اِل نینوی جامعه و سونامی ایرانی
حسن طاهری
حداقل 12 درصد از مردم افسرده هستند که نیاز به درمان دارند. طبق مطالعات وآمارها، ابتلا به بیماری های اعصاب و روان در کشور جدی و در برخی از استانها جدی تر است. مردم اختلالات روانی را انکار می کنند. ایجاد فضای امید و نشاط در کشوربه عنوان یک راهکار پیشگیری، بسیار ضروری است.
فقط یک نگاه اجمالی به آمار طلاق طی دو دهه گذشته نشان می دهد که جامعه اسلامی و شیعی ایران در این زمینه از جهش چند برابری برخوردار شده و از رقم سالی 10 هزار طلاق در در دهه 60 به 160 هزار طلاق در سال 1393 یعنی روزانه حدود400 طلاق، ارتقا یافته است. در حال حاضر در پدیده طلاق آمار ایران به آمار کشورهایی چون آلمان و فرانسه و انگلیس کاملا نزدیک شده است.
نکته حائز اهمیت این آسیب آن است که این معضل اجتماعی در کشورهای دیگر، عموما در خانواده های دیندار و مذهبی، از آمار بسیار پایینی برخوردار است. اما در کشور اسلامی ایران تقریبا این معضل و سونامی ویرانگر نظام خانواده، توده مذهبی و غیر مذهبی اجتماع را به صورت یکسان گرفتار کرده است.
درخواست 70 درصدی طلاق از جانب زنان، در سال 1393 نکته ای است که باید پاسخ آن را در هشدار وزیر بهداشت یافت. در حقیقت ویرانی اجتماع کنونی و نظام خانواده ایرانی، ریشه در ناآرامی های روحی و روانی ناشی از عدم نشاط و امید و نبود برنامه های جامع فرهنگی و اجتماعی به ویژه جامعه زنان است.
تصورش را داشته باشید که تمامی مراکز آموزشی از دبستان تا دبیرستان و همچنین صدا و سیمای رسمی کشور طی دو دهه، تنها نقشه راه سعادت زنان و دختران جامعه را، تحصیل و اشتغال ترسیم کرده و عملا زن خانواده دوست را، به نحوی اداره نشین و البته کودکان را نیز پرورشگاه نشین کرده است. در حقیقت گویا تمام جامعه دست به دست هم داده، تا با شعار احقاق حقوق زن، اصلی ترین عامل آرامش زنان و مادران را برهم زند. این در حالی است که فرهنگ درست مادری و روحیه ارزشمند خانه داری زنان پیشین، با سال ها دست و پا زدن رسانه ای و برنامه سازی نیز، قابل بازگشت و جبران نیست.
این عامل به خودی خود یکی از اساسی ترین عوامل معضل طلاق به شمار می آید.
از سویی مدیریت شهری و شوراهای شهر غیرمتخصص و سیاست زده، با هماهنگی نانوشته سوداگران بساز و بفروش، ساختاری عاری از هرگونه استانداردهای شهرسازی و مسکن مناسب ایرانی مسلمان و لانه های بتنی بی روح و نشاط و عریان و بی عفت را، در سراسر کشور به جا نهاده اند. به عنوان مثال می توانید یک مجتمع مسکونی 100 واحدی را در یک محله قم در نظر بگیرید. این مجتمع عملا ساکنان 5 کوچه را در خود جای داده است. فکر می کنید این تعداد واحد نیازمند چند مغازه، مسجد، درخت، فضای باز تفریح و بازی و دیگر ملزومات زندگی سالم است؟ فقط با یک نگاه اجمالی به حیاط 150 متری بدون فضای سبز امثال این مجتمع 100 واحدی، می توانید عمق فاجعه کمبود فضای آرامش بخش را در قم احساس کنید. جالب تر آن که یک شهروند قمی از یک دهم سرانه فضای سبز و محیط مفرّح استاندارد نیز برخوردار نیست.
فقط با ملاحظه همین نکته ها در محل سکونت به عنوان سرشاخه حیات اجتماعی یک شهروند ایرانی، می توانید به سرنخی در میان این کلاف سردرگم در معضلاتی همچون طلاق و بیماری های اعصاب و روان دست یابید. و حال آنکه طراحی محل سکونت به عنوان اصلی ترین جایگاه شکل گیری کوچک ترین نهاد موثر اجتماع، باید شامل تمام ملاحظات فرهنگی و اجتماعی باشد.
شاید برای انسان های ناآشنا با مباحث علوم اجتماعی این مثال بتواند، میزان درک آنان را در نسبت شناسی بین معضلات جامعه با جزییات به ظاهر بسیارکم اهمیت، آشنا سازد.
اِل نینو پدیده ای زیست محیطی است که به زبان اسپانیایی یعنی پسر بچه. این پدیده یا همان پسربچه تخس حادثه ساز در طبیعت، که طوفان ها و سونامی های سهمگین و باران های سیل آسا را پدید می آورد ، می تواند علاوه بر عواملی همچون قطع درختان، به خاطر مصرف بی رویه از سوخت فسیلی، تشدید شده و به گسترش خطرناک ترین و مرگ آفرین ترین بیماری های واگیردار منجر شود. به عنوان مثال شما به جای پیاده روی تا سر کوچه و خرید نان، می توانید با خودرو رفته و یک لیتر سوخت را راهی اتمسفر زمین کنید. طبیعتا می خواهید بگویید چه ربطی به بیماری های مرگ آفرین دارد؟ به این خبر دقت کنید:« از پیامدهای ال نینو، وقوع بارندگیهای شدید در بخشهایی از آمریکای لاتین و مرکزی است که در افزایش قربانیان مرض زیکا مؤثر بوده است.کارشناسان گسترش بیماری زیکا را پس از افزایش دما در نیمکره جنوبی کره زمین در زمستان و پاییز 2015 مشاهده کردهاند. محققان تغییر الگوهای جهانی آب و هوا و گرم شدن کره زمین را از عوامل بروز بیماریهای همهگیر در جهان می دانند.»
این ارتباط تنگاتنگ وقوع حوادث طبیعی با عواملی بسیار جزیی و کم اهمیت روزمره، در حوزه علوم اجتماعی به مراتب پیچیده تر و موثرتر است. چیزی شبیه به «اثر پروانه ای» در فیزیک. در این نظریه، بال زدن پروانه ای در قم، می تواند به طوفانی در خوزستان منجر شود.
آیا معماری نادرست و کاملا غیر اسلامی شهری، تولیدات و برنامه های رسانه ای غلط، نبود مکان های تفریحی و پارک، نبود مدل زیست اسلامی و نبود فضاهای سبز و محیط مرده و بی روح مدارس و مهد کودک ها و دهها عامل دیگر، هر کدام نمی توانند با اثرات پروانه ای خود، سونامی های ویرانگر اجتماعی بزرگ تری را در عرصه های دیگر ایجاد کنند؟
به نظر می رسد وزیر محترم بهداشت جناب دکتر هاشمی، عامل تمامی این گرفتاری ها و ال نینوی اجتماعی را، خوب شناخته اند؛ وقتی اذعان و اعتراف کرده اند که:«اگر به آسیب های اجتماعی به مثابه یک گناه بنگریم باید جامعه را در برابر آن توانمند کنیم .متاسفانه کشور ما به قدری سیاست زده است که از مسائل اصلی غافل و بیشتر گرفتار حاشیه ها شده ایم.»
حداقل 12 درصد از مردم افسرده هستند که نیاز به درمان دارند. طبق مطالعات وآمارها، ابتلا به بیماری های اعصاب و روان در کشور جدی و در برخی از استانها جدی تر است. مردم اختلالات روانی را انکار می کنند. ایجاد فضای امید و نشاط در کشوربه عنوان یک راهکار پیشگیری، بسیار ضروری است.
خیلی خوب بود.