مجتهد شبستری: در سالهای پیش از انقلاب، نقد قدرت دینی بسیار پویاتر و زندهتر بود
«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «شرق» را مرور کرده است: «نماینده جامعهالمصطفی در کنگو: تا ۴۰سال آینده، اسلام دین اصلی اروپا خواهد شد»، «مقتدایی: مراجع وقتی دیدند احمدی نژاد به نصایحشان توجه نمیکند، اظهاراتشان را علنی نکردند»، «محمدمهدی جعفری: طالقانی با سوسیالیستهایی که بهدنبال عدالت اجتماعی بودند، همانند مبلغان مذهبی مبارز برخورد میکرد/درحالیکه برخی در زندان، مارکسیستها را نجس میدانستند، مرحوم طالقانی با آنان غذا می خورد/ لطفالله میثمی: تشکیل حزب نهضت آزادی توسط طالقانی موجب شادی بچههای مذهبی شد/مجتهد شبستری: در سالهای پیش از انقلاب، نقد قدرت دینی بسیار پویاتر و زندهتر بود»، «منتجبنیا: اقدامات اشتباه برخی از روحانیون، تفکری منفی نسب به روحانیت ایجاد کرده است»، «چرا فیلم مجیدی نشد آنچه باید میشد؟/ ضعف فیلمنامهنویسی و دیالوگ و سطحیبینی و سادهانگاری در انتخاب بازیگر، مشکل اصلی فیلم «محمد» است/ فیلم «محمد» برای مخاطبان کودک از جذابیت بیشتری برخوردار است» و «احمدرضا درویش: آیا آرزوی اکران «رستاخیز» در شرایطی که کودکان شیعه به جرم انتصاب به اسلام علوی ذبح می شوند، گناهی نابخشودنی است؟ / کیومرث پوراحمد: عدم اکران فیلمی که ۱۱ سال برای آن صرف شد، بسیار غمانگیز است»،
روزنامه شرق در صفحه ۲، از قول محمد ذوالفقاری، نماینده جامعهالمصطفیالعالمیه در جمهوری دموکراتیک کنگو، عنوان «تا ۴۰ سال دیگر اسلام دین اصلی اروپا خواهد شد» را منتشر ساخته و آورده است:
– طبق پیشبینیهایی که امروزه در دنیا مطرح میشود، تا ۴۰ سال آینده اسلام دین اصلی و مسیحیت دین دوم در اروپا خواهد شد.
– آمار گروندگان به اسلام، چه از مسیحیت و چه از ادیان دیگر آمار بسیار بالایی است. این آمار بهگونهای است که مصادر اعلام آمار که معمولا دستگاههای امنیتی کشورها هستند، درخصوص آن احساس ترس و وحشت میکنند و آمار درستی را ارائه نمیدهند؛ ازاینرو دائما با اعلام آمارهای ضدونقیض سعی در کتمان آمارهای حقیقی و واقعی دارند.
– در سال ۲۰۰۰ پاپ اعلام کرد که تا سال ۲۰۱۵ قاره آفریقا را کاملا به قارهای مسیحی تبدیل خواهیم کرد.
مقتدایی: مراجع وقتی دیدند احمدی نژاد به نصایحشان توجه نمیکند، اظهاراتشان را علنی نکردند
شرق در خبری به نقل از «خبرآنلاین»، از قول آیتالله مرتضی مقتدایی عضو مجلس خبرگان، عنوان « احمدینژاد میگفت آقایان برای خودشان کار میکنند» را منتشر نموده و نوشته است: آن زمان(دولت احمدی نژاد) مراجع بزرگوار به دولت تذکراتی میدادند ولی آقای احمدینژاد در سخنرانی رسمیاش میگفت: «آقایان برای خودشان کار میکنند و ما برای خودمان کار میکنیم» این یعنی چه؟ یعنی ایشان حرف ما را قبول نداشتند. آقایانِ مراجع هم وقتی دیدند که به نصایحشان توجه نمیشود و تأثیر ندارد، اظهاراتشان را علنی نکردند که بگویند این دولت به حرفشان گوش نمیدهد. چون رئیس دولت وقت مدام میگفت: «ما خودمان میدانیم که چه میکنیم»
محمدمهدی جعفری: طالقانی با سوسیالیستهایی که بهدنبال عدالت اجتماعی بودند همانند مبلغان مذهبی مبارز برخورد میکرد/درحالیکه برخی در زندان، مارکسیستها را نجس میدانستند، مرحوم طالقانی با آنان غذا می خورد/ لطفالله میثمی: تشکیل حزب نهضت آزادی توسط طالقانی موجب شادی بچههای مذهبی شد/مجتهد شبستری: در سالهای پیش از انقلاب، نقد قدرت دینی بسیار پویاتر و زندهتر بود
این روزنامه در انعکاس آیین سالگرد درگذشت آیت الله طالقانی در کانون توحید، عنوان «آرمانخواه تساهلگرا» را برگزیده و با قلم «میدیا رحیمی» چنین آورده است:
«شیفتگان و شاگردان آیتالله طالقانی روز پنجشنبه در کانون توحید در سیوششمین سالگرد او گردهم آمدند. از تشریفات فاخر دولتی خبری نبود. مراسم عصر ۱۹ شهریور در هوای همچنان گرم تابستان آغاز میشود. قاری آیاتی از قرآن را به شهیدان انقلاب و امام تقدیم میکند.
خاطرهگویی میهمانان از طالقانی
مصطفی معین، لطفالله میثمی، ولیالله شجاعپوریان، احمد زیدآبادی، احسان شریعتی، محمد بستهنگار، ابراهیم یزدی، محمدیاردهالی، سعید لیلاز، هادی خانیکی، محمد ملکی، شاهحسینی، کیوان صمیمی، غلامعباس توسلی، هاشم صباغیان، ابوالفضل قدیانی، فیضالله عربسرخی، مجید توکلی و جمعی از فعالان سیاسی ملی- مذهبی از جمله کسانی بودند که در مراسم تجلیل از طالقانی حضور داشتند. در میزگردی که با حضور محمدمهدی جعفری، محمد محمدیگرگانی و لطفالله میثمی، از مبارزان قبل از انقلاب، تشکیل شد، اعظم طالقانی، دختر آیتالله، مجری بود. جعفری از جلسههای تفسیر قرآن طالقانی میگوید و میثمی از تاریخچه زندگی سیاسی آیتالله سخن میراند، محمدیگرگانی هم از خاطرات خود با «پدر طالقانی» در زندان اوین میگوید.
جعفری به بحث تفسیر قرآن مرحوم آیتالله طالقانی پرداخت و با اشاره به کتاب «پرتوی از قرآن» گفت: «این کتاب با سایر کتابهای تفسیر قرآن تفاوت ماهوی دارد. طالقانی قرآن را کتاب طبیعت و هستی میدانست. طالقانی قرآن را تنها یک متن مقدس صرف نمیدانست بلکه به آن بهعنوان یک راهنمای عملی نگاه میکرد.
او با اشاره به آیاتی از قرآن افزود: «مرحوم طالقانی بر اساس نگاه قرآنی به کسانی که بهدنبال برپایی قسط بودند احترام میگذاشت». او در توصیف شخصیت طالقانی گفت: «آیتالله طالقانی با سوسیالیستهایی که بهدنبال عدالت اجتماعی بودند همانند مبلغان مذهبی مبارز برخورد میکرد».
زندان در زندان
جعفری با اشاره به صفبندیها در داخل زندان افزود: «درحالیکه برخی، مارکسیستها را نجس میدانستند، مرحوم طالقانی میگفت که «مگر مجبوری که بپرسی خدا را قبول دارد یا نه؟» و همچنین ایشان سر سفره آنها مینشست.
به گفته جعفری، طالقانی در تفسیر خود از قرآن هرگز نمیگوید آن چیزی که من تفسیر کردم درست و بهغیر از آن چیزی نیست.
طالقانی از نظرات دیگران بااحترام یاد میکرد و آن را در کتابهای خود نقل میکرد.
او همچنین درباره واکنش برخی به تفسیر قرآن طالقانی گفت: «عدهای تفسیر ایشان را در زندان تحریم کردند چون مدعی بودند که ایشان تفسیر تکاملی را مطرح کرده است.
به گفته جعفری، «عدهای به مرحوم میگفتند تو ولایت نداری و تبلیغ سنیگری میکنی درحالیکه ایشان هیچوقت از قرآن منحرف نشد». به عقیده جعفری، مسئله، درزندانبودن مرحوم طالقانی نبود بلکه به نظر او «برخی برای مرحوم طالقانی در زندان، زندان درست کرده بودند».
دوستی با مصدق
لطفالله میثمی دومیننفر حاضر در میزگرد بود که حول تاریخچه سیاسی طالقانی به ایراد سخنانش پرداخت. میثمی با اشاره به اینکه از زمان آشنایی او با آیتالله طالقانی ۵۶ سال میگذرد، گفت: «آقای طالقانی به عنوان یک آیتالله و یک فقیه، مصدق را پذیرفت و چرایی این مسئله مهم است».
او در تشریح این مسئله گفت: «چون مصدق احیای قانون اساسی مشروطیت را سرلوحه کار خود قرار داده بود، بههمینخاطر مرحوم طالقانی ایشان را پذیرفت».
به گفته او، «در سال ۵۲ ایشان به من گفتند که اگر مارکسیسم به طبقات اصالت میدهد، اسلام به تغییر طبقه اصالت میدهد. با توجه به این مسئله، دکتر مصدق بیش از هر فرد دیگری در عصر ما تغییر طبقه داد و از طبقه سلطنتی قاجار به طبقه ساده در احمدآباد رفت. اینچنین تغییرطبقهای با جوهر دین سازگار است».
او افزود: «از آنجایی که مصدق راستگو بود و همهچیز را به مردم میگفت، در نتیجه بازار جاسوسان راکد شده بود».
او همچنین با اشاره به بنیاننهادن نهضت آزادی توسط مرحوم طالقانی افزود: «طالقانی بهعنوان یک آیتالله و مفسر قرآن، حزب نهضت آزادی را تشکیل داد و این کار او موجب شادی بچههای مذهبی شد».
میثمی در پاسخ به پرسش مجری جلسه مبنیبر اینکه آیا آیتالله طالقانی بهطور مطلق به مبارزه مسلحانه اعتقاد داشت یا آن را دورهای میدانست؟ گفت: «خطمشی، دوره محدودی دارد. من خودم چریک بودم، اما بعد از انقلاب انرژی خود را روی مسائل فرهنگی متمرکز کردم. دلیلی ندارد که مبارزه مسلحانه ابدی باشد. در آن زمان بسیاری از بزرگان از جمله مرحوم مطهری و باهنر هم مبارزه مسلحانه را تأیید میکردند.»
پدر ایدئولوژیک دانش راهبردی
لطفالله میثمی در ادامه تشریح منش سیاسی آیتالله گفت: «من ایشان را پدر ایدئولوژیک دانش راهبردی میدانم. چون راهبرد مراحلی دارد و آقای طالقانی تفسیر تکامل یا زمانمحوریای که در قرآن مطرح کرد، خیلی مهم است. اگر ما بخواهیم استراتژی را تعریف کنیم، اصول در بستر زمان، استراتژی میشود. یعنی اگر عنصر زمان را در محور دین متوجه نشویم نمیتوانیم به راهبرد برسیم».
او با اشاره به روحیه والای طالقانی، یکی از خاطرات خود را نقل کرد و گفت: «وقتی که قبل از انقلاب آقای طالقانی را از زندان آزاد کردند و در بیمارستان بستری بودند، من به ملاقات ایشان رفتم که وقتی احوالشان را پرسیدم، گفتند که من در این فکرم که آیا ما سازش کردیم که ساواک شاه ما را آزاد کرده است؟ مرحوم طالقانی گفت: «به این نتیجه رسیدهام که احتمالا ما را آزاد کردهاند که مردم در پشتسر ما صف ببندند و به این ترتیب در رهبری انقلاب یک انشقاقی ایجاد شود؛ یعنی او هرگز به دنبال رهبریطلبی و مطرحکردن خود نبود»
عاشق طالقانی
در ادامه برنامه، محمد محمدی گرگانی با تشریح وضعیت سیاسی و اجتماعی سالهای قبل از انقلاب گفت: «آن زمان دوره جنگ سرد بود. عصری بود که یک طرف بازنده و طرف دیگر برنده میشد، در حالی که امروز صحبت از برد – برد است. در آن زمان قهرمان چهگوارا بود نه ماندلا».
او با بیان خاطرهای به توصیف روحیه و شخصیت طالقانی پرداخت و گفت: «یکبار وقتی من برای ایشان در مورد تفاوت مائو و لنین صحبت میکردم، یکی از آقایان که با ما همبند بود به کنایه گفت که احتمالا مائو نماز شب هم میخوانده که مرحوم طالقانی با خنده به وی گفت که ای عوام اول گوش کن که چه میگوید و بعد او را نقد کن».
گرگانی با بیان اینکه آیتالله طالقانی با تمام بزرگان بهترین رابطه را داشت، افزود: «طالقانی در بدترین شرایط هم به کسی اهانت نکرد، همانطور که علیه مارکسیستها نیز تعبیر نامناسب به کار نبرد، و پشتسر آنان یک حرف غلط نزد، در حالی که همواره استقلال خود را حفظ میکرد».
به گفته او، «در آن زمان که بازی برد و باخت بود، طالقانی به هیچ کسی اهانت نکرد و وقتی در زندان اعلام کردند که قرار است پرویز ثابتی(مرد شماره دو ساواک) بیاید و من برای ایشان توضیح دادم که وی چه نوع انسانی است، مرحوم طالقانی گفت او هر که باشد انسان است؛ به گونهای با او حرف بزنیم شاید دلش نرم بشود».
پس از پخش کلیپی کوتاه از مبارزات طالقانی و مراسم تشییع جنازه او، محمدمجتهد شبستری به جایگاه برای ایراد سخنرانی دعوت شد.
نقد پویای قدرت
شبستری در سخنان خود به تشریح کتاب «بحثی پیرامون مرجعیت و روحانیت» که نوشته جمعی از بزرگان از جمله شهید مطهری و شهید بهشتی است، پرداخت. او یادآور شد که آیتالله طالقانی با دو قدرت سیاسی و روحانیت در زمان خود روبهرو بود.
شبستری افزود: «در سالهای پیش از انقلاب نقد قدرت دینی بسیار پویاتر و زندهتر بود…».
او این پرسش را مطرح کرد که با توجه به تشکیلات عظیم موجود در کشور آیا ما با پیشرفتی در این زمینه مواجه هستیم یا خیر». اکنون که قریب به ۳۶ سال از مرگ طالقانی میگذرد، به نظر میرسد میراث فکری و خطمشی سیاسی او هنوز در تاروپود فکری- سیاسی جامعه ایرانی از چنان تأثیر ماندگاری برخوردار است که پیونددهنده نسل انقلاب و بعد از انقلاب است. شاید جنس آزاداندیشی طالقانی دلیل این پیوند بوده باشد.»
منتجبنیا: اقدامات اشتباه برخی از روحانیون، تفکری منفی نسب به روحانیت ایجاد کرده است
روزنامه شرق در دومین مطلب مربوط به آیت الله طالقانی، سخنرانی رسول منتجبنیا در آیین نکوداشت آیتالله طالقانی در گیلان را با قلم مجید احمدنیا روایت کرده و ذیل عنوان «علما در برابر انحراف جامعه ساکت نمیمانند» آورده است:
– در برابر پرسش آیا روحانیت تافتهای جدابافته از دیگر شهروندان است؟! دو دیدگاه افراط و تفریطی وجود دارد. قبلا میگفتند هرکسی لباس روحانیت را پوشیده، جانشین پیامبر محسوب میشود و زندگی او را با قداست خاصی توصیف میکردند که یک دیدگاه سنتی افراطی محسوب میشد. یک دیدگاه تفریطی هم قبل از آن وجود داشت که در زمان طاغوت، شاه، روحانیت را بهعنوان ستون پنجم معرفی میکرد.
– برخی اقدامات اشتباهی که بعضی روحانیون انجام دادهاند تفکر منفی نسب به روحانیت ایجاد کرده است. علم و تقوا بر لباس ارجحیت دارد و ایمان، تقوا، مجاهدت، علم و دانش ویژگیهایی است که قرآن برای روحانیت تعریف کرده است.
– علما مرزبانان دین اسلام هستند و جلوی ورود «شیاطین انسانی» ایستادگی میکنند.
– مرحوم آیتالله طالقانی از جمله افرادی بودند که از ویژگیهای یک عالم دینی برخوردار بودند. ایشان در خاندانی به دنیا آمدند که پدرش از علمای نامدار تهران و از یاران شهید مدرس بودند و ایشان هم از هفتسالگی مبارزات خود را آغاز کردند. ایشان در جریان ملیشدن صنعت نفت، نقش غیرقابلانکاری داشتند.
– طالقانی مراد خود را حضرت امام خمینی میدانست و ایمان راسخ و قوی، احاطه به علوم روز و دین اسلام، روحیه آزادیخواهی، مقاومت و استقامت کمنظیر در مبارزه، مردمداری و فروتنی، شجاعت و صراحت لهجه و روحیه تشکیلات داشتن از ویژگیهای ایشان بود.
– آیتالله طالقانی سمبل اعتدال بود و اصلاحاتی که ما از دوم خرداد آغاز کردیم هم راه اعتدال بود. اصلاحات و اعتدال مترادف هستند. سال ۹۴، سال انتخابات است و همدلی و وحدت نیاز اصلاحطلبان در انتخابات پیشرو است.
چرا فیلم مجیدی نشد آنچه باید میشد؟/ ضعف فیلمنامهنویسی و دیالوگنویسی، و انتخاب بازیگر سطحیبینی و سادهانگاری مشکل اصلی فیلم «محمد» است/ فیلم «محمد» برای مخاطبان کودک از جذابیت بیشتری برخوردار است
شرق در صفحه ۱۰، نقد «جواد ماهزاده» به فیلم «محمد» را منتشر ساخته و با توجه به ضعف هایی که در این فیلم به چشم می خورد، خواستار بازگشت مجید مجیدی و کامبوزیا پرتوی به ژانر سینمایی مورد احاطه خود شده است.
در این یادداشت آمده است:
«ضعفهای فیلم «محمدرسولالله(ص)» مجید مجیدی را باید به پای فیلمنامهنویس نوشت یا کارگردان؟ بیگمان هردو در پرداخت بدونعمق این فیلم تاریخی سهیماند؛ فیلمی که بیشتر از دوران اسلام، به دوران پیش از اسلام پرداخته و سعی دارد با بهتصویرکشیدن روایاتی از زمان کودکی پیامبر، رویکردی متفاوت در پیش بگیرد. اما پیرنگ {بنیاد} ضعیف داستان که نقطه شروع مناسبی هم ندارد، این نمایش متفاوت را کودکانه و پیشپاافتاده کرده است.
حتی اگر دست به قیاس این فیلم با «محمدرسولالله(ص)» مصطفی عقاد نزنیم و آن فیلم و شخصیتهای ماندگارش چون حمزه و هند و علیبنابیطالب(ع) را نادیده بگیریم، باید بگوییم فیلم مجید مجیدی نه به ساحت شخصیتپردازی و خلق کاراکترهای ماندگار نزدیک شده و نه توانسته است براساس یک خط داستانی و شروع و پایان مشخص، برشی موفق و دراماتیک از دوره حیات پیامبر اسلام ارائه دهد.
فیلم به طرز غیرقابلباوری – غیرقابلباور به دلیل کارنامه موفق مجیدی در خلق ملودرامهای اجتماعی و فیلمهای معنویتگرا – در ارائه یک قصه قوی، روان و دراماتیک ناکام مانده است. رویدادها یکی پس از دیگری بازگو میشوند و هر سکانس فیلم، تبدیل به خردهواقعهای میشود که قرار است با نخ تسبیحی به سایر روایات متصل شود و همگی کلیت فیلم را تشکیل دهند. چنانچه نویسندگان اثر، به یک مقطع زمانی یا یک رویداد خاص از زندگی پیامبر بسنده میکردند و پرداختی عالی و دراماتیک از آن ارائه میدادند، خردهماجراهای فیلم تا این اندازه سطحی و اغراقآمیز به نظر نمیآمد و توی ذوق نمیزد. وقتی فیلمنامه با چنین اشکالی روبهروست و مخاطبش را سادهبین فرض میکند، بهطور طبیعی شخصیتپردازی هم در فیلم بهچشم نمیخورد و آدمها جملگی تخت و بدونعمق از کار درمیآیند.
اگر بگوییم که شخصیتهای سریال موفق «امامعلی(ع)» همچون مالک اشتر، اشعث، مروان، ولید، معاویه و حتی شخصیتهای سریال کمتر موفق «مختارنامه» نظیر مختار، ابنزبیر، کیان، شمر و… بهقدری خوب پرداخته شده بودند که هنوز سیما و لحن و نگاهشان در حافظه بینندگان جاری است، شاید علت را در دنبالهداربودن آن مجموعهها قلمداد کنیم. اما کافی است تنها قسمت اول این سریالها را با فیلم مجیدی مقایسه کنیم و تفاوتها را در فیلمنامهنویسی و دیالوگنویسی دریابیم.
نگاهی به کارنامه سینمایی مجیدی و پرتوی، ما را به این نتیجه میرساند که آنها جزء فیلمسازان و فیلمنامهنویسان طرازاول کشورمان هستند که در حوزههای موضوعی مورداحاطهشان، آثاری کمنظیر وکمنقص ساختهاند. اما در مورد همکاری مشترکشان در فیلم «محمدرسولالله(ص)»، حتی در زمینه انتخاب بازیگر هم در راستای همان سطحیبینی و سادهانگاری حرکت کردهاند که در نوشتن فیلمنامه رفته بودند.
مهدی پاکدل در نقش ابوطالب که صدایی بسیار مسنتر از او برای صداپیشگیاش استفاده شده، محسن تنابنده در نقش ساموئل با آن گریم عجیب که هر لحظه بیم کندهشدن ریشش میرود، مینا ساداتی که قرار است از اول تا آخر فیلم لبخندهای معصومانه بزند، رعنا آزادیور در نقش عروس دیگر عبدالمطلب که تلاشی برای نزدیککردن چهرهاش به اعراب صورت نگرفته (مگر آنکه در نقش زنی از طایفهای غیرعرب بازی کرده باشد که اشارهای به آن نمیشود)، هیچکدام از لحاظ ویژگی چهره، به آن تاریخ و اقلیم نزدیک نشدهاند و گویی کارگردان خواسته است از کلیشه مرسوم خوبها و بدها استفاده کند و یاران پیامبر را از میان چهرههای زیبا و معصومانه برگزیند و برای نمایش شخصیتهای منفی یا منفور، به سراغ چهرههایی کمتر لطیف و بیشتر مردانه برود. اینچنین، کارگردان از عناصر مختلف درونی (قصهای) و بیرونی (عینی) استفاده میکند تا سویهای هرچه بیشتر متظاهرانه و اغراقآمیز در پیش بگیرد. این سبک فیلمسازی و شخصیتپردازی -خصوصا در فیلمی که حوادث تاریخی را به تصویر میکشد- در سینمای سرگرمکننده کودکان و نوجوانان کاربرد بیشتری دارد و از آنجا که «محمدرسولالله(ص)» مجیدی نیز بیشتر به دوره کودکی پیامبر پرداخته است تا دوران پس از بعثت، میتوان گفت برای مخاطبان کودکی که بسیاری از وقایع فیلم را در کتابهای دینی خود خواندهاند، از جذابیت بیشتری برخوردار است؛ بهویژه سکانسهای مربوط به حمله سپاه ابرهه به مکه، نحوه دایهدارشدن محمد در نوزادی و زندهبهگورکردن دختران در دوره جاهلیت.
در این مجال کوتاه سعی شد بی آنکه تعریضی به مسئله بودجه و تبلیغات دولتی این فیلم وارد کنیم، به برخی اشکالهای فنی و محتوایی آن هم – از گریم و انتخاب بازیگر گرفته تا دیالوگنویسی و شخصیتپردازی – اشاره شود. مجموع این اشکالها ما را با حسرتی دیگر در حوزه سینما و تلویزیون مواجه میکند. همانطور که سریال «تنهاترین سردار» مهدی فخیمزاده شکست خورد یا مجموعه «یوسف پیامبر» آن اندازه سردستی و آبکی رقم خورد تا نمایشی ضعیف از بسترهای دراماتیک مربوط به دوران امام حسن و حضرت یوسف(ع) ارائه شده باشد، حالا در پروژه «محمدرسولالله(ص)» نیز که گمان میرفت بتواند دستکم در خلق شخصیتهایی ماندگار در تاریخ سینمای کشورمان، قدمی بزرگ بردارد و تا سالها بیرقیب جلوه کند، این آرزو بر باد رفته و باید منتظر ماند و دید آیا در آینده، دوره صدر اسلام بار دیگر دستمایه فیلمساز و فیلمنامهنویسان دیگری قرار میگیرد یا خیر. همانطور که از مسعود کیمیایی توقع ساخت فیلم تاریخی و از بهرام بیضایی انتظار ساخت کمدی را نداریم، میتوانیم از مجید مجیدی و کامبوزیا پرتوی توقعات سابق خودمان را بهعنوان منتقد و تماشاگر سینما داشته باشیم و به بازگشت موفق آنها به حوزههای مورد احاطه و آشنایشان امیدوار.
احمدرضا درویش: آیا آرزوی اکران «رستاخیز» در شرایطی که کودکان شیعه به جرم انتصاب به اسلام علوی ذبح می شوند، گناهی نابخشودنی است؟ / کیومرث پوراحمد: عدم اکران فیلمی که ۱۱ سال برای آن صرف شد، بسیار غمانگیز است
این روزنامه در صفحه ۱۰، به سخنان احمدرضا درویش درباره مشکلات اکران فیلم سینمایی «رستاخیز» در جشن خانه سینما پرداخته و ذیل عنوان «ضرورت عالِمِ اندیشهورز در دوران«پساتحریم» آورده است:
– اساس بعثت پیامبر اسلام مبتنیبر اخلاق بوده است، بنابراین یک فیلم در برابر سینمای ایران، شرافت و هویت ملت چیزی نیست. زمانی باید متأثر شد که به پیکره اخلاق لطمه وارد میشود. زیرا هزارانسال طول میکشد که اخلاق و اعتماد بین جریان قدرت و ملت شکل بگیرد.
– ما در کشوری زندگی کردهایم که راستگویی در این بین بسیار مهم است و آنچه نگرانکننده است این است که تکلیف راستگویی چه میشود.
– اکنون که تمامی اصناف کشور مشغول ارزیابی آثار دوران تحریم و حضور فعال برای دوران «پساتحریم» هستند، ضروری است که نهادهای صنفی در حوزه فرهنگ و هنر، بهخصوص خانه سینما، با طراحی نقشه راه، عمق استراتژیک فرهنگ، هنر و سینما را در عرصه داخلی و بینالمللی ترسیم و در قالب خیزشی فرهنگی، مطالبات برجایمانده و حرکت به سمت توسعه همهجانبه و پایدار را از مدیران و سیاستورزان طلب نمایند.
– موقعیت فرهنگ و هنر در شرایط فعلی شباهت زیادی به اوضاع اسفناک محیطزیست دارد؛ با این تفاوت که قلمرو فرهنگ و هنر ایرانزمین، نه در اقلیمی خشک و نیمهخشک، بلکه در بستری آباد و با پشتوانهای به بلندای علم، هنر و اندیشه جاری در هویت تاریخی کشورمان بنا گردیده و بنیان انقلاب اسلامی نیز برمبنای فرهنگ استوار شده است.
– در زمانهای که سینمای ایران بر اثر سیاستهای «خودتحریمی» با ادعای فتح قلههای جهانی، حتی در عرصه نمایشی شهر کوچک مزارشریف در افغانستان، با دومیلیون جمعیت شیعه و زبان مشترک فارسی نیز سهمی ندارد، کسانی به قصد ترویج فرهنگ خاندان عصمت و طهارت(ع) بدون تکیه بر بودجههای جاری و بیتالمال، طی بیش از یک دهه مجاهدت، اقدام به تولید فیلم رستاخیز نمودند. آنان این اقدام خود را به مثابه سعی بین صفا و مَروِه و طواف به گِردِ کعبه ناطق، حسینابنعلی(ع) میپنداشتند و آرزو داشته و دارند که مخاطبان تشنه عدالت و کرامت انسان را در عالَم، به دیدن برگی دیگر از کتاب مصور و قطور عاشورا میهمان کنند. آیا این آرزو در شرایطی که دلارهای تکفیری و سَلَفی با تسلط بر رسانههای تبلیغی در برابر اندیشه اهلبیت(ع) هزینه میشود و کودکان شیعیان به جرم انتصاب به اسلام علوی ذبح و نوامیس مسلمانان در بازار بردگان خریدوفروش میشوند، گناهی نابخشودنی است و کیفر بههمراه دارد؟
– رستاخیز با عنایت و توجهات صاحبش، به فضل خدا و با مجوز قانونی و اتکا به فتاوای مراجع عالیقدر و حجت شرعی ساخته شد و به اکران عمومی درآمد. آنچه بر اثر تصمیم مدیران دولتی مبنیبر پایینکشیدن این فیلم از پرده اکران و توقف و تعلیق نمایش آن به بهانه جلوگیری از تضعیف جشن هستهای صورت گرفت حکایتی عبرتآموز است که مسئولان سیاستورز، لاجرم میبایست پاسخگوی آن باشند.
– ما بنا به رهنمود آن حکیم فرزانه، به خداوند سبحان توکل و بر باور خود ایستادگی خواهیم کرد و سینه پردَردِمان را نه برای اغیار و بیگانگان که برای دیدهبانِ بیدارِ مُلک و ملت گشودهایم. ما بر این باوریم که مدیریتِ عالَمِ فرهنگ و هنر در دوران «پساتحریم» به عالِمِ اندیشهورز، سخت محتاج است .قافله فرهنگ و هنر، بیچراغ هدایت و کشتی نجات به ساحل نمیرسد.
همچنین در این مراسم، کیومرث پوراحمد با اشاره به چگونگی مواجهشدن با سینمای احمدرضا درویش گفت
– سالها پیش اصغر رفیعیجم که فیلمبرداری فیلم «آخرین پرواز» ساخته درویش را برعهده داشت، مرا به اکران خصوصی این فیلم دعوت کرد. از فیلم خوشم آمده بود و دوست داشتم کارگردان «آخرین پرواز» را ببینم. بعد از مدتی انتظار، دیدم کارگردان جوانی با ریش جلو آمد و سلام کرد. در این زمان بود که برای اولینبار با احمدرضا درویش آشنا شدم و این آشنایی تا امروز برای من پابرجا مانده است.
– فیلمهای درویش برای من دنیایی حرف دارد. من همیشه با «کیمیا» گریه کردهام و معتقدم که فیلم «دوئل» بنیان جدیدی در سینمای جنگ بود و توانست نگاه مخاطب به سینمای جنگ را ارتقا دهد.
– درویش ۱۱ سال از زندگی خود را وقف ساخت فیلم «رستاخیز» کرد. تفاوت درویش با برخی از کارگردانها این بود که او از بودجههای میلیاردی و از جیب مردم برای تبلور اسلام خرج نکرد بلکه گشت و سرمایهگذار برای کار خود فراهم کرد. درویش و برخی از سرداران سینمای ایران چون حسین جعفریان، مجید میرفخرایی، تقی علیقلیزاده و علی قائممقامی ۱۱ سال برای سینمای ایران زحمت کشیدند اما این فیلم تنها یک روز اکران شد و بعد از پرده پایین کشیده شد که این اتفاق خیلی غمانگیز است.
– فیلم سینمایی «رستاخیز» به شکل قانونی پروانه ساخت و نمایش داشت و عوامل تولید برای ساختهشدن این فیلم ۱۱ سال رنج کشیدند اما در نهایت هیچچیزی به دست نیاوردند. به اعتقاد من تکلیف احمدرضا درویش با خودش از روز اول مشخص بوده، او بر یک باور و اعتقاد پیش رفت و امیدوارم حق و سهم مادی و معنویاش از فیلم «رستاخیز» بهدرستی ادا شود.
دیگر عناوین منتشر شده در «شرق» امروز:
علمالهدی، امامجمعه مشهد: اینکه افرادی در گوشهوکنار در قالب جریانات سیاسی، خواب این را میبینند که یک روزی دست آمریکا به این مملکت باز میشود تا بهراحتی بتوانند بخورند و بخوابند و بچاپند و جفتکپرانی کنند، خیال خامی است.
رحمانیفضلی رئیس بنیاد بینالمللی غدیر وزارت کشور شد/ آیتالله ابوالقاسم خزعلی، دبیرکل بنیاد بینالمللی غدیر، در حکمی وزیر کشور را بهعنوان رئیس بنیاد بینالمللی غدیر در وزارت کشور منصوب کرد.
سالگرد آیتالله طالقانی در طالقان با حضور نهاوندیان
محمد نهاوندیان، رئیس دفتر رئیسجمهوری در آیین سیوششمین سالروز ارتحال آیتالله سیدمحمود طالقانی: همه افرادی که آیتالله طالقانی را میشناختند، مجذوب شخصیت متین، کلام نافذ و معنویت بارز وی قرار میگرفتند. آیتالله طالقانی به واقع زبان رسای اسلام و خدمت بهحق و آزادی بود و دو ویژگی از شخصیت وی برای همه شناخته شده است. او گفت: آیتالله طالقانی آزاداندیشی و دینداری را در تعارض با هم نمیدید، بلکه این دو را ضرورتی برای یکدیگر میدانست.
عکس روز
زینب ۱۲ساله و برادرش حیدر هشتساله هم سوار همان قایقی بودند که در آبهای مشترک ترکیه و یونان غرق شد و جانِ آیلان کوردی و بسیاری دیگر را گرفت. خبر جانباختن زینب و حیدر، بهتازگی به گوش مادرشان رسیده است. مادر در بغداد جفت جنازهها را با چشم گریان تحویل گرفته و آنها را همانجا در کنار زنان و مردانی ناآشنا، اما همزبان، دفن کرده است. شهروندان سوری به امید رهایی، خانه و زندگیشان را ترک میکنند، اما رهاتر از هر زمان دیگری، جان میدهند و جسدشان بازمیگردد. مردمان آشفته این سرزمینِ ویران در سراسر جهان پراکنده شدهاند: در عراق، ترکیه، اردن، لبنان، اروپا، استرالیا و… تا آن زمان که یکبار دیگر دور هم جمع شوند و یک ملت را بسازند.
«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «شرق» را مرور کرده است: «نماینده جامعهالمصطفی در کنگو: تا ۴۰سال آینده، اسلام دین اصلی اروپا خواهد شد»، «مقتدایی: مراجع وقتی دیدند احمدی نژاد به نصایحشان توجه نمیکند، اظهاراتشان را علنی نکردند»، «محمدمهدی جعفری: طالقانی با سوسیالیستهایی که بهدنبال عدالت اجتماعی بودند، همانند مبلغان مذهبی مبارز برخورد میکرد/درحالیکه برخی در زندان، مارکسیستها را نجس میدانستند، مرحوم طالقانی با آنان غذا می خورد/ لطفالله میثمی: تشکیل حزب نهضت آزادی توسط طالقانی موجب شادی بچههای مذهبی شد/مجتهد شبستری: در سالهای پیش از انقلاب، نقد قدرت دینی بسیار پویاتر و زندهتر بود»، «منتجبنیا: اقدامات اشتباه برخی از روحانیون، تفکری منفی نسب به روحانیت ایجاد کرده است»، «چرا فیلم مجیدی نشد آنچه باید میشد؟/ ضعف فیلمنامهنویسی و دیالوگ و سطحیبینی و سادهانگاری در انتخاب بازیگر، مشکل اصلی فیلم «محمد» است/ فیلم «محمد» برای مخاطبان کودک از جذابیت بیشتری برخوردار است» و «احمدرضا درویش: آیا آرزوی اکران «رستاخیز» در شرایطی که کودکان شیعه به جرم انتصاب به اسلام علوی ذبح می شوند، گناهی نابخشودنی است؟ / کیومرث پوراحمد: عدم اکران فیلمی که ۱۱ سال برای آن صرف شد، بسیار غمانگیز است»،مرور مطبوعات/ شنبه ۲۱ شهریور/ روزنامه شرق