روایت دو برداشت متضاد از نظر آخوند خراسانی
اعتماد در اولین روز هفته از اکبر ثبوت و کتاب مثله شده او نوشته و در کنار انعکاس منبر متفاوت دیگری از ناطق نوری، از قول معاون حقوقی رئیس جمهوری بر وحدت قانون در تمامی شهرهای کشور تاکید کرده است.
روزنامه اعتماد در صفحه 7 روایت «محسن آزموده» از نشست «اکبر ثبوت»، پژوهشگر فلسفه و علوم اسلامی و «حمید پارسانیا» پژوهشگر و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره کتاب «آخوند خراسانی و شاگردانش» را به چاپ رسانده است. این روزنامه در مقدمه آورده است: «درباره نظر مرحوم آخوند، به عنوان بزرگترین مرجع تقلید شیعه پشتیبان نهضت مشروطیت ایران در باره سیاست اختلاف نظر هست، به خصوص با توجه به آثاری که در سالهای اخیر از او یا درباره او یا به نقل از او منتشر شده است. یکی از این آثار کتاب «آخوند خراسانی و شاگردانش» نوشته اکبر ثبوت است که چند سالی است منتظر نشر است. او نواده برادر شیخ آقابزرگ تهرانی(۱۳۴۸-۱۲۵۵ خورشیدی) از شاگردان برجسته آخوند خراسانی و صاحب کتاب مهم الذریعه فی تصانیف الشیعه است…. اما عدم انتشار این اثر تاکنون مورد نقد و بررسیهای متفاوت واقع شده است….»
«اکبر ثبوت» در سخنان خود با اشاره به سمینارها، سخنرانی ها و نشست های علیه این کتاب در 15 سال اخیر گفته است:
– حدود بیست و چند ایراد به این کتاب نوشته شده است، بدون اینکه جایی به من اجازه دهند یک کلمه در دفاع از کتاب سخن بگویم.
– میگویند در صدر مشروطه صحبتی از حاکمیت روحانیت نبوده که نایینی بخواهد این پیشنهاد را بدهد و آخوند بخواهد آن را رد کند و تبعاتش را توضیح دهد. من نمیدانم چرا دوستان روحانی ما از تاریخ روحانیت بیخبرند.
– از آغاز دوره قاجار ما حکومتهای شرعی محدود هم داریم. بنابراین این مطالب برای مرحوم آخوند اموری غریب نبوده است. اینها واقعیتی است که ایشان از دهها سال وقت با آن مواجه بودند.
– علمای بزرگی کتاب را تایید کرده اند، آیتالله حاج میرزا احمد کفایی، فرزند آخوند خراسانی. مابین معاصران خود ما حضرت استاد علامه محمدرضا حکیمی است. آیتالله گرامی نیز که در رده مراجع قم هستند. آیتالله آقای کفاییخراسانی که از استادان مبرز قم هستند
– من در این کتاب تاریخ نوشتهام. حالا اگر کسی از آن اهداف سیاسی خود را درآورده تقصیر من نیست، تقصیر کسانی است که جلوی نشر درست کتاب را گرفتهاند. از این کتاب به واقع چماق در نمیآمد، اما وقتی مثله شد و جلوی نشر صحیحش را گرفتند، این طور شد.
«حمید پارسانیا» نیز در مقام نقد این اثر گفته است:
– بحث اصلی من، محتوایی و درباره موضع آخوند خراسانی درباره حکومت دینی است. متن به گونهای به این موضوع پرداخته که باید بین استدلالهای فقهی آخوند در حاشیه مکاسب و کتاب قضا از یکسو و فعالیتها و لوایح و مواردی که داشته از دیگر سو و آنچه در محافل خصوصی آخوند بیان کرده و این کتاب بیان آنهاست، جمعی صورت گیرد.
– در این گزارش میان دو چیز خلط شده است: آنچه در مقام فتواست و ظرفیتی که در فقه سیاسی شیعه در مقام اجراست.
– فقه سیاسی شیعه چه در زمان امام معصوم و چه در زمان غیبت دایر بین همه یا هیچ نیست؛ بلکه امر وسطی را باید در نظر بگیرد و شرایط را با آن بسنجد. شکل آرمانیاش نیز حکومت امام معصوم(ع) است.
– ما در دوران مشروطه مشکلاتی داریم. مشکلات تاریخی خودمان از یکسو و مواجهه با غرب از سوی دیگر مسالهای هست. رهبری که در دوران مشروطه هست، دو مشکل دارد، یکی اینکه در متن مشروطه نیست و در نجف هست و دوم اینکه با رقیبی مواجه میشود که به لحاظ تاریخی نخستین بار با او مواجه میشویم.
– در عصر مشروطه اصلا به لحاظ سازمان روحانیت اینکه یک حکومت اسلامی در یک سطح عالی تشکیل شود، ظرفیت وجود ندارد. ظرفیت در آن زمان تنها در حد کنترل است. بنابراین نزاعی که در عصر مشروطه بود، بحث بر سر مشروطه مشروعه بود.
– باید دید که صحبت آخوند اصل ولایت فقیه را قبول ندارد یا میگوید که الان نمیشود اجرایش کرد؟ یک موقع آخوند میگوید ما نمیتوانیم آن را اجرا کنیم و یک موقع ما امروز میگوییم نمیتوانیم اجرایش کنیم. زمانه فرق میکند.
– حرف من این است که فتوای آخوند را یکجا قرار دهیم، بحثهای تحلیل اجتماعی او را یکجا قرار دهیم، نقد فتوای او را فتوایی و نقد تحلیل اجتماعی او را با تحلیل اجتماعی انجام دهیم. آخوند در یک شرایط تاریخی ناظر به مسائلش سخنی گفته است. فتوا نیست. اگر فتوا بود امروز برای ما بحث فتوایی داشت.
– اینکه بگوییم فلان کس تایید کرد، برای نقد اجتماعی خوب است، میفهمیم چه جریان اجتماعی سوار میشود و چه جریانی دارد میرود. بنابراین در تحلیل باید این چیزها را دید و این مسائل را باید تحلیل کرد. آن موقع دیگر بحث فقهی محل مناظره نیست و این کار جامعهشناسان است.
جمهوری اسلامی ایالات جدای از هم ندارد
اعتماد در صفحه 2 از شکایت دولت از یک روحانی خبر داده و در این باره نوشته است: «بالاخره کار به شکایت کشید؛ شکایت از کسانی که مرز بین انتقاد و توهین را اشتباه گرفتهاند و به راحتی هر واژهای را به شخص دوم کشور نسبت میدهند. با گذشت چند هفته از اهانتهایی که از سوی سه تن از روحانیون به شخص رییسجمهور صورت گرفت، معاونت حقوقی منتظر مدعیالعموم نماند و خود دست به کار شد تا موضوع را از طریق دادگاه ویژه روحانیت پیگیری کند. هرچند گمان برده میشد که نام هر سه توهینکننده در متن شکایت این معاونت عنوان شود اما این شکواییه تنها برای یک نفر از آنها تنظیم شد و آن هم کسی نبود جز یک شخصیتی که در همایش «از نهضت مشروطیت تا انقلاب اسلامی» خواستار محاکمه حسن روحانی شده بود.»
مجید انصاری، معاون حقوقی رییسجمهور با اعلام این خبر، از گذشتههایی هم میگوید که دولت هیچ اعتراض رسمی نسبت به تخریبکنندگان نداشت و دلیل آن را هم دستورات ویژه حسن روحانی میداند که همواره تاکید دارد «از نقد استقبال کنید و خیلی گوشتان به تخریب بدهکار نباشد.»
او همچنین در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه موضوع کنسرتها به کجا رسید، اظهار داشت: «جمهوری اسلامی ایالات جدای از هم ندارد، همه پیرو یک قانون هستیم و نمیشود گفت در یک استان کنسرت آزاد باشد و در استانی دیگر آزاد نباشد، این حرف خطرناکی است، چون انحصار روی کنسرتها پیدا نخواهد کرد و فردا هر کسی راجع به هر موضوعی دخالت سلیقهای میکند که فلان موضوع در آن استان صورت نگیرد، بنابراین برخورد دولت حاشیهسازی نبوده و برخورد دولت برگرداندن حاشیهسازان به متن قانون بوده است.»
شجاعت توام با اندیشه باعث سعادت میشود
این روزنامه در صفحه 2 سخنان سیدحسن خمینی در مراسم اختتامیه نخستین اردوی آموزشی و فرهنگی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی را بازتاب داده است و از قول او به این فرازها اشاره نموده است:
– مهمترین عامل تقویت جوان خصلت شجاعت در ارتباط با خدا است.
– هرچه انسانها از حوزه اندیشه و خرد قویتری برخوردار باشند، توانایی آنها در توجیه رفتارهایشان بیشتر است.
– شجاعت به شرطی باعث سعادت میشود که توام با اندیشه و خرد باشد.
– ایستادن در مقابل ظلم و تحمیل در دنیاى استکبارى، به شرطی ممکن است که تک تک ما شجاع باشیم، چرا که از افراد ترسو ملت شجاع زاییده نمیشود و ملت شجاع مولود تکتک افراد شجاع است.
-تقویت کرسیهای آزاداندیشی، شجاعت در حوزه فکری را شامل میشود و باید همراه با شجاعت رفتاری در فعالیتهای اجتماعی باشد.
علمالهدی، ارزشهای دینی و تهاجم
روزنامه اعتماد در صفحه 2 سخنان آیتالله سیداحمد علمالهدی در خطبههای نماز جمعه مشهد را به چاپ رسانده و زیر عنوان «وقتی صحبت از ارزشهای دینی میشود تهاجم شروع میشود» آورده است: «یک عده آدم دنبال این هستند که دین مردم را با امیال خود تطبیق دهند و همیشه خواستند دین و قانون را به نحوی تفسیر کنند که آنها را در مقام چپاول قرار دهد.»
وی همچنین گفته است: «اینکه بخواهیم همه قدرت در یکجا جمع شود و بعد کار را قانونی جلوه دهیم و بگوییم اینها ذخیره انقلاب هستند درست نیست؛ آیا آن فردی که در حال جنگ است ذخیره این مردم و انقلاب نیست؟ آقایی که به اسم تخصص همه مسوولیتها را بگیرد ذخیره کشور و جامعه است؟»
ناطق نوری: نباید مردم را بترسانیم و تحقیرشان کنیم
اعتماد در صفحه 3 سخنرانی علیاکبر ناطق نوری در مراسم چهارمین سال درگذشت آیتالله انواری را رسانه ای کرده و نوشته است: «منبرهای متفاوتش را هنوز حفظ کرده است. در مراسمی که برای یکی از اصلیترین یاران حضرت امام برگزار شده است توصیههای خاص خودش را دارد. مخاطبش هم مسوولان هستند و هم آنهایی که با او هم لباس هستند. از ممنوع بودن «برخورد خشن» با مردم میگوید و تاکید میکند که اگر مردم ترسانده شوند بر اساس توصیههای پیامبر حرکت نشده است. برای هم لباسهایش هم توصیه دارد و میگوید که «اینکه شأن ما نیست را نمیدانم چه کسی در آورده است؟ نباید خودمان را تافته جدابافته بدانیم؛ مثلا بگوییم شأن من نیست سلام کنم یا جلوی کسی بلند شوم.» یار دیرین امام روز پنجشنبه از ویژگیهای یکی دیگر از یاران امام یعنی گفت و توصیههای متفاوتش را همچون همیشه داشت تا همچون همیشه شیخ متفاوت باقی بماند.»
او در سخنان خود به این نکات نیز پرداخته است:
– واقعا فاصله ما با پیامبر و ائمه معصومین (ع) که خودمان را پیروان آنها میدانیم زیاد است.
– نباید خودمان را تافته جدابافته بدانیم؛ مثلا بگوییم شأن من نیست سلام کنم یا جلوی کسی بلند شوم. اگر پیامبر این طور عمل میکرد میتوانست موفق شود.
هنرمند در مقام اثر هنری
این روزنامه در صفحه 16 بخش دیگری از نوشتار «فلسفه در خیابان» به قلم «محسن آزموده» را زیر عنوان «هنرمند در مقام اثر هنری!» به چاپ رسانده و با اشاره به تحولاتی که در تفکر بشری در عصر جدید رخ داده و نسبت او با هنر را دچار تحول کرده، آورده است: «یکی از نتایج رویکرد فلسفی جدید به هستی و انسان، اهمیت یافتن فردیت و هویت هنرمند بود. در اندیشه جدید اینکه خالق اثر هنری کیست، اهمیتی یکه و یگانه مییابد. تا جایی که گاه هنرمندان شناخته شدهتر و مشهورتر از آثارشان شدند.»
نگارنده معتقد است «ارتقاء هنرمند به جایگاهی مهم به جای ارتقای آثار هنری او، خودشیفتگی رایج در عصر ما است و با وجود ظاهر آن، صرفا تعبیری ارزشگذارانه نیست.»