استمرار ولایت بعد از خاتمیت بر اساس حکمت ملاصدرا

در نوشته پیش رو ششمین شماره دو فصلنامه علمی-پژوهشی حکمت صدرایی را از نظر می گذرانیم. مقالات این شماره عبارتند از: تاویل هنجارمحور در حکمت متعالیه، استمرار ولایت بعد از خاتمیت بر اساس حکمت ملاصدرا، نظریه تنزیل- تاویل در اندیشه صدرالمتالهین؛ مقدمه ای بر فلسفه دینی، چیستی وهم، نسبت آن با عقل و نقش آن در اخلاق و عرفان نزد ملاصدرا، تفاوت تاویلی آیه مبارکه نور از منظر ابن سینا و ملاصدرا، مبانی و راه حل های ملاصدرا در مسئله شر، فروکاهش تقریرهای ملاصدرا از رابطه خودشناسی و خداشناسی، جعل بسیط ماهیت در اندیشه میرداماد، حقیقت ابصار از منظر سهروردی و ملاصدرا.

نخستین مقاله «تاویل هنجارمحور در حکمت متعالیه» به قلم محمدرضا ارشادی‌نیا نوشته شده است. به باور نگارنده تأویل در حوزه معرفت شناسی دینی، کلامی، فلسفی و عرفانی از واژه های پرکاربرد و پرتاثیر است. حکمای متعالی و عرفای محقق قلمرو تاویل را به حوزه هستی شناسی نیز مرتبط دانسته و سرچشمه تاویل در حوزه الفاظ و مفاهیم را در این مبدا مستقر دیده اند. بیان ربط این دو حوزه از اهداف مهم حکمای متعالی در تفسیر متون دینی است که پیشاپیش سبب زدودن شبهات نیز می شود. برجسته سازی مقصود و همگرایی این دانایان در منظور از تاویل شایسته و بیان زیرنهاد آن، همسان بودن کتاب تدوین و کتاب تکوین در نیاز به کاربرد تاویل برای راهیابی به حقیقت موجودات و تاثیر منحصربه فرد نگاه یگانه انگار به هستی و فراسو قراردادن آموزه های دینی، همانند ظاهر و باطن، از اهم مقاصدی است که در این نوشتار برای شفاف سازی فرایند تاویل دنبال می شود. همچنین، بی اساس بودن ادعای ظاهرگرایان در نفی مطلق تاویل و اتهام تاویل گرایی گزافه محور علیه رقیبان خود رهاورد ارزشمند این تبیین است. تاریخ ممتد ظاهرگرایی گواه حملات پرتعصب و مجادلات اشباع از تصلب در برابر اعمال قواعد عقلی و شهودی در فهم مقاصد ژرف ظواهر متون دینی است. دامنه شبهه های ظاهرگرایان از منع مطلق تاویل تا تحریف مفهوم و مصداق آن گسترده است، اما ساختار ادبیات متون دینی آن ها را به گذر از ظاهر و اراده معنای غیرلغوی و دستور زبانی و کاربرد تاویل ناگزیر کرده است. بیش از همه، حکمت متعالیه آماج اتهامات بی اساس این گروه است و ایجاب می کند با نگاهی همه جانبه در قلمرو لفظ و معنا، و در ساحت کتاب تدوین و تکوین، سیر کاربرد تاویل در سنت و سیره حکمت متعالیه در مواجهه با متون دینی بررسی شود. در این پردازش طرح بدیع حکمت متعالیه یعنی جمع بین بقای الفاظ بر معنای ظاهری و گذر به باطن معنا، در مواجهه با متون دینی محسوس، و کارامدی این روش برای دست یابی به ژرفای آموزه های خردپرور دینی ملموس است. (ص ۷)

دومین مقاله «استمرار ولایت بعد از خاتمیت بر اساس حکمت ملاصدرا» اثر محبوبه اسماعیل زاده نوقی، محمد حسین مهدوی نژاد و بیوک علیزاده.  در مکتب اسلام، به ویژه مذهب تشیع، اعتقاد به ولایت و لزوم استمرار آن در همه زمان ها از تفکرات مبنایی و اصولی محسوب می شود؛ به طوری که دین انسان بدون این اعتقاد پوسته ای بیش نیست و فاقد محتواست. هدف از نگارش این مقاله معقول کردن و تبیین مسئله ضرورت استمرار ولایت پس از خاتمیت بر اساس آثار ملاصدراست. ائمه اطهار (ع) مصادیق اتم و اکمل ولایت اند که پس از ختم رسالت، هدایت بشر و اداره کائنات به دوش آنان قرار داده شده است. جایگاه بالای ولایت و امکان دسترسی به این مقام و تبیین مبانی فلسفی ـ عرفانی ملاصدرا، که پشتوانه های معتبر روایی نیز دارد و با مسئله لزوم استمرار ولایت پس از خاتمیت مرتبط است، از دیگر مباحثی است که در این مقاله بررسی شده است. (ص ۲۳)

سومین مقاله « نظریه تنزیل- تاویل در اندیشه صدرالمتالهین؛ مقدمه ای بر فلسفه دینی» از زهیر انصاریان، رضا اکبریان و لطف الله نبوی هست. بروفق نظر نگارندگان، دیدگاه صدرالمتالهین درباره پیوند دین و فلسفه در دو مقام پدیداری و فهم قابل رهگیری است. نسبت دین و فلسفه در مقام تنزیل و پدیداری از حیثیات مختلفی نظیر حیث منشا، فاعل شناسا، روش، مسائل، زبان و زمان بررسی می شود. در این نظریه، دین و فلسفه در اصل روش و مسائل متحدند، اما از جهت مرتبه نسبت به یکدیگر تفاضل دارند. نتیجه این تفاضل در نسبت زبانی و زمانی دین و فلسفه نمایان می شود؛ به طوری که، زبان دین علاوه بر اشتمال زبان حکمی از زبانی تنزیلی بهره می برد که رقیقه ای از زبان حکمت محسوب می شود؛ همچنین، با عنایت به تفاضل معرفتی دین نسبت به فلسفه، فیلسوفان برای نیل به حقیقت باید از آموزه های انبیا اقتباس کنند و بنابراین، فلسفه زمانی از دین متاخر است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روش هایی زبانی و باطنی برای نیل به معنای معتبری که الفاظ متون دینی از آن ها حکایت می کنند. بهره گیری از این روش ها فلسفه را در جایگاهی قرار می دهد که با اقتباسی روش مند از آموزه های دینی، در عین حفظ گوهر تفلسف، می توان آن را به دینی بودن متصف کرد. (ص ۳۷)

چهارمین مقاله «چیستی وهم، نسبت آن با عقل و نقش آن در اخلاق و عرفان نزد ملاصدرا» اثر نفیسه ترابی و محسن جوادی هست. آنها معتقدند که واهمه در میان قوای نفس قوه ای مهم است که علاوه بر جایگاه مهمی که در نفس شناسی دارد در سایر حوزه های پژوهشی مانند معرفت شناسی، اخلاق و عرفان نیز نقش آفرینی می کند. واهمه در نسبت با عقل دو جنبه مطیع و سرکش دارد. از یک سو در درک معانی جزئی به عقل خدمت می کند و از سوی دیگر، سبب خطای ذهن در امور کلی می شود. بنابر نظر ملاصدرا، وهم قوه ای غیرمستقل و دارای مرتبه ای از تجرد و به منزله عقل نازل است. قوه واهمه از این حیث که سبب به خطا افکندن ذهن می شود، بیش از جنبه دیگر آن مورد توجه فلاسفه است. به گونه ای که ملاصدرا آن را شیطان درون و راه نفوذ شیطان به نفس آدمی می داند. طبق دیدگاه او جنبه گمراه کننده واهمه به مدد خواطر شیطانی، علاوه بر آن که منشا بروز برخی رفتارهای انسان است، در مسیر سلوک نیز موانعی برای سالک راه حق ایجاد می کند. مقاله می کوشد ضمن بررسی چیستی وهم و نسبت آن با عقل نزد ملاصدرا، نقش آن را در اخلاق و عرفان بررسی کند. (ص ۵۵)

پنجمین مقاله «تفاوت تاویلی آیه مبارکه نور از منظر ابن سینا و ملاصدرا» نوشته منا فریدی خورشیدی و فاطمه سلیمانی هست.  نویسندگان برآنند که آیه مبارکه نور از جمله آیاتی است که اندیشمندان مختلف، از جمله ابن سینا و ملاصدرا، دست به تفسیر و تاویل آن زده اند. ابن سینا در تفسیر خود، با نگاه فلسفی صرف، تمثیل های موجود در آیه نور را به مراتب عقل نظری تاویل می برد. در مقابل، ملاصدرا با بهره گیری از مبنای اصالت وجود و تشکیک وجود سعی در تبیین نظامی برای نزول فیض و رحمت الهی دارد و تمثیل های آیه نور را با این نظام تطبیق می دهد. آنچه در تفسیر ملاصدرا از آیه نور اهمیت دارد آن است که در عین وجود صورتبندی های مشائی در براهین منطقی صدرا برای اثبات وجود خدا به مثابه نور، باز هم جنبه فلسفی ـ عرفانی وجه غالب و بارز تفسیر او بر آیه نور است. دغدغه فکری و تفاوت رویکرد ابن سینا و ملاصدرا، تفاوت روش شناختی تفسیری ابن سینا و ملاصدرا و توجه ملاصدرا به ظاهر و عبور از ظاهر به باطن از جمله عوامل مبنایی تفاوت تاویلی ابن سینا و ملاصدرا از آیه شریفه نور است. (ص ۷۱)

ششمین مقاله «مبانی و راه حل های ملاصدرا در مسئله شر» از معصومه عامری و زهره توازیانی هست. در این نوشتار، مبانی و راه حل های ملاصدرا در مسئله شر بررسی شده است. وی از جمله فیلسوفانی است که با تلاش وافر، ضمن طرح انواع شبهاتی که صفات کلیدی علم، قدرت و خیرخواهی خداوند را نشانه رفته اند و به تبع آن احسن بودن نظام عالم را نیز زیر سوال برده اند، با مددگرفتن از اصول و مبانی حکمت متعالیه خود، راه حل های منطقی برای آن ها ارائه می کند و همچنان بر اعتقاد خود به خیر محض بودن خدا، قدرت مطلقه، حکمت بالغه، علم بی منتها و احسن بودن نظام صادر از او تاکید دارد. اصلی ترین مبنای ملاصدرا در پاسخ گویی به شبهات در این زمینه اصالت وجود است و راه حل های اساسی او در این خصوص، از الگوی عدمی بودن شر و مجعول بالعرض بودن آن تبعیت می کند، یعنی همان راه حل هایی که فیلسوفان یونان باستان نظیر افلاطون و ارسطو در این باب عرضه کرده اند، اما نوآوری ملاصدرا در این باب بازگشت به استفاده کاربردی از اصل اصالت وجود و مساوق قراردادن آن با خیر است، علاوه بر این که از براهین لمی و انی در حل مسئله مدد گرفته است؛ مهم ترین یافته های وی حل مشکل ثنویت و هموارکردن بستر توحیدی در حوزه عمل و نظر برای هضم مسئله شر و پاسخ گویی مناسب به شبهات مطرح شده آن است. این بحث در مقاله حاضر به تفصیل بیان می شود. (ص ۸۵)

 

هفتمین مقاله فروکاهش «تقریرهای ملاصدرا از رابطه خودشناسی و خداشناسی» نوشته محمدکاظم فرقانی و امیر راشدی نیا هست. نگارندگان بر آنند که ملاصدرا در آثار مختلف خود تقریرات مختلفی از رابطه شناخت خداوند و شناخت نفس ارائه کرده است. بنابر احصای انجام شده تعداد این تقریرها به ده تقریر بالغ می شود که عبارت اند از: تقریر مثال و صورت، تقریر انسان کامل، تقریر لُب لُب قشر انسانی، تقریر عبودیت، تقریر تجرد نفس، تقریر لا موثر فی الوجود الا الله، تقریر عقل اول، تقریر سیر تکاملی انسان، تقریر شناخت عالَم و تقریر وجود رابط. نخست، به نظر می رسد این تقریرات بیان های مستقل از یکدیگر در تفسیر عبارت «من عرف نفسه عرف ربه» باشد. با بررسی این تقریرات از جنبه حضوری یا حصولی بودن شناخت و همچنین یگانگی یا دوگانگی شناخت نفس و شناخت خداوند، این ده تقریر به تقریر وجود رابط بازمی گردد. بنابراین، این تقریرات که در ابتدا غیرمرتبط با یکدیگر به نظر می رسند، با بررسی انجام شده، در واقع بیان گر وجوه مختلف از یک تقریر خواهند بود. (ص ۱۰۱)

هشتمین مقاله «جعل بسیط ماهیت در اندیشه میرداماد» از سید محمد منافیان هست. نگارنده بر آن است که دیدگاه میرداماد درباره مجعول بالذات، نظریه جعل بسیط ماهیت است. مطابق با توصیف وی، چون شیء ممکن (ماهیت) در حد ذات خود محتاج به علت است، پس آنچه در فرآیند جعل، حقیقی و بالفعل می شود همانا خود و ذات ممکن الوجود است؛ نه اموری بیرون از ذات چون وجود یا اتصاف. فهم منسجم و دقیق این دیدگاه، در گرو التفات به اصطلاح «وجود» و «ماهیت» و نیز دو ویژگی تقدیر و حقیقت ماهیت در اندیشه میرداماد است. به باور میرداماد، فرآیند جعل چیزی جز سیر ماهیت از مقام تقدیر به مقام حقیقت و تقرر نیست؛ و در تحقق ماهیت، هیچ چیزی بر آن افزوده نمی شود. پس از فعلیت ماهیت، وجود به مثابه معنای انتزاعی محض از خود ماهیت متقرر انتزاع می شود و اتصاف ماهیت به موجودیت، مفاد جعل ترکیبی است. از آن جا که میرداماد در مقدمات استدلال خود بر جعل ماهیت، از عینیت معنای سلبی امکان با ماهیت متقرر بهره برده، جعل ماهیت در اندیشه وی ملازم با اصالت ماهیت مصطلح در حکمت متعالیه نیست. (ص ۱۱۷)

           

             نهمین مقاله «حقیقت ابصار از منظر سهروردی و ملاصدرا» نوشته مهدیه نزاکتی علی اصغری و سید مرتضی حسینی شاهرودی هست. سهروردی ادراک بصری را اشرف ادراکات حسی می داند. وی معرفت شناسی اشراقی را با ابصار آغاز می نماید و قاعده اشراقی ابصار را چنان بسط می دهد که ادراکات مراتب بالاتر را نیز دربرمی گیرد، لذا در معرفت شناسی اشراقی نخست باید فعل ابصار را از دیدگاه فلسفی تحلیل و بررسی نمود تا بتوان در نهایت به درک حقیقت علم حضوری اشراقی نائل آمد؛ اما ملاصدرا که بحث های فلسفی خود را بر اساس اصالت و بساطت وجود مطرح می نماید، مبحث ابصار نفس را هم ناشی از بساطت و تجرد و احاطه وجودی نفس می داند. در نظر وی آنچه نفس دریافت می نماید، غیرمادی و از شئونات و تصرفات بالطبع نفس با افاضه قدرت الهی و درنتیجه، مدرکات بالذات نفس می باشد و به تعبیر دیگر، معرفت نفس در حقیقت کشف و نمود، مدرکات باطنی نفس می باشد که در جهان مادی، به صورت ادراک قواکه در حقیقت آلات و معدات ادراک نفس هستند، نمود می نمایند. پس معرفت نفس ناشی از اتحاد آن در قوس صعود و خلاقیت در قوس نزول می باشد. (ص ۱۳۵)

 

در نوشته پیش رو ششمین شماره دو فصلنامه علمی-پژوهشی حکمت صدرایی را از نظر می گذرانیم. مقالات این شماره عبارتند از: تاویل هنجارمحور در حکمت متعالیه، استمرار ولایت بعد از خاتمیت بر اساس حکمت ملاصدرا، نظریه تنزیل- تاویل در اندیشه صدرالمتالهین؛ مقدمه ای بر فلسفه دینی، چیستی وهم، نسبت آن با عقل و نقش آن در اخلاق و عرفان نزد ملاصدرا، تفاوت تاویلی آیه مبارکه نور از منظر ابن سینا و ملاصدرا، مبانی و راه حل های ملاصدرا در مسئله شر، فروکاهش تقریرهای ملاصدرا از رابطه خودشناسی و خداشناسی، جعل بسیط ماهیت در اندیشه میرداماد، حقیقت ابصار از منظر سهروردی و ملاصدرا.مروری بر نشریات فلسفی (7)

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.