مرور کنم. ولی همچنان گفتنیهای ناگفتۀ چند دهه حضور در محضر این آسمانی مرد، بر این قلم هجوم میآورد، که باید برای وقت دیگر بگذارم. و این یادداشت شتابزده را با پیشنهادی متواضعانه حسن ختام دهم.
پیشنهاد این است که اخلاق تحقیق و ادب پژوهش را که در این بزرگ مردان مانند محقق طباطبایی، شیخ عطاردی، استاد حائری، و مانند آنها دیده ایم، پبوسته یادآوری کنیم و نگذاریم در غوغای روزمرّگیهای زندگی و غلبۀ کمیت بر خلوص و اخلاص و کیفیت فراموش شود.
حائری زنده است و نمیمیرد، از آن روی که آثار خدماتش زندهاند.
خدایا! این مهمان عزیز را که در آستانۀ میلاد گرامی حجت هشتم به آستانت بار یافته، به عطایای الهی بنواز و روحش را از ما شاگردانش راضی گردان. آمین
استاد عبدالحسین حائری نسخهشناس، فهرستنویس و رئیس پیشین کتابخانه مجلس (1354 – 1374) بامداد یکشنبه، یکم شهریور روی در نقاب خاک کشید. استاد عبدالحسین حائری از سال ۱۳۳۱ تاکنون در کتابخانه مجلس شورای اسلامی مشغول به خدمت بود و نزدیک به ۲۰ سال از این دوران را عهدهدار سمت ریاست کتابخانه مجلس بوده است.
همچنین وی هفده سال عضو هیئت مؤلفان لغتنامه دهخدا بود و بر چاپ چند جلد از آن نیز نظارت داشته است. وی صاحب نظریه «بازنویسى تاریخ علم بر اساس بازنویسى فهارس نسخ خطى» است که جایزهای جهانی را نیز برای وی به ارمغان آورده است.