پروژه «اسلامهراسی» به داعش مدیون است
شرق در شماره امروز، گزارش روزنامه «الاتحاد» درباره هزینه های اقدامات تروریستی داعش برای اسلام و مسلمانان مهاجر را منتشر ساخته و در یادداشتی از یک عصبشناس، به ماجرای اعتراف اجباری بودلر به ایمان مذهبی پرداخته است.
وحشتآفرینی گروههای افراطی تنها به سود پروژه «اسلامهراسی» است
روزنامه شرق در صفحه 8 ، گزارش «جنگ با داعش و تشدید اسلامهراسی» را به نقل از روزنامه «الاتحاد» به چاپ رسانده و با برشمردن حملات اخیر گروه های تروریستی در پاریس، بیروت، مالی، یمن، صحرای سینا و حوادث بغداد، کویت، عربستان سعودی و ترکیه، مسلمانان کشورهای غربی را در معرض فشار و رنجهای تازهای دانسته و از ثبت اقدامات داعش به نام دین اسلام اظهار تاسف کرده است.
این روزنامه ادامه داده است: «دینی بزرگ که روزگاری عقلانیت غرب را دگرگون کرد، اکنون به مظهری برای افراطگرایی، خشونت، قتل، سربریدنها و تقابل با مسیحیت و غرب تبدیل شده است. امروزه هر چند رهبران آمریکایی و اروپایی بارها تکرار میکنند جنگشان با افراطگرایی و داعش است و ربطی به دین اسلام ندارد، اما باید گفت کسی که تاوان سیاهکاریهای داعش را میدهد، مسلمانان بهویژه آنهایی هستند که در غرب زندگی میکنند. در کنار اینها باید از پناهجویان سوری یاد کرد که این حوادث به آنها آسیب رساند. آنها از شر گروههای تروریستی نظیر داعش گریختهاند و حالا بعد از آنکه کشف شد یکی از عوامل تروریستی به صورت یک پناهجوی سوری وارد این کشور شده است، دچار مصیبتهای تازهای میشوند.»
نگارنده این گزارش که معتقد است ما در برابر جنگی قرار گرفتهایم که سرتاسر قارهها، ادیان و فرهنگها را درمینوردد، افزوده است: «ما وارد جنگ دینی و فرهنگیای شدهایم که بسیار به جنگ تمدنها نزدیک و شبیه است؛ یعنی همان هشداری که سالها پیش «ساموئل هانتینگتون» مطرح کرد؛ نزاعی تودرتو بین فرهنگها و ادیان که در خشونتی بیپروا پیچیده شده است. حتی در داخل جهان اسلام این جنگ بین گروههای میانهرو و اقلیتهای کوچک منزوی و افراطی به چشم میخورد؛ یا بین کشورهای اسلامی و غرب بهویژه وقتی بر کورهای مانند «اسلام فوبیا» دمیده شود.
دراینمیان کسانی با بهرهبرداری از چنین فضایی سعی میکنند کینههای خود علیه مسلمانان را خالی کنند؛ برای نمونه نامزدهای انتخاباتی آمریکا سعی میکنند از سادهلوحی رأیدهندگان سوءاستفاده کرده و برای مثال، فردی مثل «بن کارسون»، نامزد جمهوریخواه آمریکا، که خود را جراح مغز معرفی میکند، پناهندگان آواره را «سگهای هار» معرفی میکند. او تأکید دارد نباید اجازه داد هیچ مسلمانی به کاخ سفید راه پیدا کند.
هماکنون نیمی از آمریکاییها با نیمی دیگر بر سر استقبال از پناهجویان سوری اختلافات جدی دارند. اینها فراموش کردهاند جامعه آمریکا از اساس یک جامعه مهاجر است و اگر چنین خواستهایی تحمیل میشد هیچ یهودی، ارمنی یا ویتنامی در این کشور وجود نداشت.
«دونالد ترامپ»، نامزد دیگر جمهوریخواهان، آمریکاییها را علیه مسلمانان تحریک کرده و به آنان وعده انتقام میدهد یا با لحن تحریکآمیزی سخن میگوید؛ درست مانند حرفهایی که پیش از سوزاندن یهودیان در جریان جنگ دوم جهانی در رسانهها مطرح میشد.»
این گزارش با این نتیجه گیری به پایان می رسد که اقدامات تروریستی و وحشتآفرینی گروههای افراطی، نفرتی را از اسلام و مسلمانان در غرب بهوجود میآورند که تنها به سود پروژه «اسلامهراسی» تمام میشود.
بودلر، زبانپریشی که به ایمان مذهبی خود اعتراف کرد
شرق در صفحه 20 یادداشتی از عبدالرحمن نجلرحیم، عصبشناس و عصبپژوه با عنوان «شعر ناتمام بودلر» منتشر ساخته و درباره اتفاقات یکسالونیم آخر زندگی «بودلر»، شاعر و نویسنده فرانسوی می نویسد:
«شاید اگر کتاب جنون هوشیاری «داریوش شایگان»، درباره اندیشه و هنر «شارل بودلر»، شاعر مشهور قرن نوزدهم فرانسه منتشر نمیشد، من هم به صرافت نوشتن نمیافتادم که آن را در مقالهای پژوهشی خوانده بودم…. بودلر، مارس۱۸۶۶ در بلژیک در هنگام دیدار از کلیسای سن لو دونمور دچار سرگیجه شد و از حال رفت و اندکی بعد معلوم شد به فلج ذهنی مبتلا شده …. و بیماری زبانپریشی او را به سکوت کشانده است…. در این شرایط حاد، راهرفتن او مختل شده و تنها قادر به تکرار یک کلمه بوده است، واژه «cre nom» که مفهومی ناسزاگونه و از نظر سختگیران، کفرآمیز دارد که شاید به واژه «لعنتی» در فارسی نزدیک باشد.
…. در آن زمان، کمتر کسی از زبانپریشی چیزی میدانست و میتوانست خیال کند شخصی با این علامت بتواند فکر کند، قوه خیال و حافظه داشته باشد و خود را در آینه بشناسد ….
«بودلر» شاعری بود که در جهنم شر به دنبال شکار زیباییهای خلاقیت شعری خود میگشت. ولی بعد از سکته، از هتل محل اقامتش به آسایشگاهی برده میشود که به وسیله راهبههای آگوستینی اداره میشد. او را در اتاقی عمومی نگهداری میکنند. اطرافیان از سالمماندن قوه تفکر و تخیل او مأیوس میشوند، حتی او را چون مردهای به ظاهر زنده و گرفتار زندگی نباتی میدانند، اما واقعیت این نبود او با سکته مغزی در خود زندانی و از بیان فکر خود محروم شده بود.
خواهر اعظم مؤسسه با مادر «بودلر» تماس میگیرد و شکایت میکند که چون «شارل بودلر» آداب مذهبی بهجا نمیآورد، آنها نمیتوانند او را در این مؤسسه مذهبی نگهداری کنند. خواهران سختگیرانه اصرار دارند او دستورات مذهبی را موبهمو اجرا کند؛ برای مثال ملامتش میکردند که چرا موقع غذاخوردن صلیب به سینه نمیکشد. او در این مواقع عصبانیت خود را فرومیخورده و چشمهایش را میبسته و سرش را به طرف دیگر میچرخانده است.
…. مادر بعد از کمی تردید، تصمیم میگیرد به بروکسل برود و از پسرش نگهداری کند، اما مادر مصمم بوده است روح او را نجات دهد و ایمان او را به همگان اثبات کند. چنین گفته میشود که «بودلر» قبل از مرگ، پس از دو هفته اصرار کشیش، بالاخره سوگندهای عبادی کلیسایی را به جا آورده و در محضر کشیش اعتراف میکند. روزنامههای کاتولیک بلژیک نوشتند: «بودلر» پس از بهدستآوردن تمامی قوای عقلانی خود خواسته است که مراسم عبادی و سوگندهای کلیسایی را به جا آورد، شهادت دهد، اعتراف کند و بهاینترتیب خالق کتاب شعر گلهای شر (بدی)، کاتولیک از دنیا میرود. حتی سرگذشتنویسان «بودلر» نیز اعلام میکنند «بودلر» به تقاضای خودش مراسم مذهبی را انجام داده است. اما شواهد بر بهبودنیافتن زبانپریشی «بودلر» حکم میکند، درعینحال که او نمیتوانسته بنویسد و بخواند.
با وجود اینکه در آن موقع اطلاع درستی از احتمال سالمماندن عقل در غیاب زبان نداشتند، معلوم نیست چگونه به حکمی قاطع درباره نیت و اعتقادات درونی «بودلر» دست یافتهاند. شواهدی وجود دارد که «بودلر» قادر به تکرار طوطیوار جملات کوتاه بوده است و از طرف دیگر میدانیم که این بیماران بهطور خودبهخودی فقط قادر به ادای یک کلمه تکراری هستند، اما میتوانند قطعات آهنگینی را که از کودکی آموختهاند بهراحتی بیان کنند. درباره «بودلر» نیز شاید با استناد به این تواناییهای او، شهادتگیرندگان قانع شده باشند که او با وجود زبانپریشی، به ایمان مذهبی خود اعتراف کرده باشد.»
شرق در شماره امروز، گزارش روزنامه «الاتحاد» درباره هزینه های اقدامات تروریستی داعش برای اسلام و مسلمانان مهاجر را منتشر ساخته و در یادداشتی از یک عصبشناس، به ماجرای اعتراف اجباری بودلر به ایمان مذهبی پرداخته است.مرور مطبوعات/ یکشنبه 8 آذر/ روزنامه شرق