روایتی از تجددخواهی فکری محمد عبده

اعتماد در این شماره به بررسی آرا و افکار شیخ محمد عبده پرداخته و مروری بر کارنامه مرحوم فرج الله سلحشور داشته است.

عبده، مصلحی تقریب‌گرا
روزنامه اعتماد در صفحه 7 به بازخوانی آرای شیخ محمد عبده در سالروز درگذشت او پرداخته و یادداشت «مصلح تقریب‌گرا» به قلم «سید محمدرضا احمدی بروجردی»، پژوهشگر دینی و نوه آیت‌الله العظمی بروجردی (ره) را منتشر نموده است.
 
نگارنده با اشاره به تفاوت اندیشه محمد عبده با برخی متفکران دینی متاخر مصر از جمله محمد عابد الجابری، نصر حامد ابو زید و محمد ارکون، او را از معتقدان به نظام دینی و خلافت به شمار آورده و در اردوگاه مقابل معتقدان به سکولاریسم و جدایی نهاد دین از نهاد حکومت تقسیم بندی نموده است.
 
این یادداشت با مرور بخش های مختلف زندگی «عبده»، به تاثیر چشمگیر سید جمال بر زندگی او اشاره کرده و نیز از اسپنسر، گوستاولوبون، تولستوی به عنوان اثرگذاران بر تفکرات وی نام برده شده است.
 
احمدی بروجردی در بررسی تفکر سلفی، آن را مشتمل بر این گروه ها دانسته است: سلفی‌های تندرو مصر مثل اخوان‌المسلمین، سلفی‌های دیگر مصر با عنوان کاستا (Costa) ، سلفی‌های سعودی وهابی و سلفی‌های بسیار تندروی شبه قاره هند و پاکستان
 
نگارنده از قول شهید مطهری، عبده را طرفدار اصلاح تدریجی دانسته و در ادامه، اندیشه کلامی عبده را بررسی کرده است.
 
 

روایتی از تجددخواهی فکری محمد عبده
اعتماد همچنین در صفحه 7 به انتشار یادداشت «تجددخواه دیندار» به قلم محسن آزموده پرداخته و سیری در حیات فکری شیخ محمد عبده را ارائه کرده است.
 
نگارنده با اشاره به اینکه  محمد عبده در میان ایرانیان عمدتا به عنوان «نامورترین مرید سید جمال الدین» شناخته می‌شود، او را در بین  سه جریان فکری اصلی در جهان عرب، یعنی پیروی از تمدن غرب، تجددخواهی دینی و میهن‌پرستی مصری، جزو دسته تجددخواهان فکری معرفی کرده است.
 

او عبده را از نسل روشنفکرانی دانسته که «فرق میان دیده‌ها و خوانده‌های خویش را با واقعیت‌های تلخ زندگی مردم دیدند، بر سر غیرت آمدند و کتاب‌ها و مقالاتی نوشتند که اندیشه مردم را تکان داد»
 
در این یادداشت درباره تاثیر سید جمال الدین اسدآبادی بر حیات فکری و سیاسی عبده آمده است:
روش سید جمال در تفسیر قرآن و احاطه‌اش بر تفسیر و ذوقش در مباحث عرفانی و فلسفی و اخلاق اجتماعی اسلام چشم عبده را به جهانی که الازهر از او پنهان نگاه می‌داشت، گشود. خود عبده درباره تاثیر سید جمال چنین می‌گوید: «پدرم به من حیاتی بخشید که علی و محروس (دو برادر کشاورزش) در آن با من سهیم بودند، ولی سید جمال به من حیاتی بخشید که من در آن با محمد(ص) و ابراهیم(ع) و موسی(ع) و عیسی(ع) و اولیا و قدیسان  شریکم.»

شیخ عبده و آثاری در زمینه های قرآنی و نهج البلاغه
این روزنامه در صفحه 7 نگاهی به آثار و شاگردان شیخ عبده پرداخته و به بررسی چند کتاب از او پرداخته است.

۱- تفسیر المنار:
شیخ محمد عبده در این تفسیر، اهمیت زیادی برای اخلاق قائل است و هدف او از این تفسیر تاکید بر جنبه‌های هدایتی و ارشادی و اخلاقی قرآن است. روش تفسیری عبده، این بود که فقط قرآن را پیش رو داشت و گاهی با مراجعه به بعضی منابع لغوی، صرف و نحو و بدون استفاده از تفسیر دیگری، قرآن را تشریح کرد….

۳- شرح نهج‌البلاغه:
 احتمالا تحت تاثیر سید جمال نگاشته شده است، از جهت فصاحت و جنبه ادبی نیز از ارزش بالایی برخوردار است. او می‌گوید: «من به هنگام مطالعه این کتاب، گاه خود را در جهانی می‌یافتم که ارواح بلند معانی، با زیور عبارت‌های پرفروغ آن را آباد ساخته است و عقل نورانی از عالم الوهیت جدا شده است و به روح انسانی اتصال یافته، او را از لابه‌لای پرده‌های طبیعت بیرون آورده و تا سراپرده ملکوت اعلی بالا برده است و تا شهودگاه فروغ فروزنده آفرینش رسانده است.»

۴- حاشیه بر شرح دوانی بر «العقائد العضدیه» دروس من القرآن:
 شیخ در سال ۱۲۹۵ق موفق شد تا حاشیه‌ای بر شرح جلال‌الدین دوانی درباره «العقائد العضدیه» بنویسد که با الهام از درس‌های سید‌جمال‌الدین، بر آن حاشیه زند
 
۵- الواردات:
 عبده این رساله را در سال‌های اول آشنایی‌اش با سید جمال‌الدین در سال ۱۲۹۰ق به نگارش در آورد. این کتاب در قالب یک کتاب عرفانی نوشته شده‌است و به اثبات واجب‌الوجود پرداخته‌ و صفات و کمالات حق را بازگو می‌کند.

۶- کلمات الامام و مقتبس السیاسه:
که هر دو شامل مجموعه‌ای از سخنان امام علی (ع) است که نشانگر علاقه وافر او به کتاب شریف نهج‌البلاغه است.
 
 
در ادامه این یادداشت از میان  شاگردان او، به سیدعبدالرحمن کواکبی و شیخ محمد رشید رضا که از بقیه شهرت بیشتری دارند، پرداخته شده است.
 
 
 
سلحشور، کارگردانی با مسیر مشخص مضمونی و اعتقادی
روزنامه اعتماد در صفحه 12 خبر درگذشت فرج‌الله سلحشور را منتشر ساخته و در گزارشی از زندگی حرفه ای او آورده است: « جامعه ایران او را با سریال «یوسف پیامبر» می‌شناسند. سریالی که به‌‌رغم ضعف‌ها و نقدهایی که بر آن وارد بود، جزو پرمخاطب‌ترین سریال‌های تلویزیون به شمار می‌رفت و علاوه بر تلویزیون ایران، کشورهای تاجیکستان، پاکستان، افغانستان، شبکه‌های بین‌المللی ایران الکوثر، آی فیلم و جام جم نیز اقدام به پخش یوسف پیامبر کرده‌اند.
 

او نخستین بار در سال ۱۳۶۱ در فیلم «توبه نصوح» به ایفای نقش پرداخت و پس از آن در «گورکن»، «پرواز در شب»، «انسان و اسلحه» و«دنیای وارونه» به ترتیب به کارگردانی محمدرضا هنرمند، رسول ملاقلی‌پور، مجتبی راعی و شهریار بحرانی به عنوان بازیگر حضور داشت. بازی او در فیلم «پرواز در شب» در نقش فرمانده گردان کمیل از آثار خاطره‌انگیز او در مقام بازیگر محسوب می‌شود.

سلحشور با ساخت سریال «مردان آنجلس» در سال ۱۳۷۶ توانست یکی از آثار خاطره‌انگیز تاریخی دهه ۷۰ را بسازد. مردان آنجلس در دهه ۷۰ جزو سریال‌هایی محسوب می‌شد که دوره‌ای کهن از تاریخ دینی را با روایتی برگرفته از قرآن روایت می‌کرد.»
 
در این گزارش از مسیر مشخص مضمونی و اعتقادی در تمام دوران کاری او یاد شده و از عدم محافظه کاری او در آنچه می‌اندیشید سخن به میان آمده است که به عنوان مثال می توان به انتقاد شدید او از وضعیت اعتقادی و رفتاری سینما اشاره نمود.
 
 
 
دیگر عناوین برگزیده «اعتماد» امروز:
 
«حسین دهقان» وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح: همه افرادی که علیه نظام سوریه «می‌جنگند» تروریست هستند.
 
 

اعتماد در این شماره به بررسی آرا و افکار شیخ محمد عبده پرداخته و مروری بر کارنامه مرحوم فرج الله سلحشور داشته است.مرور مطبوعات/ ‌‌یک‌شنبه‌ 9 اسفند / روزنامه اعتماد

مطالب مرتبط
منتشرشده: ۱
  1. سید مصطفی

    نامورترین شاگرد سید جمال اسد آبادی که در سال 1266 هجری در مصر از پدری ترکمن و مادری عرب متولد شد. عبده بعد از فراری شدن از مدرسه علمیه “طنطا” با عقاید “سنوسیان” آشنا شد، که مشغولیات تعلیمی آنان نه فقه و نه نحو عربی، بلکه اخلاق محور بود، اگرچه عمده جامعه آنروز مصر معتقد بودند، صرف ادای شهادتین و فارغ از اعمال، انسان بهشتی می شود؛ ولی سنوسیان معتقد بودند که بزرگترین ارزش زندگی انسان “درستکاری” است و نباید اسلام را به عنوان سرپوش تبهکاری خود قرار داد. اساس هر عقیده درست قرآن، و بهترین عبادت فهم آن است. او بعد از آشنایی با این نحوه تفکر به تحصیل در مدرسه علمیه طنطا متقاعد شده و به آن بازگشت، و بعد از طنطا در “الازهر” هم تعلیمات خود را پی گرفت، ولی جامعه بسته و ارتجاعی الازهر باز او را از درس دینی زده کرد، ولی باز این نکته که “در اسلام چیزی به نام علم حرام وجود ندارد” او را به بازگشت به جهاد علمی بازگرداند.
    http://mostafa111.ir/neghashteha/in-an/1150-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86%D9%81%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A8-%D8%B4%DB%8C%D8%AE-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D9%87

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.