استفاده از مفهوم عدالت فصل مشترک انواع پوپولیسم راست افراطی است
شرق در شماره امروز، یادداشتی در ضرورت گفتگوی میان ادیان به چاپ رسانده و در کنار متن تدوین شده جلسه مقدماتی درسگفتار «تفکر رهاییبخش با و بدون مارکس»، به معرفی کتاب های «تاریخ اندیشههای دینی» و «روشنفکران و سیاست» پرداخته است.
روزنامه شرق در صفحه 1 یادداشت «دیدار روحانی-پاپ در خدمت گفتوگوی ادیان» به قلم علیاکبر گلقندشتی، پژوهشگر را به چاپ رسانده و معتقد است که «در پایان قرن بیستم، حداقل در دو مسئله، نظریهها درباره دین عوض شده است؛
نخست اینکه اثبات مهمترین گزاره دین، یعنی «اثبات وجود خداوند» دیگر نخستین پرسش در فلسفه دین نیست….
و دوم، چالش میان دیدگاههای انحصارگرایی، شمولگرایی و کثرتگرایی درباره حقیقت در ادیان موجود، برای نیاز دنیای جدید کافی نیست.»
نگارنده معتقد است در عوض، بحث نیاز به گفتگوی میان ادیان ضرورت و اولویت پیدا کرده و ملاقات ریاست جمهور اسلامی ایران با «پاپ فرانسیس»، رهبر مسیحیان کاتولیک در واتیکان را یکی از مهمترین دستاوردهای سفر وی به اروپا دانسته است.
در بخش هایی از این یادداشت می خوانیم:
– علاوه بر جذابیت آموزههای دین اسلام، وجود مسلمانان متعهد به باورها و ارزشهای اسلامی را که با حفظ باورهای خود در اروپا و دیگر کشورها به جایگاه اجتماعی مناسبی رسیدهاند، باید از دلایل توجه ساکنان کشورهای صنعتی به اسلام بیان کرد.
– بنیادگرایی و افراط در دو شکل القاعده و داعش از اسلام قرائتی ضدانسانی به نمایش گذاشته است. اسلامی که به اخلاق پایبند نیست و توانایی گفتوگو با دیگران را ندارد.
– حملههای «زامبیهای مسلماننما» به شهروندان بدون سلاح و ناتوانی آنها در درک شرایط دیگر تمدنها، از مهمترین چالشها برای پیشرفت اسلام در اروپاست.
استفاده از مفهوم عدالت فصل مشترک انواع پوپولیسم راست افراطی است
شرق در صفحه 10 متن تدوین شده جلسه مقدماتی مجموعه درسگفتارهای «تفکر رهاییبخش با و بدون مارکس» از مراد فرهادپور را منعکس ساخته و در آغاز، نگاهی انتقادی به دو مفهوم «آزادی» و «عدالت» و نحوه تعبیهشدنشان در ایدئولوژیها و گفتارهای تاریخ مدرنیته انداخته است.
نگارنده در اولین بخش به «بستر تاریخی آزادی» پرداخته و به توضیح آن در قالب عناوین «دیکنز، جنتلمن و فقیر»، «بردهداری، پدران آزاداندیش آمریکا و هلند مداراجو» و «استعمار، ایرلند و انقلاب انگلیس» پرداخته است.
او تضاد بین ایرلند و انگلستان را از زمان ظهور پروتستانیسم جزء نزاعهای مذهبی به شمار آورده و نوشته است: «هنری هشتم کلیسای انگلستان را از کلیسای کاتولیک جدا کرد، یک کلیسای دولتی ساخت و حرکت به سمت دولت مطلقه را آغاز کرد…. اما بزرگترین لشکرکشی به ایرلند دقیقاً پس از پیروزی انقلاب لیبرالی انگلستان و زوال سلطنت مطلقه رخ میدهد …. نتیجه این لشکرکشی، گرفتن تمام اراضی مرغوب و اعطای آنها به سپاه پروتستان یا خانوادههایی بود که بعداً به عنوان مهاجرنشین آمدند. اقلیت پروتستانی که امروز در ایرلند شمالی است نتیجه همان اقدام است.»
فرهادپور در دومین بخش، به «بستر تاریخی عدالت» پرداخته و می نویسد: «در نیمه اول قرن بیستم و دوران جنگ سرد یا جنگ جهان آزاد با دولتهای متمرکز استبدادی که از دل انقلابهای مردمی در روسیه، چین و کوبا سر بر آورده بودند، مفهوم عدالت به شکلی صریح یا ضمنی درتقابل با آزادی مطرح شد. رقابت ایدئولوژیک عبارت بود از اینکه اگر مردم در بلوک شرق آزادی ندارند دستکم به عدالت دست یافتهاند….»
او به دگردیسی تاریخی مفهوم عدالت در پوپولیسم دستراستی نیز اشاره کرده و معتقد است «استفاده از مفهوم عدالت در انواع پوپولیسم راست افراطی…. به ظاهر برخوردار از مشروعیت مردمی است و ابزارهای این نوع پوپولیسم برای همگان شناختهشده است؛ مسکن مهر، اعطای یارانه و انواع غارت و اختلاس و غیره که تحت عنوان عدالتطلبی و دمیدن در دوگانه شرق و غرب یا عدالت و آزادی از سوی نوکیسهگان عوامفریب تبلیغ میشود.»
«رهایی بنیاد رهایی» عنوان سومین بخش از این گفتار است و درباره آن نوشته است: «مفهوم رهایی از ابتدا واکنش یا تلاشی بوده برای مقابله با این دوگانهسازی و ایستادن جلوی تقسیمبندی میان سیاست، بهعوض جامعه و پلزدن میان این دو حوزه. همین امر امکان داده رهایی در تقابل با آزادی و عدالت، همهجانبه و همگانی و خودساز باشد. ….نکته مهم در فهم و نقد تحول اندیشه مارکس و نظریهپردازی رادیکال رهاییبخش، دستوپنجه نرمکردن با همین تنش است؛ چه ارتباطی هست میان دینامیسم سیاسی و ساختار اجتماعی؟ تنشی که در اندیشه مارکس عمدتاً در قالب فاصله میان انقلاب سیاسی و اجتماعی بیرون میزند…..»
کتابی از زنجیره حیات دینی انسان
شرق در صفحه 11 به معرفی جلد دوم از سهگانه کتاب «تاریخ اندیشههای دینی» پرداخته و درباره آن نوشته است: «اثر سهجلدی «تاریخ اندیشههای دینی» میرچا الیاده، اسطورهشناس و دینپژوه رومانیایی، را باید از معدود آثاری به حساب آورد که افقی نو بر شناخت عقاید دینی میگشاید….
در این کتاب، تجربه دینی نوع انسان از ادیان ابتدایی و ماقبل تاریخ تا ادیان پیشرفته و تاریخی ارائه میشود. بینش عمیق الیاده درباره پدیدههای دینی از کهنترین ایام تا دوره جدید، بهترین راهنما برای شناخت این پدیدهها با رویکرد و نگاهی تازهتر به این میراثهای تجربه دینی انسان است….
اهمیت کار میرچا الیاده در این اثر سهجلدی آنجاست که او حلقه ناپیدای وحدت دینی را با کمک اطلاعات میدانی و دانش اساطیری که گذشتگان و معاصرانش به میراث گذاشتهاند یافته و به زنجیره حیات دینی انسان وصل کرده است.»
چشم بستن آدمیان بر آفات درآمیختن عقاید با قدرت
روزنامه شرق در صفحه 11 به چاپ گزارشی در معرفی کتاب «روشنفکران و سیاست» به قلم علی سالم پرداخته و زیر عنوان «در خدمت و خیانت روشنفکران» نوشته است: «روشنفکران که بنا بود وجدانهای بیدار جامعه در برابر استبداد و جباریت باشند، خائن از آب در آمدند و به آرمان آزادی و کرامت بشری پشت کردند. برای اینکه ببینیم این «روشنفکران خائن» موردنظر نویسنده کیستند، به فهرست آنها در ابتدای کتاب مراجعه میکنیم: مارتین هایدگر، هانا آرنت، کارل یاسپرس، کارل اشمیت، والتر بنیامین، الکساندر کوژو، میشل فوکو و ژاک دریدا متفکرانی هستند که فریب ایدئولوژیها و تلاطمات زمانه خود را خوردند و چشم بر استبداد و ددمنشی و ترور دولتی بستند.
با خواندن فصلهای مختلف کتاب، خواننده دستآخر منظور نویسنده را از این جملات ابتدایی نمیفهمد. بهجز دو متفکر شناختهشده که با نازیسم همراهی داشتند؛ یعنی هایدگر و اشمیت، مابقی متفکران را بهزور هم نمیتوان به هیچ نوعی از توتالیتاریسم چسباند. احتمالا از نظر نویسنده بقیه متفکران موردبحث در طیف «کمونیسم» قرار میگیرند، متفکرانی که صراحتا تعلق خاطر خود را به اردوگاه شرق رد کرده بودند.
نویسنده مجبور است برای تخطئه متفکرانی که آنها را دشمنان «جامعه باز غربی» میداند، نه نقد تفکر بلکه نقد اخلاقی کند، او نقد خود را به اخلاق شخصی و عادات و زندگی شخصی آنها میکشاند که گاه بوی دخالت در زندگی شخصی آنها را به خود میگیرد….»
مارک لیلا در نتیجهگیری کتاب تحتعنوان «افسون سیراکوز» به توضیح ماجرای سفر افلاطون به سیسیل به اصرار شاگرد باهوش و جوانش برای ملاقات و نصیحت پادشاه ستمگر آنجا دیونوسیوس میپردازد: «به خیال خود میخواست فیلسوفان را به مقام شاهی برساند یا شاهان به فلسفه روی آورند». سفری که پس از هفت سال ناموفق به پایان رسید. لیلا هدف هایدگر را چندان متفاوت از افلاطون نمیداند و به طعنه ظریفی اشاره میکند که یکی از همکاران هایدگر برای آنکه حس شرمساری او را تشدید کند به او زد. وقتی هایدگر پس از دوره تصدی ننگینش در مقام رئیس دانشگاه فرایبورگ به کلاسهای درسش بازگشت، به او گفت: «پس بالاخره از سیراکوز برگشت؟!» نویسنده با این داستان قصد دارد وظیفه دشوار روشنفکران و موضعگیری آنها را در «زمین سخت سیاست» گوشزد کند و در مقدمه خود هم به نقلقولی از افلاطون ارجاع میدهد: «حقیقتجویی مشتاقانه میتواند چشم آدمیان را بر آفاتی ببندد که درآمیختن اینگونه عقاید با قدرت سیاسی به دنبال دارد»
دیگر عناوین برگزیده «شرق» امروز:
یادداشت «سارتر پدیدارشناس» به قلم فرید درفشی
آمریکا، آمریکای توکویل؛ معرفی کتاب «دموکراسی در آمریکا»
گوششان بدهکار کلام حق نیست/ آیتالله مصباحیزدی: افرادی را که ساعتها پای تلویزیون مینشینند و بازی میکنند و خسته نمیشوند و اگر بخواهند دو رکعت نماز بخوانند حوصله و همت نمیکنند، باید رها کرد تا در دنیا بچرند، زیرا اینها تصمیم خود را گرفتهاند و گوششان بدهکار کلام حق نیست.
شرق در شماره امروز، یادداشتی در ضرورت گفتگوی میان ادیان به چاپ رسانده و در کنار متن تدوین شده جلسه مقدماتی درسگفتار «تفکر رهاییبخش با و بدون مارکس»، به معرفی کتاب های «تاریخ اندیشههای دینی» و «روشنفکران و سیاست» پرداخته است.مرور مطبوعات/ یکشنبه 11 بهمن/ روزنامه شرق