حمایت رسول جعفریان از هنر در برابر تاریخ؛ عیار روضهالشهدا از جنبه ادبی
رسول جعفریان چندی است در حمایت از داستانی کردن روایتهای تاریخی و به نفع داستانپردازی در مصاف روایتهای تاریخی مینویسد. ممکن است هنرمندان که تقیدشان به درام بیشتر از واقعیت تاریخی است این سخنان جعفریان را بپسندند و دستاویزی برای تغییر در روایتهای داستانی تاریخی کنند اما بعید است تاریخنویسان و عالمان دین این سخنان رسول جعفریان را تهدید تلقی نکنند.
جعفریان در کتاب "تاملی در نهضت عاشورا" (1386) فصلی را به کتاب روضه الشهدا ملا حسین کاشفی (صص319-360) اختصاص داده است. وی پس از بیان اطلاعاتی درباره نویسنده و منابع کتاب روضه الشهدا آورده است: "یکی از سوالاتی که درباره این کتاب وجود دارد این است که چگونه چنین کتابی در میان شیعیان و حتی سنیان متمایل به اهل بیت، این چنین جاودانه مانده و چنین تاثیر شگرفی از خود بر جای نهاد؟"(قبلی348) درادامه برای پاسخ به این پرسش یک جواب کوتاه و ساده ارائه می دهد: "پاسخ این پرسش در یک جمله آن است که نثر شیوا و گیرای این کتاب مهمترین عامل جاودانگی این کتاب در میان شیعیان بوده است."(قبلی:349) حتی ایشان نقش صفویه را در بسط نفوذ این کتاب با توجه تقدم تاریخی این کتاب بر سلسله صفویه رد می کند. ایشان به وجه ادبی بسیار خاص این کتاب همراه با گزینش بریدههایی از آن اشاره میکند. از نظر جعفریان، واعظ کاشفی در نثر شیوای خود"سبک قصه ای – تاریخی" را به کار برده و "و در جای جای کتاب صحنه را داستانی توصیف می کند که آشکارا فراتر از تاریخ نگاری عالمانه مستند است. چنین سبکی برای توده مردم در حد بسیار عالی پذیرفتنی و دوست داشتنی است. اینگونه عبارتپردازی نه تنها عقل که روان آدمی را نیز تحریک میکند و تمام وجود خواننده را به همراه خود می کشد."(قبلی352)"کاشفی در کار تصویر ماجرای کربلا، در نهایت زیبایی از مفاهیم حماسی بهره گرفته است."(353)
یک استاد مطالعات فرهنگی اما با اشاره به نکات جعفریان درباره تحریفات روضهالشهدا آورده است: این پاسخ به نظر می رسد بر سادهسازی موضوع و نادیده گرفتن ابعاد نفوذ این کتاب در فرهنگ شیعی و رویکرد روشی و نظری تقلیل گرایانه مبتنی است. گسترش این اثر ادبی به عنوان یک اثر مرکزی در دینداری عامه مردم (که در چشم رسول جعفریان "توده مردم" در نظر گرفته شدهاند که احتمالا در برابر خواص عقلانی مدنظر بوده اند) را باید یک امر جامعه شناختی تاریخی دانست که نمی توان تنها به وجه ادبی اثر تقلیلش داد. گسترش این اثر دلالت ها و دلایل تاریخی و سیاسی و فرهنگی و مذهبی خاص خود را دارد.
در ادامه، جبار رحمانی، پاسخ جعفریان را به چرایی نفوذ دیرپای این کتاب در فرهنگ شیعه پاسخی ساده شده متکی بر وجه ادبی میداند که به جای اینکه ما را به حل مسئله نزدیک کند، صورت مسئله را پاک میکند و مخاطب را از فهم موضوع دورتر می کند. «به عبارت دیگر باید مسائل مربوط به فرهنگ مردم، بالاخص اموری که ریشه در اعماق این فرهنگ دارند را با دیدی عمیق تر و همه جانبه تر مورد بررسی قرار دهیم. اینگونه امور ریشه در حوزه های فرهنگی، سیاسی، مذهبی، اقتصادی و اجتماعی حیات تاریخی آن مردم دارند. اما اگر بحث از خرافات و تحریفات در مردم است که چرا اینهمه تحریف در حوزه عزاداری هست، به طوری که به تعبیری امروز باید عزای دیگری برای این تحریفات افزوده شده به حادثه بزرگ کربلا گرفت، اگر از برج عاج نخبگان فروآییم، باید حرف دقیق و عالمانه میرزا حسین نوری را پذیرفت که به یکی از علمای هند که در آن زمان برای ایشان نامه نوشته بود و از تحریفات رایج در مردم هند در حوزه عزاداری گله کرده بود، پاسخ داد: "آب از سرچشمه گل آلود است"؟. یعنی از مرکز علمی آن دوره، نجفی که در همان دوره علمای بزرگی در آن می زیستند، این مسئله ریشه می گرفت، شاید بتوان اینگونه تفسیر کرد که تقصیر مردم نیست، نخبگان خود در کارشان کوتاهی می کنند.»(1)
البته شاید منظور جعفریان در عبارات یادشده صرفاً بیان راز ماندگاری و فراگیری روضهالشهدا در فرهنگ عزاداری نبوده است بلکه جعفریان در حال توجه دادن به وجوه ادبی کتاب ملاحسین کاشفی است اما با این حال، باید دید آیا ایشان هیچ تفاوتی بین انواع داستانپردازی درباره یک واقعه نمیگذارد؟ و مسئله دیگر اینکه در راه داستانی کردن روایتهای تاریخی تا چه اندازه میتوان به خلق شخصیت جدید یا تغییر در برخی حوادث بنیادین روز واقعه پرداخت؟
1. سایت انسانشناسی و فرهنگ
رسول جعفریان چندی است در حمایت از داستانی کردن روایتهای تاریخی و به نفع داستانپردازی در مصاف روایتهای تاریخی مینویسد. ممکن است هنرمندان که تقیدشان به درام بیشتر از واقعیت تاریخی است این سخنان جعفریان را بپسندند و دستاویزی برای تغییر در روایتهای داستانی تاریخی کنند اما بعید است تاریخنویسان و عالمان دین این سخنان رسول جعفریان را تهدید تلقی نکنند.